#آبآورترینرمانتلگرام💦🙊
با حرص
#لبام رو
#مکید و سی*نهام رو فشرد. رفت پائینتر و
#لبای داغش روی
#گردن سفیدم نشست. با هر
#مکی که میزد
#آه من بیشتر میشد.
#دستش روی بهش*تم نشست و
#بهشت*م رو مالید. رفت پائینتر و نوک
#سی*نهام رو گاز گرفت.
رفت پائینتر و زبونش رو دور
#نافم کشید.
#آه کشیدم که جونی گفت. رفت پائینتر و پاهام رو بازتر کرد.
#زبونش رو دور لبش کشید و سرش رو نزدیک
#بهش*تم کرد و مکید.
با هر مکیدنش
#آه من بلند تر میشد! سرش رو گرفتم و بیشتر
#چسبوندم به بهش*تم.
دلم
#مردون*گیش رو میخواست.
- آره..امیر من.. مردو..مردون*گیت رو میخوام.
لیسی به
#بهش*تم زد، دستاش رو گذاشت دو طرف سرم و
#یهو کل مردونگیش رو واردم کرد.. .
https://t.me/+_Wg9omH8Gps2MmVk
https://t.me/+_Wg9omH8Gps2MmVk
#بخون_بزار_بپاچه_بیرون🤤💦
بچه عضو نشه، ادمین ببینه ریمو❌
Mostrar más ...