#پارت_105
دفتر یادداشتم برداشتم تا یه چیزی براش درست کنم، چون میدونستم از وقتی که اینجا اومده غذای خونگی و انسانی و درست حسابی نخورده و چند کیلو لاغر شده .
طبق دستورات که تو دفتر یادداشتم بود شروع کردم به دراوردن مواد لازم و انجام کارای لازم .. از طرفیم زیر چشم به حرکاتش نگاه میکردم .
_ ببین یه جوجه چجوری وقت مارو داره تلف میکنه.. با خودم گفتم اگه براش غذا درست کنم ممکن گستاخ شه! بذار درست نکنم ولش کن ..
دستش روی شکمش گذاشت و آب گلوش قورت داد و به آشپزخونه نگاه کرد ، زیر لب زمزمه کردم
_ گشنته؟ آروم گفتم ولی اون شنید .
+ اهوم خیلی
سرم تکون دادم و شروع کردم به تند تند درست کردن ، با اینکه اولین بارم بود ولی ناممکن و سخت نبود! اما امیدوار بودم نتیجه خوبی هم داشته باشه .
+ آتش چیکار میکنی ؟ کمک میخوای ؟
_ یه نیم ساعت دیگه غذا آماده ست ، نه ماهلین
+ غذا؟؟؟؟؟؟ تو غذا درست کردی؟
بهش اشاره کردم که زیاد تعجب نکنه و معمولی باشه ، به خودش اومد و گفت
+ خیلیم عالی ، چه غدایی درست کردی حالاا؟ گشنمون شد مگه نه هناو .
هناو داشت به فیلم نگاه میکرد و حواسش نبود
+ هناو ؟؟
+ جان آره آره خیلی گشنمه
نیشخندی زدم و سرم تکون دادم ، قرمه سبزی !
تا حالا این غذا ایرانی نخورده بودیم کلا .
اما میدونستم دوست داره و ماهم ازش خوشمون میاد .
هناو
بوی قرمه سبزی کل خونه برداشته بود ، سلیقه خوبی داشت .. خیلی گشنم بود و از ته قلبم خوشحال بودم که قرار بعد ماه ها یه غذای خوب بخورم .
شروع کرد به چیدن بشقاب و دیس غذا و ..
بعد چند دقیقه هم مارو صدا زد .
+ بیاین سر میز ببینم
ماهلین سریع روی فیلم استپ زد و باهم به سمت میز رفتیم .. نگاه های ماهلین به آتش عجیب بود .
+ گشنته برنج و خورشت زیاد بکش
_ چشم ، ممنونم .
از برنج و خورشت کشیدم و آروم گفتم
_ خیلی بوی خوبی میده .
بعدشم شروع کردم به خوردن و بلافاصله بعد خوردن اولین قاشق چشمام بستم ..
+ چیزی شد!؟
+ خوشمزه ترین غذایی که تو عمرم خوردم .. نمیدونستم اینقدر آشپز خوبیم هستی .
تند تند قاشق میذاشتم تو دهنم و پر دهنم کردم
_ باشه ، آروم بخور ! میپره گلوت .
+ این مدت هیچی نخوردمم ، خیلی گشنمممه دست خودم نیست
نیشخندی زد و سرش پایین انداخت که ماهلین کنار گوشش خیلی آروم زمزمه کرد
+ هنوزم باورم نمیشه بخاطر اون آشپزی کردی ، تو توی عمرت حتی یبارم غذا درست نکردی .
+ هیش ماهلین! میشنوه.
با اینکه که حرفاشون شنیدم اما سعی کردم خودم به نشنیده بزنم و بعدشم به طرف آتش برگشتم
_ خیلی ازت ممنونم ارباب .
#کپی:ممنوع
Mostrar más ...