دزدی تو روز روشن؟! اونم از قاضی مملکت؟!
نچنچی کرد و سری به چپ و راست تکون داد و من خیره به ریش مشکی و چهره ی فوق جوونش شدم
بیشتر میومد مدل باشه تا قاضی و لب زدم:
- آ اگه تو قاضی مملکتی منم آنجلینا جولی هستم از سواحل قناری!
با شنیدن صدای دخترونم نگاهش نشست روم!
قیافم معلوم نبود ولی اون نگاهش تو چشمای سبز عسلیم زوم نشست طوریکه سعید داد زد:
-سوییچ ماشینتو موبایلتو بده بهم یالا
ماشین؟! نه فقط قرار ما کیفو موبایل طرف بود.
پسره خیره به سعید لب زد:
-ندم؟!
و سعید بود که با پشت قمش کوبید پشت گردن پسره که دادش پیچید تو کوچه خلوت و غرید:
- زور گیری میدونی حکمش چیه؟
نگاهش به من که داشتم میلرزیدم بود و سعید دوباره زد پس سر پسره بطوری که این بار زخم عمیقی باز شد و سعید با قلدری همه چیز پسر رو غارت کرد و فحش زشتی هم بارش کرد!
ولی من تا لحظه آخر خیره به زخم سر پسره که ازش خون میومد بودم و قبل این که فرار کنیم جیغ زدم:
- میمیره... از سرش ببین چی جوری داره خون میاد این جا کسی نی به دادش برسه خونش میفتع گردن ما گوشیو بهش بده به یکی خبر بده
سعید خیره شد بهم وغرید:
-خفه شو تارای سوار شو گوشیش خداد تومنه
نیم نگاهی به پسره که رو زمین افتاده بود کردم و جیغ زدم:
- میمیره احمق میمیره
و گوشی رو چنگ زدم و بی توجه به صدا زدناش گوشی رو کنار پسره که گیج بود گذاشتم و بعد ترسیده بدو سمت سعید دویدم
https://t.me/+c8_9RZ_WZa44NGY0
هق هقم شکست.
حبس یا اعدام برای زورگیری!!... خدایا چه غلطی بود کردم؟!
اگه حبس پنج ساله بدن؟! خدایا گیر افتادم اونم سر هیچ و پوچ
با هق هق ته بازداشتگاه نشستم و زنی که همانجا بازداشت بود همراه من خیره بهم شد.
-د مرگ! در زهر مار چته هی عر میزنی...
توجه ای نکردم و همین که صدام زدن چشمامو بستم و با صدای آزادی چشمام باز شد و همین که بیرون اومدم نگاهم تو جفت چشمای مشکی آشنا نشست
و صدای سربازی که طرفو قاضی صدا زد تو سرم پیچید....
نگاهش روم نشست و با اخم باریکی لب زد:
-بجا آوردین سرکار علیه آنجلینا از سواحل قناری؟
https://t.me/+c8_9RZ_WZa44NGY0
قاضی و ملق بازی آخه دختر جان؟!
ادامه مطلب ...