Xizmat sizning tilingizda ham mavjud. Tarjima qilish uchun bosingUzbek
Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
Categoría
Ubicación del canal e idioma

audience statistics ༄ 𝐒𝐂𝐎𝐑𝐏𝐈𝐎 𝐊𝐈𝐒𝐒 ༄

﮼ تو برای من مثل نیکوتین‌ سیگار بعد عشق بازی 🚭 مهدیه داوری(مهدا) °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° 🔶 فصل اول ( پایان یافته ) 🔶 فصل دوم ( آنلاین ) °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° پیج اینستاگرام  http://instagram.com/mah.wy85  ¶× پایان خوش ׶ 
Mostrar más
5 9050
~0
~0
0
Calificación general de Telegram
Globalmente
66 656lugar
de 78 777
12 063lugar
de 13 357
En categoría
4 498lugar
de 5 475

Género de suscriptores

Averigua cuántos suscriptores masculinos y femeninos tienes en el canal.
?%
?%

Idioma de la audiencia

Descubre la distribución de los suscriptores de canales por idioma
Ruso?%Inglés?%Árabe?%
Crecimiento del canal
GráficoTabla
D
W
M
Y
help

La carga de datos está en curso

Duración del usuario en el canal

Descubra cuánto tiempo permanecen los suscriptores en el canal.
Hasta una semana?%Viejos?%Hasta un mes?%
Ganancia de suscriptores
GráficoTabla
D
W
M
Y
help

La carga de datos está en curso

Hourly Audience Growth

    La carga de datos está en curso

    Time
    Growth
    Total
    Events
    Reposts
    Mentions
    Posts
    Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
    چطورین دخترام؟
    734
    0
    سلااام
    519
    0
    10 نفر آخر به قیمت 15000 تومن تا آخر امشب فرصت خرید دارن 💓☕
    705
    0
    ظرفیت باقی مونده 40 نفر دیگه 😃
    729
    0
    ظرفیت فایل فقط 50 نفر دیگه مونده 🫀☕
    730
    0
    توی این مدت نویسنده فایل کامل رو آماده کرده ☕💓 فرصت خرید با تخفیف از دست ندین 🫀
    779
    0
    سلامم دوستانی که قصد خرید فایل کامل رمان بوسه عقرب که شامل هر دو فصل هست رو دارن مبلغ 25000 هزار تومن به شماره کارت زیر پرداخت کنن و رسید رو به آیدی زیر ارسال کنید ادامه رمان از فردا پارت گذاری می‌شود 💓
    742
    0
    پارت جدید تقدیم شما 🫶
    737
    0
    ꙬꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬꙬ [ ] ༄༄ [ ] ༄༄ ꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬ این روزها دل به دل این مرد داده بود! نه.. بیشتر با دل خودش راه آمده و کمتر بدقلقی می‌کرد. با خودش که رودروایستی نداشت این مرد خودش را در زندگی سیاه و سفیدش جا کرده بود و حالا به این گستاخی هایش عادت داشت. مدتی بود که از طعنه های منظور دارش و نگاه داغ و بی قرارش لذت می‌برد و در ازایشان می‌خندید! لب هایش را جمع کرد آماده همراهی در این جنگ لفظی همیشگی شان شد -با چیزی که من ازت دیدم این کارا ازت بعیدم نیست.. ایان شونه اش را بی خیال بالا انداخت -معلومه! من مثل یک عده فقط لب و دهن نیستم که حرف الکی بزنم و بهش عمل نکنم.. مها خودشو عقب کشید -چرا حس میکنم لب و دهن با من بودی و قصدت طعنه به من بودش؟
    Mostrar más ...
    578
    6
    نَظَرَت إلىِ قَلبَك وُوقَعت فيِ الحُب! به قلبت نگاه کردم و عاشقت شدم : ) ‌‌‌‌ MaHda☕
    540
    0
    پارت جدید داریم 💞🍭
    1 061
    1
    ꙬꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬꙬ [ ] ༄༄ [ ] ༄༄ ꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬ ایان ابرویی بالا انداخت از جایش بلند شد و پالتو کتی دختر را از روی میز برداشت و به سمتش رفت میز را دور زد و پشت مها ایستاد پالتو را روی دوش مها انداخت و در حالی که در پوشیدنش به او کمک می‌کرد هووومی کشید مها که از این حرکت جنتلمنانه ایان خوشش آمده بود لبش را به دندان گرفت و نگاه برازنده ای نثارش کرد بعد از تمام شدن کار پوشیدن پالتو به سمتش چرخید و نمایشی یقه کت اتو کشیده مردانه ایان را مرتب کرد با شیطنت دوباره تکرار کرد _نگفتی این دفعه چیو قراره ازم بگیری؟ ایان هومی کشید از همان فاصله نزدیک به سمتش خم شد _گرفتن چیزی که تو برنامم نیست ولی اگه به شریک شدن باشه ترجیحم به اتاق خواب و تختته! مها تک خنده ای از این حجم گستاخی و نگاه تخصی که در چشمان مرد مقابلش جا خوش کرده بود، زد
    Mostrar más ...
    1 012
    9
    ꙬꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬꙬ [ ] ༄༄ [ ] ༄༄ ꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬ دخترک در خیالش فکر می‌کرد که ایان از حرکت یهویی اش در میان استراحت کردن شوکه شده است فارغ از این که مرد مقابلش از خاطره ای قلب نواز قدیمی که با کابوس آمیخته شده بود بیرون آمده بود. انگشت های درهم گره شده زیر میزش را به آرامی از هم باز کرد چشمان دخترک از شیطنت برق میزد و لحنش بوی بدجنسی میداد لبخند آرامی روی لبش نشاند و به آرامی گفت -چه قدر سر صدا میکنی خانوم پرتو! مها ابروهایش را بالا فرستاد و پوفی کشید و با لحن طعنه دار آمیخته به خنده ای گفت - واقعا که روت زیاده و بچه ای پرویی ها! چشاشو ریز کرد و کمی بیشتر روی میز خم شد -اولش که بدون اجازه خودتو دعوت کردی خونم و مبل مورد علاقمو صاحب شدی الانم که تو جایگاه من نشستی و میزمو تصاحب کردی خیلی کنجکاوم بدونم مورد بعدی که قراره از چنگم در بیاری چیه؟
    Mostrar más ...
    819
    8
    - پس میگی تاحالا عاشق هیچ کدومشون نشدی؟ خوب چرا؟ +دلیلش واضحه! چون تو هیچ کدوم از اونا نبودی... MaHda☕
    627
    2
    اینم پارتای جدید تقدیم شما افرودیتای من 💖
    769
    0
    ꙬꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬꙬ [ ] ༄༄ [ ] ༄༄ ꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬ سرش را به سرعت بالا کشید حال چشمانش تبدیل به کاسه خون آلودی شده بود صدایش خش گرفته و با لحن جنون واری پوزخند زد و زمزمه کرد _ من خیلی وقته رفتم؛ ولی توی دیونه هنوز توی خیالت منو میبینی و باهام حرف میزنی.. ☕📝
    712
    7
    ꙬꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬꙬ [ ] ༄༄ [ ] ༄༄ ꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬ درد بدی در شقیقه اش ایجاد شد و به سرعت همه چیز شروع به چرخیدن کرد. چشمانش را بهم فشرد و ناگهان... - یه وقت بد نگذره جناب! گویی از دنیایی به دنیای دیگری پرتاب شده بود! عرق سرد روی پیشانی اش نشسته بود و شقیقه هایش نبض میزد و مردمک چشمانش بی قرار می چرخید حال به جای چشمان دریایی به خون نشسته و صورت ظریف غرق در خون رز چشمان تیره ی پر ستاره ای در مقابلش نقش بسته بود. ایان آب دهانش را پایین فرستاد و اهش را در گلویش خفه کرد دوباره خاطرات قدیمی که مدت ها کابوس شب هایش بودند بازگشته و حال روزهایش را به تاراج می‌بردند! مها که روی میز خم شده بود و با نگاه پر شیطنتش به ایان چشم دوخته بود با دیدن چهره درهم ایان تک خنده ای کرد -وقتی تو آسمونا سیر کنی جناب ساهاکیان یهویی از اون بالا تقی با سر میخوری زمین
    Mostrar más ...
    776
    7
    "Love is when you look into someone's eyes and see everything you need." "عشق زمانیه که به چشمای کسی نگاه کنی و هرچی که بهش نیاز داریو توشون ببینی " MaHda☕
    703
    0
    فردا شب پارت جدید داریم ☕
    834
    0
    به نظرم بهترین نصیحتی که می‌تونید به خودتون بکنید اینه: پارتی کنید، ولی کتابم بخونید. مشروب بخورید، ولی اقتصاد و سیاست هم بفهمید. آرایشگاه برید، ولی باشگاه هم در کنارش برید. رابطه داشته باشید، ولی روحتونو فراموش نکنید. تکیه کنید به کسی، اما جوری باشید که اگه رفت از دست نرید. خلاصه آدمی باشید با روح و مغز بزرگ، نه کسی که فقط بدرد عیاشی می‌خوره! MaHda☕
    825
    14
    پارت امروز تقدیم نگاهتون 💖
    1 324
    0
    ꙬꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬꙬ [ ] ༄༄ [ ] ༄༄ ꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬ آرام لب زد _چجوری میتونی زل بزنی توی چشمای دختری که قلبشو تقدیمت کرده و این سوال بپرسی؟ با پایان جمله اش سریع خودش را جلو کشید و بوسه ای بر لبان پسر کاشت. ایان چشمانش را بست تا اورا در این عشق بازی همراهی کند اما لب های دختر به ظرافت جدا شد عقب کشید. دختر نگاهش را به اطراف چرخاند و اطرافشان را پایید ایان چشمانش را چرخاند پوفی کشید و از بهم ریختن حسش گله کرد _انصافه که اینجوری منو توی حس ببری و بعد به حال خودم ول کنی؟ سرشو تکون داد و با چشمای ریز شده و شیطنت گفت _همه کارات حتی عاشق شدن و عشق بازی کردنت نصف و نیمه کاره ست رز! دختر نگاهی طولانی بهش انداخت و برخلاف همیشه که از حرص سرخ میشد با لبخند زمزمه کرد _ حق با توعه! به پشتی صندلی تکیه داد سرش رو پایین انداخت و خرمن موهایش صورت زیبایش را پوشاند _همه کارام نیمه کارست... به جز رفتنم! ☕📝
    Mostrar más ...
    1 316
    13
    Bᴇ ᴀ ʟᴏᴏᴛᴇʀ ᴏғ ʟᴏᴠᴇ﹐ ɴᴏᴛ ʟᴜsᴛ..... غارتگر عشق باشید نه هَوَس ... MaHda ☕
    991
    4
    با یک شروع طوفانی چطورید؟ 🦦🤪
    1 119
    2
    ꙬꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬꙬ [ ] ༄༄ [ ] ༄༄ ꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬ بالخره دختر پشت میز کافی شاپ نشست. بعد چند ثانیه موهایش را با ظرافت کنار زد و گفت _چی شده که افتخار دیدنتون نصیب من شده جناب ساهاکیان؟ پسر مردانه و جذاب خندید برق چشمان پر شیطنت دختر و در عین حال ظرافت وجودی اش منبع آرامش او بود. پسر سرشو کج کرد و گفت _شاید دلم هوای دیدن آسمون چشمای یک دختر زیبا رو کرده. دختر ابروهایش از این گستاخی کلام بالا برد و با حیرت آمیخته به خنده گفت _تو فوق العاده ای! ایان تو با این مدل حرفای یهوییت آخرش منو میکشی. پسر جوان دست دختر را در دستانش گرفت و انگشت هایشان را در هم قفل کرد نگاهش را نوازش وار بر روی صورت معشوقه اش کشید و قلبش از حجم عشقی که حس می‌کرد به تپش افتاد. _سه سال گذشته و هنوز به جادوی جمله هام عادت نکردی و سوپرایز میشی؟ مگه نمیدونی چشمات چه بلایی سر زندگیم آورده؟! دختر هیجان زده لبانش را گزید لعنت به این مرد که این گونه با کلماتش دین و ایمانش را به بازی گرفته بود ☕📝
    Mostrar más ...
    1 167
    13
    ꙬꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬꙬ [ ] ༄༄ [ ] ༄༄ ꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬ نگاهش رو از نقش های درهم تنیده میز قهوه ای رنگ گرفت با برخورد نسیم خنکی به پوستش نفس عمیقی کشید و بوی دریا رو به ریه هاش فرستاد چشماش محیط بیرون کافه ساحلی رو کنکاش می‌کرد پسر بچه ای کم سن و سال با پاهای برهنه به دنبال توپ زرد رنگی توی ماسه های ساحل میدوید زوج های زیادی روی ماسه ها خوابیده بودند و از هوای بهاری لذت می‌بردند. نسیمی که از سمت دریا حرکت می‌کرد به حریم کافه ساحلی رو بازی که در مجاورش بود تجاوز می‌کرد و باد میان موهای کوتاه و مشکی رنگش میچرخید. با بلند شدن صدای زنگوله ورودی در کافه نگاهش رو دوباره جا به جا کرد و با دیدن خرمن موهای بلندی که آزادانه پیچ می‌خورد و قامت ظریف دختر رو قاب گرفته بود لبخند عمیقی روی لب هایش نشست. دخترک با ظرافت به سمتش حرکت کرد و با هرقدمی که به سمتش برمی‌داشت برق چشم های پسر درخشان تر از قبل میشد. 📝☕
    Mostrar más ...
    1 082
    11
    شروع فصل دوم 🍻
    994
    6
    ‌ ‌ ✿ ѕнe'ѕ нαrd тo ɢeт αɴd eveɴ нαrd тo ғorɢeт اون دختر سخت به دست میاد و سخت هم فراموش میشه.👣 ‌‌‌ MaHda ☕📝
    994
    4
    پایان فصل اول ☕
    4 836
    3
    ꙬꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬꙬ [ ] ༄༄ [ ] ༄༄ ꙬꙬꙬꙬ ꙬꙬꙬꙬ ایان نیشخندی زد و چشاشو گرد کرد و با لذت گفت _از امروز میخوام تمرکزمو روی جذب اون دختری بزارم که نقطه مشترک بین من و توعه یعنی یک جورایی میخوام توی بازی که برنده قطعیش خودمم بهت یک فرصت بدم تا دختر خونده ات رو به سمت خودت بکشی.. هرچند که بازنده ای مثل تو چیزی برای رو کردن نداره! _ایان ساهاکیان.. حرومزاده روانی! ایان بی توجه به سمت در رفت و درست قبل از خارج شدنش موبایلش را بیرون کشید و به جمله ی ارسال شده از سمت "ساخور ملک " چشم دوخت «امیدوارم آمادگی عمل به اون وعده ای که بهم دادی رو داشته باشی ایان تبریک میگم بهت...مها به هوش اومد! » پوزخند روی لبانش تصور شرارت خالص بود و برق رعب انگیز لذت توی چشمانش خودنمایی می‌کرد سرش را چرخاند و رو به مرد سفید پوش و آشفته ای که پشت سرش به جا گذاشته بود آخرین جمله اش پرتاب کرد _از بازی توی منطقه قدرت این حرومزاده روانی که خودت به وجودش آوردی لذت ببر لرد سیاه! بوسه عقرب «در اعماق تاریکی» پایان فصل اول 💣
    Mostrar más ...
    4 683
    18
    Última actualización: 11.07.23
    Política de privacidad Telemetrio