پسر خالش رو تو اتاق گیر میاره و با دستمالی کردنش ارض*اش میکنه و...😱🔞
+حرکت پاش روی
#آل_تم باعث میشد بدون اینکه خودم بخوام
#تحریک بشم
#آهی کشیدم و از پشت میز بلند شدن و سمت اتاقم رفتم🏃
وارد اتاقم شد و با
#گریه سمت تخت رفتم و با درآوردن لباسم روی تخت خوابیدم که در اتاق باز شد و جاوید وارد شد بهم نزدیک شد
#لیسی به
#نیپ_لم زد که به خودم لرزیدم و
#آهی کشیدم🍓👅
به خودم اومدم شروع کردم تقلا کردن که
#سیلی به صورتم زد
_آروم بگیر
#بچه داری عصبیم میکنی😈
هقی زدم و چیزی نگفتم که با برخورد دستش به
#آل*تم آهی کشیدم اصلا نمیدونم کی فرصت کرد
#شلوارمو پایین بکشه🍑🔞
کم کم با حرکت دستهاش
#شهوت بر عقلم غلبه کرد و فقط میخواستم که ادامه بده🤤👅
#آهی کشیدم که
#لب هاشو روی
#لبهام کوبید و
#خشن #بوسیدم که ناخداگاه همراهیش کردم👄💦
#زبونشو وارد
#دهانم کرد و
#ناله هامو با بوسه هاش خفه میکرد🥵🍓
نمیدونم چند دقیقه گذشت که با
#نالهای #ارض*ا شدم🍆💦
و تازه فهمیدم چه غلطی کردم...😰😱🔞
https://t.me/+pE9LgELmJ8kwOGY8
https://t.me/+pE9LgELmJ8kwOGY8
#پارت_واقعی_کپی_ممنوع🚫
17 پاک✅
عرض المزيد ...