Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
Гео і мова каналу

статистика аудиторії حرفه:هنرمند

نشریه‌ی هنرهای تصویری 
19 5790
~0
~0
0
Загальний рейтинг Telegram
В світі
39 455місце
із 78 777
У країні, Іран 
6 978місце
із 13 357
У категорії
157місце
із 281

Стать підписників

Ви можете дізнатися, яка кількість чоловіків і жінок підписані на канал.
?%
?%

Мова аудиторії

Дізнайтеся який розподіл підписників каналу по мовах
Російська?%Англійська?%Арабська?%
Кількість підписників
ГрафікТаблиця
Д
Т
М
Р
help

Триває завантаження даних

Період життя підписника на каналі

Дізнайтеся на скільки затримуються користувачі на каналі.
До тижня?%Старожили?%До місяця?%
Приріст підписників
ГрафікТаблиця
Д
Т
М
Р
help

Триває завантаження даних

Погодинне зростання аудиторії

    Триває завантаження даних

    Час
    Приріст
    Всього
    Події
    Репости
    Згадування
    Пости
    Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
    صحبت‌های همایون عسکری سی‌ریزی و صبا سبطی را در ادامه‌ی گفت‌وگوهای بالا بشنوید. گفتگوی کامل در:

    file

    3 212
    19
    در ادامه‌ی سلسله گفتگوهای پیشین، صحبت‌های شهروز نظری را بشنوید. گفتگوی‌کامل در:

    file

    4 982
    20
    از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ و اتفاقاتی بسیاری که رخ داد چیزی حدود یک سال می‌گذرد. نهادهای تجسمی که فعالیت خود را متوقف کرده بودند اکثرشان به تدریج کار را از سر گرفتند. تعدادی از نهادها برای همیشه تعطیل شدند و یا برخی در کش‌ و واکش _چه باید کرد_ هنوز شروع به کار نکرده‌اند. اما در این برهه آنچه بیش از هر چیز به چشم آمد خلاء کار جمعی و نهادی در این میدان بود. با شروع حوادث جنبش «زن، زندگی، آزادی» برنامه‌های متداول میدان تجسمی تعطیل شد و این نهاد نتوانست با عزم و اراده‌ای جمعی، فعالیتی هم‌صدا داشته باشد. اعضای این میدان نه تنها نتوانستند تصمیمی مشترکی بگیرند، بلکه حتی میزی نداشتند که دور آن جمع شوند و باهم گفت‌وگو کنند. امروز که سرعت وقایع کم‌تر شده و می‌توانیم درکی جامع‌تر از موقعیت‌ خودمان داشته باشیم، سعی کردیم با طرح سوالاتی چند نفری از اعضای تجسمی را برای گفت‌وگو دور هم جمع کنیم و آنچه در این یک ساله‌ بر ما گذشت را با دقت بیشتری ببینیم. سعی داریم که این گفت‌وگوها ادامه‌دار باشند و بیشتر در قالب هم‌فکری و هم‌اندیشی پیش برود. صحبت‌های مریم‌ مجد و حمیدرضا ششجوانی را در این‌باره در بشنوید.
    Показати повністю ...

    file

    5 927
    20
    «بحبوحه»؛ گفت‌وگو با محمدمهدی چیت‌سازها و محمودرضا بهمن‌پور متن این گفت‌و‌گو را در ما بخوانید.

    file

    4 727
    14
    در ادامه‌ی سلسله گفتگوهای پیشین، صحبت‌های نفیسه ذاکری، افسانه پلویی، مجید جلیلی، علی رضوانی و آرمین مختاری را بشنوید. این گفت‌وگو در تیرماه ۱۴۰۲ ضبط شده است‌. گفتگوی‌کامل در:

    file

    5 474
    21
    صحبت‌های مرجان صائبی و مهرنوش علی‌مددی را در ادامه‌ی گفت‌وگوهای بالا بشنوید. گفتگوی کامل در:

    file

    4 642
    15
    صحبت‌های مرجان صائبی و مهرنوش علی‌مددی را در ادامه‌ی گفت‌وگوهای بالا بشنوید. گفتگوی کامل در:

    file

    4 127
    13
    از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ و اتفاقاتی بسیاری که رخ داد چیزی حدود یک سال می‌گذرد. نهادهای تجسمی که فعالیت خود را متوقف کرده بودند اکثرشان به تدریج کار را از سر گرفتند. تعدادی از نهادها برای همیشه تعطیل شدند و یا برخی در کش‌ و واکش _چه باید کرد_ هنوز شروع به کار نکرده‌اند. اما در این برهه آنچه بیش از هر چیز به چشم آمد خلاء کار جمعی و نهادی در این میدان بود. با شروع حوادث جنبش «زن، زندگی، آزادی» برنامه‌های متداول میدان تجسمی تعطیل شد و این نهاد نتوانست با عزم و اراده‌ای جمعی، فعالیتی هم‌صدا داشته باشد. اعضای این میدان نه تنها نتوانستند تصمیمی مشترکی بگیرند، بلکه حتی میزی نداشتند که دور آن جمع شوند و باهم گفت‌وگو کنند. امروز که سرعت وقایع کم‌تر شده و می‌توانیم درکی جامع‌تر از موقعیت‌ خودمان داشته باشیم، سعی کردیم با طرح سوالاتی چند نفری از اعضای تجسمی را برای گفت‌وگو دور هم جمع کنیم و آنچه در این یک ساله‌ بر ما گذشت را با دقت بیشتری ببینیم. سعی داریم که این گفت‌وگوها ادامه‌دار باشند و بیشتر در قالب هم‌فکری و هم‌اندیشی پیش برود. صحبت‌های علی گلستانه و جواد مدرسی را در این‌باره در بشنوید، یا در ما بخوانید.
    Показати повністю ...

    file

    4 588
    24
    از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ و اتفاقاتی بسیاری که رخ داد چیزی حدود یک سال می‌گذرد. نهادهای تجسمی که فعالیت خود را متوقف کرده بودند اکثرشان به تدریج کار را از سر گرفتند. تعدادی از نهادها برای همیشه تعطیل شدند و یا برخی در کش‌ و واکش _چه باید کرد_ هنوز شروع به کار نکرده‌اند. اما در این برهه آنچه بیش از هر چیز به چشم آمد خلاء کار جمعی و نهادی در این میدان بود. با شروع حوادث جنبش «زن، زندگی، آزادی» برنامه‌های متداول میدان تجسمی تعطیل شد و این نهاد نتوانست با عزم و اراده‌ای جمعی، فعالیتی هم‌صدا داشته باشد. اعضای این میدان نه تنها نتوانستند تصمیمی مشترکی بگیرند، بلکه حتی میزی نداشتند که دور آن جمع شوند و باهم گفت‌وگو کنند. امروز که سرعت وقایع کم‌تر شده و می‌توانیم درکی جامع‌تر از موقعیت‌ خودمان داشته باشیم، سعی کردیم با طرح سوالاتی چند نفری از اعضای تجسمی را برای گفت‌وگو دور هم جمع کنیم و آنچه در این یک ساله‌ بر ما گذشت را با دقت بیشتری ببینیم. سعی داریم که این گفت‌وگوها ادامه‌دار باشند و بیشتر در قالب هم‌فکری و هم‌اندیشی پیش برود. صحبت‌های علی گلستانه و جواد مدرسی را در این‌باره در بشنوید، یا در ما بخوانید.
    Показати повністю ...

    file

    4 825
    36
    هنرمند عاصی و ازهم‌گسیختگیِ نهاد تجسمی این گفتار شرح داستانی است که نقش اصلی‌اش را هنرمند عاصی ایفا می‌کند! مشخصاً هنرمند جوان میدان تجسمی نوگرای ایران که در معرض انواع نیروها، جریان‌ها، شکاف‌ها و بحران‌ها بوده و به بازیگری اثرگذار تبدیل شده است. داستان از ماجرای تعطیلی نمایشگاه «تهمینه میلانی» آغاز می‌شود و به اتفاقات جنبش «زن، زندگی، آزادی» و تعطیلی چندماهه‌ی نهاد تجسمی می‌رسد. داستانی که با یک تصویر تمام می‌شود: تصویر نهادی ازهم‌گسیخته که نیرویی فشرده و متراکم را در خود انباشته کرده است. گفتار کامل را در بشنوید.
    Показати повністю ...

    file

    4 665
    46
    «ردیابی شهروند عاصی در جامعه‌ی تجسمی» گفت‌وگو با محسن گودرزی برای تماشای کامل گفت‌وگو می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید:

    file

    5 968
    42
    «ردیابی شهروند عاصی در جامعه‌ی تجسمی» گفت‌وگو با محسن گودرزی برای تماشای کامل گفت‌وگو می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید:

    file

    5 367
    36
    «ردیابی شهروند عاصی در جامعه‌ی تجسمی» گفت‌وگو با محسن گودرزی در دفتر حرفه: هنرمند گفت‌وگویی داشتیم با محسن گودرزی، جامعه‌شناس، و مدیر علمی موج دوم پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان. از کتاب‌های او می‌توان به «صدایی که شنیده نشد؛ داستان افول اجتماع در ایران» (با همکاری عبدالمحمد کاظمی‌پور)، «تهران ۵۶: سیمای تهران در پژوهشی فراموش‌شده» (با همکاری آرش نصراصفهانی)، «تحولات فرهنگی در ایران« (با همکاری عباس عبدی) و «صدایی که شنیده نشد؛ نگرش‌های اجتماعی و فرهنگی و توسعه نامتوازن در ایران» (با همکاری عباس عبدی) اشاره کرد. کتاب «صدایی که شنیده نشد» بخشی از تحقیقی است که در دهه ۵۰ شمسی توسط علی اسدی و مجید تهرانیان با عنوان «طرح آینده‌نگری» انجام شد. این تحقیق از اولین نظرسنجی‌های ملی در کشور است و اطلاعات منحصربه‌فرد تجربی از نگرش مردم در دهه‌ی ۵۰ شمسی به‌دست می‌دهد، و نشان می‌دهد که ارزش‌های تبلیغی حکومت در بین نخبگان و روشنفکران، و حتی مدیران میانی دولت مقبولیت نداشت؛ و در زیر پوست جامعه، نوعی حیات دینی در حال رشد بود. آن تحقیق نشان می‌داد که بیگانگی و نارضایتی از ارزش‌های حکومت رواج پیدا کرده است و جوانان و نخبگان جامعه برای آینده‌ی ایران نوعی هویت اسلامی را پیشنهاد می‌کنند. وقتی در سمیناری در شیراز نتایج این تحقیق را ارائه کردند، با این نقد روبرو شد که روش‌های پژوهشی آن مناسب جامعه‌ی ایران نیست و به این‌ ترتیب صدای تحول بنیادین ایران که از درون نتایج این پژوهش بلند می‌شد- ۴ سال پیش از انقلاب ۵۷ - شنیده نشد. مشابه چنین تحقیقی را محسن گودرزی، مدیر موج دوم پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان از سال ۱۳۸۴ به همکاری تیمی از جامعه‌شناسان انجام که برآوردی از نتایج آن در کتاب «چه شد؟ داستان افول اجتماع در ایران» منتشر شده است. همچنین محسن گودرزی در مقاله‌ای با عنوان «شهروند عاصی» که در مجله‌ی اندیشه‌ی پویا منتشر شد، ظهور بازیگری جدید در سیاست ایران را ردیابی کرد که پس از ناامیدی از انتخابات سال ۹۶، با چنان چشم‌انداز تیره‌ای روبرو شد، که خشم و نارضایتی‌اش را نه تنها به دولت و سیاستمداران، که به سوی نهادها و ارزش‌های بنیادین روانه کرد. برای تماشای کامل گفت‌وگو می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
    Показати повністю ...
    ردیابی شهروند عاصی در جامعه‌ی تجسمی/ گفت‌وگو با محسن گودرزی
    سال گذشته و در پی اتفاقات جنبش «زن، زندگی، آزادی» میدان هنر تجسمی در تهران، واکنشی نشان داد که شاید در هیچ یک از حیطه‌های هنری دیده نشد.
    5 496
    46
    هنرمند عاصی و نهاد تجسمیِ از هم‌گسیخته سال گذشته و در پی اتفاقات جنبش «زن، زندگی، آزادی» میدان هنر تجسمی در تهران، واکنشی نشان داد که شاید در هیچ یک از حیطه‌های هنری دیده نشد. این میدان که پیش‌تر بحران‌ها، تضادها و درگیری‌های درونی خود را داشت، پس از شروع جنبش عملاً به تعطیلی کشیده شد؛ گالری‌ها که در روزهای اول در همدلی با معترضان فعالیت‌های رسمی خود را متوقف کردند درهای خود را باز نکردند، بیانیه‌ای مشترک ننوشند و تصمیمی جمعی نگرفتند. انجمن‌های هنرهای تجسمی و هنرمندان این میدان نیز میز مشترکی برای گفت‌وگو نداشتند و نمی‌توانستند پیرامون ایده‌ها، وظایف، توان و قابلیت‌های خود صحبت کنند و مسیر خود را روشن کنند. در چند ماه گذشته تلاش کردیم درباره‌ی این اتفاقات و مساله‌ها و اختلاف‌‌نظرها فکر کنیم، از برخی از افراد فعال هنرهای تجسمی، اعم از دانشجو و هنرمند و نویسنده و گالری‌دار دعوت کنیم تا نظرشان را بشنویم و آن را با شما هم در میان بگذاریم. کلیدواژه‌ی محوری این پرونده اما «هنرمند عاصی» است؛ مشخصاً هنرمند جوان میدان تجسمی نوگرا که در سال‌های اخیر در دل نیروها، جریان‌ها، شکاف‌ها و بحران‌ها زندگی کرده و به بازیگری اثرگذار تبدیل شده است. ما مفهوم «هنرمند عاصی» را از درون مفهوم «شهروند عاصی» بیرون کشیدیم که محسن گودرزی، جامعه‌شناس، ظهور قدرتمند آن را در دی ماه ۱۳۹۶ نشانه‌گذاری کرد و در چند مقاله به بررسی ریشه‌های ظهور و نوع رفتار و ذهنیت او پرداخت. گفت‌وگوی اول این پرونده با محسن گودرزی درباره‌ی این مفهوم، و پیگری عاملیت این بازیگر جدید در نهاد تجسمی است. پرونده‌ای که در روزهای آتی خواهید دید، نتیجه‌ی این گفت‌وگوها و هم‌اندیشی‌هاست. در هر گفت‌وگو با اعضای تجسمی، سعی کردیم بر حسب جایگاه و رویکرد فکری مهمان‌مان، نقدهای مخالف را در قالب سوال با او طرح کنیم تا فرصت پاسخ، و شرح و بسط نظرش را داشته باشد. گفت‌وگو در فضایی دوستانه انجام شد و به ما نشان داد برخلاف فضای پرتنش و تهاجمی غالب در شبکه‌های مجازی، دیدارهای چهره‌به‌چهره تا چه‌ اندازه مثمرثمرتر و همدلانه‌تر است. هرچند به نظر می‌رسد نهاد تسجمی به نهادی از هم‌گسیخته و بحران‌زده تبدیل شده، اما امیدواریم نتیجه‌ی این گفت‌وگوها، به ‌رغم اختلاف‌نظرهای جدی، در نهایت به نزدیکی فعالین تجسمی و انسجام بیشتر آن بینجامد.
    Показати повністю ...
    5 369
    31
    4 817
    22
    «داوود امدادیان و جست‌وجوی امر شخصی» نوشته‌ی: مهرداد عمرانی مهرداد عمرانی در مقاله‌ی خود نگاهی دقیق به درختان نقاشی‌های داوود امدادیان داشته است. او در این نوشته با تحلیلی از شمایل و رنگ درختان آغاز کرده و در ادامه نسبت درختان نقاشی‌های امدادیان را در تابلوهای گوناگونش با فضا و زمان سنجیده است. درختانی که به نماد آثار امدادیان تبدیل شده‌اند و در مقیاس‌های گوناگون کاری کرده‌اند که عناصر دیگر نقاشی کمتر به چشم ‌بیایند. بخشی از متن مقاله: «هستی درختان امدادیان مستقل از فضای اطرافشان است. فضای اطراف جامه‌ای است که بر تن آن‌ها دوخته می‌شود. اندازه‌ی درختان تابعی از اندازه‌ی قاب است نه فاصله‌ی ما یا شاهدان کوچک و بزرگ درون اثر. اگر می‌توانستیم آرام‌آرام به درختان امدادیان نزدیک شویم عدم تغییر اندازه‌ی آن‌ها نسبت به قاب می‌توانست مانند تمهیدی هیچکاکی در بازی با لنز زوم تجربه‌ای سرگیجه‌آور باشد.» 🔹 مطالعه‌ی کامل متن مقاله: 🔹 می‌توانید پرونده‌ی تصویری را در اینستاگرام حرفه‌: هنرمند دنبال کنید.
    Показати повністю ...
    8 122
    77
    «آفتاب درخت به» مستندی درباره‌ی آنتونیو لوپز گارسیا عنوان اصلی: Dream of Light ساخته‌ی: ویکتور اریس سال ساخت: ۱۹۹۲ ترجمه: پیمان چهرازی مدت زمان: ۲ ساعت و ۱۳ دقیقه فیلمساز تلاش‌های دردناک نقاش اسپانیایی برای نقاشی از یک درخت را به تصویر می‌کشد. این مستند در وصف آنتونیو لوپز گارسیا نقاش اسپانیایی است. لوپز گارسیا دوست دارد سه پایه‌اش را در مقابل سوژه بگذارد. و روبروی آن قرار گیرد. دورنمایی از شهر و یا یخچال خانه‌اش، تفاوتی نمی‌کند. بر روی برخی از این سوژه‌ها به طور جسته و گریخته گاه سال‌ها کار می‌کند. وابستگی او به واقعیت تا آنجا پیش می‌رود که حتی اگر مدل‌ها جابجا شوند، بر مبنای صحنه‌ای که در روبرو دارد کار خود را پیوسته تغییر می‌دهد. و این جابجایی‌ها گاه پایان اثر را ناممکن می‌سازد. 🔹 برای مشاهده‌ی کامل مستند به لینک زیر مراجعه کنید: 🔹 می‌توانید پرونده‌ی تصویری را در اینستاگرام حرفه‌: هنرمند دنبال کنید.
    Показати повністю ...

    file

    7 179
    126
    «بی‌درنگ؛ درباره‌ی نقاشی‌های علی نصیر» نوشته‌ی: هدا اربابی این متن با توصیف حیات پویای نقاشی‌های نصیر و برشمردن اصلی‌ترین ویژگی‌های آن‌ها، دعوتی‌ست برای مشاهده‌ی دقیق‌تر و چندباره‌ی آثار این هنرمند. گالری اُ به همراه گالری لاجوردی، گزیده‌ای از ۴۰ سال فعالیت هنری علی نصیر را از تاریخ ۲ تیر تا ۳۰ تیر به نمایش گذاشته‌اند. این نمایش گزیده‌ایست از نمایشی که بنا بود به کیوریتوری هدا اربابی و ارکیده درودی، در ابتدای پاییز سال گذشته در موزه‌ی هنرهای معاصر تهران افتتاح شود.  همچنین فیلم مستندی با عنوان «بدون عنوان» ساخته‌ی مشترک هاله قربانی و سیاوش عیدانی که زندگی علی نصیر را در بین سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ دنبال می‌کند، همزمان با این نمایشگاه، در خانه‌ی هنرمندان به اکران درآمد. برای دریافت متن کامل مقاله می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
    Показати повністю ...
    8 198
    52
    «ویدئو: ناگهان آبی» چگونه لاجورد رنگ هنر ایران را متحول کرد؟ بخشی از متن و گفتار ویدیو: «کلید فهم منشأ نقاشی‌هایی که جایگزین نقاشی‌های بغدادی شد در همین سرزمینِ گستردۀ اویغور تا سغد است؛ دشت‌های گستردۀ آسیای میانه. این دشت‌ها به بدخشان، معدن اصلی لاجورد جهان نزدیک بودند. در قرن هفتم و هشتم، ابوالقاسم عبدالله کاشانی یکی از نخستین کتاب‌های صنعت کاشی را می‌نویسد؛ فنی که به تازگی در مرکز و غرب ایران باب شده است. دربارۀ لاجوردی می‌گوید که در کرمان و گرجستان و آذربایجان (دیزمار) هم پیدا می‌شود اما بهترین نوع آن بدخشانی است که رگه‌های زرین هم در آن پیداست. سنگ لاجورد را با چند مادۀ دیگر مخلوط می‌کنند تا هنگام پخت کاشی، رنگ آبی به دست بیاورند.» در دوران عباسی‌ها، رنگ آبی در هنر و معماری ایرانی حضور چندانی نداشت. اما چند سده بعد موج آبی از نگاره‌ها تا کاشی‌ها را درنوردید. این دگرگونی، به تدریج رخ داد و ریشه در سنت‌های نقاشی باستانی ایران داشت. این ویدیوی تصویری روایتی است از این دگرگونی. متن و روخوانی از مهدی فیاضی‌کیا آهنگساز: سبحان افسریان ساخت ویدیو: بهراد بهروزوزیری ویدیو با حمایت «استودیو اندود» ساخته شده است. برای مشاهده‌ی ویدیو می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید:
    Показати повністю ...
    ویدئو: ناگهان آبی
    در دوران عباسی‌ها، رنگ آبی در هنر و معماری ایرانی حضور چندانی نداشت. ویدیوی «ناگهان آبی» روایتی است از دگرگونی موج آبی از نگاره‌ها تا کاشی‌ها
    9 545
    144
    «مصائب واقع‌نمایی» نوشته‌ی مهدی فیاضی‌کیا بخشی از متن: «گرابار معتقد است که اهمیت نقاشی‌های کشف شده در سغد برای تاریخ‌نگاری نقاشی ایرانی به اندازۀ اهمیت کشف نقاشی‌های پمپئی برای تاریخ نقاشی روم است۲۱ اما احتمالاً باید نقاشی‌های مانوی و اویغوری را هم به نقاشی‌های سغدی اضافه کرد. یکی از دلایل این اهمیت می‌تواند این باشد که با دیدن این نقاشی‌ها حالا به خوبی می‌توانیم تبار برخی از شیوه‌پردازی‌های خاص در نقاشی‌های قرون بعدی را به خوبی درک کنیم. می‌توان احتمال داد که چهرۀ آسیایی در نگارگری‌های آتی از نقاشی‌های سغدی (و اویغوری) می‌آید یا رنگ‌پردازی‌های متنوع و خصوصاً آبی بسیار پرقدرتِ لاجوردی که بعداً با مغولان دوباره آمد در واقع بخشی از هویت نقاشی آسیای میانه در دورۀ ساسانی بوده است.» برای مطالعه‌ی کامل متن می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید:
    Показати повністю ...
    مصائب واقع‌نمایی
    حکایت معروف رقابت نقاشان چینی و رومی در مثنوی مولوی چنان شهرتی یافته که از بازگویی بی‌نیاز است. در این قصه، چینی‌ها کار خودشان را با «صد رنگ» انجام می‌دهند و بعد از اتمام کار، نقش‌هایی هوش‌ربا کشیده‌اند. اما کاری که رومیان کرده‌اند، فلسفی‌تر است. رومی‌ها به جای نقاشی، آینه ساخته‌اند؛ آینه‌ای که چهرۀ حقیقت […]
    6 075
    45
    «یوسف بغداد: مروری بر نقاشی‌های جامع‌التواریخ» نوشته‌ی مهدی فیاضی‌کیا بخشی از متن: «ربع رشیدی در تبریز پدید آمد که مدتی بود تختگاه امپراتوران مغول شده بود؛ یک مجتمع بزرگ که در آن هم دانشگاه (به معنای قدیمش یا همان مدرسۀ علمیه) بود و بخش‌های مسکونی داشت. هم کاروانسرا داشت و هم کارگاه صنعتی، و هم باغ و آسیاب و حمام و کارخانه و کاغذسازی و حتی روضه و خانقاه برای اطعام مساکین. خواجه برای این پروژۀ جاه‌طلبانه فکر همه چیز را کرده بود، حتی منبع تامین هزینه‌های شمع‌ها و قندیل‌ها و روشنایی‌هایی که در این معماری غول‌آسا شب‌ها باید روشن می‌شد. با آمدن رنگ لاجوردی از سمت خراسان به غرب ایران می‌توان تصور کرد که بنای ربع رشیدی شاید پر از کاشی‌کاری‌های لاجوردی بوده است که در واقع به تازگی در ایران رواج و گستردگی پیدا می‌کرد. از این اوصاف پیداست که خواجۀ همدانی خیال داشت تبریز را به شهری هزار و یک‌شبی و به نمونۀ امروزی و تازۀ تیسفون و بغداد بدل کند. جامع‌التواریخ را باید معادلِ تاریخ‌نگارانۀ همین ربع رشیدی دانست و تنها ذیل این ابعاد عظیم است که قابل فهم است؛ تاریخی برای پایان دادن به همۀ تاریخ‌ها، هیولایی که همۀ داستان را یکسره از روز نخست آدم تا زمان معاصر یعنی عصر سلطنتِ غازان خان مکتوب کرده باشد.» برای مطالعه‌ی کامل می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید:
    Показати повністю ...
    یوسف بغداد
    در روزگار خوارزمشاهیان، علامه‌ای به اسم «سراج الدین ابویوسف یعقوب سکاکی خوارزمی» که می‌گفتند قدرت‌های افسانه‌ای مثل تسخیر کواکب و تغییر مسیر آنان، یا استفاده از نفس (دم و بازدم) برای توقف جریان آب، در او وجود داشت، برای سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه تمثالی جادویی ساخته بود تا در هنگامِ لشکرکشی به بغداد و رفتن […]
    6 003
    44
    «ویدئو: ناگهان آبی» چگونه لاجورد رنگ هنر ایران را متحول کرد؟ در دوران عباسی‌ها، رنگ آبی در هنر و معماری ایرانی حضور چندانی نداشت. اما چند سده بعد موج آبی از نگاره‌ها تا کاشی‌ها را درنوردید. این دگرگونی، به تدریج رخ داد و ریشه در سنت‌های نقاشی باستانی ایران داشت. این ویدیوی تصویری روایتی است از این دگرگونی. متن و روخوانی از مهدی فیاضی‌کیا آهنگساز: سبحان افسریان ساخت ویدیو: بهراد بهروزوزیری ویدیو با حمایت «استودیو اندود» ساخته شده است. برای مشاهده‌ی ویدیو می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید:
    Показати повністю ...

    file

    5 700
    158
    «ناگهان آبی» نوشته‌ی: مهدی فیاضی‌کیا بخشی از متن: «اوج انقلاب لاجوردی در رنگ را شاید باید در دورۀ تیموری و مکتب هرات پیدا کرد. بعد از مغولان، حال و هوای رنگی ایران آشکارا دچار تغییری بنیادین شد. ناگهان، آبی رنگِ اصلی در تزیینات معماری و نقاشی شد و البته این تغییر به تدریج و در طول قرن هشتم بود که رخ داد. کاشی‌های آبی مکان‌هایی مثل مسجد کبود تبریز، آرامگاه سلطانیه، مسجد عتیق اصفهان، مسجد جامع یزد همه در طول همین دوره بود که به بخشی از فرهنگ بصری ایران تبدیل شد و متعاقب این تغییر بزرگ، نقاشی هم عوض شد. درست همانطور که در فضای آجری، آهکی و گچی معماری عباسی نقاشی‌های هنرمندانی مثل واسطی هم از این فضا متاثر می‌شدند، در فضای جدید که سنگ لاجورد یک هویت بصری جدید را در پهنۀ فلات ایران به سمت غرب معرفی کرد نقاشی‌ها هم متاثر شدند.» برای مطالعه‌ی کامل متن می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید:
    Показати повністю ...
    ناگهان آبی
    عبدالحمید مداینی مشهور به ابن ابی‌الحدید، اهل مداین بود؛ ناحیه‌ای که روزگاری تیسفون، تختگاه ساسانیان، بخشی از آن به شمار می‌رفت. ابن ابی‌الحدید که ادیبی معتزلی و از کاتبانِ دیوان خلافت در بغدادِ دهه‌های آخر دورۀ عباسی بود، در میانۀ گفتگویی کلامی با استادِ خود، ابوجعفر حسنی، به بحثی رسید دربارۀ این که بسیاری از […]
    5 658
    55
    استخوان لای زخم در روزهای اخیر «دانشگاه هنر تهران» فضای پرتنشی را تجربه کرد که آن را به مرکز توجهات کشاند. ماجرا از جایی شروع شد که دانشجویان در اعتراض به اجبار پوشیدن مقنعه برای دانشجویان دختر تحصن کردند؛ و سپس اخباری از تهدید و درگیری منتشر شد و چند دانشجو توسط نهادهای امنیتی بازداشت شدند. در ادامه برخی از دانشجویان بیانیه‌ای در این‌باره منتشر کردند. این اتفاقات واکنش‌هایی را در پی داشت پیرامون مقاومت دانشجویان، محکوم‌کردن سیاست فرهنگی حکومت و نگرانی از تشدید رویکرد امنیتی به دانشگاه؛ اما هیچ‌کدام مساله‌زاتر و انتقادی‌تر از موضوع «نهادهای موازی آموزش» نبود. حرفه: هنرمند در مطلبی که پایین‌تر خواهید خواند این مسأله را پیش کشید و در وصف یکی از چشم‌اندازهای ممکن نوشت: «کم‌شدن اهمیت آموزش دولتی و مدرکی هنر و در عوض فعال کردن نهادهای آموزشی موازی. و تلاش برای ساختن فضایی حرفه‌ای، آزاد و انسانی؛ با این امید که هزاران نفر مدرس باسواد و توانمند در بیرون دانشگاه عاشق آموزش دادن به نسل بعد هستند و هزاران دانشجو که مشتاق یادگیری‌اند. تنها مانع رسیدن این دو‌ گروه به هم «دانشگاه جمهوری اسلامی» است. پس نهاد یا شبکه‌ای بسازیم بیرون جمهوری اسلامی تا این دو‌گروه را به هم برساند.» این متن با انتقاداتی روبرو شد. مسلم خضری و جواد مدرسی نقدی به آن نوشتند و علیرضا رضایی‌اقدم پاسخی به متن جواد مدرسی داد. همچنین حسام سلامت نیز درباره‌ی ایده‌ی «دگردانشگاه‌ها» یادداشتی نوشت. تمام این متن‌ها را می‌توانید در لینک زیر بخوانید:
    Показати повністю ...
    استخوانِ لای زخم
    مجموعه مطالب این پست که به بهانه‌ی اتفاقات دانشگاه هنر نوشته شده است، به رغم نکات و جزئیاتی که در آنهاست، پیرامون دو سوال اصلی شکل گرفته: چگونه دانشگاه هنر را پس بگیریم؟ چگونه نهادهای موازی آموزش بسازیم؟
    8 756
    63
    «درباره‌ی مساله‌ی دانشگاه هنر» «دانشگاه هنر» استخوانی شده است لای زخم حکومت. برای توضیح این جمله، باید کمی عقب برویم و به یاد آوریم که در جریان اعتراضات سیاسی در سال‌های گذشته، طلایه‌دار و بازیگر اصلی در بین دانشگاه‌ها، اغلب پلی‌تکنیک و دانشگاه تهران بودند؛ و «دانشگاه هنر» یا ساکت بود و یا در پشت‌ سر سایر دانشگاه‌ها حرکت می‌کرد. اما در جریان اعتراضات جنبش «زن، زندگی، آزادی» صدای بلند و نقشِ منحصر به فردی داشت. دلیل این حضور، می‌تواند این باشد که خواست آزادی در سبک‌های زندگی (برابری جنسیتی، حق انتخاب، حجاب اختیاری، بیزاری از کنترل و نظارت امنیتی و…) که خواست پُررنگی در بین سایر خواسته‌های جنبش بود، پیش‌تر در بین دانشجویان هنر رواج داشت و زیست شده بود. «هنری‌ها»یی که در قیاس با سایرین آزادتر و خلاق‌تر و رنگین‌تر بودند و سال‌ها تلاش کردند تن به سیاستِ سفت‌وسخت تفکیک جنسیتی ندهند. آن‌ها در این جنبش صدای خودشان را می‌شنیدند و سعی کردند صدا و تصویری برای آن خلق کنند. با شروع جنبش، دانشجویان دست به تحصن زدند. انگیزه‌ها و میزان مقاومت قاعدتاً در بین همه یکسان نیست: دانشجوی ۱۹، ۲۰ ساله‌ای را تصور کنید که با تلاش بسیار وارد دانشگاه اصلی هنر کشور شده و حالا باید هم پای باور و اعتقادش بایستد و هم نگران ممنوع‌الورودی و تعلیق و جریمه‌ی نقدی و اخراج باشد. در خودش آزادگی و اعتماد به نفس را احساس می‌کند، اما در ورودی دانشگاه توسط مأموران حراست تحقیر می‌شود. از سویی نگران وضعیت تحصیلی است، و از سوی دیگر می‌بیند که اساتید مستقل کنار گذاشته می‌شوند. از خودش می‌پرسد که باید کار یاد بگیرد و هنرمند شود، و یا زمانهْ زمانه‌ی عمل سیاسی است؟ باید کار کرد یا فریاد زد؟ کدام اولویت دارد؟ درس خواندن در وضعیت الکن آموزش هنر آسان نیست، چه برسد به اینکه هر چند روز خبر زندان و اعدام هم بشنوی و خودت را مسئول و متعهد نسبت به جان آدم‌ها ببینی. وقتی تب و تاب اعتراضات فروکش کرد، دانشجویان هم با وجود این سوال‌ها و تردیدها، به سر کلاس‌ها برگشتند. کلاس‌هایی که حالا نه تنها بهتر نشده بود بلکه امنیتی‌تر بود و با اخراج اساتید، از بار حرفه‌ای آن هم به شدت کاسته شده بود. با این حال ادامه دادند تا این‌روزها که ماجرایش را همه می‌دانیم؛ نزدیک امتحانات، پیامکی از طرف دانشگاه ارسال شد که در آن دانشجویان دختر را ملزم به پوشیدن مقنعه کرده بود. دوباره شعله‌ی زیر خاکستر زبانه کشید. دانشجویان تحصن کردند و این‌بار با فشار و تهدید بیشتری روبرو شدند. ظاهراً مساله‌ی دانشگاه دیگر به گره‌ی کور تبدیل شده؛ چرا که نه دانشجویان را می‌توان «مقنعه‌پوش» کرد و نه نهادهای امنیتی قصد کوتاه آمدن دارند. شاید سه وضعیت پیش‌روی ما باشد: اول امنیتی کردن بیشتر دانشگاه هنر و فشار به دانشجو و حذف گروه‌هایی مثل مجسمه‌سازی و… با این تصور که می‌توان این نسل و این دانشجویان را به راه آورد و سرکوب و خاموش و مطیع کرد. دوم کوتاه آمدن مقطعیِ دانشجویان و عقب‌نشینی نسبیِ حراست و ادامه‌ی وضعیت کج‌دار و مریز سابق. رفتن سر کلاس‌هایی که دیگر آموزشی در آن صورت نمی‌گیرد. چرا که دانشگاهِ هنر طی این چهل سال با حذف اساتید باسواد و توانمند توسط نهادهای گزینشی و رانت و فساد و فرصت‌طلبی و نظام فشل بروکراتیک محملی شده برای تولید و تکثیر بیسوادی. تنها حضور در فضای زنده و شاداب زیست دانشجویی انگیز‌ه‌ی تحمل دانشگاه هنر بود که در تلاشند تا این را هم از دانشجویان بگیرند. سوم، کم‌شدن اهمیت آموزش دولتی و مدرکی هنر و در عوض فعال کردن نهادهای آموزشی موازی. و تلاش برای ساختن فضایی حرفه‌ای، آزاد و انسانی؛ با این امید که هزاران نفر مدرس باسواد و توانمند در بیرون دانشگاه عاشق آموزش دادن به نسل بعد هستند و هزاران دانشجو که مشتاق یادگیری‌اند. تنها مانع رسیدن این دو‌ گروه به هم «دانشگاه جمهوری اسلامی» است. پس نهاد یا شبکه‌ای بسازیم بیرون جمهوری اسلامی تا این دو‌گروه را به هم برساند. ساخت این فضای موازی بارها دشوارتر از تحصن و تحریم کلاس‌هاست. ساخت نهادْ عزم و اراده‌ی پولادین می‌خواهد. مداومت چندین‌ساله و از خودگذشتگی و یادگیری کارِ گروهی و … می‌خواهد. وقتی فشار امنیتی به ناکارآمدی آموزشی و بوروکراتیک سابق اضافه شد این ایده توسط عده‌ای طرح شد که آینده‌ی هنر ما شاید بستگی به این دارد که دانشجویان هنر آستین‌ها را بالا بزنند و خشت بزنند! خشت نهاد جدیدی که دیوارش برخلاف دانشگاه/پادگان فعلی تا ثریا کج نرود.
    Показати повністю ...
    28 061
    328
    فروش ویژه‌ی مجلات «حرفه: هنرمند» ۲۰ درصد تخفیف بر روی فصلنامه‌های موجود از ۲۵ اردیبهشت تا ۵ خرداد ارسال رایگان، برای خریدهای بالاتر از ۳۰۰ هزار تومان از طریق لینک زیر می‌توانید برای خرید فصلنامه‌های موجود اقدام کنید:

    file

    2 899
    17
    فروش ویژه‌ی مجلات «حرفه: هنرمند» ۲۰ درصد تخفیف بر روی فصلنامه‌های موجود از ۲۵ اردیبهشت تا ۵ خرداد ارسال رایگان، برای خریدهای بالاتر از ۳۰۰ هزار تومان از طریق لینک زیر می‌توانید برای خرید فصلنامه‌های موجود اقدام کنید:

    file

    4 068
    20
    فیلم مستند «کاراواجو: روح و خون» کارگردان: جیزز گارسز لامبر زمان: یک ساعت و سی دقیقه محصول ایتالیا سال ساخت: ۲۰۱۸ با زیرنویس فارسی ترجمه از ایتالیایی: نسترن نجاتی این ویدیو با حمایت دفتر معماری «دیگر» ترجمه و زیرنویس شده است. شما می‌توانید با تهیه اشتراک در سایت ما فیلم را از طریق پلتفرم هاشور تماشا کنید. همچنین به تمام مستندها و مقالات ما دسترسی خواهید داشت:

    file

    12 036
    256
    فروش ویژه‌ی مجلات «حرفه: هنرمند» ۲۰ درصد تخفیف بر روی فصلنامه‌های موجود از ۲۵ اردیبهشت تا ۵ خرداد ارسال رایگان، برای خریدهای بالاتر از ۳۰۰ هزار تومان از طریق لینک زیر می‌توانید برای خرید فصلنامه‌های موجود اقدام کنید:

    file

    5 554
    35
    بخشی از متن «مسیح، نقاش، روسپی؛ چند پرده از زندگی کاراواجو» نوشته‌ی مهدی فیاضی‌کیا «کاراواجو هیچ تلاشی برای درآوردنِ صحنه‌ی بریدنِ مخفیانه‌ی سرِ یک سردار بزرگ آشوری به دست یک زن جوان در نیمه شب و در میانه‌ی اردوگاهش نکرده است. او بیشتر به مدل‌هایش و به نوری که بر آنان تابانده (یا در واقع تاریکی صحنۀ نمایشی که خودش در پیش روی بومش چیده) وفادار بوده است. فرض کنیم چهرۀ فیلیده و بدنش را بدون تصویر شمشیر و سر بریده ببینیم. آیا می‌توانیم تصور کنیم که این چهره و بدنِ زنی است که در حال بریدنِ سرِ سرداری در میانۀ اردوگاهش است؟ اگر شره‌های خون را نادیده بگیریم، آن چه در چهره و بدنِ سردار دیده می‌شود آیا عالی‌ترین شکل بازنمایی مردی است که سرش را ناغافل می‌برند؟» تصویر: کاراواجو، یودیت سر هالوفرن را می‌برد، ۹۹-۱۵۹۸ یا ۱۶۰۲ میلادی مطالعه‌ی کامل متن:
    Показати повністю ...
    9 109
    75
    Останнє оновлення: 11.07.23
    Політика конфіденційності Telemetrio