.
⛆🌊⛆🌊⛆🌊⛆🌊⛆🌊
🌊⛆🌊⛆🌊⛆🌊⛆
⛆🌊⛆🌊⛆
🌊
🌊 خـــــــزر 🌊
#پارت_319
آزاد شدن فیلم نامه نویس متقلب از زندان....
اگه بگم یه نفر انگار خوابوند تو گوشم دروغ نگفتم.
من چندین و چند ماه متوالی درگیر این پرونده بودم... من...
انقدر عصبی شده بودم که یادم رفته بود نفس بکشم...
اسکرول کردم متنو سمت پایین
- نویسنده و فیلم نامه نویس مطرح سینما کهزاد شمس، نویسنده فیلم نامه های:
دریای غرب" به کارگردانی احمد ضیایی
"مدار مربع" به کارگردانی لطف الله وزیر
"خفقان" به کارگردانی احمد ضیایی
"مرثیه ای برای مرداب" به کارگردانی کامیار فتحیان
"سوگوار" به کارگردانی کامیار فتحیان
"آیینه بی جیوه "به کارگردانی احمد ضیایی
و فیلم اخیری که ساخته شد، "ونوس " به کارگردانی ماهیار صفوی
بعد از ظهر روز * از زندان آزاد شد.
او به عنوان های مختلف و رنگارنگ متهم شده و سالهای زیادی را باید در حبس می گذراند اما با پرداخت غرامت زیادی حبس خود را خرید.
وکیل وی میگوید:
- موکل من اصلا لایق حبس نبود و نیست. او فرد تلاشگر موفق و سرشناسی بود. اتهاماتی که به آقای شمس زده بودند کاملا بی اساس بوده ولی به دلایل زیادی که نشان دهنده حفره های قانون کشور می باشد موفق شدند او را متهم کنند.
وی در ادامه با عصبانیت می گوید:
- موکل من توی همین چند هفته که زندان بود از این رو به اون رو شده... مشکلات روحی زیاد و افسردگی حاد گرفته. خود آقای شمس به من اجازه نمیده وگرنه من از دست خانم نیک نژاد و وکیلشون آقای صفوی شکایت می کردم و خسارت این چند ماهی که بی دلیل توی زندان روحشون آسیب دیده رو می گرفتم!
وقتی خبرنگار ما از ایشان پرسید که چه مشکلاتی برای آقای شمس به وجود آمده جواب دادن:
- ایشون خیلی گوشه گیر و کم حرف شدن. اصلا اون کهزاد شمسی که میشناختم نیستن. کی اینا رو پاسخگوعه؟ من از آقای صفوی می پرسم؟ شما پاسخگوی آسیبی که به روان آقای شمس زده شده هستید؟
خون خونمو می خورد.
ادامه مقاله اش مزخرف خالص بود.
وکیل ابلهش پشت سر من و خزر چرت و پرت گفته بود و حتی قانون اساسی کشور رو هم زیر سوال برده بود، قاضی رو با خاک یکسان کرده بود و دست آخر هم می گفت خود کهزاد اجازه نمیده وگرنه دوباره پرونده رو به جریان مینداخت و حق موکلش رو می گرفت.
اون همه مدرک و شاهد و کوفت و زهرماری که من برده بودم همه هیچ!
کامنتای مردم زیر اون پست به اندازه خود مقاله خنده دار بود!
همه میدونستن داره مثل سگ دروغ میگه.
همه معتقد بودن وقتی پول داشته باشی حتی به صد سال زندانم که محکوم شده باشی در عرض چند هفته میای بیرون!
داشتم دیوونه می شدم.
من چندین ماه داشتم برای محکومیت کهزاد پاره می شدم!
حالا این احمق با پول زحمات چندین ماهه منو هیچ کرده بود.
اگر میومد بیرون و مزاحم خزر می شد به جون خود خزر که می کشتمش!
زندش نمیذاشتم که بخواد غلط اضافی بکنه...
انقدر عصبی بودم که گوشیو محکم کوبیدم روی تشک تخت و نفس حبس شدمو بلند دادم بیرون!
- چیه؟
جوابی بهش ندادم!
- ماهیار؟
اشاره ای به گوشی کردم.
گوشیمو برداشت و با اخم نگاهش کرد
چندثانیه طول کشید تا لود بشه و بفهمه چی به کجاست!
داد زد:
- وات؟
کلافه گوشیمو ازش گرفتم.
باید زنگ می زدم به یکی توی دادسرا... باید ته و توشو در می آوردم مهم نبود الان نصف شبه!
سریع شماره گرفتم
امیدوارم فقط یه خبر مزخرف باشه برای گرفتن ویو.
بیست دقیقه بعد با رگ پیشونی برآمده و اعصاب داغون گوشی رو پرت کردم دوباره روی تخت و گفتم:
- مرتیکه آشغال! پول داده و اومده بیرون! لعنت به این سیستم قانون کشور! من چند ماه تموم پاره شدم بعد این با چندتا صفر خودشو آزاد کرد... زنگ زدم به این یارو...
کلافه حرفمو متوقف کردم.
غزل نالید:
- حالا چجوری به خزر بگیم...
این رمان مختص چنل
#بانوی_امروز بوده و خواندن آن هر جا غیر از چنل بانوی امروز
#حرام است.
#کپی و
#نشر پیگرد قانونی دارد.
به قلم: 🌻MΔRJΔΠ🌻
_*_*_*_*_*_*_*_*_*_*
دوستای گلم رمان جدید مرجان جون به اسم #آمین تو کانال تاوان عشق پارت گذاری میشه میتونید اونجا بخونید ، فوق العاده اس ،یه کار متفاوت😍👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEbu8tf8SQWz-zKD2wMostrar más ...