Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
دسته بندی
زبان جغرافیایی و کانال

audience statistics 🫀 ناردونه برفی 🫀

روزی یک پارت از هر رمان ✒ آنلاین : ناردونه برفی تبلیغات :  https://t.me/+OyMLs6eDJoFhYzBk  رمان های فروشی :  https://t.me/+SjEL9JTZCwExODM0  
15 4530
~0
~0
0
رتبه کلی تلگرام
در جهان
44 993جایی
از 78 777
در کشور, ایران 
8 124جایی
از 13 357
دسته بندی
3 234جایی
از 5 475

جنسیت مشترکین

می توانید بفهمید که چند زن و مرد در این کانال مشترک هستند.
?%
?%

زبان مخاطب

از توزیع مشترکین کانال بر اساس زبان مطلع شوید
روسی?%انگلیسی?%عربی?%
تعداد مشترکین
چارت سازمانیجدول
D
W
M
Y
help

بارگیری داده

طول عمر کاربر در یک کانال

بدانید مشترکین چه مدت در کانال می مانند.
Up to a week?%Old Timers?%Up to a month?%
رشد مشترکین
چارت سازمانیجدول
D
W
M
Y
help

بارگیری داده

Hourly Audience Growth

    بارگیری داده

    Time
    Growth
    Total
    Events
    Reposts
    Mentions
    Posts
    Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
    پاهام دور کمرش حلقه شد و با فرو رفتن مردونگی کلفتش تو سوراخ تنگم جیغ بلندی کشیدم! _ک^صت چه تنگه....فاک... چشمام با کلفتی آلتش تر شده بود و با لذت سینه هامو میمکید. حس جاری شدن خون بین پاهام حالمو خراب تر کرد و موهاشو اروم چنگ زدم. _اقا..درد داره. _باید بهش عادت کنی! خودشو بالا تر کشید و سنگینیشو روم انداخت و اینبار کل مردونگی کلفتش تو بهشتم فرو رفت و دردم چند برابر شد.🔞💦🔞
    1
    0

    animation.gif.mp4

    2 833
    33
    فول سکسییی🤤🤤🤤
    291
    0
    سکس گروهی رفیقای پسره با زنش🔞💦
    376
    0

    IMG_6488.MP4

    3 836
    21
    خلبان کاوه ملک... مرد جسور و جذاب و با دبدبه کبکبه‌ای که به شدت گرم مزاجه و تو اتاق خوابش خشن! اون جنس مخالف رو فقط برای سکس دوست داره و غیر اون ذره‌ای به این جنس لطیف و پر ناز و ادا بها نمی‌ده! پای یه شرط بندی چند هزار دلاری سر یه دختر بی‌حاشیه و مظلوم در میونه و کاوه با بدجنسی و حیله گری خودشو به اون دختر نزدیک می‌کنه.دریای معصوم و بی‌خبر از همه جا دل به اون می‌ده و اون مرد بعد از اینکه دریا رو به تختش می‌کشونه و از لحظه لحظه‌ی رابطه‌ی پر حرارتشون فیلم می‌گیره و شرط بندی رو می‌بره با بی‌رحمی دریا رو رها می‌کنه و...
    ادامه مطلب ...
    452
    0
    #part46 _ بکنم دختر کوچولومو؟ پاهای سفیدشو از هم باز کردم و ناز کوچولوش بهم چشمک انداخت... انگشتمو نوازش وار از بالا و پایین کشیدم  و شروع کردم به ماساژ دادنش... کمی تحریکش کردم و پر شهوت نفس نفس زد و پوزخندی بهش زدم... _ اگه می خوای آروم بشی باید بکنمت اگه اذیت شدی قول می دم ادامه ندم... باشه؟ آلتم رو غرق روان کننده کردم و همینطور به ناز حورا هم مالیدم و روش خیمه زدم... _ دستاتو دور گرونم حلقه کن، محکم منو بگیر... از هیچی نترس خب؟ ترسیده سرشو بالا و پایین کرد و آروم آروم خودمو بهش نزدیک کردم... سر مردونگیم رو  وارد بهشتش کردم که جز ناله دردناکش، هیچ واکنشی نشون نداد _ خودتو شل کن حورا، شل کن دختر قشنگم... کم کم عضلات منقبض شده اش شل شد و بیشتر خودمو واردش کردم.‌
    ادامه مطلب ...
    1 460
    6
    ای بابه😂
    1 910
    0
    #ناردونه_برفی ناردونه چنگالو کنار انداخت : بریم؟؟؟؟ : اره پاشو اماده شو من اینارو جمع می کنم.... سرشو تکون داد با قدمای اروم خودشو به اتاق رسوند شکمش یه کوچولو بزرگ شده بود سورن خیلی دوست داشت با بچه بازی کنه ولی از اونجایی که ناردونه قلقلکی بود اجازه نمی داد زیاد شکمشو لمس کنه اماده شدنو از خونه بیرون رفتن : این ماشین جدیده رو بیشتر دوست دارم.... سورن : قبلی زیاد مناسب خانواده نبود.... : خانواده؟؟؟ ولی ما که هنوز دو نفریم.... سورن : اره الان هستیم ولی قرار نیست تا اخر عمرمون دو نفر بمونیم که این بچه پنج ماه دیگه به دنیا میاد بزرگ میشه باید صندلی خودشو داشته باش....... : پدر نمونه سال..... اروم و بی حرف تو مطب نشسته بودن هنوز دو نفر دیگه مونده بود تا نوبتشون بشه.... سرشو چرخوند با دیدن نگا ترسیده زن حامله رو به روش که شکم بزرگیم داشت با تعجب نگاهشو دنبال کرد.... سورن خیلی دقیق و با اخم به شکمش خیره شده بود دستشو فشرد : اونجوری نگا نکن ترسوندی بیچاره رو... ببین می تونی یکار کنی همینجا زایمان کنه بیوفته گردنمون..... سورن نگاهشو گرفت : چقد دیگه انقدری میشی؟؟؟ : فک کنم از سه ماه دیگه چطور؟؟؟؟ سورن با نیشخد سرشو تکون داد : هیچی می خوام ببینم تا کی وقت دارم کامیون بخرم.... جا به جاییت سخت میشه.... ناردونه چشماشو باریک کرد : جدیدا خیلی مسخرم می کنیا فک نکن حواسم نیست... ناراحتی غذا نخورم بچت لاغر بمونه..... سرشو کج کرد نگاهش عمیق و تاریک بود مثل وقتایی که خیلی عصبانیش می کرد شده بود بی اراده خودشو عقب کشید : اونجوری نگام نکن می ترسم...... سورن پلک زدو نگاهشو گرفت دروغ چرا گاهی اوقات به بچش حسادت می کرد سورن بی هیچ حدو مرزی دوستش داشتو ازش مواظبت می کرد......
    ادامه مطلب ...
    1 798
    7
    - میکائیل جونم، راست میگن که الت مردای مسن بزرگه؟. چایی توی گلوش پرید و با حرص و خشم غرید. _خجالت نمیکشی این سوالارو از پدرت میپرسی؟ _تو پدرم نیستی فقط ازم مراقبت میکنی منم قراره با یکی از مردای قبیله ازدواج کنم باید.. لوس وارانه حرف میزدم که بازومو گرفت و‌کشید، هینی کشیدم. _اره بزرگه، زیادی هم بزرگه...بذارمش تو دهنت تا دیگه طول الت مرد دیگه ای رو نخوای. خودم رو روی تنش بالا کشیدم و روی الت سفت شدش نشستم و خودمو بهش کوبیدم. _نه دهنم کوچیکه... سینه هامو چنگ زد و غرید. _من قرار بود پدرت بشم. _میتونی بشی، شوگر ددیم شو من خوشم میاد ازت رسام جونم. باسنمو‌ گرفت و آلتشو لایه واژن سرخم گذاشت و محکم بهم کوبید که اه و نالم بالا گرفت و...
    ادامه مطلب ...
    10 162
    55
    _ آقای دکتر شوهرم بیرون اتاق منتظره... داری چیکار میکنی... مگه قرار نبود یه معاینه ساده باشه؟ زبونشو لای چاک واژنم کشید و گفت: - انقد نق نزن دختر خودتم میدونی درمون دردت چیه وگرنه این وقت شب با شوهرت پا نمیشدی بیای مطب من. عوض نق زدن پاهاتو بازتر کن چوچولمو با لباش به بازی گرفت که بی طاقت آهی کشیدم و پاهامو باز تر کردم. فرید، شوهرم، هیچوقت انقد خوب واسم نمی‌خورد! به پارچه سفید روی تخت چنگی زدم و با حس کلاهک آلتش روی سوراخم هینی کشیدم. اما دکتر با ملایمت خودش رو واردم کرد و شروع کرد تلمبه زدن: - هیشش... آروم... الان خوب میشی! همزمان با انگشتش چوچولم رو به بازی گرفت که ناله هام اتاق رو پر کرد. با چرخش دستگیره در و چهره‌ی خشمگین فرید.........
    ادامه مطلب ...
    6 401
    13
    از پشت روش خم شدمو سیـنه های بزرگ و گردشو تو مشتم گرفتم و فشاری بهشون دادم دستی به بهشتش که خیسِ خیس بود کشیدم و یه ضرب التمو واردش کردم  اما با دیدن لای پاهاش عصبی خودمو بیرون کشیدمو ....🔞💦
    614
    1
    پاک شه
    121
    0
    #part9 _ می دونی چرا بهشتت پاره شد؟ دستم رو روی شورتش گذاشتم وآروم انگشتم رو روی بهشتش کشیدم و زیر گوشش گفتم:  _ چون کی**رم کلفته و این سوراخ کوچولوی تو تنگ! دست کن تو شورتم، ببین کلفتیشو! خودم دستشو گرفتم و به زور فرو کردم توی شلوارم... _ درش بیا حورا، باید ببینی اربابت کیه!از این به بعد تو اینجایی که بهش خدمت کنی... درش بیار تا دوباره نکردمت و پاره نشدی! با شنیدن پارگی به وضوح بدنش لرزید و مجبور شد کاری که می خوام رو بکنه... مردونه ام با یه فشار بیرون افتاد که بلندش کردم و روی پاهام نشوندمش و عضوم رو فرستادم لای پاش... _ آقا... درد داره توروخدا... _ هیش... می خوام بمالونم بهش  فقط؛  داخل نمی فرستم.  ❌👇💦
    ادامه مطلب ...
    شُهْرَتِ قٰاضی
    خبری های روز دنیا قیمت دلار سکه طلا 😱🔞
    1 045
    2
    _ باید جواب آزمایش DNA بیاد تا مطمئن بشم اون بچه مال برادر منه _ و وقتی مطمئن شدی؟! _ اسم یک مرد میره تو شناسنامت _ یعنی امیرحسین رو برمی‌گردونی تا عقدم کنه؟ با مکث کوتاهی نگاهم کرد : _ نه ... عقدت میکنم! حاج امیرحافظ کُهبُد معشوقه‌ی حامله‌ی برادرش رو عقد می‌کنه!
    642
    2
    _بهشت کوچولوت می تونه سایز منو تحمل کنه؟ چشم های خاکستری و درشتش رو به مردونه   شده ام دوخت و ترسیده گفت: _ مگه باید چیکارش کنم آقای قاضی...؟! پوزخندی بهش زدم و دست های ظریف و سفیدش رو روی   ام گذاشتم و اغواگرانه گفتم: _ اگه قول بدی دختر خوبی باشی و بذاری اینو فرو کنم تو نازت، منم قول می دم پدربزرگتو آزاد کنم، چطوره؟! تیله هاش برقی زد و با خوشحالی گفت:  _ قبوله! با شنیدن حرفش همه وجودم منقبص شد و شلوار و   رو باهم پایین کشیدم و.... سکس قاضی پرونده با نوه بزرگ ترین قاچاقچی بلوچستان،  خان محمدِ  محمود زهی 🔥🔞🔥به زور دختره رو می ‌گیره و...😱🔞🔞
    ادامه مطلب ...
    شُهْرَتِ قٰاضی
    خبری های روز دنیا قیمت دلار سکه طلا 😱🔞
    991
    2
    با مادرشوهرش حرف می‌زد که شورت ویبراتورش باز تکان خورد! زبانش بند آمد و نگاه به امیرحافظ کرد که کنترل کوچکی در دستش بود و با لذت مشغول تماشای تازه عروسِ تحریک شده‌اش بود. لرزش شورت تند تر شد که مادرشوهرش پرسید: - وا آناشید، چت شد یهو؟! چرا سرخ شدی؟ تپش قلب داری؟ چشم از امیرحافظ برنداشت و نالید: - مادرجون حالم... حالم خوب نیست. یه لحظه برم اتاق می‌آم. به سختی راه می‌رفت و تا اتاق خودش را کشاند. روی پا بند نبود که امیرحافظ داخل شد. - چه کاری بود کردی امیرحافظ؟ در یک حرکت شلوار او را پایین کشید و زیر پاهایش نشست و گفت: - اوف جون! دریاچه راه انداختی که توله! - امیرحافظ نکن... جان من ول کن... دستی به او کشید که ناله‌ی دخترک به هوا رفت و امیرحافظ گفت: - گفته بودم که خونه‌ی مامانم اینا می‌کنمت، نگفته بودم. حالا می‌گی نکن نکن! خودت طاقت می‌آری که نکنمت و از اتاق برم بیرون؟! پاهایش لرزید و نالید: - پس... پس زودتر! دارم... دارم می‌میرم!
    ادامه مطلب ...
    899
    0
    😆😆
    2 305
    0
    #ناردونه_برفی ناردونه : می خورم دیگه به زور میریزی تو حلقم..... بعدشم که همرو بالا میارم : اگه الکی هی عوق نزنی نمیاری از یسری غذاها بدت نمیاد ولی الکی هی عوق میزنی تهشم بالا میاری...... ناردونه پشت میط نشست : یه چیز میگیا مگه دیوونم الکی عوق بزنم.... خودش میاد..... سورن معنی دار نگاهش کرد و وسایلو رو میز چید منظورش به دیشب بود واسه اینکه غذارو نخوره الکی عوق زد تهشم واقعی شدو دوباره بالا اورد...... نمی دونست اینجوری میشه وگرنه این کارو نمی کرد با دیدن کیک شکلاتی تو دست سورن چشماش ستاره بارون شدن : فقط همین یبار چون امروز زیاد تمرکزمو بهم نزدی گذاشتی کار کنم.... نباید زیاد بخورس قندت میره بالا فهمیدی؟!؟؟! سرشو تکون داد : یجور میگی انگار بچم..... رو به روش نشست : نیستی؟!؟؟! شونه بالا انداخت : کیکمو بده هرچی تو میگی..... بشقابو جلوش گذاشت با لذت مشغول خوردن شد : می خوری؟؟!؟! : نه خودت بخور....  امروز رفتی تو ماه چندم؟!؟!؟! ناردونه کیکو قورت داد : چهارم..... فک کنم این هفته که بریم سونوگرافی جنسیتش مشخص شه.... دوست داری چی باش؟؟!؟! خودم واسم فرقی نداره فقط سالم باش...... سورن : دختر.... با تعجب نگاهش کرد : هوم؟!؟!؟ : دوست دارم دختر باش..... ناردونه : واقعا!؟!؟؟ : اوهوم چیش انقدر تعجب داره؟!؟؟! ناردونه شونه بالا انداخت : نمیدونم چرا حس می کردم واست فرقی نداره... سلامتیش از همه چیز مهم تره سورن : اره یه دختر سالم.... دختر من.... ناردونه چنگالو رو بشقابش کشید : دختر ما.... چهره سورن از صدای بدی که درست می کرد توهم رفت : اره همون که تو گفتی..... نکن اونجوری
    ادامه مطلب ...
    2 272
    6
    ۲۰ نفر دیگه جوین شن میریم واسه پارت امروز
    346
    0

    tumblr_f0e1c7fd3fde4ba9ad4ea6111ba752e2_aed0296f_400.gif.mp4

    12 831
    3
    سیلی رو خیس و پر ابش زدم کرده بودم و می‌خواستم اون بهشت رو انقدر تا شیره‌ی جونش  در بیاد. فشاری به وارد کردم و شروع کرد به . 🔞_آهه میکائیل...آه..دوست دارم..آه..دوست دارم عضو کلفتت بره تو کلوچه خیسم. سر مردونگیمو روی بهشت خیسش تنظیم کردم و یه ضرب واردش کردم انقدر و خیس بود که دلم می‌خواست ساعت‌ها داخل تلمبه بزنم. نیشخندی زدم و در گوشش گفتم: _چه حالی داری زیر پسرت داری جر میخوریی؟ها؟؟ سرعت تلمبه زدنمو بیشتر کردم که ناله کرد 🔞_آه..آفرین پسر خوب..ترتیب ک™ص تنگ زن باباتو بدههههه..
    ادامه مطلب ...
    12 844
    21
    زندگی مانند یک ساعت شنی است.. گاهی باید کاملا زیر و رو شود تا ادامه یابد .....
    707
    0
    سکس شوگرددی ۳۸ ساله با دختر ۱۸ ساله💦❌👅بیا تو بخونش👇🏾 مخصوص شبای جمعه🤤💦

    animation.gif.mp4

    801
    6
    - عمو می‌دونستی ممه‌ی مامانم ملیض شده؟ یه وقت زبون نزنی می‌سوزی! اوف می‌شی! متعجب به دختر دو سال و نیمه و شیرین زبان آناشید چشم‌ دوخت. - یعنی چی آلما خانوم؟ من که به ممه‌ی مامان شما کاری ندارم! دخترک چشم‌های درشتش را گردتر کرد و گفت: - عموحافظ چلا دلوخ میگی؟ من خودم دیدم شبا مامانی بهت ممه می‌ده! ترسید که نکند آلما چیزهای دیگری دیده باشد، گفت: - نه عموجون، حتماً خواب دیدی. دیگه جایی نگیا! - خواب ندیدم، شما فک میتُنی من دلوخ می‌گم؟ من خودم می‌دونم دلوخگو دشمن خداست! شما بغل مامانم خوابیده بودی که من ممه نخولم من گناه دالم چلا شیرای منو خولدی؟ اصلا شاید ممه‌ی مامانی برا همین اوخ شده! شاید شما اوخش کردی! بعد زیر گریه زد و با صدای بلند گفت: - مامان‌بزرگ مامان‌بزرگ! عموحافظ ممه‌ی مامانمو اوخ کلده ایشالا زبونش بسوزه
    ادامه مطلب ...
    1 361
    5
    #پارت_1 خیس و خشن میبوسید و با زبونش توی دهنم ضربه میزد داغ توی صورتم پچ زد: - اماده ای توله سگ؟ - امادم زیر تنت جر بخورم، ....آییی دستشو روی نقطه ی بدنم گذاشته بود و اروم میمالید. بی طاقت خودم  به دستش فشار دادم. چنگی به پایین تنم زد که کشیدم، گرمم بود دلم میخواست این لباس بیشتر لمس کنم با کاری که کرد...😱🔥👇
    236
    0
    جوین شدید پاک کنم!؟!
    276
    0
    اهل محل لات اسمی و خطرناکی که کسی جرات نداره مستقیم نگاش کنه، شبونه تو انبار کنار یه دختر بلوند و لوند شکار میکنن درحالی که برهنگی تنش...🔞 بچه مچه جوین نده چک میشید، حذف شدین پای خودتونه🤷‍♀
    848
    2
    #پارت_6 - تند تر.... تند تر....بکن ....وای ضرباتش داخلم تند تر میشد و چک های سک.سی به  سینه هام و باسنم میکوبید. عین ژله تکون میخوردن و امیرخان اوفی میکشید و بیشتر ضربه میزد.جای دستاش روی پوست سفید تنم قرمز شده بودن و میسوختن. لذت به قدری روم حکم کرده بود که چیزی نمیفهمیدم ازش. - اووف... از ..این به بعد زیر خودم جر میخوری. هوس مردونگی کردی میای پیش خودم توله سکسی. نالم همزمان شد با دراوردن آلت..ش از داخلم و ریخته شدن اب گرمش روی....
    ادامه مطلب ...
    جُنونِ سکـ🔞سی
    تو لحظه ای که انتظارشو نداری یهو بکنمش تو جوری که نفست بند بیاد💋🔥 پارت اول رمان جنون سکسی👇 https://t.me/c/1950793664/12
    952
    1
    #پارت_6 - تند تر.... تند تر....بکن ....وای ضرباتش داخلم تند تر میشد و چک های سک.سی به  سینه هام و باسنم میکوبید. عین ژله تکون میخوردن و امیرخان اوفی میکشید و بیشتر ضربه میزد.جای دستاش روی پوست سفید تنم قرمز شده بودن و میسوختن. لذت به قدری روم حکم کرده بود که چیزی نمیفهمیدم ازش. - اووف... از ..این به بعد زیر خودم جر میخوری. هوس مردونگی کردی میای پیش خودم توله سکسی. نالم همزمان شد با دراوردن آلت..ش از داخلم و ریخته شدن اب گرمش روی....
    ادامه مطلب ...
    1
    0
    Last updated: ۱۱.۰۷.۲۳
    Privacy Policy Telemetrio