هِناس یه اسم کردیه میدونی معنیش چیه؟
بیشتر تنشو لمس میکنم و تبدار پچ میزنم:
"یعنی نفس یه مرد شدن"
و دکمههای شومیزشو بیطاقت باز میکنم...
https://t.me/+b_R2oI31mNMyY2I0
https://t.me/+b_R2oI31mNMyY2I0
من علیسانم؛ سرگرد ممکلت...
پسر حاج مسلم، عزیز کردهی یه خاندان...
برادرم رو یه هفته مونده به عروسیش به خاطر کینهی منِ لعنتی میکُشن و من قسم میخورم باعث و بانیشو پیدا کنم و تاوان دِلخُون مادرم و اشکهای نُوعروسشو بگیرم...
عالم و آدم به من به چشم
"قاتل برادرم" نگاه میکنن. حاجی محکم میگه
"من باید سایه سر زن برادرم بشم، مَردشو گرفتم" توان مخالف ندارم ولی فقط بعد از پیدا کردن قاتلش سرسفره عقد میشینم. رد اون لعنتیو میزنم؛ اون یه نقطه ضعف بزرگ داشت...
هِناس... افسونگری با دو چشم سیاه و صورت زیبایی که با نقاب میپوشوند... مخفیانه اون دخترو دزدیدم، شکنجهاش کردم و عاشقش کردم... برای چزوندنش سر سفره عقد زن برادرم نشستم... ولی اون افسونگر تاب نیاورد و شبونه از خونهم فرار کرد و حالا من تموم این شهر لعنتی رو بُو میکشم برای پیدا کردنش و
دیوونه میشم وقتی شکم بَرجستهاشو میبینم...
https://t.me/+NNKPoLKmv6I0ZTE8ادامه مطلب ...