جیغ کشیدم که
#سرنگو از گردنم دراورد. برای اینکه نفسم قطع نشه
#دستگاه اکسیژن رو روی دهنم گذاشت.
ــ آروم
#نفس بکش!
با بغض نگاهش کردم که دونه به دونه لباس هام رو دراورد. با ملایمت دستی روی
#شکم برهنم کشید.
بدن کرختم رو صاف کرد و سرنگ بزرگ تری اورد و از اسپرم خودش
#پرش کرد. با التماس نگاهش کردم که لباس زیرم رو دراورد.
نوازش وار دستی به رونم کشید و با لحن
#خشن و خشداری زمزمه کرد
ــ وقتی از رابطه میترسی مجبورم این طوری
#حاملت کنم!
میخواستم التماسش کنم، نمیخواستم از یه خلافکار حامله بشم!
با
#فرو رفتن سرنگ تو رحمم...
https://t.me/+MKazRkImli8xM2I0
https://t.me/+MKazRkImli8xM2I0Mostrar más ...