سلام خسته نباشید خانمی هستم 35 ساله لیسانس شوهرم 41ساله دارای دو فرزند دختر14 و 6 ساله
من یبار قبل این ازدواجم یه ازدواج ناموفق داشتم که سریع جدا شدم بعد ایشون که مجردم بودن با عشق ازدواج کردیم خیلی دوسش داشتم و واسه زندگیم خیلی چیزا رو تحمل کردم ولی شوهرم فوق العاده سرد بود هم از لحاظ رفتاری هم جنسی در صورتی که من از نظرجنسی خیلی گرم ونیاز شدیدی به محبت داشتم باتوجه به اینکه در منزل پدریم هیچ خبری از محبت نبودسالها با شوهرم صحبت کردم و با گریه و التماس ازش میخواستم رفتارشو خوب کنه و یه کم محبت بهم داشته باشه ولی نتیجه ای ندیدم تا اینکه9ماه پیش اتفاقی با اقایی اشنا شدم که وضع مالی خوبی داشت فوق العاده بهم محبت میکرد و کادوهای گرونقیمتی برام میگرفت من سرکار میرفتم ولی ازم خواست دیگه نرم و با التماس گفت خودم هزینه هاتو میدم و واقعا هم خیلی کمکم کرد تا سه ماه پیش که یهو رفتارش عوض شد فحشای خیلی رکیک و زننده ای میداد و همش منو تیغ زن خطاب میکرد ناگفته نماند از همون اول بارهامیخواستم تموم کنم این رابطه رو ولی ول کن نبود و دست روی ابروم میذاشت الانم که دیگه خیلی بدتر هم فحش میده و هم اینکه اگه بخوام جوابشو ندم میاد و دم در خونم میگه ابروتو میبرم خیلی پشیمونم ولی تو منجلابی افتادم که نمیتونم بیام بیرون خواهش میکنم بگین چیکار کنم گاهی فکر میکنم ازش شکایت کنم ولی از ابروم میترسم
Mostrar más ...