Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
Гео и язык канала

статистика аудитории ساسان حبیب‌وند

کانال رسمی ساسان حبیب‌وند روانشناس، مشاور و نویسنده حوزه فلسفه و عرفان وبسایت: www.sasanhabibvand.com کانال صوتی:  @sasanhabibvand_voice  اینستاگرام:  @sasanhabibvand  تماس:  @sasan_habibvand  اطلاعات بیشتر در کانال سنجاق شده است. 
Показать больше
3 2440
~0
~0
0
Общий рейтинг Telegram
В мире
71 739место
из 78 777
В стране, Иран 
12 813место
из 13 357
В категории
2 266место
из 2 333

Пол подписчиков

Если это ваш канал, тогда можете узнать какое количество женщин и мужчин подписаны на канал.
?%
?%

Язык аудитории

Если это ваш канал, тогда можете узнать какое распределение подписчиков канала по языкам
Русский?%Английский?%Арабский?%
Количество подписчиков
ГрафикТаблица
Д
Н
М
Г
help

Идет загрузка данных

Время жизни пользователя на канале

Если это ваш канал, тогда можете узнать как надолго задерживаются подписчики на канале.
До недели?%Старожилы?%До месяца?%
Прирост подписчиков
ГрафикТаблица
Д
Н
М
Г
help

Идет загрузка данных

Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
🌀 در کانال یوتیوب ببینید: «آزادی فکری»
آزادی فکری چیست؟ ساسان حبیب‌‌وند #خودشناسی
#آزادی_بیان #آزادی_مذهب مکاتب، ایسم‌ها و ادیان مختلف، به دنبال پیروانی هستند اما انسان باید چگونه نگاهی به آن‌ها داشته باشد تا به آزادی فکری، دست یابد؟ بخشی از جلسه سوم گفتگوهای مردمک فایل کامل در کانال تلگرام t.me/sasanhabibvand ساسان حبیب‌وند: روانشناس، مولوی‌پژوه و نویسنده خودشناسی و فلسفه زندگی www.sasanhabibvand.com
137
0

file

397
9
سلام استاد وقتتون بخیر. من یک سوال داشتم شاید یک کم بی اهمیت باشه. من یک خواستگار دارم‌ ولی از نظر ظاهری زیاد جذاب نیست ولی از نظر اخلاقی خوبه. الان نمیدونم چکار کنم؟! 🔹 با سلام و احترام. اظهار نظر درباره این‌جور سوالات نیازمند گفتگو و شناخت کافی از شما و شرایط‌تان است، که راه آن داشتن جلسات مشاوره است. اما یک جواب کلی و خلاصه این هست که ببینید کدام معیار در درازمدت برای شما مهم‌تر هست و مطابق همان، تصمیم بگیرید. سلامت باشید
349
0
357
4

4_5956502195053530351.mp3

1
0
مارگیر چند روز پیش فیلمی در فیسبوک دیدم که چندنفر به سرگرمی سطحی و کودکانه‌ای مشغول بودند و فیلم آن را بصورت زنده پخش می‌کردند. چیزی که شگفت‌آور بود آماری بود که ذیل فیلم دیده می‌شد. این فیلم کم‌ارزش تا آن لحظه ۳/۵ میلیون بازدید و صدهاهزار کامنت و لایک و همرسانی داشت. 🔹 البته از این قبیل صحنه‌های رقت‌آوری که نمایش سبک‌وزنی و پوچ‌اندیشی آدم‌هاست بخصوص در فضای مجازی بسیار می‌بینیم. در دفتر سوم مثنوی حکایتی است که در آن مارگیری مار یخ‌زده‌ای به اندازه یک اژدها را از بیابان بغداد به شهر می‌آورد و برای سرگرمی مردمان، آن را زیر آفتاب نمایش می‌دهد. اما گرمای آفتاب یخ مار را باز می‌کند و ناگهان اژدها جان می‌گیرد و خشمگین برمی‌خیزد و هم مارگیر و هم شمار زیادی از تماشاچیان را می‌بلعد و نابود می‌سازد. مارگیری رفت سوی کوهسار تا بگیرد او به افسونهاش مار او همی‌جستی یکی ماری شگرف گرد کوهستان و در ایام برف اژدهایی مرده دید آنجا عظیم که دلش از شکل او شد پر ز بیم مارگیر آن اژدها را بر گرفت سوی بغداد آمد از بهر شگفت اژدهایی چون ستون خانه‌ای می‌کشیدش از پی دانگانه‌ای 🔹 در کتاب «» شرح داده‌ام که مولوی بدون تردید یک فیلسوف و متفکر عمیق است با اندیشه‌های فلسفی ماندگار. مطلب حاضر بهانه‌ای شد تا نمونه دیگری از این نگره فلسفی را نمایان کنم و بگویم اساسا یکی از علل اصلی ماندگاری سخن مولانا، فلسفی بودن آن است، یعنی بحث از واقعیات جهانی و بشری و همیشگی. مثل سخنی که در ماجرای «مارگیر و اژدها» درباره جهالت انسانی می‌گوید که شگفتی‌های عظیم وجود خود را رها کرده و به چیزهای حقیر و کم‌مایه خیره و سرگرم شده است. و در راه همین دلخوشکنک ناچیز، عمر و هستی خود را بر باد می‌دهد. مارگیری بهر حیرانی خلق مار گیرد، اینت نادانی خلق آدمی کوهیست چون مفتون شود کوه اندر مار حیران چون شود؟ خویشتن نشناخت مسکین آدمی از فزونی آمد و شد در کمی خویشتن را آدمی ارزان فروخت بود اطلس خویش بر دلقی بدوخت صد هزاران مار و که حیران اوست او چرا حیران شدست و ماردوست؟
Показать полностью ...
458
12
کانال بزم موسیقی

او هم رفت.mp3

412
17

4_5967382558395076055.mp3

547
9
🌀 «یادگیری طوطی‌وار» به مناسبت روز معلم بخش دوم 🔹 خلاصه آنکه هر اطلاعاتی، برای آنکه در یاد شما ماندگار شود، باید برود و به یکی از شاخه‌ها یا سرشاخه‌های درخت دانسته‌های ذهن شما وصل شود تا به «حیات» خود ادامه دهد و البته به‌نوبه خود، حلقه اتصال دانسته‌های بعدی شود وگرنه مانند یک عضو مرده است که دیر یا زود محکوم به زوال است و این یعنی خشک و عقیم ماندن هر علم و آموزشی که آموزنده معنا یا خاصیتی برای آن نشناسد. حاشیه‌ای بروم و آن اینکه اساسا مکانیزم «تداعی معنای» که طبق آن اسم هر چیز یا کسی را بیاورند، شما به یاد اشیاء و آدم‌هایی می‌افتید که در ذهن‌تان با آن مرتبط هستند از همین روست و این یکی از کارکردهای بسیار مهم ذهن است وگرنه یادگیری، یادسپاری و یادآوری در ذهن ما کاری بسیار دشوار و محدود بود. 🔹 به این معنا می‌توان گفت آموزش موفق، «آموزش معنادار» است و این موضوعی فوق‌العاده مهم است که باید در کار آموزش، از معیارهای مهم و تعیین کننده باشد، از تنظیم کتب و مطالب درسی گرفته تا کار معلمی و استادی و نیز کار یادگیری بعنوان دانش‌آموز و دانشج. به‌عنوان یک معلم حرف من آن است که اگر مطلبی که آموزش می‌دهیم مهم و جذاب است، هنر ماست که اهمیت و جذابیت آن را به آموزندگان نشان بدهیم تا آنها خود با شوق و علاقه آن را دنبال کنند و اگر نیست، از خود بپرسیم اتلاف وقت و سرمایه و کشتن عشق ذاتی انسان‌ها به یادگیری برای چه؟ اگر جهل و نادانی، ریشه همه رنج‌ها و فجایع جهان است، کشتن میل آدم‌ها به علم و یادگیری، چیزی جز ایجاد رنج و فاجعه نیست. پی نوشت: بعد از گذشت بیش از سی سال حتی یکبار هم به گفتن کلمه تانژانت و کتانژانت احتیاج پیدا نکرده‌ام مگر برای نوشتن همین متن! فقط نمی‌دانم آن یک نفر که می‌گفت اینها یک روز به درد میخورد الان کجاست!
Показать полностью ...
509
4
یادگیری طوطی‌وار به مناسبت روز معلم در دوران مدرسه همیشه از وجود درس‌ها و مطالبی که به نظر می‌آمد کاربردی در زندگی ندارند تعجب می‌کردم. از خودم و دیگران می‌پرسیدم آخر اینها به چه دردی می‌خورند و چه تاثیری به حال و زندگی ما دارند و اگر ندارند اصرار به یادگیری آنها برای چیست؟ تعجبی هم نداشت که علاقه‌ای به خواندن این‌جور مواد درسی نداشتم و هرچه می‌کردم نمی‌توانستم با آنها آشتی کنم. درس‌هایی مثل جبر و مثلثات و مثلاً بخش‌های زیادی از زیست‌شناسی که طریقه تولید مثل سلول تخم هشت‌پای آفریقای مرکزی را به تفصیل شرح داده بود در حالی که اگر از بیشتر ما می‌پرسیدی غذای لاک‌پشت چیست یا فرق وزغ و قورباغه کدام است، نمی‌دانستیم! 🔹 بماند درس دینی که اصولاً درس نبود چون شما نمی‌توانید عقاید شخصی خود را به دیگران تدریس کنید! عقیده همیشه یک امر وجدانی و شخصی است، حتی اگر میلیون ها نفر به آن باور داشته باشند یا نظام سیاسی آن را «دین رسمی» مردم اعلام کند. معرفی و آشنایی با ادیان و مذاهب جهان البته چرا ولی تدریس، آن‌هم تدریس یک نگرش و اعتقاد خاص، امری عجیب و نامعقول است. در مقابل، نبود مطالب مفید و مهمی مثل آشنایی با سینما یا موسیقی یا سلامت روان و مهارت ارتباط که هر روزاز صبح تا شب با آنها سروکار داریم بسیار تعجب‌آور بود و هست... و من همیشه از این نقص بزرگ و آشکار در نظام آموزشی کشور حیرت‌زده بودم و به هیچ شکل برایم قابل درک نبود. بگذریم، بارها از این و آن می‌پرسیدم: این درس‌های جبر و معادله و مثلثات یا وسعت استپ‌های شوروی به چه درد ما می‌خورند؟ اغلب هم یکی پیدا می‌شد که بگوید: تو نمی‌دانی؛ اینها یک روزی به کارت خواهد آمد. عمری انتظار کشیدیم و هرگز آن «روز» نیامد. ظاهراً تنها علت وجودی آن درس‌ها، پر کردن زورکی حافظه با نفرت و اکراه، و بیزار کردن ما از علم و یادگیری و زهر مار کردن روزهای بی‌بازگشت نوجوانی و انداختن اضطراب و استرس شب امتحان به جان ما موجودات بینوا و صدالبته تجدید و مردودی و عقب افتادن از زندگی بودو همچنان هم هست! 🔹 در روانشناسی آموزش، تفکیکی وجود دارد بین دو نوع یادگیری باعنوان «یادگیری بی‌ربط» و «یادگیری معنادار». «یادگیری بی‌ربط» نتیجه تکرار اطلاعات برای سپردن به حافظه است و نه هدفی بیشتر. در این حالت، اطلاعات موردنظر، به‌خودی‌خود برای شخص، معنا و اهمیتی ندارند و حفظ آنها وسیله‌ای است برای هدفی. مثل حفظ کردن شماره تلفن که در آن، اعداد، معنایی ندارند و هدف، امکان تماس با دیگری است. یا ازبرکردن اسم شعرای قرن هفتم برای تحویل دادن در امتحان و گرفتن نمره، در حالی‌که ابدا علاقه‌ای به خود آن اشخاص یا آثارشان نداری- اگر آرزومند نبود سر بر بدن‌شان نباشی! البته ممکن است آن مطلب به‌خودی‌خود، مفید باشد ولی مهم این است که شما بتوانید ارتباط آن را با مسائل یا علایق خودتان درک کنید وگرنه یادگیری، «بی‌ربط» و عقیم خواهد بود یا همان طوطی‌وار خودمان. در مقابل، «یادگیری معنادار» وقتی است که خود اطلاعات، برای شما دارای اهمیت، جذابیت یا بار عاطفی و حسی باشند، مثل اسم شخصیت‌های یک داستان جذاب یا اسم و کاربرد وسایل و تجهیزات رشته‌ مورد علاقه‌تان در دوره کارآموزی... 🔹 اما ملاک معنادار بودن چیست؟ ملاک، امکان اتصال آن داده‌ی جدید به «درخت» دانسته‌های قبلی است. قضیه از این قرار است که طبق علم روانشناسی آموزش، وقتی اطلاعاتی را به ذهن می‌سپارید، آن مطالب بصورت داده‌های منفرد و معلق در فضای حافظه، در ذهن شما جا نمی‌گیرند، بلکه هر داده‌ای به محض ورود، به داده‌های قبلی وصل ‌می‌شود و با آنها همنشینی برقرار می‌کند. به این شکل در ذهن ما از کودکی یک درخت یکپارچه و گسترنده از دانسته ها و اطلاعات مختلف، تشکیل می‌شود. مثلا اگر به شما بگویند که این شیء یک استکان است برای خوردن چای، شما فورا در ذهن‌تان مفهوم «استکان» را به تصویر چای وصل می‌کنید که خود آن هم به قوری و کتری و قند و غیره متصل و مرتبط است (به این مجموعه، اسکیما هم می‌گویند که تصور می‌کنم در فارسی به «طرح» یا «شاکله» ترجمه می‌شود). به همین علت است که حفظ کردن جزئیات فیلم یا کتابی که جذابیتی برای شما ندارد، سخت و نیازمند تکرار و تقلاست درحالی که حتی نکات ریز کتاب یا فیلم جذابی را که در کودکی خوانده یا دیده‌اید امروز هم به روشنی به خاطر می‌آورید بی آنکه برای حفظ آن تلاشی کرده باشید. این مطلب البته درمورد رویدادهای تلخ، یا هولناک هم صدق می‌کند چون آنها هم به نوعی برای ذهن شما واجد معنا و اهمیت بوده‌اند.
Показать полностью ...
396
6
🔹 خلاصه آنکه هر اطلاعاتی، برای آنکه در یاد شما ماندگار شود، باید برود و به یکی از شاخه‌ها یا سرشاخه‌های درخت دانسته‌های ذهن شما وصل شود تا به «حیات» خود ادامه دهد و البته به‌نوبه خود، حلقه اتصال دانسته‌های بعدی شود وگرنه مانند یک عضو مرده است که دیر یا زود محکوم به زوال است و این یعنی خشک و عقیم ماندن هر علم و آموزشی که آموزنده معنا یا خاصیتی برای آن نشناسد. حاشیه‌ای بروم و آن اینکه اساسا مکانیزم «تداعی معنای» که طبق آن اسم هر چیز یا کسی را بیاورند، شما به یاد اشیاء و آدم‌هایی می‌افتید که در ذهن‌تان با آن مرتبط هستند از همین روست و این یکی از کارکردهای بسیار مهم ذهن است وگرنه یادگیری، یادسپاری و یادآوری در ذهن ما کاری بسیار دشوار و محدود بود. 🔹 به این معنا می‌توان گفت آموزش موفق، «آموزش معنادار» است و این موضوعی فوق‌العاده مهم است که باید در کار آموزش، از معیارهای مهم و تعیین کننده باشد، از تنظیم کتب و مطالب درسی گرفته تا کار معلمی و استادی و نیز کار یادگیری بعنوان دانش‌آموز و دانشج. به‌عنوان یک معلم حرف من آن است که اگر مطلبی که آموزش می‌دهیم مهم و جذاب است، هنر ماست که اهمیت و جذابیت آن را به آموزندگان نشان بدهیم تا آنها خود با شوق و علاقه آن را دنبال کنند و اگر نیست، از خود بپرسیم اتلاف وقت و سرمایه و کشتن عشق ذاتی انسان‌ها به یادگیری برای چه؟ اگر جهل و نادانی، ریشه همه رنج‌ها و فجایع جهان است، کشتن میل آدم‌ها به علم و یادگیری، چیزی جز ایجاد رنج و فاجعه نیست. پی نوشت: بعد از گذشت بیش از سی سال حتی یکبار هم به گفتن کلمه تانژانت و کتانژانت احتیاج پیدا نکرده‌ام مگر برای نوشتن همین متن! فقط نمی‌دانم آن یک نفر که می‌گفت اینها یک روز به درد میخورد الان کجاست!
Показать полностью ...
9
0
#مردمک سلسله گفتگوهایی درباره فلسفه زندگی از نگاه ساسان حبیب‌وند جلسه پنجم ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ میزبان: دریا توفیقی فرع دید آمد عمل بی هیچ شک پس نباشد مردم الا مردمک (مولانا) -تعریف "نفس" و "نفسانیت" در قرآن، عرفان و‌‌ خودشناسی - سرزنش و «نفس لوامه» - روانشناسی نفسانیت - جنس و ماهیت نفس - تعارض و «نفس لوامه» - اهرم سرزنش - ترمیم شاخه‌ و تخریب ریشه‌ همراهان عزیز و گرامی، لطفا اگر پرسش یا نظری درباره این سلسله گفتگوها دارید، با ما در میان بگذارید:
2
0

4_5931662109963193767.mp3

404
7

4_5967382558395076055.mp3

65
3
💠 «عرفان در تاریخ اندیشه» خلاصه درسگفتار صوتی مدرس: ساسان حبیب‌وند فایل صوتی جلسه اول، فایل صوتی جلسه دوم، فایل صوتی جلسه سوم، 🌀 بخش هفتم: پرسش و پاسخ - آیا عرفان یک روش شناخت است؟ بله، عرفان به عنوان یکی از سه روش شناخت، در طول تاریخ بشر، مطرح بوده‌است‌. توجه داشته باشید که چنان که شرح دادیم، منظور از شناخت، شناخت علمی و تجربی نیست، بلکه شناخت قلبی و شهودی است. البته ممکن است سایر علوم این روش شناخت را به رسمیت نشناسند اما به هر حال چنین روشی در طول تاریخ، وجود داشته‌ است و قویا مطرح است. شخص من ممکن است با آن موافق یا مخالف باشم اما این ربطی به موضوع ندارد. 🔹 تعریف "عرفان" و "عارف" چیست؟ توجه داشته باشیم که مفاهیم "عرفان" و "عارف"، هیچ تعریف مشخص و مورد توافقی ندارند یعنی اینطور نیست که تعریف معینی از عرفان و عارف، در جایی نوشته شده باشد و همه‌ی متفکران یا متخصصان به آن استناد کنند. هر متفکر و پژوهشگری، آن را به شکل خاص خودش، تعریف می‌کند.‌ مطلب مهم دیگر این که اصولا عرفان یک مکتب، ایسم یا یک مجموعه تئوریک نیست. عرفان در وهله نخست، یک نگرش یا گرایش یا رویکرد است به هستی. نوعی نگاه مسائل مهم و کلانی چون سعادت، هستی و خداست. بنابراین به‌جای اینکه از عرفان صحبت کنیم، دقیق‌تر این است که از نگرش عرفانی صحبت کنیم و ببینیم چنین نگرشی چه ابعاد، گرایشات و خصوصیاتی دارد. برجسته‌ترین خصوصیت این رویکرد، تلاش برای رسیدن به تعالی، تهذیب نفس و تحول است. ویژگی دیگر آن است که تکیه نگاه عرفانی عمدتا به تحول فرد است و عارف در وهله نخست در پی خودسازی و پالایش وجود خویش است. وجه دیگر، اتکا بر روش باطنی و شهودی (در مقابل راه عقلانی یا تجربی) در دریافت حقیقت است. 🔹 آبا عرفان به معنی یگانگی با قدرت مطلق حین خلسه است؟ خیر. خلسه در عرفان یکی از حال‌هاست، مقام نیست. عرفان یک جنبه نظری و ایدئولوژیک و یک جنبه عملی یا کنشی و کارورزانه دارد. - آیا نگرش مولانا در مثنوی را می‌توان عرفان تلقی کرد؟ بله، نگرش مثنوی جزء عرفان مولاناست. یک عارف، با دید عرفانی به همه‌چیز نگاه می‌کند و طبیعتا از این نگرش، آثار و نتایج متعددی حاصل می‌شود. نتیجه نگاه عرفانی در وجه عملی، اخلاق و آموزه‌های اخلاقی است و در وجه عاطفی و روانشناختی، تجربیات عارفانه و عاشقانه است. در مورد مولوی، اولی عمدتا در مثنوی و فیه‌مافیه و دومی در دیوان شمس دیده می‌شود. اما هردوی این عوالم، مربوط و پیوسته هستند و از هم جدا نیستند. آنچه در مثنوی می‌بینیم بیشتر، انعکاس عرفان نظری است یعنی دیدگاه عرفانی و فلسفی و اخلاقی مولوی. و آنچه در غزلیات شمس شاهدش هستیم، نتیجه و برآیند آن نگرش است. یعنی نگاه عاطفی و عاشقانه مولوی به خدا و هستی، حالات و احساسات عاشقانه را در او ایجاد می‌کند. اگر مولوی این نگاه را به هستی، اخلاق، مرگ، زندگی و آفریدگار نداشت، آن احساس را پیدا نمی‌کرد.‌ مولوی خود تأکید می‌‎کند که احساسات ما ناشی از نوع تفکر و نگاه ماست. آنچه در مثنوی می‌خوانیم این نگاه است و آنچه در دیوان شمس می‌یابیم، آن احساسات. این دو اصلا از هم جدا نیست بلکه دو روی یک سکه هستند. فرع دید ِمد عمل بی‌هیچ شک پس نباشد مردم الا مردمک می‌گوید انسان چیزی نیست جز "مردمک" چشم. یعنی همه زندگی و هستی هرکسی را نوع نگاه او به خود و جهان تعیین می‌کند. 🔹 تفکیک علم به فلسفی و ذاتی، در توضیحات شما بر چه مبنایی صورت گرفته است؟ بر مبنای عقل، شواهد و استدلال. ما نگفتیم که شما دیکشنری‌ها و دانشنامه‌ها را جستجو کنید، و در آنجا نوشته شده: عرفان شامل ذاتی و تاریخی است. ما این موارد را تعریف کردیم. ‌ما می‌توانیم اصطلاحاتی را مطرح کنیم، به شرط اینکه بتوانیم آن‌ها را تعریف کنیم. به این می‌گویند: تعیین مراد کردن. من این کار را کردم و توضیح دادم بالاخره پدیده‌ ای به نام عرفان، خصوصیت‌ها و عناصری دارد. درست مثل تعریف علم. که خصوصیت‌های آن را نمی‌دانیم.‌ معماری، پزشکی، فلسفه، یک سری عناصر و خصوصیت‌هایی دارند. وجه دیگر این است که در طول تاریخ، چه افرادی با چه شیوه‌هایی از این علوم استفاده کرده‌اند. به همین معنا ما یک علم داریم، یک تاریخ علم. یک فلسفه داریم، یک تاریخ فلسفه، یک پزشکی داریم یک تاریخ پزشکی‌. این جزء بدیهیات است و نیازی نیست در دانشنامه‌ها آمده باشد.‌اگر هر فرد بخواهد حرفش را به آنچه در دانشنامه‌ها آمده‌است، محدود کند، ایده نویی ارائه ندهد، ریشه‌ی علم و دانش و فلسفه خشک می‌شود. اگر کسی مفهومی را مطرح کند و آن را به دقت تعریف کند، این چه مشکلی دارد. وقتی اساتیدی چون دکتر سروش، استاد ملکیان و فرانسیس بیکن نظرات جدیدی را مطرح کنند، ما نمی‌پرسیم این را از کدام منبع آورده‌ای؟ چون این مفاهیم را با دقت تعریف می‌ کنند.
Показать полностью ...
ساسان حبیب‌وند
💠 عرفان در تاریخ اندیشه ساسان حبیب‌وند (بخش ۱ از ۳) 🌀 آشنایی با سه شیوه شناخت عرفانی، فلسفی و علمی، شامل: ۱. تعریف و خصوصیات هر یک ۲. تاریخ ظهور و تحول هر یک ۳. آشنایی با اندیشمندان بزرگ هر یک 🔹 در درس‌گفتار سه‌قسمتی حاضر، طرحی کلی از خصوصیات، سیر تحول و شخصیت‌های مهم هر یک از سه روش یادشده به دست می‌آوریم و با تاریخچه، مفاهیم و اصطلاحات عرفان اسلامی آشنا می‌شویم. 🔹 شنیدن این درس‌گفتار را به کسانی که خواهان آشنایی کلی و مقدماتی با عرفان و مقایسه آن با دو رویکرد علمی و فلسفی هستند، توصیه می‌کنیم. @sasanhabibvand
410
4
🔹 آیا می‌توان گفت ذات فلسفه و عرفان چیزی جز رفتار فیلسوفان و عارفان نیست؟ به هیچ وجه. تعریف فلسفه یک چیز است، رفتار فیلسوفان، تولیدات فلسفی، نگاهی که به فلسفه شده چیزی دیگری است. علم همینطور‌. آیا شما با همه برخوردهایی که با علم شده، موافق هستید و آن را به پای تعریف علم می‌گذارید؟علم تجربی خصوصیاتی دارد و می‌توان آن را تعریف کرد و با برخوردهایی که برخی عالمان داشته‌اند، موافق نبود. برای مثال، روش تجربی و علمی اصول مشخصی دارد تا آن را از او بپذیرند و اگر از آن خارج شوند، کار تحقیقی زیر سوال می‌رود. ما به این ذات یا تعریف علم است. مولانا می‌گوید بجای اینکه غرق در کلمات بشوی، به خصوصیات و ویژگی‌ها توجه کن تا به حقیقت برسی در گذر از نام و بنگر در صفات تا صفاتت ره نماید سوی ذات ما بر اساس خصوصیت‌های مشترک، روش‌ها‌ و رویکردهای مختلف را به علمی، فلسفی یا عرفانی تقسیم می‌کنیم. علاقمندان یا متخصصان هر شیوه، طبق ‌اصول آن شیوه عمل کرده و می‌کنند اما اینکه فهم یا عملکرد آنها چقدر درست یا غلط بوده، مربوط می‌شود به رفتار عالمان.
Показать полностью ...
448
6

4_5863780263519062358.mp3

400
12
💠 «عرفان در تاریخ اندیشه» خلاصه درسگفتار صوتی مدرس: ساسان حبیب‌وند فایل صوتی جلسه اول، فایل صوتی جلسه دوم، فایل صوتی جلسه سوم، بخش پنجم: عرفان اسلامی- قسمت دوم - بسیاری از مورخان و پزوهش‌گران، عرفای اسلامی را به دو گروه عرفای بغداد و عرفای خراسان ، تقسیم می‌کنند.‌ عرفای مکتب بغداد، اصطلاحا اهل "سهو" یا هوشیاری بودند، یعنی به حالات سکرآمیز، عاشقانه و از خود بیخود شدن، اعتقادی نداشتند. افرادی مثل جنید بغدادی و حارث محاسبی در این زمره قرار دارند. در مقابل، در مکتب خراسان، عارفانی چون بایزید بسطامی، ابوسعید ایالخیر و مولانا حضور داشتند که اهل سکر، مستی و بی‌خودی بودند. - عرفان به‌عنوان مجموعه‌ای شامل جهان‌نگری و تعالیم عملی-اخلاقی، دارای دو وجه است. وجه نظری و وجه عملی. عرفان نظری، مجموعه تئوری‌ها یا دکترین عرفانی است که به مسائل نظری و فلسفی عرفان می‌پردازد، هستی‌شناسی عرفان و جایگاه انسان در هستی را توضیح می‌دهد، اینکه انسان از کجا آمده و به کجا می‌رود، چه طریقه‌ای در زندگی، او را به سعادت می‌رساند، نسبت انسان با خدا و هستی چیست و مانند آن. - عرفان عملی شامل آداب و دستورات عملی است و تعیین می‌کند که عارف در طریق عرفانی چه باید بکند، از چه مراحلی عبور کند؟ در هر مرحله از سیر و سلوک برای سالک چه رخ می‌دهد و غیره. این وجه، در حقیقت، اخلاق عرفانی است که هدف آن راهبری سالک در مراحل رشد و کمال و تهذیب روحانی و معنوی و حتی تربیت تنانی و جسمانی است. راهکارها و روش‌های مختلفی که برای تزکیه نفس وجود دارد از قبیل ذکر، چله‌نشینی، زهد، نیایش، آداب طریقت و نیز پیروی از مرشد و مانند آن در عرفان عملی شرح داده می شود. - عرفان ایرانی-اسلامی در آغاز، چیزی به نام تئوری یا دکترین عرفانی، نداشت و بیشتر مجموعه‌ای بود از آداب و کارورزی‌ها عملی، برای سیر و سلوک درونی و تعالی روح و پاک کردن نفس. ولی در قرون بعد، کسانی دست به تدوین نظریات عرفانی زدند و آن را به صورت یک علم، ارائه کردند. بزرگترین چهره این حیطه، شیخ محی‌الدین عربی مشهور به «شیخ الاکبر» متولد اندلس (اسپانیای مسلمان) و درگذشته‌ی قونیه و معاصر مولوی است. ابن عربی عارف و متفکر بسیار مهم و تاثیر گذار عرفان اسلامی در قرن ششم و هفتم هجری و صاحب حداقل هفتصد کتاب و رساله است. از کارهای مهم او تدوین‌ نظریه «وحدت وجود» و نگارش دو کتاب مهم در عرفان نظری به‌نام «فصوص الحکم» و «فتوحات مکیه» است. تعالیم ابن عربی تاثیر مهمی بر مولانا داشته است (گرچه خود مولوی در هیچ‌کجای آثارش اسمی از او نبرده است). صدرالدین قونوی شاگرد و پسرخوانده ابن عربی، ادامه‌دهنده راه وی و از دوستان مولانا بود. - عرفان اسلامی از یک جنبه دیگر شامل سه وجه است که محموعا مراتب و مراحل مختلف سلوک عرفانی را شرح می‌دهند و آن سه وجه عبارت‌اند از "شریعت"، "طریقت" و "حقیقت". "شریعت" شامل دانش یا دستورالعمل‌های عرفانی یا همان عرفان نظری است. "طریقت"، مرحله‌ی اجرای عملی این دستورات است و "حقیقت"، مرحله‌ای است که عارف در آن به حقیقت دست پیدا می‌کند یا به حق واصل می‌شود. مولوی با تمثیل علم کیمیا، این سه مرحله را شرح می‌دهد: "شریعت" مانند آموختن دانش کیمیا است، "طریقت" در حکم استفاده عملی از فن کیمیاگری است و "حقیقت" به‌مثابه دست یافتن به طلاست. بخش ششم: پرسش و پاسخ
Показать полностью ...
ساسان حبیب‌وند
💠 عرفان در تاریخ اندیشه ساسان حبیب‌وند (بخش ۱ از ۳) 🌀 آشنایی با سه شیوه شناخت عرفانی، فلسفی و علمی، شامل: ۱. تعریف و خصوصیات هر یک ۲. تاریخ ظهور و تحول هر یک ۳. آشنایی با اندیشمندان بزرگ هر یک 🔹 در درس‌گفتار سه‌قسمتی حاضر، طرحی کلی از خصوصیات، سیر تحول و شخصیت‌های مهم هر یک از سه روش یادشده به دست می‌آوریم و با تاریخچه، مفاهیم و اصطلاحات عرفان اسلامی آشنا می‌شویم. 🔹 شنیدن این درس‌گفتار را به کسانی که خواهان آشنایی کلی و مقدماتی با عرفان و مقایسه آن با دو رویکرد علمی و فلسفی هستند، توصیه می‌کنیم. @sasanhabibvand
471
5
دیروز فیلم کوتاهی را در فیسبوک دیدم که در آن چندنفر به سرگرمی سطحی و کودکانه‌ای مشغول بودند و فیلم آن را بصورت زنده پخش کرده بودند. مطلب شگفت‌آور این که این فیلم کم‌ارزش سه و نیم میلیون مارگیری مار بزرگ یخ‌زده‌ای به اندازه یک اژدها را از بیابان بغداد به شهر می‌آورد و برای سرگرمی مردمان آن را زیر آفتاب نمایش می‌دهد. اما آفتاب بغداد یخ مار را باز می‌کند و اژدها جان می‌گیرد و هم مارگیر و هم شمار زیادی از تماشاچیان را می‌بلعد و نابود می‌سازد.
1
0
🔹 کسانی از قبیل دکتر صاحب‌الزمانی (صاحب کتاب «خط سوم») برآن‌اند که موج عرفانی سومی را هم می توان تحت عنوان عرفان ستیزه‌گر یا عرفان مبارز شناسایی کرد که به‌خصوص با ظهور سلسله صفویه متولد شد. سلسله صفویان که از یکسو نسب از صوفی بزرگ و مشهور به اسم شیخ صفی‌الدین اردبیلی برده و از سوی دیگر زمام سیاسی را در دست گرفتند، نه‌تنها جمعیتی دنیاگریز یا عزلت‌طلب نبودند بلکه با جنگ بر سر قدرت، زمام دستگاه سیاسی ایران را برای دو قرن و نیم در دست گرفتند و در راه تحکیم و گسترش قدرت خود دست به جنگ و اعمال خشونت بردند.
Показать полностью ...
1
0
💠 «عرفان در تاریخ اندیشه» خلاصه درسگفتار صوتی بخش پنجم: عرفان اسلامی، قسمت اول مدرس: ساسان حبیب‌وند ارائه شده در سه بخش در کانال تلگرامی نویسنده: 🌀 بخش پنجم: عرفان اسلامی- قسمت اول - با ظهور اسلام، از قرن اول و دوم، در جوامع مسلمان افرادی دیده شدند که رفتاری زاهدانه در پیش داشتنند به این معنا که تمایل به کم‌خوری، کم‌خوابی و عزلت‌گزینی داشتند و در عوض، اهتمام مفرط به پرستش و عبادت و ریاضت را به منظور تصفیه روح و درک عالم متعالی پیشه خود قرار می‌دادند.‌ البته می‌توان گفت که این منش زاهدانه، از زمان پیامبر و با کسانی همچون سلمان فارسی، ابوذر غفاری و شخص علی‌ابن ابی‌طالب آغاز شد و به‌تدریج نضج و گسترش یافت. همچنین گفته شده است که این نوع عزلت‌گزینی نوعی واکنش منفی یا دهن‌کجی به شرایط ناسالم اجتماعی و سیاسی و به‌‌خصوص ظلم و ستم حاکمان ظالمی از جمله امویان بوده است. ظهور کنش و منش زهدورزانه را می‌توان سرآغاز تولد عرفان اسلامی دانست. 🔹 - اولین عارف در عالم اسلام، حسن بصری متعلق به سده دوم هجری است. پس از او افراد بسیار دیگری همچون ابراهیم ادهم، رابعه عدویه، فضیل عیاض، ابوالحسن خرقانی، ابوسعید ابوالخیر و بایزید بسطامی از نام‌آوران عرصه عرفان اسلامی هستند که تعالیم و تأثیرات ماندگاری از خود برجا گذاشتند. - «تصوف» یعنی چه و فرق میان عرفان و تصوف چیست؟ واژه «تصوف» در اشاره به عرفان اسلامی به کار می‌رود و عارف مسلمان (بخصوص به معنای سنتی آن) «صوفی» نامیده می‌شود- علل مختلفی برای این نام‌گذاری برشمرده شده که پوشیدن جامه خشن پشمین توسط صوفیان را قوی‌ترین احتمال دانسته‌اند چرا که در عربی "صوف" به معنای پشم است. «صوفیان» یا «متصوفه» کسانی بودند که برای رسیدن به حقیقت، اعتقاد چندانی به تکیه بر عقل و استدلال نداشتند و فکر می‌کردند دستیابی به حقیقت ناب، فقط از طریق شهود و تهذیب نفس، امکان‌پذیر است. بسیاری از صوفیان خود را منتسب به حضرت علی و صحابه پیامبر می‌دانند و از آنان الگو می‌گیرند. 🔹- از دیگر چهره‌های مهم عرفان اسلامی، امام ابوحامد محمد غزالی، عارف، فیلسوف و اندیشمند بزرگ قرن پنجم هجری است. یک وجه از نقش مهم غزالی در تاریخ اندیشه ایرانی-اسلامی، ضربه‌ای بود که وی بر پیکر تفکر فلسفی وارد کرد و با این کار، اندیشه عقلانی و فلسفی را به محاقی طولانی برد. غزالی پس از تأمل و کنکاش بسیار به این نتیجه رسید که علوم منطقی و عقلانی یعنی کلام و فلسفه قادر نیستند انسان را به مسلمان و مومنی راستین بدل کنند و نهال ایمان را در قلب او بنشانند، بلکه تنها راه تحقق این امر، عرفان و مشخصا تصوف است. او کتاب‌هایی در رد فلاسفه نوشت و به تکفیر آنها دست زد. از جمله کتاب «مقاصدالفلاسفه» او از بهترین آثار در شرح فلسفه‌ی مشاء است. غزالی نیز معتقد بود راه اصلی شناخت حقیقت، راه دل است. 🔹 - از پس غزالی کسان بسیار دیگری مانند سنایی غزنوی، عطار نیشابوری و مولانا جلال‌الدین بلخی آمدند که استدلال، منطق و علوم حسی را راه دستیابی به ایمان نمی‌دانستند. البته برخلاف آنچه بسیاری پنداشته‌اند، مولانا هرگز شخصی عقل‌ستیز نبود بلکه معتقد به محدودیت این شیوه بود به این معنا که می‌گفت عقل و فلسفه (مشخصا دانش کلام) از دستیابی به حقایق متعالی ناتوان‌اند و تنها راه نیل به حق، راه دل و طی طریق باطنی است. - چهره‌ی به‌نام و اثرگذار دیگر، شیخ شهاب‌الدین سهروردی، عارف و فیلسوف قرن ششم هجری مشهور به «شیخ اشراق» است که به‌جهت نظریه «اشراق» خود شهرت دارد. شیخ اشراق یک عارف-فیلسوف محسوب می‌شود که راه عقل را با راه دل تلفیق کرد. مهم ترین اثر سهروردی کتاب "حکمت‌الاشراق" اوست که در آن، اندیشه‌های افلاطونی را با تعالیم فلوطینی و فلسفی ترکیب کرده است. 🔹 - شخصیت بزرگ فلسفی-عرفانی دیگر در عالم اسلام صدرالمتألهین شیرازی مشهور به ملاصدرا عارف، متفکر و فیلسوف قرن یازدهم است. کار بزرگی که ملاصدرا کرد این بود که همه مشرب‌های عرفانی و فلسفی پیش از خود (فلسفه اشراق، فلسفه مشاء، شیوه عرفانی و روش کلامی) را تلفیق کرد و فلسفه جدیدی به نام «حکمت متعالیه» تاسیس نمود که گفته می‌شود ظهور آن نقطه پایانی بر مجادلات درازدامن میان متکلمین، فیلسوفان و عرفا بوده است. - در یک نگاه کلی، عرفان ایرانی اسلامی، در طول تاریخ تحولات خود، دو رویکرد کلان را تجربه کرده است: نخست، روش «عرفان زاهدانه» (یا خائفانه) که مبتنی بر خوف در احساس و پرهیز در عمل و تکیه بر رشد معنوی درمقابل تمتعات مادی است و دوم، «عرفان عاشقانه» که نماینده بزرگ آن مولاناست و بر خلاف عرفان زاهدانه، بر مبنای عشق و حب نسبت به خداوند استوار است.
Показать полностью ...
455
8
428
5
💠 «عرفان در تاریخ اندیشه» خلاصه درسگفتار بخش چهارم: عرفان در ایران مدرس: ساسان حبیب‌وند ارائه شده در سه بخش در کانال تلگرامی نویسنده: 🌀 بخش چهارم: عرفان در ایران - تا اینجا سه رویکرد را در شناخت، مورد بررسی قرار دادیم: رویکرد عقل‌گرا (ذهن‌محور) ، رویکرد تجربه‌گرا (حس‌محور) و رویکرد شهود‌گرا (قلب‌محور). اکنون نگاهی داریم به تاریخچه عرفان در ایران - عرفان ایرانی از اغلب مکاتب عرفانی عالم در طول تاریخ، تغذیه کرده و بالیده است، یعنی از یکسو تحت تاثیر فلاسفه یونان مثل فیثاغورث و افلاطون، از سوی دیگر زیر نفوذ مکتب نوافلاطونی در روم، از جهت سوم تحت تأثیر مکتب بودایی (بودیسم) و حتی هندوییسم در هندوستان و از جهت دیگر متأثر از تعلیمات و تفکرات عارفان چینی بوده است. - بعد از ظهور حضرت مسیح، افراد متعددی با گرایش های عرفانی مسیحی ظهور کردند. یکی از این شخصیت‌ها که تعلیمات او نفوذ و گسترش چشمگیری یافت، مانی پیامبر، فیلسوف و نقاش ایرانی قرن سوم میلادی بود. آموزه‌های مانی تلفیقی از فلسفه مسیحی، زرتشتی و بودایی به شمار می‌رود.‌ اصول آیین مانوی عبارت است از دوگانگی خیر و شر و جسم و روح (روح، به‌عنوان موجودی پاک و تعالی‌طلب در مقابل جسم، به‌مثابه پدیده‌ ای سیاه و مانع معنویت و استکمال انسان قرار دارد)، تناسخ و چرخه‌ی سامسارا (باززایی یا بازگشت مکرر شخص به دنیا در قالب‌های جسمانی مختلف) و ظهور منجی. - فلوتین یا پلوتینوس فیلسوف-عارف بزرگ قرن سوم، متولد مصر است.‌ او پایه‌گذار مکتب نوافلاطونی است که متاثر از آموزه‌های افلاطون و عرفان‌های ایرانی، بودایی و مسیحی بود. آراء و تعالیم فلوتین در عرفان ایرانی اسلامی و مسیحی، صاحب نفوذ و تأثیر فراوان بوده است. فلوتین معتقد به وجود ساسله‌مراتبی در هستی بود که به چهار قسمت تقسیم می‌شود. در حلقه‌ نخست، «احد» یا «واحد»، قرار دارد که تا حدی مشابه مفهوم خدای ادیان توحیدی است. از فیضان «احد»، حلقه دوم به‌اسم «عقل» یا «صادر اول» خلق می‌شود. بعد از آن، «نفس» یا روح ایجاد می‌شود که حلقه سوم آفرینش است. بعد از «نفس» و در آخرین حلقه، عالم ماده قرار دارد که جایگاه فعلی ما و همه موجودات جسمانی و زمینی است. عوالم یادشده، به‌ترتیب، هر یک فاصله‌ای از احد دارند. «عقل» نسبت به «احد» دارای کمترین فاصله و ماده دارای بیشترین فاصله است.‌ فلوطین از همین رو عالم ماده را واقع در لبه‌ی تاریکی می‌دانست و معتقد بود به همین دلیل است که ما در این دنیای مادی، رضایت و آرامش کافی نداریم. - سنت آگوستین، اسقف بزرگ هیپو (شهری در الجزایر امروزی)، ابتدا گرایش‌های مانوی پیدا کرد. سپس تفکرات نوافلاطونی را پذیرفت ولی بعدا آن را کنار گذاشت. او سرانجام به مسیحیت گروید و در آن به بالاترین مقاامات روحانی صعود کرد. آگوستین علیرغم روی گرداندن از مکاتب پیشین هرگز از زیر نفوذ آنها خارج نشد و نتیجتا تفکرات مانوی و نوافلاطونی از قبیل هبوط، بازگشت، وجود دو عالم متمایز مادی و روحانی و پست بودن عالم ماده و علو عالم معنا را با آموزه‌های مسیحیت ادغام کرد و در نتیجه تأثیر عظیم او، پس از او برای همیشه مسیحیت جدیدی شکل گرفت.
Показать полностью ...
463
7

4_5956502195053530351.mp3

445
10
439
1
💠 خلاصه درسگفتار «عرفان در تاریخ اندیشه» بخش سوم: عرفا یا شهودگرایان مدرس: ساسان حبیب‌وند ارائه شده در سه بخش در کانال تلگرامی نویسنده: 🌀 بخش سوم: عرفا یا شهودگرایان - در این میان، گروه دیگری نیز بوده و هستند که معتقدند "شناخت عقلانی" و "شناخت تجربی"، هیچ‌کدام برای درک کامل و درست حقایق عالم، کافی نیست.‌ حقایق و ساحاتی در جهان وجود دارند، که برای دست یافتن به آن‌ها نیاز به مجرا یا کانال یا راه سومی داریم و آن راه، "راه دل" یا "راه باطن" یا "تجربه عرفانی" است. این گروه سوم، عارفان‌اند و شیوه آن‌ها «روش شهودی» نام دارد. نگاه عارفانه و تفکر عرفانی، قدمتی به اندازه‌ی تاریخ بشر دارد. این نگرش در اغلب تمدن‌های کهن دنیا ظهور کرده و نمایندگان بزرگی داشته است. 🔹 - واژه‌ی "عرفان" کلمه‌ای عربی و به معنی "شناخت" است.‌ کلماتی مثل تعریف، معرفت، معرفی، که با "عرفان" هم‌ریشه هستند، دارای مفهوم شناخت هستند. - یکی از فیلسوفان پیشتاز این دیدگاه، فیثاغورث یونانی در قرن ششم قبل از میلاد است.‌ فیثاغورث یک فیلسوف، ریاضیدان، موسیقیدان و از اولین نمایندگان تفکر عرفانی است.‌ در غرب، شخصیت‌های مهم دیگری مثل فلوتین، فیلسوف-عارف پرنفوذ مصری- رومی قرن سوم میلادی و سنت آگوستین، فیلسوف، الهی‌دان و روحانی بلندپایه رومی مسیحی قرن 4 و 5 میلادی، نیز چنین نگرشی را نمایندگی می‌کردند. 🔹 - در هندوستان، بودا یا سیدارتا گوتاما در حدود قرن پنجم قبل از میلاد از پیشگامان روش عرفانی است. ‌بودا پس از تأمل و سلوک طولانی به اصول چندی رسید شامل اینکه: الف. دنیا پر از رنج است ، ب. بخش بزرگی از رنج ما نتیجه‌ی خواهش‌های ماست و ج. باید خواهش‌ را رها کنیم تا به آرامش برسیم. ظاهرا بودا به وجود خدا اعتقادی نداشت، بنابراین او را عارف فیلسوف می‌دانند نه پیامبر. - در چین، لائوتسه کهن‌فیلسوف در قرن پنج یا شش پیش از میلاد پیشگام این نوع نگاه است. لائوتسه تفکرات عرفانی داشته است که در آن، بر اعتقاد به وحدت وجود و ضرورت تهذیب نفس، تاکید دارد. -🔹 در ژاپن، آیین ذن بودیسم که آمیزه‌ایست از تعالیم بودیسم و تائوئیسم، شیوه مهم عرفانی این سرزمین است که تأکید آن برهمراهی با جریان هستی، تمرکز بر لحظه حال و نیوشیدن آنات زندگی است. - آیین‌های عرفان سرخپوستی، اکنکار و تولتک نیز عرفان‌هایی برآمده از قاره امریکا هستند. - چنان که رفت، در همه‌ی نقاط عالم، گرایش‌های عرفانی، وجود داشته‌است و تا امروز نیز ادامه دارد.
Показать полностью ...
422
4
💠 "سپاس" از همه دوستان خوب و عزیزی که در روز روانشناس و روز معلم خانه قلبم را با پیام‌های پرمهر خود چراغانی کردند بی‌اندازه سپاسگزارم. وجودتان برایم بزرگ‌ترین ثروت دنیاست... با مهر فراوان ساسان حبیب‌وند
335
0
💠 خلاصه درسگفتار «عرفان در تاریخ اندیشه» بخش دوم: عقل‌گرایان در مقابل تجربه‌گرایان مدرس: ساسان حبیب‌وند ارائه شده در سه بخش در کانال تلگرامی نویسنده: 🌀 عقل‌گرایان و تجربه‌گرایان - سقراط اولین کسی بود که توجه فلسفه را از بیرون به درون، منتقل کرد و به مفاهیمی چون سعادت، اخلاقیات، صداقت و حقیقت پرداخت و یک نگرش اخلاق‌گرا را مطرح کرد. - افلاطون در مسأله معرفت، بر استدلال محض تاکید داشت، در حالی‌ که ارسطو، شناخت تجربی را نیز مهم می‌دانست. - افلاطون معتقد بود ما خود پدیده‌ها را نمی‌بینیم، بلکه سایه یا بدلی از آن‌ها را مشاهده می‌کنیم. ما نیاز به آموزش دیدن داریم که بتوانیم حقیقت اصلی پدیده‌ها را ببینیم. - افلاطون بر این باور بود که روح ما قبل از پا گذاشتن به این دنیا همه‌ی پدیده‌ها و مفاهیم را دیده و آنها را می‌شناخته است. اما پس از تولد، آن را فراموش می‌کند و برای اینکه بتواند مفاهیم و چیزها را به یاد بیاورد، نیازمند یادگیری است. از همین رو افلاطون بیشتر از تعلیم و آموزش، به تذکر و یادآوری قائل بود. - در اینجا ما با سرآغاز دو نوع نگرش مختلف نسبت به مسئله‌ی شناخت روبرو هستیم. یکی "شناخت عقلانی"، که معتقد است عالم را می‌توان با عقل و تفکر محض درک کرد. این دیدگاه را فلسفه نمایندگی می‌کند. دیگر "شناخت تجربی" که می‌گوید ادراک ما عمدتا از تجربه و حواس پنج‌گانه ناشی می‌شود و آن را علم نمایندگی می کند. این دو طرز فکر در طول تاریخ، فلاسفه را به دو دسته‌ی تجربه‌گرا و عقل‌گرا تقسیم کردند. - یک نکته جالب و مهم در مورد افلاطون آن است که افلاطون را می‌توان نماینده هر دو رویکرد خردگرا و شهودگرا(عرفانی) دانست که به این وجه، اشاره خواهیم کرد. - روش فلسفی را روش «پیشینی» و روش علمی یا تجربی را روش «پسینی» می دانند چرا که اولی پیش از تجربه دست به استدلال و نتیجه‌گیری می‌زند و دومی بعد از آن. - بسیاری، فرانسیس بیکن فیلسوف، دانشمند و سیاستمدار (1561-1626) انگلیسی را پایه گذار علم یا science به معنای امروزی آن دانسته‌اند، اگر چه دانشمندان بسیاری پیش از او در این حوزه کار کرده‌اند (از جمله خواجه نصیرالدین طوسی) اما او اولین کسی بود که نظام روشمندی برای انجام تحقیق علمی تدوین و تعریف کرد. بیکن معتقد بود ما با حدس و گمان و تفکر انتزاعی صرف، نمی‌توانیم به شناخت حقایق دست یابیم و برای این کار نیاز به مشاهده، آزمایش، ارائه فرضیه و ... داریم. - امانوئل کانت، فیلسوف مهم قرن هجدهم آلمان تلاش کرد دیدگاه تجربی، دیدگاه حس‌گرا و دیدگاه عقلانی را با هم آشتی دهد، و در نتیجه آن، نظریه تفکیک «جهان پدیده» (نومن) و «جهان پدیدار» (فنومن) را مطرح کرد.
Показать полностью ...
409
5
اختیار دل خود رو به دیگران نسپاریم. نوشتاری از ایرج شهبازی

file

455
24
ارسالی از دوست گرامی، آقای محمدی عزیز 👇👇
410
0
Последнее обновление: 11.07.23
Политика конфиденциальности Telemetrio