یه نفر نام خانوادگیش «خبردار» بوده!
میره سربازی هروقت فرمانده میگفته: خبردار، یارو دست بلند میکرد میگفت حاضر قربان!
فرمانده هم بهش میگفته: احمق با تو نبودم صاف وایستا
یه روز یک هیئت نظامی قرارشد بیان بازدید، فرمانده برای اینکه ابروش نره بهش یکماه مرخصی میده
هیئت بازدید کننده اومدن فرمانده بلند گفت خبردار!
همه داد زدن: رفته مرخصی!
😂😂