#سوال_از_اشو
می خواهم از شما بپرسم که تعلیمات شما چیست؟
#پاسخ
من هیچ چیز را تعلیم نمی دهم
من معلم نیستم، هیچ فلسفه ای برای زندگی ارائه نمی دهم
هیچ برنامه ای را پیشنهاد نمی کنم
من نسبت به زندگی یک دیدگاه مشخص دارم که با دوستانم به مشارکت می گذارم
و دیدگاه من به هم ریختن نظام ذهنی است، این یک اصطلاح کلیدی است
وقتی وارد رابطه ی دوستانه با من می شوی ، یعنی در واقع شروع به دگرگون کردن نظام فکری و ذهنی کرده ای
تمام انسان ها از بدو تولد برنامه ریزی
می شوند. به عنوان یک هندو ، یهودی ، مسلمان و...
برچسب گذاری می شوند.
تو به عنوان یک کودک ، معصوم به دنیا
می آیی، اما خیلی سریع میلیونها باور و عقیده بر روی تو بار می کنند که باید تا آخر عمر آنها را به دوش بکشی
در این حالت ، یک زندگی بدلی و تقلبی را زندگی می کنی. زندگی ات واقعی نیست ، صادقانه نیست ، چون به تو تعلق ندارد. تو آنها را کشف نکرده ای.
به همین خاطر ، من پیش از هر چیزی به مردم کمک می کنم تا پیش شرط های ذهنی شان را کنار بگذارند.
کسی که پیش من می آید اگر مسیحی باشد ، دیگر مسیحی نیست.
من تلاشم این است که به هر کسی معصومیتش را برگردانم.
انسانیت، پاکی و فردیتش را برگردانم
کار من ویران کردن نظام فکری کسانی است که پیش من می آیند
این کار بسیار ساده ای است .
چرا که هیچ یک از این نظامات و پیش شرط های ذهنی پایەی منطقی درستی ندارند.
هیچ یک از آنها در هوشیاری تو ریشه ندارد
این نظامات ذهنی و فکری به وسیلەی یک منطق نادرست پشتیبانی می شوند
ریشه در واقعیت ندارند.
به عنوان مثال : تمام مذاهب بر روی بزرگ ترین دروغ جهان بنا شده اند .
دروغی به نام "خدا".
هیچ مذهبی نتوانسته است وجود خدا را به صورت علمی و منطقی اثبات کند .
با این حال ، همگی ایدەی خدا را در ذهن کودکان می انبارند
خب خارج کردن این ایده از ذهن تو بسیار ساده است .
کافیست به تو نشان دهند که این ایده به تو تحمیل شده است..
هوشیاری تو هرگز آن را نپذیرفته است .
در واقع ، این ایده همان چیزی بود که والدین ، کشیشها و معلمین و مدرسین ، به وسیلەی آن معصومیت تو را آلوده کردند .
با یک منطق غلط ، فهم تو را به سرقت بردند . تمام مذاهب اینگونه استدلال می کنند که وجود خدا ضروری است ، وگرنه این جهان را چه کسی آفریده است ؟
جهان هست ، پس باید خالقی هم باشد .
بدون خالق ، مخلوقی هم در کار نخواهد بود.
اما این منطق را ادامه نمی دهند .
یک آدم با هوش ، همین سیر منطقی را ادامه می دهد و می پرسد :
پس در این صورت ، چه کسی خدا را خلق کرده است ؟
اگر خدا وجود دارد بدون اینکه کسی خلقش کرده باشد ، پس چه بر سر منطق شما می آید ؟
جهان به خالق نیاز دارد ، اما خالق خودش نیازی به خالق ندارد ؟
این به هیچ وجه منطقی نیست .
این فقط یک حقه است برای آلوده کردن معصومیت انسان
یک بچه قادر نیست که این منطق را به چالش بکشد .
خودش را در مقابل یک عمل انجام شده می بیند و آن را می پذیرد.
داستان جالبی به خاطرم می آید:
در دانشگاه پاریس ، یک استاد دانشگاه به طرز غیر معمولی تدریس می کرد .
او رییس دانشکدەی فلسفەی پاریس بود . همیشه ادعاهای عجیبی مطرح می کرد و کار به جایی رسید که یک روز خطاب به دانشجویانش گفت:
من مهم ترین انسان در تمام کرەی زمین هستم !...
این دیگر قابل قبول نبود .
یک دانشجو بلند شد و گفت:
تو یک استاد فلسفەی بزرگ هستی و باید ادعایی که مطرح کردی را به صورت منطقی اثبات کنی،
آن استاد خوشحال شد.
یک نقشەی بزرگ جهان بر روی دیوار نصب کرد و پرسید : مهمترین کشور جهان کدام است؟
همه پاسخ دادند : فرانسه
استاد لبخندی زد ، بدون اینکه شاگردان معنای آن لبخند را بفهمند
سپس پرسید : مهمترین و قشنگ ترین شهر در فرانسه کدام است ؟
دانشجویان پاسخ دادند : پاریس
استاد باز هم لبخندی زد .
دانشجویان احساس خوبی نداشتند .
چون حس می کردند دارند به سمت منطقی کشانده می شوند که حرف استاد را اثبات می کند و آنها هم به دنبال این منطق روان بودند
سوال بعدی استاد این بود:
مهمترین مکان در بهترین و زیباترین شهر جهان ، چه مکانی ست؟
خب قطعا دانشگاه است : معبد دانش .
استاد دوباره لبخند زد و پرسید :
مهمترین دانشکده در دانشگاه کدام است ؟ دانشجویان متوجه شدند که در دام افتاده اند . فهمیدند که او یک سیر منطقی تصنعی و تقلبی را به وجود آورده بود .
طبیعتا باید جواب می دادند که دانشکدەی ما از همە مهم تر است .
حالا دیگر لبخند های استاد به خنده ای بلند بدل شده بود .
او خطاب به شاگردانش گفت:
حالا فهمیدید که چرا من مهمترین انسان بر روی کرەی زمین هستم ؟
چون من رییس این دانشکده هستم .
تمامی مباحثی که به خدا مربوط می شود ، اعم از جهنم و بهشت ، همین خط به ظاهر منطقی را دنبال می کنند .
کار من ویران کردن ساختار این منطق است
#اشو
♾
@hosein_shafee ♾
Показать полностью ...