_میخوامش!
بچه ها به سمتم برگشتن و باتعجب گفتن:
_ول کن پیمان.این دختر و چه به تو اخه؟ به ریخت و قیافش نگاه کن! اصلا صورتشو دیدی تا حالا؟
پوکی به سیگارم زدم و خیره قدم های موزونش گفتم:
_مثل جا سوئچی میمونه. بغل کردنش باید لذت بخش باشه.
_بکش بیرون ازاین دختر پیمان.عمرا به تو پا بده.
برگشتم و خیره شدم توچشم هاش و پرسیدم:
_اگه مخشو زدم و کشوندمش تو
#تخت چی؟
باحرفم پقی زدن زیر خنده.
_اگه جای زمین و آسمون عوض شه توام میتونی اینکارو کنی.
بلند شدم و سیگارم و زیرپام انداختم ولهش کردم.
_اگه من پیمانم اون دختر رو خیلی زود تو تخت خونم میبینید.
اینو گفت و با چهره مصمم به سمت دختر رفت....
https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk
https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk
✂️🔻✂️🔻
چشم هام و از روی
#درد باز کردم. بااینکه پیمان خیلی ملایم و آروم جلو رفته بود ولی درد داشتم.
نمی دونم چی شد که پام باز شد به خونش و نمیدونم چیشد که شبم رو کنار پیمان که محرمم نبود صبح کردم واجازه دادم وارد حریمم بشه.
_پیمان؟بیداری؟
باچشم های بسته هومی گفت و من دلم ضعف رفت برای این مرد جذاب.
_میشه یه
#مسکن بدی بهم؟
خجالت زده ادامه دادم:
_اخه درد دارم.
درکمال تعجب پیمان غلتی زد و پشتش رو بهم کرد.
_تن نجستو از روتخت من بردار و برو خونتون و به
#حاجبابات بگو بهت مسکن بده.
گوش هام سوت کشیدند.ناباور اسمش رو صدا زدم.
_انقدر در گوشم وز وز نکن اسرا. قبل اینکه از خواب بیدارشم گورتو ازخونم گم کن.
_چی میگی پیمان؟حالت خوبه؟
به سمتم برگشت و نگاه غرق نفرتش رو به چشم های اشک آلودم دوخت.انگار اون همه عشقی که ازش دم میزد دود شده بود.
_باهات حال نکردم اسرا.خب؟ منو چه به دختر اُملی مثل تو! بهم حال دادی دمت گرم ولی به توام بد نگذشت.حالاهم هررررری!
https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk
https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNkMostrar más ...