96.
#obvious :
easily seen or understood, clear to the eye or mind, not to be doubted, plain
به راحتی درک یا دیده می شود، در آن تردیدی نیست، آشکار، واضح، بدیهی
a. It was
obvious that the lumberjack was tired after his day's work.
روشن بود که چوب بر بعد از کار روزانه اش خسته شده بود
b. The fact that Darcy was a popular boy was
obvious to all.
این واقعیت که دارسی پسری دوست داشتنی است برای همه آشکار است
c. The detective missed the clue because it was too
obvious.
کاراگاه سر نخ را از دست داد زیرا خیلی بدیهی بود
🍂
@coding_504 🍂
ادامه مطلب ...