☄اسطوره ضدسرمایه در بند ماتریکس "سرمایهداری":منطق عام کالازایی
✍محمدامین سلیمانی
🔻به ندرت کسی را میتوان یافت که با انواع و اقسام کالاهای مزین به چهره چگوارا مواجه نشده باشد.به راستی با چه سازوکاری نظامسرمایه نه تنها پروایی از معرفی او ندارد;بلکه انرا به اسباب بقای خود تبدیل کرده است?
حال انکه بخش جالب توجهی از خریداران این دست کالاها با انگیزه اعلام اعتراض و ناسازگاری به نظمسرمایه چنین کاری انجام میدهند و بخشی نیز صرفا به علت شهرت و برند شدن ان نقش معین, حاضر به خرید ان هستند.
🔻لذا گمان میرود در بطن چنین پدیده به ظاهر دوگانه و متضادی باید به دنبال ویژگی بود که نظامسرمایهداری را نسبت به کلیه اشکال تولیدی پیشاسرمایهداری متمایز میکند.
🔻رولان بارت در کتاب "اسطوره امروز" که با رویکردی نمادگرایانه و اسطورهشناسانه به رشته تحریر درامده, به شرح این موضوع میپردازد و فرایندی را توضیح میدهد که در ان سرمایهداری با جدا کردن نشانهها از بستر تاریخی خود انرا از معنای اصیل تهی کرده,سپس با به کارگیری انها در قالب نمادتجاری معنای نوینی برای انها بازتعریف میکند.
🔻فهم دقیقتر این سازوکار در گرو مطالعه اثر دیگری از بارت موسوم به کتاب"S,Z"
است.بارت در این کتاب پنج کد را به عنوان ابزار در اختیار خوانندگان قرار میدهد تا فهم جامع یک متن را برای انها ممکن کند.یکی از کدهای پنجگانه مورد اشاره بارت,"کد فرهنگی" است.
بنابر این کد,خواننده و نویسنده متن از پشت عینک تاریخی مختص به خود به فهم معنای بخشهای مختلف یک متن میپردازند.لذا با جدا کردن یک نماد یا شخص به خصوص از بافت تاریخی مختص به خویش و ورودش به حیطه تجاریسازی,پیوندهای ان نماد با شرایط عینی که ظهور او در گرو وجود انها بوده,قطع میشود. گسست از شرایط عینی عامل زائل شدن اصالت ان نماد است و شناخت انرا دچار تحریف میکند.
🔻به تعبیر قانون "پیوستگی و یگانگی مادی جهان" از مفاد چهارگانه "مادهباوری دیالکتیکی",شناخت اصیل هر مقولهای در گرو بررسی ارتباطات و پیوندهای ان با سایر مقولات اطرافش است.در کشاکش این پیوندهاست که بالقوگیهای موجود در ابژه به عرصه ظهور و فعلیت میرسد و از منظر سوبژه قابل درک خواهد شد.چنانچه ژان بشلر در کتاب "فلسفه سیاسی" مینویسد:
طبیعتانسان بالقوگی هایی را تعیین میکند که فعلیتیابی های انها فرهنگی است.هیچ بالقوگی انسانی نمیتواند در انزوای فردی و خودتکانگار صورت پذیرد.
🔻 تجاریسازی و استفاده کالایی از یک شخص , انگیزهها و کنشهای تاریخی او را از شناخت ساقط میکند. کنشهای تاریخی ان شخص نوعی رابطه است که در یکسو کنشگر و در سویی دیگر شرایط تاریخی قرار دارند. کالایی کردن ان به معنای نفی شرایط تاریخی , فقدان زمینه لازم برای وجود رابطه بین کنشگر و شرایط عینی, حاصلنشدن بالفعلیتها به مثابه شرط اساسی شناخت خواهد بود.
کالازایی گسست و بیگانگی هر نمادی از شرایط عینی,تاریخی و حقیقی ان است...
@kavosh_garanMostrar más ...