اولین تجربه سکس خشن با دختر نوجوان
#پارتی
سلام اسمم محسن ۳۴ سالمه مجردم و مستقل زندگی میکنم از خودم بگم ۱۸۴ قدمه و ۹۰ کیلو وزنم ظاهر خوبی دارم داستانی که میخوام بگم برا دو ماه پیشه هنوز برام قابل هضم نیست دوست دختر زیاد داشتم سکس ام زیاد کردم همه مدلی ولی این یکی برام خیلی جالب بود زیاد کشش نمیدم اگه داستان نویسیم بده ببخشید دیگه من معلم ادبیات نیستم من اهل یزدم چند وقت پیش یه مهمانی دعوت بودم ده بالا که یکی از ییلاقات نزدیک یزده تولد یکی از رفیق هام بود وسط مهمانی رسیدم بقیه شروع کرده بودن منم رفتم جلو اپن چندتا پیک به رسم عادت پشت سرهم زدم این شگرد یاد بگیرین واسه تازه کارها تو مهمانی سه چهارتا پیک سنگین و پشت هم بزنین بعد بکشید کنار بیست دقیقه ای ی سبک بزنین که بفهمید چند چندین من زیاد اهل رقص نیستم برعکس بقیه که رسمی پوشیده بودن اسپرت تنم بود چندتا پیک زدم رفتم رو بالکن سیگار کشیدن یکی از پشت سرم گفت ببخشید سیگار دارین منم همیشه تو مهمانی دو سه تا پاکت میگیرم میبرم برگشتم دیدم یه دختر نسبتا لاغر با قد حدودا ۱۷۰ موهاش رنگ کرده بود رو به قرمز سنش هم فکر نکنم بیشتر ۱۸ سالش بود با ی چهره بانمک نمیشناختمش قبلا تو این جمع ها ندیده بودشم برگشتم گفتم نداشته باشمم برات از زیر سنگ جور میکنم شما جون بخواه پاکت سیگارو تعارف اش کردم امد ی نخ برداره گفتم پاکت اش پیشت باشه تشکر کرد و رفت برگشتم تو ببینم با کی امده کسی داره یا بی صاحاب دیدم بغل الهام وایساده ی چشمک به الهام زدم گفتم بیا کارت دارم این الهام پایه ثابت مهمانی هاست هرجا هم میره ی گله از رفیقاش با خودش میبره مجلس گرم کنه امد گفت چیه گفتم این دختره رو میشناسی گفت آره دوستمه تازه آشنا شدم باهاش تو ارایشگاه گفتم کسی که مخش کار نگرفته گفت نه تازه رسیدیم خوشت امده ازش گفتم آره اگه فایده داره برام اوکی اش کن اینم رفت بهش ی چیزی گفت اینم زیر چشمی ی نگاه من کرد و خندید خلاصه دیگه همه بالا بودن و بزن و برقص که دیدم یکی از پشت دستش انداخت دور کمرم برگشتم دیدم همون دختره است که بعدا فهمیدم اسمش مهسا است مست هزار بود منم باهاش رقصیدم و بغل و در حدی که تابلو نباشه بمال بمال دیگه آخر مهمانی بود اون دختری که الهام و این دخترها باهاش امده بودن وسط مهمانی پاشده بود رفته بود هرکدام با یکی داشتن برمیگشتن سمت شهر به مهسا گفتم افتخار میدی برسونم ات گفت زشته با دوستم امدم جاش بذارم گفتمش زشت پیرزنی که ساپورت صورتی بپوشه وایسا ببینم الهام چیکار میکنه گفتمش الهام با کی میروی گفت من شبی همینجا میمونم یکم کمک بدم جمع جور کنن میخواد باهات بیاد هر جور خودش میدونه خلاصه نشستیم برگردیم گفتم شبی تا کی اوکی هستی بیرون باشی گفت فرقی نمیکنه خانه گفتم میروم مهمانی خانه دوستم شاید شب نیام بهش گفتم ما اینجا باغ داریم اگه اوکی هستی بیا بریم باغ ما تو مستی رانندگی تو جاده خطرناکه میخواستم ببرمش باغ اینجور گفتم آخه خیلی مست بود ی ساعت میگذشت بیهوش بود اوکی داد گفت بریم فقط من لباس ندارم گفتمش اشکال نداره اینجا همه چی هست رسیدیم درو زدم و رفتیم تو پدر و مادر من سنشان بالاست به زور سالی چند بار میان اینجا هواش براشون سنگینه بقیه خواهر و برادرم ام ازدواج کردن هرکدام سی خودشانن اکثرا اینجا خالیه رفتیم تو دیدم این خیلی حالش خرابه الان که خراب کاری کنه بردمش تو حمام یه چهارپایه گذاشتم گفتم بشین میخوای بالا بیاری همینجا بیار یکم اوق زد و … ایناش دیگه هرکی تجربه حال خرابی مستی داره میدونه چطوره من آدم حالم بد بشه ای نیستم ی شب درمیان دارم رفیقام جمع میکنم خلاصه گفتم لباسهات کثیف شده دربیار یه دوش بگیر حالت بهتر میشه کمکش کردم لباس هاش در اورد ولی شرت و سوتین اش باز نکردم معذب نشه کردمش زیر دوش لباساش انداختم تو ماشین لباس ها خودمم کثیف شده بود انداختم تو ماشین رفتم دم حمام ببینم چطوره دیدم گوشه دیوار تکیه داده گفتمش میخوام لباسها رو بشورم اون لباس زیرت هم بده باهم بندازم تو ماشین کثیف شده برات لباس تمیز میارم یکم خجالت میکشید خودم رفتم اول سوتین اش باز کردم بعدم شرتش از پاش در آوردم از اندامش بگم یه ممه ۷۰ با پوست سفید که نوک نداشت هنوز خوب نرسیده بود کال بود 😅 با یه کون خوشگل و جمع جور لباساش گرفتم رفتم بیرون انداختم تو ماشین شرت خودمم انداختم و ماشین روشن کردم ی حوله داشتم انجا واسه مهمان با حوله خودم چندتا تیشرت و شلوارک رفتم تو حمام وقتی دید منم لخت امدم هیچی نگفت روشا برگرداند رفت زیر دوش رفتم از پشت کیرم گذاشتم لا چاک کونش در گوشش گفتم بهتری قربانت بروم گفت آره خیلی بهترم یکم شامپو زدم به سرش و بدنش شروع کردم به مالیدن سینه هاش همینجوری که کیرم لا کونش بود با دوتا دستم ممه هاشو میمالید راستش نمیدونستم دختره یا اپن از ی طرف اینقدر راحت با من امده بود با کسی
عرض المزيد ...