Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
Категория
Гео и язык канала

статистика аудитории ︎من‌مال‌تو ‌تومال‌من ❮ نینا دِهنو ❯

نویسنده : نـینا « یلدای نیمه شب » من مال تو تومال من  ( فصل یک : فایل فروشی ) ( فصل دو : آنلاین ) عشق شکلاتی : فایل رایگان هرگونه کپی و پخش فایلهای فروشی نویسنده پیگرد قانونی دارد و حق الناس است 🥀 
Показать больше
4 9820
~0
~0
0
Общий рейтинг Telegram
В мире
68 534место
из 78 777
В стране, Иран 
12 357место
из 13 357
В категории
4 612место
из 5 475

Пол подписчиков

Если это ваш канал, тогда можете узнать какое количество женщин и мужчин подписаны на канал.
?%
?%

Язык аудитории

Если это ваш канал, тогда можете узнать какое распределение подписчиков канала по языкам
Русский?%Английский?%Арабский?%
Количество подписчиков
ГрафикТаблица
Д
Н
М
Г
help

Идет загрузка данных

Время жизни пользователя на канале

Если это ваш канал, тогда можете узнать как надолго задерживаются подписчики на канале.
До недели?%Старожилы?%До месяца?%
Прирост подписчиков
ГрафикТаблица
Д
Н
М
Г
help

Идет загрузка данных

Почасовой прирост аудитории

    Идет загрузка данных

    Время
    Прирост
    Всего
    События
    Репосты
    Упоминания
    Посты
    Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
    لطفا زودتر کانال رو ترک کنید ⭕️⭕️ اونهایی که میخوان رمان هاکان رو بخونن به این کانال مهاجرت فرمایند ♨️👇
    296
    4
    لطفا زودتر کانال رو ترک کنید ⭕️⭕️ اونهایی که میخوان رمان هاکان رو بخونن به این کانال مهاجرت فرمایند ♨️👇
    من‌مال‌تو ‌تومال‌من  3  ❮ نینا دِهنو ❯
    نویسنده : نـینا « یلدای نیمه شب » من مال تو تومال من  ( فصل یک : فایل فروشی ) ( فصل دو : فایل فروشی ) ( فصل سه : آنلاین) ( عشق شکلاتی : فایل رایگان ) هرگونه کپی و پخش فایلهای فروشی نویسنده پیگرد قانونی دارد و حق الناس است 🥀
    386
    8
    لطفا زودتر کانال رو ترک کنید ⭕️⭕️ اونهایی که میخوان رمان هاکان رو بخونن به این کانال مهاجرت فرمایند ♨️👇
    475
    10
    لطفا زودتر کانال رو ترک کنید ⭕️⭕️ اونهایی که میخوان رمان هاکان رو بخونن به این کانال مهاجرت فرمایند ♨️👇
    974
    22
    اگر میخواین فصل سه رو بخونیدددد برید به این کاناااال 👇👇👇 از اینجا هم لفت بدهیددددددددد 😡❤️
    من‌مال‌تو ‌تومال‌من  3  ❮ نینا دِهنو ❯
    نویسنده : نـینا « یلدای نیمه شب » من مال تو تومال من  ( فصل یک : فایل فروشی ) ( فصل دو : فایل فروشی ) ( فصل سه : آنلاین) ( عشق شکلاتی : فایل رایگان ) هرگونه کپی و پخش فایلهای فروشی نویسنده پیگرد قانونی دارد و حق الناس است 🥀
    1 001
    11
    دوستان فصل دو به پایان رسیده فصل سوم رمان در این کانال منتشر میشه لطفا اگر فصل دو رو کاملا مطالعه کردید از اینجا لفت بدید و به کانال جدید چون به زودی این چنل حذف میشه ❤️
    من‌مال‌تو ‌تومال‌من  3  ❮ نینا دِهنو ❯
    نویسنده : نـینا « یلدای نیمه شب » من مال تو تومال من  ( فصل یک : فایل فروشی ) ( فصل دو : فایل فروشی ) ( فصل سه : آنلاین) ( عشق شکلاتی : فایل رایگان ) هرگونه کپی و پخش فایلهای فروشی نویسنده پیگرد قانونی دارد و حق الناس است 🥀
    1 016
    20
    بچه ها هرکس میخواد فصل سه رمان رو بخونه وارد این کانال بشه 👇 از اینجا هم لفت بدید در اینجا فعالیتی نخواهیم داشت
    880
    27
    https://t.me/ksiehdhsjaj
    478
    7
    https://t.me/+Vm2NwEaSpnYzM2Vk
    940
    13
    دوستان دقت کنید فقط و فقط برای به ادمین مراجعه کنید 🛑 امکان اد زدن از بین رفت
    920
    3
    فقط 1 نفر دیگه میشه اد زد 😂😂 اون ادم خوش شانس کیهههههه
    40
    1
    فقط 4 نفرررر دیگه
    93
    0
    دوستان کسایی که نمیتونن از طریق لینک وارد کانال فصل سه بشن هرچه زودتر پیوی ادمین برن تا ادشون بزنه 🛑 10 نفر دیگه بیشتر ظرفیت اد زدن نداره
    166
    1
    https://t.me/+Vm2NwEaSpnYzM2Vk
    133
    6
    دوزتان اگر میخواهید فصل سوم رمان هاکان رو بخوانید لینکش را از ادمین بگیرید ♡ اگر نمیتوانید از طریق لینک وارد شوید به ادمین بگویید شما را اد بزند ♡ برای اد زده شدن حتما و حتما ایدی داشته باشید و حریم خصوصی را بردارید اگر فایل پی دی اف فصل اول یا دوم را میخواهید به ادمین مراجعه کنید این کانال را ترک کنید زیرا در اینجا فعالیتی نداریم
    999
    14
    اونایی که نمیتونن با لینک عضو بشن و میخان ادمین اضافه شون بکنه حتما 1 ـ آیدی داشته باشن 2 ـ حریم خصوصی رو بردارن
    514
    3
    از اینجا هم لفت بدید دیگه اینجا هیچ خبری نیست 😬
    566
    0
    اگر نتونستید عضو بشید بگید ادتون بزنن
    638
    3
    درضمن ادمین مذکر هستن 😂 انقدرم بهشون گفتید عزیزم و خانومی ذله شدن لطفا حواستون باشه 😂
    580
    2
    دوستان گلم ایشون فقط ادمین هستن و سوالات مربوط به رمان و انتقاد و ... به ایشون ارتباطی نداره لطفا فقط برای دریافت فایل فصل اول یا دوم یا لینک فصل سوم پیام بدید
    585
    2
    میتونید این کانال رو ترک کنید ممنون از همراهی و صبوریتون توی این مدت ❤️
    590
    1
    برای دریافت فایل پی دی اف فصل اول و دوم هم به پیوی ادمین پیام بدید
    591
    11
    فصل سوم نوشته نشده معلوم نیست آنلاین نوشته بشه یا فایل بشه در هر صورت هرگونه اطلاع درباره فصل سوم داخل کانال دیگه ای گفته میشه اگر اون کانال رو خواستید از ادمین لینکش رو بگیرید
    659
    29
    دوستان فصل دوم به اتمام رسید
    1 109
    5
    فصل_دوم 💞 من مال تو 💞 تو مال من 💞 دست لرزان و دردناکم را به سمت قفل فرمان دراز کردم .. ــ ماماا عصبی شده از صدا زدن های درنا سرم را به عقب چرخاندم و جیغ زدم ــ ساکت شوووو درناااا ساکت شووو!!! ترسیده به صندلی چسبید و چشم هایش دوباره پر از اشک شد .. قفل فرمان را برداشتم و با گفتن بسم الله محکم به شیشه کوبیدم .. برخوردش صدای بدی ایجاد کرد که درنا جیغ زد و صدای گریه اش بلند شد ــ ماما میترسمم چشمانم را بستم و ضربه دیگر را هم کوبیدم که شیشه شکست و دایره نامتقارن کوچکی ساخته شد .. همینکه خواستم خودم را به سمت شکستگی بکشانم، چند نفر از افراد شاهرخ به سمت ماشین دویدند .. با دیدن شیشه شکسته به سمت در ماشین امدند و بازش کردند ... بازویم را که گرفت ترسیده جیغ زدم ــ ولم کننن .. درنا از ترس و گریه صدایش گرفته بود مرد دیگر به سمت او رفت شروع به جیغ زدن و لگد پرانی کردم ــ ولششش کنننن دست کثیفت و نزنن بهشش عوضییی با شوهرم چیکار کردیننن ولممم کننننن .. درنا را بیرون کشید و از همانجا با خشم غرید ــ اگه میخای بلایی سر این نیاد مثل ادم پیاده شو زود باش!! چند لحظه خیره دخترکم که گریه میکرد و دل دل میزد ماندم و سپس با بدنی که اژ شدت گریه و ترس میلرزید پیاده شدم .. ــ بدش بغل خودمم عوضیی نمیبینی ترسیدهه!؟ بیتوجه به داد و بیداد هایم به سمت یک انبار رفت و ان مرد هم من را خشن دنبالش کشاند .. صدای گریه های درنا در فضا پیچیده بود هرچقدر سعی میکردم خودم را از دستش ازاد کنم فایده نداشت .. بدنم یخ کرده بود و پاهایم میلرزید گویی تمام توانم را از دست داده بودم .. یعنی الان قرار بود با جنازه هاکانم رو به رو شوم؟ با رسیدن به ورودی انبار پاهایم به سختی حرکت میکردند .. قلبم از شدت ترس درحال ایستادن بود .. هقی زدم و بالاخره وارد انبار شدم و اما صحنه ای که مقابل چشمانم نقش بست تیر خلاص را به قلب نیمه جانم زد .. دیگر نتوانستم ادامه دهم .. دستم از دست ان مرد شل شد و با زانو روی زمین افتادم .. گوش هایم در حال کیپ شدن بود و چشمانم تار میدید .. شاهرخ به سمتم دوید ــ ایلین خانووم!
    Показать полностью ...
    1 093
    16
    فصل_دوم 💞 من مال تو 💞 تو مال من 💞 با باز شدن در ماشین نگاه کنجکاوم دقیق تر شد خودم را به طرف صندلی جلو کشاندم چهره اش اشنا بود .. پیاده شد و در را بهم کوبید و به رو به رویش خیره شد .. و اما دل من دیگر دل نشد! گویی قلبم به یکباره ایستاد .. نفس کشیدن از یادم رفت و مغزم فراموش کرد که دستور تنفس بعدی را صادر کند .. یعنی درست میدیدم؟ این مرد هاکان من است؟؟ درنا را پس زدم و خودم را روی صندلی جلو انداختم .. همچنان اطرافش را مینگریست .. خودش بود خودش بود هاکان بود .. اب دهانم را قورت دادم .. مرد من اینجا چه میکرد!؟ با شاهرخ ارتباط دارد؟ کمی طول کشید تا متوجه صورت غرق در اشک و صدا زدن های درنا شوم .. سرم را اهسته تکان دادم و بینی ام را بالا کشیدم ــ ج جانم مامان؟ ــ چیشده؟ چرا رفتی اونجا؟ با حرکت کردنش سوال درنا از یادم رفت به شیشه جلو کوبیدم .. ــ هاکااان!؟؟ هاااکان انگار صدایم را نمیشنید .. هرچقدر داد و فریاد کردم و با جیغ و گریه نامش را صدا زدم، متوجه نشد و بالاخره از جلوی دیدم محو شد .. قلبم تند تند میزد .. او هاکانم بود .. خودش بود نباید از دستش میدادم اینبار نباید رهایش میکردم .. بیتوجه به گریه های درنا خودم را به در و دیوار ماشین میکوبیدم و فریاد میزدم هیچ چیز برایم مهم نبود حتی خونی که از گوشه سرم جاری بود حتی دردی که در سر و دست هایم پیچیده بود حتی درنایی که ترسیده گریه میکرد چند دقیقه بی وقفه خودم را به اینطرف و انطرف کوبیدم و وقتی خواستم برای بار هزارم فریاد بزنم با صدای شلیک گلوله ای بدنم از حرکت ایستاد .. خشک شده صدای تیر را در ذهنم تحلیل میکردم حتی اشک هایم فرو ریختن را از یاد بردند .. شاهرخ بالاخره کار خودش را کرد نه نه نه اجازه نمیدادم اجازه نمیدادم هاکانم را از من بگیرد .. جیغ بلندی زدم و نام هاکان را فریاد زدم و خودم را بااخرین توان به در ماشین کوبیدم ــ ماماااا جیغ دیگری زدم و خواستم با لگد شیشه را بشکنم که نگاهم به قفل فرمان افتاد چشمانم برق زد ..
    Показать полностью ...
    968
    15
    فصل_دوم 💞 من مال تو 💞 تو مال من 💞 چند دقیقه از زمانی که شاهرخ رفت، میگذشت نمیدانم چرا دلم شور میزد هرچقدر به این طرف و انطرف نگاه میکردم جز منظره ای دودی شکل چیزی نمیدیدم چرا باید در چنین جایی امانتی دوستش را تحویل دهد .. هوف بلندی کشیدم و به صندلی تکیه دادم ــ ماما کی میریم شهل بازی؟ نگاه کوتاهی به دخترکم که کنارم نشسته بود و دست کوچکش در دستم بود انداختم ــ میریم مامانی بزار آقا شاهرخ بیاد .. ــ تجا رفت؟ ــ رفت پیش دوستش میاد الان .. دیگر چیزی نپرسید دلشوره دلم هر لحظه بیشتر میشد دلشوره ای که خودم هم دلیلش را نمیدانستم .. چند دقیقه دیگر هم گذشت و خبری از شاهرخ نشد که نشد .. خسته شده بودم و ان دلشوره لعنتی هم خسته ترم کرده بود .. همینطور بی هدف به اطرافم نگاه میکردم که با صدای حرکت یک ماشین روی سنگ های ان اطراف ابروهایم بالا رفت کمی خودم را به سمت چپ مایل کردم تا بتوانم بهتر ببینم .. واضح نبود اما متوجه شدم که یک ماشین مشکی رنگ گران قیمت است که جلوی در حال متوقف شدن است .. یعنی این دوست شاهرخ است؟!
    Показать полностью ...
    1 344
    8
    فصل_دوم 💞 من مال تو 💞 تو مال من 💞 نگاهم را از ایینه گرفتم اما سنگینی نگاه مشکوکش را روی خودم حس میکردم .. هوف ارامی کشیدم و داخل کوچه پیچیدم و بالاخره به میدان اصلی راه پیدا کردم میدانی که به چهارراه منتهی میشد و مسیر من اولین شعبه راه بود .. از اینه بغل نگاهی به افرادم که پشت سرم حرکت میکردند، انداختم .. اگر ایلین متوجه انها میشد همه چیز لو میرفت با رسیدن به همان انبار، ماشین را در جایی که دید درستی به انبار و جزئیاتش نداشت، پارک کردم و پیاده شدم .. ایلین چندبار به شیشه کوبید و من فقط با علامت دست متوجهش کردم که برمیگردم و او هم ساکت شد .. به سمت انبار رفتم ..
    Показать полностью ...
    1 244
    9
    فصل_دوم 💞 من مال تو 💞 تو مال من 💞 پشت فرمان نشستم و به رز پیام دادم ــ دارم میام! بلافاصله پاسخ داد ــ عالیه .. هوف بلندی کشیدم و گوشی ام را روی صندلی پرت کردم .. ماشین را به راه انداختم و پنجره ها را بالا دادم این ماشین ضدسرقت و ضد دید بود و به همین دلیل برای این عملیات انتخابش کرده بودم به سمت همان انباری که رز گفته بود میراندم و تمام فکر و ذکرم این بود که اسیبی به ایلین و فرزندش نرسد .. اگر قرار بود به انها اسیبی برسد همانجا دست همکاری ام را با رز قطع میکردم به محله های پایین شهر رسیده بودیم و من باید کم کم خودم را برای سوال های مشکوکانه ایلین اماده میکردم .. هیچ چیز این اطراف شبیه شهربازی و یا مسیرش نبود .. و بالاخره انتظارم به سر رسید ــ اینجا کجاست؟؟ فکر نمیکنم این اطراف شهربازی باشه! از داخل اینه نگاهش کردم و همان دروغی را که رز در گوشم خوانده بود تحویلش دادم ــ قبل از اون باید امانتی یکی از دوست هام رو که اینجاست بهش بدم بعدش میریم شهربازی!
    Показать полностью ...
    1 210
    7
    فصل_دوم 💞 من مال تو 💞 تو مال من 💞 به ماشین مورد نظرم که رسیدیم،، در عقب را باز کردم و درنا را نشاندم .. ایلین پشت سرم منتظر بود که کنار بروم و او هم بنشیند اما با بستن در بهش فهماندم جای او صندلی عقب نیست! بلافاصله در جلو را برایش باز کردم و کنار ایستادم ــ بفرمایید! نگاهی به من و صندلی جلو انداخت و گفت ــ میخوام پیش درنا بشینم .. به سمت در عقب رفت که جلویش را گرفتم نگاهم کرد .. ــ بشین جلو! لجبازانه عقب رفت ــ یا عقب پیش درنا میشینم یا هیچ جا نمیام .. هوف بلندی کشیدم دختر به این لجبازی تا به حال ندیده بودم .. توجه افرادم به ما جلب شده بود برای انکه بیشتر باعث ابروریزی و خنده نشویم از جلوی در کنار رفتم ــ هر طور راحتی!! پوزخند محوی زد و در را باز کرد و نشست چشم هایم را محکم بستم استانه صبرم درحال لبریز شدن بود ..
    Показать полностью ...
    1 072
    8
    Последнее обновление: 11.07.23
    Политика конфиденциальности Telemetrio