وام کارگر و کردن زن کارگر
1399/1/18
#زن_میانسال
#زن_شوهردار
با سلام
من رامین هستم ۳۶ ساله
تهران
مجرد
کیرمم ۲۰ سانته و کلفتیشم خوبه
پدرم یه آدم خیلی پولدار بود که دو سال قبل تصادف کرد و از دنیا رفت
از ثروتش بگم که یک معدن سنگ و هتل تو مشهد و رستوران تو تهران و پاساژ تو تهران داشت
من تک فرزند بودم و همه ثروت موند برای من
مشخصه با این همه ثروت باید انواع کس هم در اختیار من باشه که همینطور هم هست
ولی یه کوس چند وقت پیش کردم که خیلی بهم حال داد
یک کارگر تو معدن داشتم که حدود ۶۰ سال سنش بود و وضع مالی خوبی هم نداشتن
یه روز تو دفتر کارم بودم که یه خانم چادری اومد تو دفتر و تقاضای ملاقات با من رو داشت که منشی راهنمایی کرد و اومد تو
خانمی حدود ۵۰ سال سن ولی خیلی خوشگل بود. چون با چادر بود اندامش مشخص نبود ولی صورتش خیلی خوشگل بود
خیلی هم با ناز صحبت میکرد
تعارفش کردم و نشست رو مبل و گفت که خانم یکی از کارگراتون به نام ـ.... هستم
راستش وضع مالی خیلی خوب نیست و مشکل داریم و خونمون با توجه به اینکه نیاز به تعمیر داره نیاز به وام داریم
شوهرم درخواست داده ولی شما هنوز جواب ندادین
منم گفتم چشم و درخواستشو بررسی میکنم و تا جایی که بتونم کمکتون میکنم
اونم تشکر کرد و بلند شد و در همین لحظه خواست چادرشو مرتب کنه چادرش رفت کنار
یه بلوز با ساپورت مشکی پوشیده بود. عجب بدنی داشت منم خیره پاهاش شدم که اونم فهمید و یه لبخندی زد و مجدد تشکر کرد و گفت که بتونم جبران کنم
منم شمارشو گرفتم و گفتم خبرشو به خودتون میدم
درخواستشو پیدا کردم و در خواست ۵۰ میلیون وام رو داشت
شوهرشو خواستم اومد و یه مرد ۶۰ ساله و داغون و از بس تو معدن کار کرده بود از پا افتاده بود
گفتم ۵۰ تومن رو میتونی پس بدی
گفت سعیمو میکنم و اضافه کاری میام تا بتونم بدم
گفتم برو خبرشو میدم
فرداش زنگ زدم خانم کارگره که اسمش مریم... بود
سلام و احوال پرسی کردمو گفتم درخواست شوهرتو دیدم
چجوری میخاد ۵۰ تومن رو برگردونه. مبلغ زیادیه و نمیتونم موافقت کنم
شروع به التماس و خواهش کرد
گفتم به یه شرط موافقت میشه
اونم اینه که یه روز دعوتت میکنم بیای خونمون
یه لحظه مکث کرد و گفت باشه
شماره کارت گرفتم ازش و مقداری پول به حسابش ریختم و گفتم به خودت برس بعد بیا
دو روز بعد قرار گزاشتم
ظهر ساعت ۱۲ آدرس خونه رو دادم اومد زنگ در رو زد اومد تو در حال رو که باز کردم
یه حوری جل در دیدم
چقد خوشگل و کردنی شده بود
یه مانتو کوتاه مشکی و با یه ساپورت آبی که روناش میخواس پاپورت رو پاره کنه
آرایشی هم کرده بود که نگو
تعارفش کردم اومد تو
نشست رو مبل و گفتم از اون روز خیلی خوشگلتر شدی ها
گفت چشاتون خوشگل میبینه
گفتم از خیلی از این ۲۰ ساله ها بهتری
خوب بدنتو نگه داشتی
خوش به حال شوهرت
گفت چرا خوش به حال شوهرم
گفتم خوب همچین تیکه ای رو میکنه
گفت الان که اینجام و مال توام
گفتم آره پس خوش به حال من
خنده ای کرد
تابستون بود یه شربت براش آوردم
گفتم هوا گرمه راحت باش
بلند شد مانتوشو در آورد
با یه تاب تنگ زرد رنگ که سینه هاش میخواس تاب رو پاره کنه
گفتم جوون عجب بدنی داری
کوفتش بشه شوهرت همچین تیکه ای رو هر شب میکنه
گفت ای بابا ، هر شب کجا بود ماهی یه بارم نمیکنه
گفتم خودم در خدمتت هستم
شربت رو خوردیم و گفتم بریم رو تخت
گفت بریم بلند شد و راه افتاد از عقب نگاه میکردم عجب کونی داشت
یکی زدم رو کونش مثل ژله لرزید
خندید
رو تخت نشست و رفتم تو بغلش و سینه هاشو گرفتم و لبشو بوسیدم و شروع کردم لب گرفتن
نفساش تند شده بود و دستشو از روی شلوار گذاشت رو کیرم و گفت ای جوونم عجب کیری داری
مممم این کیر خوردن داره
سینه های سفتی داشت. انگار نه انگار که ۵۲ سال سن داره
حسابی ازش لب گرفتم اونم تو کارش وارد بود و کارشو بلد بود
تابشو در آوردم. خودش ساپورتشو در آورد
یه سوتین مشکی توری رو با ست شورتش تنشکرده بود عین پورن استار ها شده بود
سوتین رو زدم کنار و حسابی ممه هاشو براش خوردم
صداش در اومده بو و میگف کیر میخام رامین جون بده بخورمش
منم ۶۹ شدم و کیرمو دادم کرد تو دهنش. خودمم شرتشو زدم کنار و شروع کردم به خوردن کوسش
عجب کوس تمیزی داشت. با اینکه ۵۲ سال داشت ولی خیلی تنگ بود و صاف و تمیز
مشخصه شوهرش ازش کار زیادی نکشیده
حسابی کوسشو براش خوردم و کیرم تو دهن مریم بود
تو دهنش تلمبه میزدم
چه حالی میداد
کوسکش عین جنده ها برام میخورد
گفتم بسه دیگه
نوبت کوسته که بکنمش
لنگاشو دادم کنار و تف انداختم سر کیرم و کردم تو کوسش
کوسش گشاد نبود
یعنی سایز کیر من بود
شروع کردم تلمبه زدم. میگفت جووون عجب کیری تو کوسمه. بکن نوش جونت رامین جون
بکن امشب جنده توام
محکمتر بزن. محکم بکن کوسمو
منم محکم میزدم
با هر بار زدن سینه هاش میلرزید و منو شهوتی میکرد
برش گردوندم حالت داگی و چند تا زدم از رو کونش
کون بزرگش مثل ژله میلرزید
کردم تو کوسش یه آخ گفت
منم محکم مثل اسب میکر
Показать полностью ...