Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
دسته بندی
زبان جغرافیایی و کانال

audience statistics Gone With The Wind...

بر باد رفته...  @Gone_With_The_Wind_Admin  ارتباط با ادمین 
3 1520
~0
~0
0
رتبه کلی تلگرام
در جهان
71 923جایی
از 78 777
در کشور, ایران 
12 837جایی
از 13 357
دسته بندی
2 006جایی
از 2 067

جنسیت مشترکین

می توانید بفهمید که چند زن و مرد در این کانال مشترک هستند.
?%
?%

زبان مخاطب

از توزیع مشترکین کانال بر اساس زبان مطلع شوید
روسی?%انگلیسی?%عربی?%
تعداد مشترکین
چارت سازمانیجدول
D
W
M
Y
help

بارگیری داده

طول عمر کاربر در یک کانال

بدانید مشترکین چه مدت در کانال می مانند.
Up to a week?%Old Timers?%Up to a month?%
رشد مشترکین
چارت سازمانیجدول
D
W
M
Y
help

بارگیری داده

Hourly Audience Growth

    بارگیری داده

    Time
    Growth
    Total
    Events
    Reposts
    Mentions
    Posts
    Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
    کسی سوال میکند: به خاطر چه زنده‌ای؟ و من برای زندگی تو را بهانه می‌کنم... - نیما یوشیج
    256
    2
    به اندازه‌ی بی‌قراری‌هایم تماشایت می‌کنم، بی حد... به اندازه‌ی بی‌تابی‌هایم می‌بوسمت، بی‌شمار... به اندازه‌ی دلتنگی‌هایم نوازشت می‌کنم، بی‌اندازه... وقتی که بیداری، به زیبایی طلوع خورشیدی و وقتی که می‌خوابی، به قشنگی غروب مدام زیبایی قشنگی و خواستنی می‌آیی، مثل نسیم صبح‌گاهی بهار نوازش می‌کنی، غرق در رویا می‌کنی مرا و می‌روی تا صبحی دیگر پنجره را به هوای آمدن تو باز می‌گذارم اگر خواب بودم، بیدارم کن... م.ی - ۱۴۰۲/۰۲/۲۷ - ۲۳:۴۲
    392
    4
    می‌روی و از من آنچه به جا می‌ماند هیچ است... م.ی - ۱۴۰۱/۰۲/۲۰
    326
    0
    دیر آمدی اما آمدی پیش از آن که چشمان نوازش‌گرت مرا خواب کند با زنگ صدای زیبایت بیدار شدم در من دویدی خیره در چشمانت، برایم از خودت گفتی، از سهمِ اندکی که از شب داشتی از خواب خورشید، از بیداری ماه گفتی خسته بودی و باید که می‌رفتی دست‌هایم را تا انتهای عشق کشیدم از تو، تو را طلب کردم در دلم غزل گفتم، داغ عشق را به جان نهان کردم پریشانی‌ام مجال نداد حال خوش، از قفس پرید آمدم، پناه می‌خواهم از تو یک نفس، از تو یک نگاه می‌خواهم بیشتر از هر زمان اکنون باغ آغوشِ مهربانت را لحظه‌ای گشوده می‌خواهم دل من مثل اولین دیدار در نگاه تو می‌تپد اکنون بوسه بر لبم بگذار، مهر بر دهانم بنشان بغض از گلویم برگیر، داغ بر پیشانی‌ام بنشان... م.ی - ۱۴۰۱/۰۲/۱۸
    ادامه مطلب ...
    284
    1
    بگذار زندگی با سرعت برود و آدم‌های امروز را با خود به فردا ببرد بگذار ما در امروز بمانیم امروز که یکدیگر را در آغوش کشیدیم امروز که یکدیگر را بوسیدیم امروز که تو زیباترین چشم‌ها را داری و گرم‌ترین دست‌ها را... بگذار امروز تا ابد ادامه پیدا کند خورشید که به دیدار تو می‌آید یادش برود که باید غروب کند... خیابان‌ها به تو که می‌رسند، تمام شوند... بگذار مقصد زندگی، همین عشق‌مان باشد... بگذار مادرها، فردا، قصه‌ی عشق ما را برای فرزندان‌شان تعریف کنند... همیشه که نباید جنگ، درس عبرت باشد بگذار این بار عشق ما درس عبرتی باشد برای آیندگان... که فرصت عاشقی را به فردا نگذارند بگذار لحظه بایستد، چشم‌های خیس تو را ببیند و به من حسادت کند... شاید نمی‌داند که من به خودم هم حسادت می‌کنم... بگذار از تماشای زیبایی تو پاهایم بلرزد نتوانم بروم، برای همیشه کنار تو بمانم... دستانم را تو بگیری و فصل جدیدی در من آغاز شود و تابستان تنت را در من جاری کنی... کویر لب‌هایم را با بوسه‌ای گلستان کن... سال‌های خشکسالی گونه‌هایم را، به معجزه‌ی عشقت، تمام کن، گونه‌هایم را تر کن... عشق را عریان کن، پیراهنی از جنس جنون بر تن‌اش کن... نگذار عشقِ دیوانه به فردا برسد، امروز رام‌اش کن... صدایم کن و بر آتش بیافزا و خلاصم کن... بیا امروز کارم را تمام کن، فردا را رها کن... م.ی - ۱۴۰۱/۰۲/۱۷
    ادامه مطلب ...
    250
    1
    اسمش را گذاشته‌ام «جان دل» یعنی هم جان است و هم دل کار ما از عشق گذشته... یعنی، هنوز هم برای احساسمان اسمی پیدا نشده عجالتاً "مال هم دیگر" صدایمان کنید...
    288
    4
    اردیبهشت... فقط حالاست که آدم بی‌بهانه دلش عاشقی می‌خواهد، که آسمان و آفتاب هم شوخ می‌شوند و سر به سرت می‌گذارند، هوا جوری خوب است که دلت می‌خواهد تا آن سر دنیا پیاده بروی، شب‌ها عطر بهار نارنجش آدم مریض را سالم می‌کند و عصرها یاس‌ها توی باد عاشقی بی ملاحظه‌ای راه می‌اندازند. اردیبهشت، بهاری‌‌ترین ماه بهار است... عمیق‌تر نفس بکشید و به آسمان بیشتر نگاه کنید و عاشقی کنید، عاشقی کنید، عاشقی کنید... اردیبهشت، فصل عاشقی ست... #1402/02/05
    451
    1
    اردیبهشت... فقط حالاست که آدم بی‌بهانه دلش عاشقی می‌خواهد، که آسمان و آفتاب هم شوخ می‌شوند و سر به سرت می‌گذارند، هوا جوری خوب است که دلت می‌خواهد تا آن سر دنیا پیاده بروی، شب‌ها عطر بهار نارنجش آدم مریض را سالم می‌کند و عصرها یاس‌ها توی باد عاشقی بی ملاحظه‌ای راه می‌اندازند. اردیبهشت، بهاری‌‌ترین ماه بهار است... عمیق‌تر نفس بکشید و به آسمان بیشتر نگاه کنید و عاشقی کنید، عاشقی کنید، عاشقی کنید... اردیبهشت، فصل عاشقی ست... #1402/02/05
    1
    0
    صبحی تازه در هوایی اردیبهشتی فرا رسید و کتاب زندگی گشوده شد، اینک ماییم و رخدادهایی نامکشوف که شاید از کنارشان به آسانی بگذریم اما خوب است: ساده عبور نکنیم اگر به نگاهی رسیدیم مملو از درد اگر دلی را دیدیم شکسته از غم اگر لبخندی که از گریه تلخ‌ترست اگر رسیدیم به سکوتی که پراز حرف‌ست کمی صبر کنیم شاید فقط همین کمی بودن مرهمِ خوبی باشد و یک هوای تازه برای ادامه دادن آدم به آدمی بندست حتی اگر غریبه باشد... ...تا می توانید، بودن‌تان را دریغ نکنید، گاهی همین بودن، کسی را نجات می‌دهد از تمام شدن... #1402/02/04
    ادامه مطلب ...
    320
    1
    با خودم نجوا می‌کنم «جز وصل تو، دل به هر چه بستم، توبه...» می‌پرسی که چه می‌گویی می‌گویم دوستت دارم و تو آه می‌کشی ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
    278
    2
    آمدند تا اشتباهات تو را به من بگویند یکی یکی خودشان را معرفی کردند بلند بلند می‌خندیدم وقتی این کار را می‌کردند من همه‌ی آنها را به خوبی از قبل می‌شناختم آه، آن‌ها کورند آن‌ها بیش از حد کورند برای دیدن گناهان تو باعث شده بود که بیشتر عاشقت باشم...
    329
    1
    آمدند تا اشتباهات تو را به من بگویند یکی یکی خودشان را معرفی کردند بلند بلند می‌خندیدم وقتی این کار را می‌کردند من همه‌ی آنها را به خوبی از قبل می‌شناختم آه، آن‌ها کورند آن‌ها بیش از حد کورند برای دیدن گناهان تو باعث شده بود که بیشتر عاشقت باشم...
    1
    0
    شما را نمی‌دانم، اما من هر صبح که چشم باز می‌کنم دنبال سوژه‌ای می‌گردم تا با شعری عاشقانه از او دلبری کنم... شما را نمی‌دانم اما من این دیوانگی را بی‌نهایت دوست دارم...
    318
    0
    ارتباط با ادمین
    299
    0
    می‌روی... با آهنگ صدای تو با آخرین واژه‌هایی که بر زبان جاری کردی تنها می‌مانم و این‌ها تمام دارایی‌ام می‌شوند... بغل می‌کنم صدایت را تکرار می‌کنم واژه‌هایت را آن‌ها را در باغچه می‌کارم در آغوش باغچه گل می‌دهند به رنگ لب‌هایت موسیقی صدایت را بارها و بارها برایشان تکرار می‌کنم عاشق می‌شوند عاشق تو... و من وارث این عشقم در من رودخانه‌ای جاری است که سرچشمه‌اش به دریایِ دلِ تو می‌رسد من نگهبان معبدی هستم که صدای تو و آخرین واژ‌هایی که تو بر زبان جاری کردی را در آن نگهداری می‌کنند برای آینده‌ی بشریت برای روزهای سخت و سردِ فردایِ فرزندانمان برای روزهای قحط خنده، قحط شادی آدمی به عشق تو زنده می‌ماند من به عشق تو می‌میرم... م.ی ۱۴۰۲/۰۱/۱۵ ۲۳:۲۹
    ادامه مطلب ...
    331
    3
    سبزه در دست تو و چشم من اما نگران که گره را به هوای چه کسی خواهی زد...!!!
    314
    2
    رمضان هست و تو هستی، چه کنم با این درد ماه من یک طرف و ماه خدا یک طرف است!
    368
    3
    ‌تو را نه عاشقانه، نه عاقلانه و نه حتی عاجزانه... که تو را عادلانه در آغوش می‌کشم... عدل مگر نه آن است که هر چیزی سر جای خودش باشد...!؟ #سیمین_بهبهانی #M
    322
    5
    "چشم بد دور، که هم جانی و هم جانانی" جان شیرینِ دلم، مثل نفس می‌مانی... من کویری پُرِ اندوه و تو لبریز بهار بر دل تب زده‌ام، برف‌تر از بارانی... چه بگویم چه نه، انگار خبر داری از آن از نگاهم همه‌ی حس مرا می‌خوانی... چشم بد دور، که دیوانه‌ی لبخند توام تو مرا در دل صد حادثه، می‌خندانی...
    366
    2
    موسیقی‌ای که با تو شنیدم موسیقی دیگری بود و خونی که در شریان‌های ما جریان داشت خونی دیگر و شادی نابی که چشیدیم حقیقت داشت اگر باید به خاطر آن از کسی تشکر کنم تشکر می‌کنم از تو، پیش از آن‌که دیر شود پیش از ‌آن‌که سکوت شود.

    Aron Afshar - Sahele Aramesh.mp3

    409
    2
    دلتنگی‌های آدمی را، باد ترانه‌ای می‌خواند رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می‌گیرد و هر دانه‌ی برفی به اشکی ناریخته می‌ماند سکوت سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات ناکرده اعتراف به عشق‌های نهان و شگفتی‌های بر زبان نیامده در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت تو و من... ترجمه‌ی
    829
    2
    روز وصال یار، بود عید عاشقان سال نو است و گرد تو گشتن، شگون ما... #حزین_لاهیجی
    848
    1
    می‌خواهمت نمی‌دانم که بودم! که خواهم بود و چه می‌شوم! اما می‌خواهمت تا نهایت ویرانی...
    1 131
    1
    محبوبم! یادِ شما می‌رسد احساسِ حریق می‌کنم؛ روی پا بند نیستم. این سَر و آن سَر می‌دَوَم. مدام شعله می‌کِشم. مساحت عمرِ من شمایید. یادِ شما رخ داده است. روزهای با شما بودن چنان بزرگ شده‌اند که دیگر نمی‌شود آن را پنهان کرد. محبوبم! همین که شما را می‌بینم دست و پایم را گُم میکنم و راه خانه‌ام را. لب‌های بی‌زوال شاعر غزل غزل می‌شِکُفد. شعر، نقاشی صامتِ دردِدل با شماست. نقاشیِ دهان شما شعرِ صامت است. محبوبم! به هر ایستگاهی که برسی با شما پیاده می‌شوم.
    1 119
    0
    اصلاً به اینجای اسفند که می‌رسد، باید بزنی سر شانه خودت، که این همه فکر و خیال و دوندگی را رها کن! بیا برویم نفس بکشیم؛ بوی بهار می‌آید. هرچند که هیچ‌کس هم نمی‌داند، به این روزها که می‌رسیم، چرا کارها بیشتر میشود و استرس سرازیر. ولی باید بزنی سر شانه خودت، که هر سال که حرص خوردی چه شد؟ و کجای دنیا را گرفتی؟ بیا برویم کمی نفس بکشیم! می‌دانی! اصلاً همه‌ی مزه‌ی بهار به روزهای قبل از آمدنش است. به بویش، به آفتابش که هنوز رمق ندارد. خودش لطفی دارد و انتظار آمدنش لطفی دیگر. آخ، آخ، که چقدر می‌شود از بهار نوشت... همه چیز را کنار بگذار؛ بیا برویم کمی نفس بکشیم؛ بوی بهار می‌آید!
    ادامه مطلب ...
    1 183
    4
    ما دو تن مغرور هر دو از هم دور وای در من تاب دوری نیست! ای خیالت، خاطرِ من را نوازش بار بیش از این در من صبوری نیست بی تو من تنهای تنهایم! من به دیدار تو می‌آیم...
    986
    2
    جمعه است‌‌‌‌... مرا به کافه‌های چشمانت دعوت کن مرا جایی که تلخ‌ترین فنجان قهوه‌اش در کنار امن آغوشت شیرین است دعوت کن... مرا به کافه‌هایی که در منوی خواسته‌هایم فقط یک تو باشد و یک فنجان شعر داغ و تازه که روی لبانت طعم عشقق را می‌دهد دعوت کن...
    1
    0
    On Body And Soul (2017)

    On Body And Soul (2017).mkv

    190
    1
    On Body And Soul (2017) فارسی
    224
    0
    در میان این همه اگر تو چقدر بایدی...
    226
    0
    Last updated: ۱۱.۰۷.۲۳
    Privacy Policy Telemetrio