The service is also available in your language. For translation, pressEnglish
Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
دسته بندی
زبان جغرافیایی و کانال

all posts قهوه ی قجری

ایدی جهت ارتباط با ادمین:  @Ghahve_ghajari  🌱 Instagram.com/_u/ghahveyeghajari 
13 635+1
~1 841
~16
12.27%
رتبه کلی تلگرام
در جهان
45 767جایی
از 78 777
در کشور, ایران 
8 288جایی
از 13 357
دسته بندی
1 281جایی
از 2 067
همه انتشارات
یارانِ ناشناخته‌ام چون اخترانِ سوخته چندان به خاکِ تیره فرو ریختند سرد که گفتی دیگر زمین همیشه شبی بی ستاره ماند.
360
2
‏ «هر شب به خودش می‌گفت فردا دیگر طاقتش تمام می‌شود. امّا فردا که می‌آمد باز زندگی جریان داشت.»
460
6
حداقل ۹۰٪ چیزایی که فک می‌کنی نداری و نیستی و مانع پیشرفت و موفقیتتن، مهارتن. و مهارت یادگرفتنیه. سه چیز به یادگیری مهارت کمک فوق‌العاده‌ای می‌کنه: ۱. محیط امن: که از اشتباه کردن نترسی ۲. متد مناسب: متناسب با مدل یادگیری خود تو ۳. تمرین زیاد: توی یه محیط آرام و باتمرکز
542
2
نه که مهمان غریبم تو مرا یار مگیر... ...به دو صد پر نتوان بی‌مددت پریدن تو مرا زیر چنین دام گرفتار مگیر خفتگان را نه تماشای نهان می‌بخشی تو مرا خفته شمر حاضر و بیدار مگیر نه که بوی جگر پخته ز من می‌آید مدد اشک من و زردی رخسار مگیر نه که مجنون ز تو زان سوی خرد باغی یافت از جنون خوش شد و می‌گفت خرد زار مگیر ...
585
3
‌ سخن از پچ پچِ ترسانی در ظلمت نیست سخن از روزست و پنجره های باز و هوای تازه و اجاقی که در آن اشیا بیهده می سوزند و زمینی که ز کِشتی دیگر بارور است و تولد و تکامل و غرور سخن از دستانِ عاشقِ ماست که پُلی از پیغام عطر و نور و نسیم بر فرازِ شب ها ساخته اند..
593
4
آدم‌هایی که دنیا را نجات می‌بخشند: مردی که در باغچه‌اش کار می‌کند؛ آن سان که ولتر آرزو داشت. آن کس که از وجود موسیقی سپاسگزار است. آن کس که از یافتن ریشه ی واژه‌ای لذت می‌برد. آن دو کارگری که در کافه‌ای در جنوب، سرگرم بازی خاموش شطرنجند. کوزه‌گری که درباره رنگ یا شکل کوزه‌ای می‌اندیشد. حروف‌چینی که این صفحه را خوب می‌آراید؛ هرچند برایش چندان رضایت‌بخش نباشد. زن و مردی که آخرین مصراع‌های بند مُعَیّنی از یک شعر بلند را می‌خوانند. آن کس که دست نوازشی بر سر حیوان خفته‌ای می‌کشد. آن کس که ظلمی را که بر او رفته توجیه می‌کند یا دلش می‌خواهد که توجیه کند و آن کس که ترجیح می‌دهد حق با دیگران باشد. این آدم‌ها، ناخودآگاه، دنیا را نجات می‌بخشند.
ادامه مطلب ...
569
6
آنک بی‌باده کند جان مرا مست کجاست و آنک بیرون کند از جان و دلم دست کجاست و آنک سوگند خورم جز به سر او نخورم و آنک سوگند من و توبه‌ام اشکست کجاست و آنک جان‌ها به سحر نعره زنانند از او و آنک ما را غمش از جای ببرده‌ست کجاست جان جان‌ست وگر جای ندارد چه عجب این که جا می‌طلبد در تن ما هست کجاست غمزه چشم بهانه‌ست و زان سو هوسی‌ست و آنک او در پس غمزه‌ست دل خست کجاست پرده روشن دل بست و خیالات نمود و آنک در پرده چنین پرده دل بست کجاست عقل تا مست نشد چون و چرا پست نشد و آنک او مست شد از چون و چرا رست کجاست
ادامه مطلب ...
578
6
مرا به اسم صدا کن تا بیایم ای جانِ من مرا به اسم صدا کن نپرس آیا اسمم اسم پرنده ای ست در حال پرواز ؟ یا بوته ای که ریشه اش در خاک فرو رفته است ؟ و آسمان را با رنگ خون آغشته می کند و نپرس که اسمم چیست خودم نمیدانم می جویم اسمم را می جویم و می دانم که اگر بشنومش از هر جای جهان که باشد حتی از تهِ جهنم می آیم جلویت زانو می زنم و سَرِ خسته ی خود را به دست های تو می سپارم
635
8
روزی خواهد آمد که عشق، بر فراز درختان اساطیری پرواز سیمرغ می‌کند و فریاد، ترانه‌ای به وسعت بهار سر می‌دهد... روزی که‌ تا شکوفایی گل سرخ‌فاصله‌ای نیست و پرنده، به شوق تماشای دشت سر از پا نمی‌شناسد... روزی که شفق، سرشار از عطر‌نسیم زلفان توست و لاله‌ها رنگ لبان تو را وام می‌گیرند... روزی که سیب، چون گونه‌های تو مست رسیدن می‌شود !...  
679
12
اگه دنبال کتابی هستی که آرومت کنه این کتابا رو بخون: 1- شفای زندگی‌، لوئیز ال هی 2- گندزدایی از مغز، فیث جی هارپر 3- تمرین نیروی حال، اکهارت تله 4- تکه هایی از یک کل منسجم، پونه مقیمی 5- از حال بد به حال خوب، دیوید برنز 6- رهایی از زندان ذهن، کاترین سوتکر 7- شادمانی درونی، مارتین سلیگمن
658
21
چه خوب می‌شد همین لحظه یک اتفاقی می‌افتاد مثلا باد می‌آمد می‌رفت باغ‌های بالا را دور میزد برمی‌گشت، خاک را بو می‌کرد، و از کنارِ شمشادهای شکسته بوی خوش آب و خبر از هوای حامله می‌آورد. شمعدانی‌های بالِ چینه‌ی مهتاب تب دارند، تشنه‌اند، بیترانه‌ا‌ند. اصلا باد چرا از چیزی شبیه باران نمی‌خواند! آخر چه‌قدر تا کی باید با این چراغِ ترسو هی از ترسِ شب و هق‌هقِ گریه گفت‌وگو کنیم؟ پس کی می‌آید همان که می‌گویند دریا را با خود خواهد آورد!؟ مادرم می‌گوید برای شنیدنِ آوازِ آینه نباید عجله کرد، بالاخره می‌آید کسی که با زورقِ آوازهاش دریا را با خود خواهد آورد. می‌آید با آسمانِ بلند هم به بحثِ روشنِ باران خواهد نشست می‌گوید این شمعدانی‌ها تب دارند این باغ‌ها تشنه و این شمشادها بی‌ترانه‌اند کاری باید کرد!
ادامه مطلب ...
743
10
‏بهتر است بپذیری که اغلب انسان‌ها منصف نیستند. انسان موجودی است که ذهنش دنبال حفظ موقعیت فردی و گروهی است و نه واقعیت و حقیقت؛ و مواضع و مواجهه‌‌اش با مسائل براساس منافع‌ خودخواهانه‌‌اش است. ازلحاظ زیستی، فرهنگی و حتی آموزشی تعهدی به انصاف ندارد، تنها تعهدش به «حفظ موقعیت» است.
720
11
رهاکردن اینطوریه که یهو به خودت میای و می‌بینی آسمون آبی تره… آدما مهربونن قهوه‌ات خوشمزه‌است پرنده‌ها برات میخونن و دنیا میگه بیا همه چیزای خوب مال تو…🔆🌱
859
23
برگایِ زرد منو یاد تو میندازن، چه زود رسید پاییز بازم .. 🍂

Sirvan Khosravi - Khaterate to (Live in Tehran).mp3

936
32
یکشنبه ۱ مهر  ۱۴۰۳ 🖇پیامی برای امروز :             ••••••••••••••••••••••••••••••••••••• دلت گرم! ما پاییزهای ِ بسیاری را گذرانده ایم! به شوق و جسارت ِ جوانه ی کوچکی در قلبمان. ذهنت سبز دلت گرم و پاییزت زیباترین... { } 🍂

file

1 115
46
دیروقت است. خسته‌ام. تنهایی مثل خالیِ ورم‌کرده و تاریکِ توی خمره‌ای سربسته اطاق را پُر کرده. خواب پناهگاه خوبی‌ است: خواب و خاموشی. 📕 روزها در راه ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌
1 046
12
ای ستاره ها مگر شما هم آگهید از دو رویی و جفای ساکنان خاک کاین چنین به قلب آسمان نهان شدید!؟ ای ستاره ها،ستاره ها،ستاره ها پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟ فروغ فرخزاد
1 107
8
در یک مرحله، تو کارها را بـا غريزه انجام می‌دهی و یا انجام نمی‌دهی. اما در هنگام بلوغ، آدمی به نظارت‌ و حساب‌رسی و به سنجش‌ و تعقّل روى می‌آورد. در این مرحله‌، مجموعه‌ی کارها و حالت‌ها را محاکمه‌ مي‌کند و دیگر هیچ کدام از این کارها و حال‌ها را طبیعی نمی‌داند. از خود  می‌پرسد چرا خوش‌حال شدم؟ چرا ناراحت شدم؟ چقدر باید خوش‌حالی یا ناراحتی می‌کردم؟ پس چرا بیش‌تر یا کم‌تر؟ با این محاکمه‌هاست که آدم، آدم می‌شود.
1 146
3
‌اینکه در سینه ی من هست تو هستی ! دل نیست ...
1 135
18
وقتی کسی را دُور انداختیم، دیگر نباید سعی کنیم اشتباهاتش را تشریح کنیم وقتی دنبال چراهای اشتباهات او می‌رَویم، یعنی هنوز او را کاملا دُور نینداخته‌ایم!
1 124
13
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند دریاب ضعیفان را در وقت توانایی دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند این است حریف ای دل تا باد نپیمایی مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی ای درد توام درمان در بستر ناکامی و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی زین دایره مینا خونین جگرم می ده تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
ادامه مطلب ...
1 081
3
نمی‌گنجد این قلب در تنم این تن در اتاقم این اتاق در خانه‌ام این خانه در دنیا و این دنیای من در جهان ویران خواهم شد دردم را درد می‌کشم در سکوت سکوتی که در آسمان هم نمی‌گنجد چگونه بازگویم این رنج را با دیگران تنگ است این دل برای عشقم این سر برای مغزم که می‌خواهد ترک بردارد و از هم بپاشد. ترجمه:مژگان دولت آبادی
1 010
7
هر کس که دلی چون دلِ ما داشته باشد از دستِ غم آرام کجا داشته باشد؟ رنجورپریشی که به جان دشمنِ خویش است دیگر ز که امیدِ دوا داشته باشد؟
1 008
9
آدم‌ها وقتی می‌آيند موسيقی شان را هم با خودشان می‌آورند ولی وقتی می‌روند با خود نمی‌برند! آدم‌ها می‌آيند و می‌روند ولی در دلتنگی هايمان‌‌ شعرهايمان‌‌ روياهای خيس شبانه‌‌مان می‌مانند! ‌ جا نگذاريد هر چه را که روزی می‌آورید را با خودتان ببريد‌ وقتی که می‌روید دیگر به خواب و خاطره‌‌‌ی آدم برنگرديد...!
1 109
18
دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به بادها می داد و دستهای سپیدش را به آب می بخشید دلم برای کسی تنگ است که همچو کودک معصومی دلش برای دلم می سوخت و مهربانی را - نثار من می کرد
1 022
17
شنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ 🖇پیامی برای امروز : ••••••••••••••••••••••••••••••••••••• زیباترین تصویر باش روبه رویِ آینه ای که زندگی ست... { } آخرین روزِ تابستان ۱۴۰۳بخیر🌱
1 099
27
❤️ محبوب من ! ما که توقع نداشتیم این دنیا ما را ناز کند ، یا گرم در آغوش بگیرد .. فقط توقع بود که این‌قدر جگرمان را نسوزاند .. محبوب من ! عدالت یعنی هرچیزی ، هرکسی ، سرجای خودش باشد . عدل این است که شما در دل ما باشید .. 🌙
1 266
22
برای آنکه نگویند جسته‌ایم و نبود! تو آن که جسته و پیداش کرده‌ام آن باش... ♥️
1 138
15
به دریا می زنم! شاید به سوی ساحلی دیگر مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر من از روزی که دل بستم به چشمان تو می‌دیدم که چشمان تو می‌افتند دنبال دلی دیگر به هر کس دل ببندم بعد از این خود نیز می‌دانم به جز اندوه دل کندن ندارد حاصلی دیگر من از آغاز در خاکم نَمی از عشق می‌بینم مرا می‌ساختند ای کاش، از آب و گِلی دیگر طوافم لحظه‌ی دیدار چشمان تو باطل شد من اما همچنان در فکر دور باطلی دیگر به دنبال کسی جامانده از پرواز می‌گردم مگر بیدار سازد غافلی را، غافلی دیگر
1 067
15
خاطره ها شاید سوختی باشد که مردم برای زنده ماندن می سوزانند...
1 026
10
بی تو می‌رفتم‌، می‌رفتم، تنها‌، تنها و صبوری مرا کوه تحسین می‌کرد...
1 063
19
اینک صدای دوست از تَهِ ریشه‌های کهن، از درون سینه‌ی پهن زمین می‌آید، از راه‌های دور از قلُه‌های بلند و دشت‌های باز می‌گذرد و مثل تپش پنهانِ قلبِ ستاره به من می‌رسد. با صدای خاموش مرا می‌نامد و صدای او را در چشم‌های خیس و دهان بازش می‌بینم... نگران و دل گرفته است و به زبان بی‌زبانی حرف می‌زند. حرف‌ها در باطن من می‌رویند؛ مثل سر زدن جوانه‌ی سبز در بطن دانه‌ی زیر سرمای زمستان، مثل بوی بهار! صدای دوست، صدای دوستی، از دیارِ دورِ فراموشی، از خلال کشت‌زارهای رنج، وَزان‌ بر خوشه‌های اندوه!... صدای بیدار دوستی خاموش که در بستر ضمیر من خفته است. و آنگاه که خفته بودم به ندای او چشم‌هایم را باز و دست‌هایش را تماشا کردم. او مرا نامید و من در میان بودنی‌ها به خود آمدم... صدای دوست آغازِ من بود. دمیدن و شکفتن بود... صدایی همزاد بود که گفت تو نور چشم‌های منی و من نگاهم را مثل دست‌هایم به او دادم و گفتم... تو را ای دوست در جلوه‌های گوناگون دوست دارم...   ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ادامه مطلب ...
1 130
8
اصلا یادت هست که نیستم ؟
1 117
24
‌ تنم  فرسود عقلم رفت و عشقم همچنان باقی...
995
11
روباه گفت: تو اگر دوست میخواهی مرا اهلی کن. شازده کوچولو پرسید: اهلی یعنی چه؟ روباه گفت: یعنی ایجاد علاقه کردن. شاده کوچولو پرسید: چطوری؟ روباه گفت: با صبوری کردن ... روباه گفت: ارزش گل تو به قدر ِ عمریست که به پاش صرف کرده‌ای ... شازده کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد: به قدر عمریست که به پاش صرف کرده‌ام ... روباه گفت: انسان‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند اما تو نباید فراموشش کنی تو تا زنده‌ای، نسبت به چیزی که اهلی کرده‌ای مسئولی. تو مسئول گـُلتی... شازده کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد : من مسئول ِ گـُلمَم. شازده_کوچولو
ادامه مطلب ...
1 058
19
این ایردراپ رو از دست ندید 👍❤️
966
0
https://t.me/cexio_tap_bot?start=1716310450905060 CEXP tokens farming major upgrade! Two is better than one! Join my squad, and let's double the fun (and earnings 🤑)! Power Tap! 🚀 CEXP tokens farming major upgrade! Two is better than one! Join my squad, and let's double the fun (and earnings 🤑)! Power Tap! 🚀
CEX.IO Power Tap
🤩 Farm CEXP tokens and earn rewards! CEX.IO App makes it simple and secure to buy, exchange, and store cryptocurrencies
1 001
0
از هر تعلقی که گذشتم، تواناتر شدم. هر روز چیزی را تَرْک کردم و هر روز چیزی مرا تَرْک کرد. با هر تَرْکی، خاکِ تنم تَرَکی برداشت و چیزی از آن رویید، بالی شاید، کوچک و شفاف و نامرئی. پریدن با پرهایی نا پیدا مرا بی پروایی آموخت. آخرین تمنایم سنگی است سهمگین که بر شانه هایم چسبیده است، باری که قرن هاست به ناگزیر هر زنی آن را برده است. فردا آن را از شانه هایم  پایین خواهم گذاشت زیرا که در این کوله پشتی، توشه نیست؛ تقاضا و تمناست و آدمی زیر بار تقاضاها و تمناهایش تلف خواهد شد. رهیدن، رنج  بسیار دارد اما پاداشی نیز دارد که آن  رنج را التیام می بخشد. چه ناچاری دلپذیری است که راه رستگاری جز از گذشتن نمی‌گذرد.
ادامه مطلب ...
1 135
24
گاهی باید رفت و آنچه ماندنی‌ست را جا گذاشت مثل یاد، مثل خاطره، مثل لبخند رفتنت ماندنی و باارزش می‌شود، وقتی که باید بروی، بروی و ماندنت پوچ و بی‌فایده است، وقتی که نباید بمانی، بمانی...
987
25
اي مهربانتر از برگ، در بوسه‌هاي باران! بيداري ستاره، در چشم جويباران! آيينة نگاهت، پيوند صبح و ساحل لبخند گاه گاهت، صبح ستاره‌باران بازآ كه در هوايت، خاموشي جنونم، فريادها برانگيخت از سنگ كوهساران اي جويبار جاري! زين سايه برگ مگريز كاينگونه فرصت از كف، دادند بي‌شماران. گفتي: « به روزگاران مهري نشسته...» گفتم: بيرون نمي‌توان كرد « حتي » به روزگاران بيگانگي زحد رفت، اي آشنا مپرهيز زين عاشق پشيمان، سر خيل شرمساران پيش از من و تو بسيار، بودند و نقش بستند ديوار زندگي را زينگونه يادگاران وين نغمه محبت بعد از من و تو ماند تا در زمانه باقي‌ست آواز باد و باران
ادامه مطلب ...
1 064
8
هر کس در دوران زندگی اش می تواند دو کارکرد داشته باشد: "ساختن"  یا " کاشتن" سازندگان شاید سالها در کار خود بمانند و سازندگی شان مدت ها طول بکشد، اما روزی می رسد که کارشان به پایان برسد. در این هنگام باز می ایستند و در میانِ دیوارهای خود ساخته محصور می شوند. اما کسانی هستند که میکارند. اینان گاهی، هنگام طوفان و تغییر فصل ها رنج می برند و گاهی-به ندرت- خسته میشوند. اما یک باغ، بر خلاف ساختمان، هرگز از رشد باز نمی ماند و همان زمانی که نیازمند توجه باغبان است، می گذارد زندگی برای باغبان ماجرایی عظیم باشد. باغبانان در میان جمع یکدیگر را باز می شناسند، چرا که می دانند در سرگذشت هر گیاه، رشدِ سراسر زمین نهفته است.
ادامه مطلب ...
1 093
12
جمعه ۳۰ شهریور  ۱۴۰۳ 🖇پیامی برای امروز :             ••••••••••••••••••••••••••••••••••••• خوبی را در هر چیز پیدا کن! در هر اتفاق در هر لحظه که آنکس که خوبی را در هر چیز می بیند خوبی های بی شماری را به زندگی اش دعوت میکند. { }
1 073
20
غم، فرستاده عشق است عزیزش دارید که غریب است و زِ اقلیم وفا می‌آید...
1 106
26
هر چیزی دورانِ خودش را دارد، از وقتش که بگذرد تبدیل به بی اهمیت ترین موضوع زندگی می شود شاید بزرگ ترین رازِ زندگی همین باشد، همین که همه چیز در زندگی تاریخ انقضا دارد،از زمانش که بگذرد دیگر به دست آوردنش ارزشی ندارد! تا زمانی که شوق و لذت به دست آوردن خواسته ها و آرزوها در دلمان زنده باشد هنوز از وقتش نگذشته اما کافیست دیگر با فکر کردن به آن ها به وجد نیاییم،دیگر برایِ به دست آوردنشان عجله نداشته باشیم،این یعنی خواسته ها و آرزوهایمان دیگر زنده نیستند! حقیقت این است که هیچکس بهتر از خودمان تاریخ انقضایِ آرزوهایش را نمی داند، اگر دیدید کسی از آرزوهایش فرار می کند یعنی دورانِ آن را پشت سر گذاشته، یعنی آرزوهایش فاسد شده اند! دنیا پر از انسان هایی ست که داشته هایشان را می گذارند جلوی چشمشان و مدام می گویند زمانی که به تو احتیاج داشتم کجا بودی؟! وقتی از آن ها می پرسی مگر همین را نمی خواستی؟! چشم هایشان را می بندند،نفسِ عمیقی می کشند و تلخ ترین جمله ی دنیا را می گویند: "دیگر از وقتش گذشته..."
ادامه مطلب ...
1 117
22
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی؟ خوش خبر باشی، اما، ‌اما گرد بام و در من بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس برو آنجا که تو را منتظرند قاصدک در دل من همه کورند و کرند دست بردار از این در وطن خویش غریب قاصد تجربه های همه تلخ با دلم می گوید که دروغی تو، دروغ که فریبی تو، فریب قاصدک! هان، ولی… آخر… ای وای راستی آیا رفتی با باد؟ با توام، آی! کجا رفتی؟ آی راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟ مانده خاکستر گرمی، جایی؟ در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز؟ قاصدک ابرهای همه عالم شب و روز در دلم می گریند...                                                                         
ادامه مطلب ...
1 027
11
ما دلشدگان، خسرو شیرین پناهیم ما كُشته‌ی آن مهرخ خورشید كلاهیم ‌ ما از دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم ما از دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم ‌ صد شور نهان با ما، تاب و تب جان با ما در اين سر بی‌سامان، غم‌های جهان با ما ‌ با ساز و نی، با جام می، با ياد وی شوری دگر اندازیم، در میکده‌ی جان ‌ جمع مستان غزل خوانيم همه مستان سر اندازیم، سر اندازیم، سر افرازیم ‌ جز اين هنر ندانیم، كه هر چه می‌توانيم غم از دل‌ها بر اندازیم، بر اندازیم... ‌
1 033
16
فراوان ... دوستت دارم، فراوان... و از همان آغاز می دانستم... می دانستم که شکست خواهم خورد... و لا به لایِ فصل های قِصه... کُشته خواهم شد...!
987
26
خداوندا! به دلهای شکسته به تنهایان در غربت نشسته به آن عشقی که از نام تو خیزد بدان خونی که در راه تو ریزد به مسکینان از هستی رمیده به غمگینان خواب از سر پریده به مردانی که در سختی خموشند برای زندگی جان می‌فروشند همه کاشانه‌شان خالی از قوت است سخنهاشان نگاهی در سکوت است به طفلانی که نان‌آور ندارند سر حسرت به‌بالین می‌گذارند به آن درمانده زن کز فقر جانکاه نهد فرزند خود را بر سر راه به آن کودک که ناکام است کامش ز پا می‌افکند بوی طعامش به آن جمعی که از سرما به‌جانند ز « آه » جمع، « گرمی » می‌ستانند به آن بی‌کس که با جان در نبرد است غذایش اشک گرم و آه سرد است به آن بی مادر از ضعف خفته سخن از مهر مادر ناشنفته به آن دختر که نادیدی گناهش عبادت خفته در شرم نگاهش به آن چشمی که از غم گریه‌خیز است به بیماری که با جان در ستیز است به دامانی که از هر عیب پاک است به هر کس از گناهان شرمناک است دلم را از گناهان ایمنی بخش به نور معرفت ها روشنی بخش
ادامه مطلب ...
1 069
3
خواجه کز مهر ناشکیب آمد با سهی سرو در عتیب آمد گفت: نام تو چیست؟ گفتا: بخت گفت: جایت کجاست؟ گفتا: تخت گفت: اصل تو چیست؟ گفتا: نور گفت: چشم بد از تو؟ گفتا: دور گفت: پرده ت چه پرده؟ گفتا: ساز گفت: شیوه ت چه شیوه؟ گفتا: ناز گفت: بوسه دهیم؟ گفتا: شصت گفت: هان! وقت هست؟ گفتا: هست گفت: آیی به دست؟ گفتا: زود گفت: باد این مراد، گفتا:بود... هفت پیکر
1 033
5
‍ ‍ 🤍 ⃟🏷 به جای من تو نشستی درونِ آینه ها وفا یکی من و آن دیگری ، وفای غمت
1 047
6
اگر نامه‌ای می‌نویسی به باران سلام مرا نیز بنویس سلام مرا، از دل کاهدود و غباران. اگر نامه ای می‌نویسی به خورشید سلام مرا نیز بنویس سلام مرا، زین شب سرد نومید. اگر نامه ای می‌نویسی به دریا سلام مرا نیز بنویس سلام مرا، با «اگر»، «آه»، «آیا». به مرغان صحرا، در آن جست و جوها سلام مرا نیز بنویس. اگر نامه ای می‌نویسی سلامی پر از شوق پرواز از روزن آرزوها.
1 020
10
چهار نون راهگشا:👌 ‏ ‏•اول: نبین ‏۱- عیب مردم را نبین ‏۲- مسائل جزئی در زندگی خانوادگی را نبین ‏۳- کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام می دهی نبین ‏۴- گاهی باید وانمود کنی که ندیدی (اصل تغافل) •دوم: نگو ‏ ۱- هرچه شنیدی نگو ‏ ۲- به کسی که حرفت در او تاثیرندارد نگو ‏۳- سخنی که دلی بیازارد نگو ‏۴- هرسخن راستی را هرجا نگو ‏۵- هرخیری که درحق دیگران کردی نگو ‏۶- راز را نگو حتی به نزدیکترین افراد ‏•سوم: نشنو ‏۱- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد ‏۲- وقتی دونفر آهسته سخن می گویند سعی کن نشنوی ۳- غیبت را نشنو ‏۴- گاهی وانمود کن که نشنیدی (اصل تغافل) ‏•چهارم: نپرس ‏۱- آنچه را که به تو مربوط نیست نپرس ‏۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد نپرس ‏۳- آنچه باعث آزار شخص می شود نپرس ‏۴- آن پرسشی که در آن فایده ای نیست نپرس ‏۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می شود نپرس
ادامه مطلب ...
1 040
32
سراپا آتشم امشب، میا در دل که می‌ترسم هوای خانه‌ام ناسازگار افتد خیالت را
1 023
5
نرم نرمک میرسد پائیز ز راه خوش بحال عاشقان🍁🍂
1 094
22
درختِ جوروستم هيچ برگ‌وبار نداشت اگر که دستِ مجازات می‌زدش تبری
1 074
9
اگه بهم بگن چند تا درس مهمی که تو زندگیت تا این سن یاد گرفتی رو تو چند تا جمله بگو، قطعا میگم: لیاقت رو نمیشه تزریق کرد. ذات رو نمیشه تغییر داد. وجدان رو نمیشه بیدار کرد. چشمِ ناپاک، مطیع نمیشه. آدم نمک نشناس رو نمیشه قدردان کرد. آدم بی اصل و نسب رو نمیشه اصیل کرد. دوست داشتن یک طرفه بی نتیجه اس. سن و سال، ملاکِ سن عقلی و رفتاری هر انسانی نیست. و در نهایت آدمی که خوابه رو میشه بیدار کرد ولی اونی که خودشو به خواب زده رو نمیتونی بیدار کنی.
1 138
30
روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوست دارم... ترانه سرا: آهنگساز: با صدای

Moein-Hamdam-128.mp3

1 121
43
پنجشنبه ۲۹ شهریور  ۱۴۰۳ 🖇پیامی برای امروز :             ••••••••••••••••••••••••••••••••••••• یه نقشه ی گنج داشته باش گنجی به با ارزشی ِ هدف و آرزوت نقشه ی گنجت رو روی قلبت حک کن و هر روز و هر روز و هر روز برای اونچه در قلبت حک شده قدمی بردار... { }
1 173
15
یاد باد آن که نَهانَت نظری با ما بود رَقَمِ مِهرِ تو بر چهرهٔ ما پیدا بود یاد باد آن که چو چَشمت به عِتابم می‌کُشت مُعْجِزِ عیسَویَت در لبِ شِکَّرخا بود یاد باد آن که صَبوحی زده در مجلسِ انس جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود یاد باد آن که رُخَت شمعِ طَرَب می‌افروخت وین دلِ سوخته پروانهٔ ناپروا بود یاد باد آن که در آن بزمگَهِ خُلق و ادب آن که او خندهٔ مستانه زدی صَهبا بود یاد باد آن که چو یاقوتِ قدح خنده زدی در میانِ من و لعلِ تو حکایت‌ها بود یاد باد آن که نگارم چو کمر بَربَستی در رکابش مَهِ نو پیکِ جهان پیما بود یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست وآنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود یاد باد آن که به اصلاحِ شما می‌شد راست نظمِ هر گوهرِ ناسُفته که حافظ را بود
ادامه مطلب ...
1 153
9
اما تو نشانه‌‌ای تو، یعنی... رویایی وجود داشت 🩵🦋
1 131
26
شکرگزاری اولویت ذهنتون باشه.. انقدر شکرگزار باشید که تیکه کلامتون شکرگزاری باشه ،بابت تمام چیزهایی که الان دارید ،بابت تمام چیزهایی که از بدو تولدتون تا الان داشتید تشکر کنید و بعد بابت چیزهایی که در آینده خواهید داشت جلو جلو با احساس ، شکرگزاری کنید. با احساسِ شکرگزاری امواجی از قلب و بدنتون ساطع میشه ، قدرتمند و منسجمه و کائنات از اون چیزی که تو داری با احساس زیاد بابت داشتنش شکرگزاری میکنی به زودی چندین برابر بیشتر برای تو میفرسته!تا تو بیشتر در فرکانس شکرگزاری باشی و بمونی و شادتر باشی...
ادامه مطلب ...
1 140
16
سلام اگر ایتا دارید اینجا هم همراهمان باشید 🩵
ایتا - خطی برای سرنوشت...🍂
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
1 134
0
اگه تورو رد کردن، بپذیر. اگه تورو دوست ندارن، رها کن. اگه کسی یا چیزی رو به تو ترجیح می‌دن، ازشون بگذار. همه کسایی که بهشون اعتماد داری و دوستشون داری، وفادار نیستن. از دست دادن آدمایی که نمی‌خوان تو زندگیم باشن، برام اهمیتی نداره. من کسایی رو از دست دادم که تمام دنیام بودن، ولی با این وجود هنوز حالم خوبه. برای موندن کسی التماس نکن. کسی که برای تو باشه تا ابد موندنیه. تو شاید نتونی تمام موقعیت‌ها و عواقبشونو کنترل کنی، اما می‌تونی رفتار خودت و طرز پاسخ بهش رو در مقابلشون کنترل کنی. همیشه خوب باش. قطعاً در جایی از زندگیت که انتظارشو نداری، جواب خوبی‌هات رو می‌گیری...
ادامه مطلب ...
1 126
17
تو نیستی و نمی‌بینی که سقف روی سرم دارد خراب می‌شود و جز شب بر این خرابه نمی‌بارد... نیا به خانه‌ی خاموشم نیا به دیدن مردی که نخواست بخت سیاهش را به روی دوش تو بگذارد چه فرق می‌کند این شب‌ها کجای پنجره‌ام هستند؟ و یا چه فایده این باران تو را برای چه می‌بارد؟ مرا نبین که نمی‌خواهم مرا ببینی و برگردی نیا که دیدن تنهایی تو را دوباره نیازارد گلی نمانده، سرت خالی‌ست سری نمانده و دستم را ببین که باز در انکارِ گلوله است که می‌کارد تو هم خیال نکن داری به سقف تازه می‌اندیشی به یک جنازه می‌اندیشی که گور کهنه‌تری دارد صدای باد نمی‌آید هزارسالگی‌ام اینجاست، و جز تو عقربه‌هایم را کسی نمانده که بشمارد میان من، که نمی‌میرم و مردگانِ تو فرقی هست کسی به جز من دیوانه تو را به یاد نمی آرد تو را به یاد نیاوردم همین خرابه، همین خانه خدا نخواسته، می‌ترسم مرا به یاد تو بسپارد ...
ادامه مطلب ...
1 121
9
استاد ابتهاج حرف دل خیلیامونو خیلی قشنگ میگه: وقتی چشمت را باز می‌کنی می‌بینی بزرگترین ضربه ها را همانهايی زده‌اند که زمانی با چشم بسته و از ته دل دوستشان داشته‌ای.
1 077
14
محتشم کاشانی : كمند مهر چنان پاره کن که گر روزی ‏شوی ز کرده پشیمان به هم توانی بست ‏
1 127
14
دلی که دید که پیرامن خطر می‌گشت؟! چو شمع زار و چو پروانه در به در می‌گشت هزار گونه غم از چپ و راست دامنگیر هنوز در تک و پوی غمی دگر می‌گشت! سرش مدام ز شور شراب عشق خراب چو مست دایم از آن گرد شور و شر می‌گشت چو بی‌دلان همه در کار عشق می‌آویخت چو ابلهان همه از راه عقل بر می‌گشت ز بخت بی ره و آیین و پا و سر می‌زیست ز عشق بی‌دل و آرام و خواب و خور می‌گشت هزار بارش از این پند بیشتر دادم که گرد بیهده کم گرد و بیشتر می‌گشت به هر طریق که باشد نصیحتش مکنید که او به قول نصیحت کنان بتر می‌گشت
ادامه مطلب ...
1 134
3
. متعهدبودن چیزی نیست که به زور از کسی بخوای عشق و احساس واقعی با خودش تعهد میاره :)
1 136
12
@ghahveyeghajari
1 236
8
از هری پاتر یاد گرفتم : - ما نمیتونیم گذشته رو تغییر بدیم، اما میتونیم آینده‌ی خودمونو عوض کنیم. - ما هرگز تنها نیستیم. - گاهی اوقات مجبوریم تنهایی بجنگیم. - دوست‌ها شمارو از دردسر نجات میدن اما بهترین دوست‌ها در گرفتاری همراه شما خواهند بود. - حس اعتمادبه‌نفس شبیه به شجاعت نیست. - هرگز اجازه ندید کسی بهترین‌هارو از شما بگیره. - گاهی اوقات باید با ترس روبه‌رو بشیم تا به اون چیزی که میخوایم برسیم. - اونچه که از دیگران می‌بینید، همه‌ی حقایق نیست. - عشق قوی‌تر از نفرت است. - گاهی اوقات دشمنان با لباس مبدل تبدیل به دوستان ما میشن.
ادامه مطلب ...
1 336
22
10 ترفند برای خوب شدن حالتون وقتیکه احساس خستگی می کنید: _بیست دقیقه عمیق چرت بزنید _صاف بشینید و قوز نکنید _یه فیلم طنز ببینید و بلند بلند بخندید _دارچین بو کنید _ده دقیقه چشماتونو ببندین و زیر افتاب بشینید _لیمو بخورید _کف پاهاتونو چند دقیقه عمیق ماساژ بدین _بادوم بخورید
1 302
21
@ghahveyeghajari

Mehdi Jahani - Gheyre Mamooli.mp3

1 312
29
چهارشنبه ۲۸ شهریور  ۱۴۰۳ 🖇پیامی برای امروز :             ••••••••••••••••••••••••••••••••••••• تو بال ِ شانه های منی وقتی دیوارها بلندند راه تویی دلیل ِ ادامه ی راه هم تویی قدم تویی... همه چیز تویی! خدایا شُکرت برای همه چیز... { }
1 387
15

sticker.webp

1 362
3
‏بیدل در این ستم‌گاه، از دردِ ناامیدی بسیار گریه کردیم، حالا بیا بخندیم
1 444
27
آموخته‌ام که وابسته نباید شد! نه به هیچ‌کس، نه به هیچ رابطه‌ای و این لعنتی، نشدنی‌ترین کاری بود که آموخته‌ام! گریز ناپذير📖
1 437
26
حد اعلای ادب را من رعایت کرده ام تا نشستی در دلم از خویشتن برخاستم...
1 399
35
یکی از بهترین نصیحت های پدرانه رو علی شریعتی میکنه، در رابطه اتون نیازه بهش بسیار توجه کنید، آقای شریعتی میگه: "آن کسی که تورا دوست دارد، به آسانی نمی‌لغزد و به زودی فریب نمی‌خورد و با هر مشکلی و هر محرومیتی که پیش آید ثبات خود را از دست نمی‌دهد.."
1 335
19
فرصتی نیست تو را دیده ی بارانی من دل به دریا بزن ای ابری توفانی من خاطر جمع تو اند این همه آیینه و آه تا نبارد شب و غربت به پریشانی من آسمان فرصت پرواز بلندی ست هنوز پشت چشمان فرو بسته ی زندانی من تا در آیینه بخوانم پس از این جاده کجاست خط یک عمر شکسته است به پیشانی من گله از هیچکسی نیست در این آبادی جز خودم کیست مگر باعث ویرانی من خوب من! چشم بچرخان و بهاری بتکان مثل خورشید، بر این خواب زمستانی من
1 319
7
پدرم می‌گوید از سولماز بگذر که رنج می‌آورد مادرم گریه می‌کند از سولماز بگذر که مرگ می‌آورد خواهرهایم به من نگاه می‌کنند… باخشم که ذلیل دختری شده‌ام آه سولماز این‌ها چه می‌دانند که عاشق سولماز بودن چه درد شیرینی است به کوه می‌گویم سولماز را می‌خواهم جواب می‌دهد من هم به دریا می‌گویم سولماز را می‌خواهم جواب می‌دهد من هم در خواب می‌گویم سولماز را می‌خواهم جواب می‌شنوم من هم اگر یک روز به خدا بگویم سولماز را می‌خواهم زبانم لال چه جواب خواهد داد؟
1 291
12
بی تو ای جانِ جهان، جان و جهانی گو مباش چون رخ جانانه نتوان دید جانی گو مباش همنشین جان من مهر جهان افروز توست گر ز جان مهر تو برخیزد جهانی گو مباش یک دم وصلت ز عمر جاودانم خوش‌تر است بی‌وصال دوست عمر جاودانی گو مباش  در هوای گلشن او پر گشا ای مرغ جان طایر خلد آشیانی خاکدانی گو مباش  در خراب آباد دنیا نامه‌ای بی ننگ نیست از من خلوت نشین نام و نشانی گو مباش  چون که من از پا فتادم دستگیری گو مخیز چون که من از سر گذشتم آستانی گو مباش گر پس از من در دلت سوز سخن گیرد چه سود من چو خاموشی گرفتم ترجمانی گو مباش سایه چون مرغ خزانت بی پناهی خوش‌تر است چتر گل چون نیست بر سر سایبانی گو مباش
ادامه مطلب ...
1 241
4
جانِ من! جانِ من فدای تو باد هیچت از دوستان نیاید یاد می‌روی و التفات می‌نکنی سرو هرگز چنین نرفت آزاد آفرین خدای بر پدری که تو پرورد و مادری که تو زاد بخت نیکت به منتهای امید برساناد و چشم بد مرساد تا چه کرد آن که نقش روی تو بست که درِ فتنه بر جهان بگشاد من بگیرم عنان شه روزی گویم از دست خوبرویان داد تو بدین چشم مست و پیشانی دل ما باز پس نخواهی داد عقل با عشق بر نمی‌آید جورِ مزدور می‌برد استاد آن که هرگز بر آستانه عشق پای ننهاده بود، سر بنهاد روی در خاک رفت و سر نه عجب که رود هم در این هوس بر باد مرغ وحشی که می‌رمید از قید با همه زیرکی به دام افتاد همه از دست غیر ناله کنند سعدی از دست خویشتن فریاد روی گفتم که در جهان بنهم گردم از قید بندگی آزاد که نه بیرون پارس منزل هست شام و روم‌ست و بصره و بغداد دست از دامنم نمی‌دارد خاک شیراز و آب رکن آباد
ادامه مطلب ...
1 259
5
وصال رفته و اکنون خیال می‌گذرد...
1 256
15
یه روز شهامت اینو پیدا می‌کنی که قید آدمای سمی زندگیت رو بزنی. خودت رها می‌کنی کسی رو که می‌ترسیدی رهات کنه. تصمیم میگیری مسیر زندگیت رو تغییر بدی. ورزش رو شروع می‌کنی، کتاب می‌خونی، ساعت خوابت رو تنظیم می‌کنی، هدفتو پیدا می‌کنی، تلاش برای کار و درس و مستقل شدن، به خودت به پوستت به سلامتی جسم و روحت اهمیت میدی و یه سبک زندگی جدید رو شروع می‌کنی. یادت میاد چقد لیاقتت بیشتر از ایناست. دست برمی‌داری از تلاش برای آدم اشتباه. یه روزی شهامت اینارو پیدا می‌کنی، من بهت قول می‌دم. اون روز، تولد دوباره ی توئه.
ادامه مطلب ...
1 352
23
@ghahveyeghajari

Arash Ahmadi Nasab Kist Dar In Shahr Ke Ou Mast Nist Ft Hoss.mp3

1 327
10
سه شنبه ۲۷ شهریور  ۱۴۰۳ 🖇پیامی برای امروز :             ••••••••••••••••••••••••••••••••••••• کشف کن برای چه خلق شده ای! آنگاه عاشقانه و آرام خواهی زیست... { }
1 495
30
هر چیزی که در حال حاضر در زندگی شما اتفاق می افتد بخشی از یک برنامه الهی است که با دقت و عشق تنظیم شده است.حتی در لحظات عدم اطمینان، بدانید که به سمت عالی ترین خیر خود هدایت می شوید. کائنات همیشه به نفع شما کار می کند.
1 434
23
گفتی آرزوی‌ قلبت رو‌ بگو آرزوی تورو داشتم آرزو ✨

Omid-Hamsafar-128.mp3

1 399
41
دلم آشفته‌ی آن مایه‌ی ناز است هنوز مرغِ پرسوخته در پنجه‌ی باز است هنوز جان به لب آمد و لب بر لبِ جانان نرسید دل به جان آمد و او بر سرِ ناز است هنوز گرچه بیگانه ز خود گشتم و دیوانه ز عشق یار، عاشق‌کش و بیگانه‌نواز است هنوز خاک گردیدم و بر آتشِ من آب نزد غافل از حسرتِ اربابِ نیاز است هنوز گرچه هر لحظه مدد می‌دهدم چشمِ پُر آب دلِ سودازده در سوز و گداز است هنوز همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع قصّه‌ی ما دو سه دیوانه دراز است هنوز گرچه رفتی، ز دلم حسرتِ رویِ تو نرفت درِ این خانه به امّیدِ تو باز است هنوز این چه سودا ست "عمادا" که تو در سر داری وین چه سوزی‌ست که در پرده‌ی ساز است هنوز...
ادامه مطلب ...
1 487
9
زمین پُر غم، هوا پُر غم غم است و غم، همهْ عالم به سر هر دم فرو می‌ریزدم از سالیان آوار، غمِ عالم برای یک دلِ تنها به تو سوگند! بسیارست ای غم، راستی بسیار...
1 356
16
میگفت من حتی ورژن سلیطمم دیگه بغض داره! + عه منم!
1 401
11
اونا دورت نمیـچرخن تو سرگیجه داری .
1 425
17
تو را نازی‌ست اندر سر که عالم بر نمی‌تابد مرا دردی‌ست اندر دل که مرهم بر نمی‌تابد...
1 559
16
شرمنده‌ام که همّت آهو نداشتم شصت‌وسه سال راه به این‌سو نداشتم اقرار می‌کنم که من -- این های‌وهویِ گنگ -- ها داشتم همیشه، ولی هو نداشتم جسمی معطّر از نفَسی گاه داشتم روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم فانوسِ بخت‌ِ گم‌شدگانِ همیشه‌ام حتی برای دیدنِ خود، سو نداشتم وایا به من! که با همه‌ٔ هم زبانی‌ام در خانواده نیز دعاگو نداشتم شعرم صراحتی‌ست دل‌آزار، راستش راهی به این زمانه‌ٔ نُه‌تو نداشتم نیشم همیشه بیشتر از نوش بوده است باور نمی‌کنید که کندو نداشتم؟! می‌شد که بندگی کنم و زندگی کنم اما من اعتقاد به تابو نداشتم آقا شما که از همه‌کس باخبرترید من جز سری نهاده به زانو نداشتم خوانده و یا نخوانده به پابوس آمدم؟ دیگر سوالِ دیگری از او نداشتم...
ادامه مطلب ...
1 357
8
🪐- 6 راه برای اینکه ذهنتو از باور های منفی و فکر های بد دور کنی : 1- کتاب و پادکست خوب بخونین و گوش بدین. 2- سعی کنین بیشتر به نکات مثبت توجه کنین. 3- ورزش کنید، یوگا و مراقبه انجام بدین. 4- از افراد بد بین دوری کنین. 5- همیشه سعی کنین خودتونو درک کنین، شما فقط خودتونو دارین.
1 282
12
دو دستم ساقهٔ سبز دعایت گل اشکم نثار خاک پایت دلم در شاخهٔ یاد تو پیچید چو نیلوفر شکفتم در هوایت به یادت داغ بر دل می‌نشانم ز دیده خون به دامن می‌فشانم چو نی گر نالم از سوز جدایی نیستان را به آتش می‌کشانم به یادت ای چراغ روشن من ز داغ دل بسوزد دامن من ز بس در دل گل یادت شکوفاست گرفته بوی گل پیراهن من همه شب خواب بینم خواب دیدار دلی دارم دلی بی‌تاب دیدار تو خورشیدی و من شبنم، چه سازم نه تاب دوری نه تاب دیدار سری داریم و سودای غم تو پری داریم و پروای غم تو غمت از هر چه شادی دل‌گشاتر دلی داریم و دریای غم تو
ادامه مطلب ...
1 411
5
نا‌امیدی، پادشاه شکست های ما است.
1 240
10
لا تلوم الريح و احبابك ورق... از باد چه می‌نالی؟ یارانِ تو چون برگ‌‌اند...
1 396
27
یه روزی میفهمی... عمل کردن به حرفت بهتر از حرف زدنه؛ تنهایی بهتر از رابطه های نصفه ونیمه؛ سکوت کردن بهتر از بحثِ بی فایده؛ تمرکز روی‌ خودت بهتر‌‌از دخالت در زندگی بقیه؛ و خودِ واقعیت بودن بهتر از تقلید کردن از دیگرانه!!
1 409
23
@ghahveyeghajari

bikalam-yadegar.mp3

1 448
7
Last updated: ۱۱.۰۷.۲۳
Privacy Policy Telemetrio