✍🏽استاد و برادر عزیز
جناب اقای دکتر صیدی
بازار سرمایه در سالهای اخیر ، روزهای سخت و طاقت فرسایی را پشت سر گذاشته است.
فعالان این بازار ، چه فعالان حقیقی و چه بدنه مدیریتی نهادهای مالی ، دیگر شبیه گذشته نیستند.
تغییر کرده ایم ، پوستمان کنده شد و پوست انداختیم ، عمیق شده ایم ، عمیق ...
✍🏽استاد بزرگوارم
دو چالش بزرگ طی سالهای گذشته ، به بازار سرمایه بیش از هر عاملی آسیب زد. این دو عامل ، خواه ناشی از نا آگاهی مدیران بوده باشد یا ناشی از تصمیمات تعمدی ، موجب شد تا بازار سرمایه با چالش های جدی رو به رو شود.
۱- قطعا شما بهتر از ما میدانید که پیش از اینکه بدانیم به کدام سو باید رفت و کدام مشکل را باید حل کرد ، نیاز است تا بدانیم کجای نقشه اقتصاد کشور قرار داریم !
که هستیم ؟ چه هستیم ؟ از کجا آمدیم ؟ پیش از آنکه بپرسیم به کجا میرویم...
از نظر بنده ، اگر شما بتوانید پاسخ این سوالات را در قالب های قانونی یا فراقانونی برای آینده بازار تعیین کنید ، بیشتر معضلات فعلی حل خواهد شد.
جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد کشور کجاست؟ آیا یک بازار رسمی،خود انتظام، مولد و توسعه ای است؟ آیا نقش و جایگاهی در سیاست گذاری های اقتصادی دارد؟ یا صرفا به عنوان یک " ساب مارکت " و یک ابزار در اقتصاد دولتی تعریف میشود تا دولت ها بتوانند در مواقع بحران از آن استفاده کنند؟
حدود ۳۰ میلیون تن از ظرفیت فولاد کشور در بازار سرمایه است.
با اضافه شدن ستاره خلیج فارس به بازار سرمایه ، بخش اعظم صنعت پالایش نفت در بازار سرمایه است.
بیش از ۷۰٪ از ظرفیت صنعت پتروشیمی کشور در بازار سرمایه است.
بخش بزرگی از صنعت سیمان در بازار سرمایه است.
این بازار بزرگ و بالغ باید دور میز سیاست گذاری اقتصاد کشور صندلی داشته باشد. ریاست سازمان بورس به عنوان متولی بازار سرمایه ، باید هم رده با ریاست بانک مرکزی به عنوان متولی بازار پول در سیاست گذاری اقتصادی کشور نقش داشته باشد.
بستر لازم برای هر اقدامی در جهت بهبود فضای سرمایه گذاری ، نقش آفرینی موثر و فعال متولی بازار سرمایه در سیاست های اقتصادی دولت هاست تا اتفاقات ناگواری مانند جهش ناگهانی نرخ بهره ، نرخ خوراک و ... منجر به بروز فاجعه ای دیگر نشود.
لطفا یکبار برای همیشه ، جایگاهی برای ریاست سازمان در میز سیاست گذاری اقتصادی ایجاد کنید یا حداقل مکانیزمی فراهم کنید تا صندلی ریاست سازمان بورس ، در تصمیماتی که بر بازار سرمایه موثر است نقش تعیین کننده ای داشته باشد.
۲- توسعه ابزارهای مالی ، نیازمند ثبات بستر اصلی بازار ، یعنی بازار ثانویه سهام است.
انواع صندوق های سرمایه گذاری و اهرمی ، مشتقات ( آپشن ها ) ، ابزارهای معاملات الگوریتمی ، انواع اوراق مبتنی بر دارایی ها و ... همه و همه بر مبنای یک دارایی پایه استوار است و آن بازار سهام است !
مادامی که بازار معاملات ثانویه ما از عدم جذب نقدینگی و عمق کم معاملات رنج میبرد ، هیچ یک از ابزارهای مالی کارا نخواهد بود.
کمااینکه در حوزه ابزارهای مشتقه ، به دلیل عمق کم ارزش معاملات سهام و توسعه بیش از حد معاملات آپشن ، شرایطی پیش آمد که بازار آپشن اور معکوس بر دارایی پایه که سهام بود میگذاشت !
یا توسعه و رشد بیش از حد صندوق های اهرمی که بستر جهت دهی به بازار سهام را فراهم کرد، درحالی که دارایی پایه این ابزار سهام است !
بازار معاملات ثانویه سهام طی سالهای رکودی اخیر ، به حال خود رها شد و هیچ مکانیزم و تلاشی برای جذب نقدینگی و تعمیق پایدار این بازار صورت نپذیرفت. درمقابل ، ابزارهای مالی بطور چشمگیر و افسار گسیخته ای توسعه یافت به نحوی که ارزش معاملات روزانه بازار سهام به ۲۰۰۰ میلیارد تومان رسید و صرفا حجم منابع نقد و سپرده های صندوق های اهرمی نزدیک به ۳ برابر این عدد بود ! و این خود بیانگر نابودی تمام عیار بازار ثانویه است.
به واقع ، ابزارهای مالی گسترش یافت اما منابع آن بیشتر صرف بازار پول شد !
✍🏽استاد و برادر بزرگوار ،
توسعه ابزارهای مالی و گسترش این ابزارها برای ریاست سازمان بورس واجب است ، اما از آن واجب تر تثبیت بازار معاملات ثانویه سهام است تا پویایی ابزارهای مالی حفظ شود.
حقیقت در مورد ابزارهای مالی این است ، چاقویی که بنا بود جراحی کند و غده سرطانی در بیاورد ، شاهرگ بُرید !
چاقو ، بد یا خوب نیست ، اما نوع استفاده از آن میتواند حیات بخش یا مرگبار باشد.
دو چالش فوق ، به گمان بنده مهمترین و آسیب زا ترین چالش های سالهای رکودی بازار بود که اگر به اعتراض فعالان بازار نیز بنگرید ، مباحثی مانند نرخ بهره ، نرخ خوراک و الگوریتم ها و آپشن ها و بازارگردانی و ... بوده است که همه و همه در دو مورد فوق خلاصه میشود.
@Marketerchnlعرض المزيد ...