Xizmat sizning tilingizda ham mavjud. Tarjima qilish uchun bosingEnglish
Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
Kategoriya
Kanal joylashuvi va tili

barcha postlar Khabgard | خوابگرد

برای بازنشرِ مطالبِ سایتِ خوابگرد و مطالبِ دندان‌گیرِ دیگر جاها | رضا شکراللهی  https://twitter.com/khabgard  سایت:  http://khabgard.com  ایمیل: info @khabgard .com ‌‌‌ 
Ko‘proq ko‘rsatish
19 092+1
~10 721
~23
52.28%
Telegram umumiy reytingi
Dunyoda
38 286joy
ning 78 777
Davlatda, Eron 
6 707joy
ning 13 357
da kategoriya
1 400joy
ning 2 420
Postlar arxivi
برای نخستین بار داستان کودک‌‌سربازان ایرانی جنگ ایران و عراق با استفاده از تصاویر دیده‌نشده و گفت‌وگو با چند کودک‌سرباز فیلم مستند «کودک‌‌سرباز؛ روایتی ناشنیده از کودک‌سربازان جنگ ایران و عراق» را پگاه آهنگرانی، برای بی‌بی‌سی فارسی ساخته و من هم خرده‌حرف‌هایی از خروار زخم‌هایی در آن گفته‌ام که شاید نشنیده باشید. موضوع این مستند بسیار آزاردهنده است. بسیاری از کودکانی که در این فیلم دیده می‌شوند، در جریان جنگ کشته شده‌اند. این مستند همچنین حاوی تصاویری از جراحات شدید، اعضای قطع‌شده‌ی بدن، تصاویر جنگ، افرادی که جان خود را از دست داده‌اند و دیگر صحنه‌های دلخراش است. همینطور، داستان‌های شخصی افرادی که در این فیلم با آن‌ها مصاحبه شده، بسیار متأثرکننده است. این مستند روز شنبه ۳۱ شهریور ساعت ۲۱ به وقت تهران از بی‌بی‌سی پخش می‌شود و در وبسایت و یوتیوب بی‌بی‌سی فارسی هم در دسترس خواهد بود. تکرار فیلم به وقت تهران: یکشنبه اول مهر ۲۳:۳۰ - پنج مهر ۲ صبح و ۹ شب – شش مهر ۶ صبح و ۲۳:۳۰ شب
Ko'proq ko'rsatish ...

IMG_4419.MP4

6 606
505
«بیرق گیسوان» گروه ژوان موسیقی و شعر از رهام سبحانی خواننده: آرزو بنی‌پور ساناز ستّارزاده: تار، بهناز بهنام‌نیا: عود، پویا لقایی: رباب، یاسمن کوزه‌گر: ویلنسل، همایون پشتدار: کمانچه، کمانچه‌آلتو، سهیل حُسنوی: سنتور و رهام سبحانی: تار، تارباس این قطعه را نواخته‌اند.

IMG_4403.MP4

4 974
89
🔸از جنبش «» به‌عنوان گسترده‌ترین و عمیق‌ترین اعتراضات مردم ایران علیه حکومت جمهوری اسلامی یاد می‌شود؛ اعتراضاتی که ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ با جان باختن در بازداشت گشت ارشاد جرقه خورد و شعله‌های آن طی چندین ماه سراسر کشور را درنوردید و به‌شدت هم سرکوب شد. 🔸شاهدان عینی تصاویر بسیاری از این اعتراضات ثبت و ضبط کردند که بسیاری از آن‌ها لحظه‌هایی ماندگار را در قاب نشانده بود. 🔸در این ویدئو شماری از این لحظه‌ها و قاب‌های ماندگار را می‌بینید، با این توضیح که این تنها گزیده‌ای از آن لحظه‌هاست و جای بسیاری از تصاویر در این ویدئو خالی است.
Ko'proq ko'rsatish ...

قاب-تلگرام.mp4

3 923
73
علی خامنه‌ای، ۸ اردیبهشت ۶۸: در رژیم گذشته قوه مقننه حرف مفتی بیش نبود. مجلس هر چی دل قدرت مطلقه می‌خواست همون رو عمل می‌کرد. چیزی نبود که بتواند در مقابل استبداد و دیکتاتوری مقاومت کند. قوه مجریه هم که دربست در اختیار او بود. وزیر کی بود؟ نخست‌وزیر کی بود؟ همه‌کاره یک نفر خبیث بود. 📡

247.mp4

6 542
104
پژوهش یک مؤسسه بین‌المللی نشان می‌دهد آلمان، در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی، کشور گرانی برای خرید خانه محسوب می‌شود. قیمت آپارتمان در واحدهای مسکونی نوساز در آلمان به‌طور متوسط حدود چهار هزار و ۷۰۰ یورو در هر مترمربع است. اتریش تنها کشور اروپایی است که قیمت مسکن در آن گران‌تر از آلمان است. یک آپارتمان ۷۰ متری در دانمارک ارزان‌تر از بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی است. بهای مسکن در ایتالیا نسبتاً ارزان است و با حدود پنج برابر درآمد سالانه می‌توان یک خانه خرید. پاریس و مونیخ برای خرید مسکن گران‌ترین شهرها در کشورهای اتحادیه اروپا هستند. در فرانسه به‌طور متوسط مردم با مبلغی معادل حدود ۱۰ برابر درآمد سالانۀ خود می‌توانند خانه بخرند. لندن از نظر اجاره مسکن گران‌ترین شهر اروپایی و قیمت متوسط اجاره حدود ۳۴ یورو در هر مترمربع است.
Ko'proq ko'rsatish ...
1
0
چرا #عباس_صالحی دوباره برای وزارت ارشاد انتخاب شد؟ نخستین وزیر ارشاد دولت حسن روحانی علی جنتی بود که وقتی به وزارت رسید، در انتقاد از «شیوهٔ» سانسور کتاب و نه خود سانسور گفت روال کار به‌گونه‌ای است که «اگر قرآن هم وحی الهی نبود، حتماً رد می‌شد». او حتی برای اولین بار وجود چند «فهرست سیاه» از ناشران و مؤلفان و مترجمان در دولت احمدی‌نژاد را هم تأیید کرد و تلاش‌هایی هم برای رفع توقیف برخی آثار و به‌خصوص حمایت اجرایی از ناشران انجام داد، با این حال پس از سه سال مجبور به کناره‌گیری شد. پس از آن رضا صالحی امیری که سابقهٔ کار امنیتی داشت، جایگزین جنتی شد. یک سال بعد که روحانی دوباره رئیس‌جمهور شد، صالحی امیری نامه‌ای به رئیس وقت صداوسیما نوشت و خواستار پخش «ربّنا»ی شجریان از تلویزیون شد. یادآوری این نامه از این جهت مهم است که خامنه‌ای نه تنها به آن واکنش منفی نشان داد که آن را نمونه‌ای از «اختلال و تعطیل» وزارت ارشاد خواند و گفت: «گاهی انسان احساس می‌کند دستگاه‌های مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند این‌ها دچار اختلال‌اند، دچار تعطیل‌اند. این‌همه ما مسئلهٔ فرهنگی در کشور داریم... اما ناگهان این‌که فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، می‌شود مسئلهٔ اصلی؛ نامه‌نگاری می‌کنند... وقتی این‌جوری دستگاه‌های مرکزی اختلال دارند، آن‌وقت این‌جا جای همان آتش‌به‌اختیاری است.» برای حل همین «اختلال» بود که نهایتاً روحانی به سراغ عباس صالحی رفت؛ کسی که خامنه‌ای بعدها از او به‌عنوان فردی «با سوابق درخشان علمی و مبارزاتی و انقلابی و تصدی مسئولیت‌های خطیر در نظام جمهوری اسلامی» یاد کرد. اگر مسئلهٔ «سانسور» کتاب بزرگ‌ترین معضل مؤلفان و مترجمان و ناشران از یک سو و مردم اهل مطالعه در سوی دیگر باشد، بزرگ‌ترین دستاورد وزارت ارشاد در پایان وزارت عباس صالحی سرعت و سامان بخشیدن به روند سانسور بود. الف شین، نویسندهٔ سرشناس داخل کشور: «در دولت احمدی‌نژاد، هم سانسور شدیدتر شد و هم بلاتکلیفی مؤلفان و ناشران بیشتر. در دوران روحانی و به‌طور خاص عباس صالحی هیچ بهبودی در مورد سانسور رخ نداد؛ تنها تغییر این بود که ادارهٔ کتاب موظف شد مؤلفان و ناشران معطل مجوز را از بلاتکلیفی درآورد و سریع‌تر اصلاحیه‌های سانسور را در اختیارشان بگذارد یا اعلام کند که اثرشان غیرقابل انتشار یا همان توقیف است.» در مقابل، بودند ناشرانی که میزان نارضایتی‌شان از عملکرد صالحی در این حد نبود، اما رضایت نسبی‌شان هم بیشتر به برخی تصمیمات اجرایی مثل واسپاری امور نمایشگاه کتاب به صنف ناشران و شیوهٔ توزیع یارانه‌ها برمی‌گشت. همین ناشران حامی صالحی هم در عین حال تنها رضایت‌مندی‌شان در موضوع سانسور «کاهش زمان صدور مجوز کتاب» بود یا همان که یک مترجم و کارشناس نشر در ایران می‌گوید: «صالحی تلاش می‌کرد با ناشرها معاشرت کند و از طریق گفت‌وگو و برخی تصمیمات اجرایی فضای نشر را مثلاً آرام نگه دارد، وگرنه در دوران او تنها اتفاق در مورد ممیزی کتاب این بود که ناشرها و نویسنده‌ها از بلاتکلیفی قبلی درآمدند و زودتر و منظم‌تر جواب نه یا اصلاحیه دریافت می‌کردند.» نویسنده‌ای که خودش از دههٔ ۷۰ خورشیدی با ادارهٔ کتاب وزارت ارشاد در دولت‌های گوناگون سروکار داشته و دارد، در این باره اضافه می‌کند که اگر نویسندگان قبلاً برای گرفتن مجوز انتشار مجبور به خودسانسوری می‌شدند، حالا دیگر سال‌ها است که از پیش امیدی به دریافت مجوز برای برخی آثارشان ندارند و اساساً از ارائه آن برای بررسی خودداری می‌کنند. این وضعیت نه تنها به روند آفرینش ادبی آسیب بسیار وارد کرده که انتشار آثار ارزشمند در حوزه‌های دیگر را هم متوقف و یا دچار اختلال کرده است. صالحی به چهره‌ای «میانه‌رو در سیاست و خوش‌خلق در تعاملات» مشهور است که خامنه‌ای «به او اعتماد دارد». در سوی دیگر، خود او زمانی اذعان کرده بود که یکی از معضلات وزارت ارشاد این است که «اختیارات محدود است ولی پاسخگویی تقریباً نامحدود». نتیجه این‌که در دوران فعالیت قبلی او در وزارت ارشاد، دست‌کم در موضوع بررسی و سانسور کتاب، نه از محدودیت این اختیارات کم شد و نه تلاشی برای کاهش دخالت دیگر نهادهای حکومتی، ازجمله دفتر هبری و نهادهای امنیتی و مراجع حوزوی، در حوزهٔ کتاب انجام گرفت. خامنه‌ای هنگام بازدید از نمایشگاه کتاب تهران در سال ۱۳۹۸ به صالحی گفته بود «تحت‌تأثیر برخی جوها نباید قرار گرفت. شما مأمور اسلام و جمهوری اسلامی هستید. رودربایستی نکنید. اگر کتابی به خواننده و مخاطبش زیان می‌رساند، باید جلویش را گرفت». سال ۱۳۹۶، حسن روحانی عباس صالحیِ «معتمد خامنه‌ای» را برای رفع «اختلال» در انقلابی بودن وزارت ارشاد معرفی کرد. حالا مسعود پزشکیان هم با معرفی صالحی خواسته است مطمئن‌ترین راه را پیش بگیرد، تا «آقا خوشش بیاید». کاملِ این مقاله را در رادیوفردا بخوانید👇🏻
Ko'proq ko'rsatish ...
چرا عباس صالحی دوباره برای وزارت ارشاد انتخاب شد؟
عباس صالحی تنها کسی است که در دو دولت متناوب به‌عنوان وزیر ارشاد به مجلس معرفی می‌شود؛ وزارت‌خانه‌ای که رهبر جمهوری اسلامی همواره به‌طور خاص به آن نظر داشته است.
10 236
142
درباره‌ی رویارویی ناهید کیانی و کیمیا علیزاده در المپیک ۲۰۲۴ پاریس، همه‌جور اظهارنظر و تحلیل خواندیم. غمنامه‌های وطن‌دوستانه، گاه اشک‌ و آهمان را برآورد. گاه نوشته‌های خشمگین دیدیم درباره‌ی وضع زندگی در کشوری که ماندن در آن بیش از "ایران‌دوستی"، به "طاقت" نیاز دارد و در بهترین حالت، صبر تا رخ دادن تغییر بزرگی که هر انسان ایرانی و هر ایرانی ِ انسان هر روز و شبش را به فکر آن می‌گذراند. اما گیر من به یک نکته‌ی ظاهراً جزئی و کوچک است: کیومرث هاشمی، وزیر ورزش دولت ابراهیم رئیسی که هنوز بر سر کار است، چرا به ناهید کیانی بعد از برنده شدن مقابل کیمیا علیزاده، به او به اشتباه می‌گوید "کیمیا خانوم"؟! سال ۲۰۱۶ وقتی کیمیا در المپیک ریودوژانیرو اولین زن ایرانی شد که مدال المپیک به گردن آویخت، وزیر ورزش محمود گودرزی بود. در دی ۹۸ وقتی نهادها و خبرگزاری‌های داخلی بر سر اخبار مهاجرت کیمیا خودشان را شرحه شرحه می‌کردند، مسعود سلطانی‌فر وزارت ورزش را به عهده داشت. این هاشمیِ پَلاس در رختكن‌های اردوی کاروان ورزشی جمهوری اسلامی در پاریس که اساساً از شهریور پارسال "متصدی" وزارت است، چرا باید ذهنش این قدر درگیر کیمیا علیزاده باشد که به عضو تیم خودش بگوید کیمیا؟ البته او در زمان برنز کیمیا در ریو، رئیس کمیته ملی المپیک بود؛ ولی همه‌ی ما و شما خوب می‌دانیم دلیل این سوتی‌اش، این نیست که تا لباس تکواندو را بر تن دختری می‌بیند، بی‌اختیار بگوید "اِ، کیمیا!"!! دلیلش به سادگی به این خصلت جمهوری اسلامی و صدر تا ذیل زمامداران و مدیرانش برمی‌گردد که اگر "دشمن"ی برای خودشان تعریف نکنند و تمام ذهن و زبانشان را برای زدن "مشت محکمی بر دهان" آن دشمن به کار نگیرند، هیچ چیز در نظرشان معنا ندارد. در نتیجه، ذهن یارو آن قدر بر این متمرکز است که "کیمیا علیزاده‌ی مهاجرت‌کرده‌ی کشف‌‌حجاب‌کرده را ببریم" که حتی برنده‌ی مبارزه با او را کیمیا صدا می‌زند!! این یک سوتی تصادفی نیست. ریشه‌ی ذهنی دارد. گنده‌اش نمی‌کنم. اما فقط برای شناخت این عادت مرضیه‌ی هر آدم جمهوری اسلامی یادتان می‌آورم که بنیان‌گذارشان بعد از این که با فشارهای بین‌المللی ناچار شد صلح با عراق را بپذیرد، حتی یک سال هم زنده نماند: اگر بناست دشمنی و مخاصمه‌ای در کار نباشد، برای زنده بودن هم "احساس خاصی ندارم"
Ko'proq ko'rsatish ...
8 563
103
کلاس آنلاین داستان‌نویسی اگر در کانادا زندگی می‌کنید و علاقه‌مندید که در کلاس داستان‌نویسی یک معلم باتجربه شرکت کنید، کتابخانه‌ی مهرگان یک دوره‌ی هشت‌جلسه‌ای آنلاین با معلمیِ برگزار می‌کند. جلسه‌ی اول: نقش داستان در تاریخ فرهنگ جلسه‌ی دوم: داستان، پی‌رنگ، ساختار، سبک، فرم، مضمون و ژانر جلسه‌ی سوم: زاویه‌دید و تأثیر آن بر روایت جلسه‌ی چهارم: یازده کلیدواژه‌ی پی‌رنگ جلسه‌ی پنجم: شخصیت و تغییر آن جلسه‌ی ششم: فضاسازی و جوانب آن جلسه‌ی هفتم: داستان عشق جلسه‌ی هشتم: گذر از زبان به زیبایی ایمیل برای برای دریافت اطلاعات بیش‌تر: کانال کتابخانه‌ی مهرگان👇🏻
Ko'proq ko'rsatish ...
کتابخانه‌ی مهرگان مونترآل
کلاس داستان‌نویسی محمد حسن شهسواری در کانادا محمد حسن شهسواری از نویسندگان شناخته شده‌ی معاصر است که هنوز پس از دو دهه ، آثار پرفروشی از او چون «پاگرد» و «شب ممکن» تجدید چاپ می‌شوند و مخاطب دارند. اما او نه فقط به خاطر رمان‌هایش، که به دلیل کارگاه‌های نویسندگی چندساله‌اش هم بسیار شناخته شده است، کارگاه‌هایی که بیش از صد نویسنده‌ی جدید را به دنیای ادبیات معرفی کرده‌اند که از آن میان ۹۰ نفر آنان موفق به انتشار نخستین رمانشان شده‌اند. او همچنین مؤلف کتاب «حرکت در مه»، پرمخاطب‌ترین کتاب در مورد رمان‌نویسی در ایران است که به چاپ یازدهم رسیده. کتابخانه‌ی مهرگان مونترآل مفتخر است که شرایطی را فراهم کرده تا شهسواری بتواند دوره‌ای را با موضوع «آشنایی با پایه‌های نوشتن: پیرنگ، شخصیت، زاویه دید، زبان و فضاسازی» برای علاقمندان به نویسندگانی در کانادا برگزار کند. او در این دوره‌ی هشت هفته‌ای، به هشت عنصر بنیادین در فرآیند داستان می‌پردازد و مثال‌هایی را در این زمینه وا می‌کاود. برای اطلاع بیش‌تر از نحوه‌ی برگزاری کلاس، زمان و شهریه‌ی آن می‌توانید با accounts@iraniancorner.ca تماس بگیرید. .
9 122
56
«فروختیمش» ویدئوکلیپ جدید گروه «تندر» قطعه‌ی “We Sold It” ‌پنجمین قطعه از آلبوم «یک بار دیگر» است؛ دومین آلبوم تندر که سال ١٣٩۴ منتشر شد. ‌ ‌ (گیتار آکوستیک/آواز) ‌ ‌ (لید گیتار/همخوان) ‌ ‌ (گیتار آکوستیک) ‌ ‌ (گیتار باس/همخوان) ‌ ‌ (درامز) ویدئوکلیپ:

IMG_4266.MP4

8 971
154
پاسترناک پس از نوشتن دکتر ژیواگو گفته بود برای سخت‌ترین عواقب آماده‌ام آیزایا برلین برخی روشنفکران روسیه‌ی عصر شوروی را از نزدیک می‌شناخت؛ از جمله، دیدارهایی با بوریس پاسترناک داشت و رمان دکتر ژیواگو را پیش از انتشار خوانده بود. او جدا از خاطرات دیدارهایش با پاسترناک، دو یادداشت کوتاه درباره‌ی تنها رمان این بزرگ‌ترین شاعر قرن بیستم روسیه نوشته است؛ یکی متن کوتاهی است که در همان سال انتشار کتاب (۱۹۵۸)، به مناسبت انتخاب بهترین کتاب سال، منتشر شد، و دیگری یادداشتی که آن را سال‌ها بعد، در ۱۹۹۵، نوشت و خاطرات جالب دیگری را به نوشته‌های پیشین اضافه کرد. برگردان فارسی این دو متن را به‌قلم مهرداد اصیل در خوابگرد بخوانید: 👇🏻
Ko'proq ko'rsatish ...
پاسترناک پس از نوشتن دکتر ژیواگو به آیزایا برلین گفته بود برای سخت‌ترین عواقب آماده‌ام
آیزایا برلین برخی روشنفکران شوروی را از نزدیک می‌شناخت؛ از جمله دیدارهایی با بوریس پاسترناک داشت و دکتر ژیواگو را پیش از انتشار خوانده بود.
12 241
70
چهار دقیقه از یک گفت‌وگوی تازه با قاضی ربیحاوی کامل گفت‌وگو
1
0
انجمن قلم آمریکا با انتشار متنی به‌قلم با موضوع «ادبیات مبارزه» از نویسندگان سراسر جهان خواست درباره‌ی وضعیت او و نویسندگان دیگری که در ایران زندانی‌اند، سخن بگویند. متن سپیده رشنو: ادبیات مبارزه گاهی شعری از محمد مختاری است که زیر لب خوانده می‌شود، گاهی ترانه‌ای است که ویکتور خارا می‌خواند، گاهی کنده‌کاریِ زندانیِ قبلی است بر دیوار‌ سلولِ انفرادی تا زندانی جدید بداند قبل از او کسی این‌جا بوده، و در حکومتی توتالیتر چون جمهوری اسلامی ادبیات مبارزه گاهی یک «روایت ساده» است. در همین حکومت‌ها که همیشه رسانه‌ها و مطبوعات و کتاب‌ها را سانسور می‌کنند تا به دروغ چهره‌ای واقعی بدهند، این روزها روایت‌ها سهم بسیاری در مبارزه دارند. و جمهوری اسلامی مانند هر توتالیتر دیگری از راویان ترس زیادی دارد و از مبارزانی که راوی هستند بیشتر. روایت خط قرمزی بر تمام این دروغ‌هاست؛ آن هم در حکومتی که ناپدیدسازی و حتی زندانی‌ شدن مبارزان را انکار می‌کند. مبارز تمام آن چیزی را که بر او رفته، صادقانه مکتوب می‌کند تا سندی باشد در تاریخ. تا سندی باشد بر دهه‌ها تلاش انسان‌ها در مواجهه با استبداد و تمامیت‌خواهی. روایت همیشه بخشی از مبارزه است و راوی مبارز است. روایت «نه» بزرگی است به دروغ. «نه» بزرگی به سکوت. به‌عنوان یک نویسنده هیچ‌گاه فکر‌ نکرده‌ام که ادبیات و روایت کردن جدا از مبارزه و مقاومت برای حقوقِ انسانی است. 📍 «کاری نکردم که مجرم شناخته شوم، از شهر و خیابان حذف شوم، از تحصیل محروم و زندانی شوم اما دست‌وپای شر آن‌قدر در زندگی ما فرو رفته که بدن و فردیت و زندگی ما جرم است... مهم‌ترین مسئله این است که این شر هر چه‌زودتر به پایان برسد. در این شر همه‌ی ما مجرم هستیم، فقط به‌نوبت محاکمه می‌شویم.» 📍
Ko'proq ko'rsatish ...
image
9 500
77
🔈 در میز کتاب «کافه فردا»، رضا شکر‌اللهی هر بار بخشی از یک کتاب مهم را برای شما می‌خواند و درباره‌ی آن صحبت می‌کند. 📣 این قسمت: «رمان موش» نوشته‌ی ایوان فلیپوف 📱 📱
Ko'proq ko'rsatish ...

میز کتاب.MP3

6 443
57
چهار دقیقه از یک گفت‌وگوی تازه با قاضی ربیحاوی .

IMG_4224.MOV

8 487
124
 فهیمه نظری، پژوهشگر تاریخ و نویسنده: احساس می‌کنم کودکم را دزدیده‌اند پرده اول: اردیبهشت ۱۴۰۰ بود که م.ی.خ در اینستاگرام به من پیام داد و از گزارشی که کمی پیشتر درباره اصغر قاتل در پایگاه خبری انتخاب نوشته بودم تعریف و تمجید کرد، در ادامه پیشنهاد داد که جلسه‌ای در نشر چشمه داشته باشیم درباره اینکه این گزارش را به صورت نانفیکشن یا همان ناداستان برای چشمه بنویسم. قرار و مدارمان را به صورت شفاهی گذاشتیم و من به جستجوی منابع بیشتر در مورد اصغر رفتم و شروع به نوشتن کردم. سه چهار ماه بعد سه یا چهار پرده (فصل‌) از کتاب را برای جناب م.ی.خ فرستادم. کمی بعد ایشان گفتند جلسه‌ای حضوری در چشمه داشته باشیم. در آن جلسه ۵ دقیقه بیشتر حضور نیافتند و کل حرفشان این بود که "کار درنیامده بذار یک سوژه دیگر بهت بدهم" گفتم سوژه و سوژه‌های دیگری خودم دارم ولی منظور شما را از درنیامده متوجه نمی‌شوم. توضیح بیشتری نداد و گفت سوژه دیگرت را اگر نوشته‌ای برایم بفرست. آن کتاب دیگرم درباره هما روستا بود که برایش ایمیل کردم اما تلویحا آن را هم رد کرد. (قبل از انعقاد کلام این یکی هم با اسم و رسم دیگری چاپ نشود صلوات) پرده دوم: جریان کتاب اصغر را برای مدیر محترم نشر لوح فکر مطرح کردم، و ایشان پس از خواندن همان سه چهار پرده‌ای که پیشتر برای م.ی.خ فرستاده بودم، از چاپ کتاب استقبال کرد و نهایتا کتاب با عنوان در اردیبهشت ۴۰۲ روانه بازار نشر، و با استقبال خوبی هم مواجه شد به طوریکه ظرف چند ماه به چاپ دوم رسید. پرده سوم: بهار ۴۰۳ جمعه‌ عصری به ثالث رفته بودم، در خلال تورق کتاب‌ها چشمم به جناب مستطاب م.ی.خ افتاد، پس از سلام و علیک و احوالپرسی گفت "کتابت رو گرفتم خیلی خوب شده به چاپ دوم هم رسید آفرین. کار جدید چی داری؟" گفتم روی دو قاتل دیگر کار کرده‌ام. گفت: "حتما یک روز هفته آینده در ثالث جلسه بگذاریم راجع بهش صحبت کنیم." یک کتاب هم به من هدیه داد و خداحافظی کردیم. بیرون آمدنی به خواهرم گفتم: "کتابم را بدهم که باز بگوید درنیامده!" پرده چهارم: دیروز ۲۸ تیر ۴۰۳ یکی از دوستان استوری ک.م مستدساز را برایم فرستاد. اول فکر کردم کتابم را معرفی کرده، اما وقتی باز کردم متوجه شدم فقط جلد و سوژه همان است اما نویسنده دیگری است! انگار آب سردی روی سرم ریخته باشند، هاج و واج ماندم که مگر داریم؟ مگر می‌شود؟ این دیگر چه بی‌اخلاقی است؟! مثل کسی که بچه‌اش را دزدیده باشند شدم اسپند روی آتش. لامصبا لاقل جلد را کپی نمی‌کردید! امروز نویسنده آن کتاب پیام داده که "من از کتاب شما در کتابم استفاده کردم و به کتاب شما هم ارجاع دادم" در مورد جلد هم نوشته: "من درباره شباهت جلد به نشر گفتم اما توضیحشون این بود که خوب کتاب من ناداستانه و با اون برچسب قرمز روی چشم اصغر قاتل کانسپت جلد تغییر کرده"! پرده پنجم: و اما درد من؛ هم م.ی.خ و هم ک.م در معرفی این کتاب تازه هیچ اشاره‌ای به «ابوالهول جنایات» نکرده‌اند. هر دو مثل این‌که کشف تازه‌ای کرده باشند، با ذوق‌زدگی فراوان از اصغر نوشته‌اند و کتابی که قرار است هفته بعد بیاید و غوغا کند! نمی‌دانم این دو بزرگوار واحدی با عنوان روش تحقیق در دانشگاه پاس کرده‌اند یا نه اما یکی از ارکان اصلی روش تحقیق ادبیات تحقیق است ؛ادبیات تحقیق یعنی نگاهی به این‌که قبلا چه کاری راجع به این سوژه‌ی وامانده شده است و اصلا آیا کاری شده یا نه. اگر شده، باید به آن اشاره کرد، چون آن فرد اول گل لگد نکرده، آن مفلوک دانه به دانه کتابخانه‌ها و روزنامه گ‌های قدیمی را شخم زده... باشد، اصلاً این کتاب تازه ناداستان و اصلا با ارجاع به کتاب من حتی با ارجاع به منابع کتاب من. جناب م.ی.خ، سوژه مگر قحطی بود؟ بله در یک سال ممکن است سه کتاب راجع به تختی و مشروطه و هزار سوژه‌ی دیگر دربیاید ولی یک کاراکتر قاتل که یک سری منابع محدود دارد در فاصله یک سال؟! برادر من، یکی قبلا این مسیر را با پای پیاده رفته؟ حالا همان مسیر را با کجاوه می‌پیمایی و برای خودت کف هم می‌زنی؟! بعد هم استدلال می‌کنی که فهیمه خوب ننوشته؟! چقدر با اخلاقی! چقدر ادیبی! چقدر فرهیخته‌ای! آفرین بر تو... .
Ko'proq ko'rsatish ...
ابوالهول جنایات - انتشارات لوح فکر
کتاب ابوالهول جنایات، گزارشی از نخستین قاتل زنجیره‌ای ایران نوشته فهیمه نظری توسط انتشارات لوح فکر چاپ و منتشر شد.
12 618
195
رمانی که به‌تازگی در روسیه توقیف شده دادستانی کل روسیه، در اقدامی بی‌سابقه، به یک ناشر خارجی دستور داده یک رمان پرفروش را به‌دلیل «تهدیدهای امنیتی» از بازار کتاب جمع‌آوری کند؛ رمان «موش» نوشته‌ی ایوان فیلیپوف که سال ۲۰۲۳ منتشر و با استقبال فراوان هم روبه‌رو شد. در این رمان تخیلی، یک موش از یک آزمایشگاه که در آن به ساخت واکسنی برای طولانی کردن عمر ولادیمیر پوتین مشغول‌اند، فرار می‌کند و وضعیت آخرالزمانی در مسکو به وجود می‌آورد. رهبر کلیسای ارتدوکس روسیه و سردبیر راشاتودی هم به‌عنوان مهم‌ترین شیپور تبلیغاتی کرملین از شخصیت‌های این رمان هستند و نویسنده‌اش گفته موضوع رمان «بررسی ویروس جنگ» است. ایوان فیلیپوف، خبرنگار و نویسنده و صاحب در تلگرام است که در آن «گزارشگران Z» را زیر نظر دارد؛ یعنی خبرنگاران مورد حمایت کرملین که از عوامل کلیدی تبلیغات سیاسی کرملین محسوب می‌شوند. فیلیپوف چندی پیش واکنش‌های «گزارشگران Z» درباره‌ی رمانش را جمع‌آوری کرد که آن را «مملو از روسیه‌هراسی» خوانده بودند و از این‌که این رمان در کتاب‌فروشی‌های روسیه فروخته می‌شود، ابراز انزجار کرده بودند. یک هفته بعد، ناشر اعلام کرد که از دادستانی کل روسیه دستور ممنوعیت پخش «موش» را دریافت کرده. کتاب‌فروشی «اکوی کتاب» هم گزارش داد که نامه‌ای از روس‌کم‌نادزور (نهاد دولتی ناظر بر ارتباطات و فناوری اطلاعات) دریافت کرده که رمان «موش» حق فروش ندارد چون حاوی «اطلاعات دروغین و حامی تروریسم و اطلاعاتی است که باعث بی‌نظمی و بی‌ثباتی کشور می‌شود و امنیت ملی و جان و سلامت شهروندان روس را تهدید می‌کند». تا همین اواخر انتخاب کتاب برای چاپ در روسیه بر عهدهٔ ناشر بود و برخلاف ایران به دریافت مجوز قبل از چاپ نیاز نداشت. هنوز هم به‌ظاهر این روند تغییر نکرده، اما با تشدید فضای امنیتی، ناشران اغلب به خودسانسوری روی آورده‌اند. هنوز هیچ قانونی که انتشار یا فروش کتاب در روسیه را محدود یا ممنوع کند، تصویب نشده، اما به‌تازگی نهاد ویژه‌ای تأسیس شده برای این‌که تصمیم بگیرد کدام کتاب‌ها حق عرضه به بازار دارند. فهرست کتاب‌هایی که در روسیه ممنوع اعلام شده، در پایگاه اینترنتی وزارت دادگستری این کشور پیوسته به‌روز و گسترده‌تر می‌شود. جزئیات بیشتر را در بخوانید. .
Ko'proq ko'rsatish ...
12 035
177
آیا رئیس‌جمهور شدن پزشکیان نتیجهٔ «مهندسی انتخابات» بود؟ یا آن‌گونه که من انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم را دیدم و فهمیدم حالا که انتخابات تمام شده و جزئیات خین‌وخین‌ریزی‌های «جبهه‌ی انقلاب» در جدال درونی با خود و جدل‌ها با جبهه‌ی مقابل را دیدیم، حرف‌های دو هفته پیش از انتخاباتِ معاون سیاسی سپاه در کنار دیگر جزئیات روند انتخابات بیشتر معنا می‌گیرد. سردار یدالله جوانی گفته بود سه انتخابات قبلی از نظر میزان مشارکت زیبنده نبود و میزان مشارکت در کنار انتخاب فرد اصلح وجه مهم انتخاباتِ مطلوب نظام است و نیاز داریم از «حماسه‌ی» تشییع رئیسی «حماسه‌ی حضور» انتخاباتی خلق کنیم و صحنه‌ی انتخابات یکی از میدان‌های شمارشِ پیروانِ ولایت است. حالا می‌توان مطمئن‌تر گفت که تأیید صلاحیت پزشکیان، در کنار ردصلاحیت جهانگیری و آخوندی، به‌قصد بالابردن میزان مشارکت انجام شد تا حضورش به‌عنوان کبریت بی‌خطر کمک کند به حل نسبی مشکل «وجه مهم مشارکت»، ولی خب ظاهراً پیش‌بینی نکرده بودند که پزشکیان موفق به عقب زدن «فرد اصلح» هم خواهد شد؛ چنان‌که حالا، چند روز پس از انتخابات، صدای برخی چهره‌های خودشان هم از نتیجه‌ی «مهندسی شورای نگهبان در چینش نامزدها» درآمده است. در یادداشت زیر نکاتی را آورده‌ام ازجمله درباره‌ی نگاه حکومت به این انتخابات، مهندسی شورای نگهبان و نتیجه‌ی آن، جایگاه مسعود پزشکیان، جمعیتی که خامنه‌ای و سپاه روی آن‌ها به‌عنوان «جوهره‌ی پای‌کار نظام» حساب می‌کند، اختلافات درونی جبهه‌ی انقلاب، جایگاه و نقش اصلاح‌طلبان و اپوزیسیون، و نیز رفتار سیاسی مردم؛ چه آنانی که مقاومت مدنی را در «رأی سلبی دادن» یافتند و چه آنانی که روش «رأی ندادن» را برای مقاومت مدنی برگزیدند. می‌توانید همین‌جا هم بخوانید👇🏻
Ko'proq ko'rsatish ...
آن‌گونه که من انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم را دیدم و فهمیدم
حالا که انتخابات تمام شده، حرف‌های معاون سیاسی سپاه در کنار دیگر جزئیات روند انتخابات اخیر بیشتر معنا می‌گیرد.
12 619
208
منابعی برای دانستن بیشتر درباره ۱۸ تیر ۷۸ کامل‌ترین گزارش ویژه‌نامه مفصل و جامعی است که مجله چشم‌انداز ایران در ششمین سالگرد ۱۸ تیر (سال ۸۴) و به همت پروین امامی منتشر کرد. مخصوصا گزارش حدودا ۳۰ صفحه‌ای اول مجله که روایت دقیقی است از ماجرا. بعد هم تحلیل و گفت‌وگو با افرادی که مستقیم درگیر ماجرا بودند و نیز اسناد مربوط به واقعه ازجمله متن کامل گزارش هیات ویژه شورای عالی امنیت ملی. واقعا دست خانم امامی درد نکند که کار ماندگاری کرد. نسخه پی‌دی‌افش را می‌توانید از دانلود کنید. مجله پیام امروز، که یکی از بهترین مجله‌های تاریخ مطبوعات ایران است و گزارش‌هایش از برجسته‌ترین نمونه‌های گزارش‌نویسی، همان زمان درباره وقایع کوی منتشر کرد. حسن سربخشیان که چندتا از معروف‌ترین عکس‌های آن ماجرا را گرفته هم چند سال پیش در کلیپی از عکس‌هایش روایتش از ۱۸ تیر را بیان کرد که آن‌ها را می‌توانید در ببینید یا از دانلود کنید. هم روایت مصطفی تاجزاده از ماجراست. تاجزاده در آن زمان معاون سیاسی وزیر کشور بود و از جمله مسئولانی بود که ساعت‌های زیادی در کوی حضور داشت. بعد هم عضو کمیته تهیه گزارش شورای عالی امنیت ملی بود. مستند شتک خون روایت جواد منتظری و آسیه امینی از این واقعه است. منتظری، دبیر عکس وقت روزنامه خرداد و همسرش امینی، روزنامه‌نگار، از اولین کسانی بودند که صبح روز ۱۸تیر برای تهیه عکس و خبر به کوی دانشگاه رسیدند. پیمان هوشمندزاده از کوی دانشگاه، ۱۳۷۸ دست‌کم یک رمان هم هست که ماجرایش در روزهای کوی می‌گذرد: پاگرد نوشته محمدحسن شهسواری که دو سه سال بعد از اتفاقات کوی منتشر شد. چند نفر در خیابان‌های اطراف دانشگاه از دست ماموران فرار می‌کنند و به خانه‌ای پناه می‌برند. هر کدامشان، ازجمله صاحبخانه، قصه‌ای دارند. معرفی مفصل‌تر این کتاب را می‌توانید بخوانید. درباره نقش فرهاد نظری (فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران) در کوی دانشگاه در پست‌های بعدی چند عکس و فیلم مرتبط را هم می‌گذارم. .
Ko'proq ko'rsatish ...
9 057
173
#کافه_فردا مجله‌ی جدید رادیوفردا است که جمعه‌ها صبح زنده پخش می‌شود. یک میز چند دقیقه‌ای آن را هم گاهی به من می‌دهند. 🔸در دومین «کافه فردا» به خبرهای مختلف از ایران و گوشه‌وکنار دنیا و البته حواشی و متن رقابت‌های انتخاباتی می‌پردازیم و در میزهای مختلف این کافه نیز به کتاب «خانه خیابان گاریبالدی»، روخوانی‌های مختلف ترانه‌ی «مرا ببوس»، ابتکار یک شرکت هواپیمایی ژاپنی برای بهبود وضع محیط زیست و عجایب زندگی مردم در اندونزی اشاره می‌کنیم.

مرا ببوس با طعم انتخابات.MP3

10 302
66
پشت جلد چهارم از سری جدید منتشر شد. با گزارشی درباره‌ی یک سوال تاریخی: چرا رمان می‌خوانیم؟ برای تو مخاطب دوست‌داشتنی که رمان دوست داری، چندین رمان حسابی و خواندنی معرفی کرده‌ایم و مروری هم به تازه‌های بازار نشر در انتهای برنامه آمده است.

fin.mp4

8 243
78
سال ۱۳۹۲ که سعید جلیلی چهار میلیون رأی آورد، خامنه‌ای بهش گفت «این چهار میلیون نشانگر وجود یک جوهره در جامعه است» و ازش خواست مثل «نخ تسبیح» آن را گسترش بدهد. پس از ۱۱ سال کشیدن نخ و گسترش دادن تسبیح، نه‌تنها جوهره‌ی «آقا» از ۱۵ درصد مردم کشور بیشتر نشد که میزان مشارکت هم، به‌تعبیر خود خامنه‌ای، به ۴۰ درصد رسید.
10 902
149
خامنه‌ای ۱۳۸۰: برای یک ملت ننگ است در انتخابات ریاست‌جمهوری‌اش ۳۵ یا ۴۰ درصد شرکت کنند. پیداست که مردم به نظام سیاسى خود نه اعتماد دارند و نه امید دارند. خامنه‌ای ۱۴۰۳: دوام و قوام آبروی جمهوری اسلامی متوقف به حضور مردم است. برای اثبات صحت و صداقت نظام حضور مردم یک امر لازم و واجبی است. ۸ تیر ۱۴۰۳: مشارکت زیر ۴۰درصدی مردم (برای اولین بار) که دست‌کم حدود نیمی از آن‌ها هم از وضع موجود ناراضی‌اند.
11 429
145
این پوستر را چند روز پس از کشته شدن ساخت و برایم فرستاد و در خوابگردِ آن روزها منتشر کردم. امشب، در پانزدهمین سالگرد ندا، دوستی این را به یادم انداخت. وه که چه خردادی گذراندیم آن سال و چه سالی گذراندیم آن ٨٨ و چه تمام نشد و نمی‌شود این همه زخم و درد و چه خشک نمی‌شود شتک خون بر در و دیوار هر چه شهر و چه به ته نمی‌رسد این کابوس, این مقدس، این آقا، این نظام...
12 295
101
دومین کلاس ویرایش کانون نگارش ایران محتوای این کلاس به‌صورت آنلاین و در پلتفرم گوگل‌میت ارائه می‌شود، به این صورت که مدرس یک روز قبل از هر جلسه، متنی در حدود یک یا دو پاراگراف را با شما به اشتراک می‌گذارد تا شما در حد دانش و مهارت خودتان آن متن را ویرایش کنید. سپس در جلسۀ آنلاین آموزشی، آن متن را پیش چشمتان ویرایش می‌کند و به هر نکته‌ای که می‌رسد، آن نکته را به‌تفصیل توضیح می‌دهد. این کلاس برخلاف روندِ کلاس‌های ویرایشِ متداول و متعارف است؛ چراکه مدرسانِ آن کلاس‌ها ابتدا مباحث را یک‌به‌یک و به‌ترتیب مطرح می‌کنند و برای هر کدام نمونه‌ای می‌آورند، یعنی از مبانی و نکات ویرایش به نمونۀ متن تمرینی می‌رسند؛ اما در این کلاسْ ما اساس کار را بر نمونۀ متن تمرینی می‌گذاریم و مبانی و نکات ویرایش را به‌اقتضای آن متن تمرینی مطرح می‌کنیم. مخاطبان این کلاس: ویراستاران و مترجمان و نویسندگان خبرنگاران تولیدکنندگان محتوای متنی و صوتی داستان‌نویسان نمایش‌نامه‌نویسان و فیلم‌نامه‌نویسان و هر کسی که دستی بر آتش نوشتن دارد. مدرس: معین پایدار ویراستار و دانش‌آموختهٔ زبان‌شناسی ۶ جلسۀ ۹۰دقیقه‌ای: ۷۰ دقیقه آموزش + ۲۰ دقیقه پرسش‌وپاسخ حق‌الزحمۀ این کلاس ۲۵۰ هزار تومان است که به این کارت واریز می‌کنید و بعد از واریز، از طریق ارسال عکس فیش واریز به اکانت تلگرام ما، ثبت‌نامتان را قطعی می‌کنید و ما در گروه مخصوص کلاس عضوتان می‌کنیم: 5892101313954279 بانک سپه، به‌نام معین پایدار تذکر مهم: لطفاً بعد از واریز حق‌الزحمه، همراه عکس فیش واریز، حتماً اسم و فامیلتان و شمارۀ تلفن همراهی را که با آن در تلگرام هستید، به اکانت تلگرام ما بفرستید. کلاس در روزهای زوج و هر جلسه ساعت ۲۱ تا ۲۲:۳۰ برگزار می‌شود. زمان برگزاری: ۰۴ تیرماه ۱۴۰۳ در ضمن، در گروه تلگرامی مخصوص کلاس‌ها، به تمرینات بیش‌تر و سؤالات شما می‌پردازیم. محتوای کلاس به‌صورت فیلم و صوت در اختیارتان قرار می‌گیرد. ضمناً خوش‌حال‌ترمان می‌کنید اگر... ۱. قبل از برگزاری کلاس، سؤال‌ها و پیش‌نهادها و بعد از برگزاری آن، انتقادهایتان را برایمان بفرستید. ۲. این پست را برای دوستانی که گمان می‌کنید ممکن است این کلاس برایشان جالب یا مفید باشد بفرستید. لطفاً برای ثبت‌نام یا هر گونه سؤال، فقط و فقط به این آیدی پیام دهید: @kniranofficial پایدار باشید و برقرار کانون نگارش ایران
Ko'proq ko'rsatish ...
10 672
95
نوار کاست تبدیل‌شدۀ نایاب (کوکب‌الشرق اُم کلثوم) سیدة الغناء العربی اُم کلثوم افرح یا قلبی على بلدالمحبوب یا بشیرالانس يا بهجةالعیدالسعيد يا طير يا عايش اسیر یا ما ناديت سلوكووس‌الطلا مقابله بكره السودان سلام‌الله على‌الاغنام
7 669
129
مهرجویی؛ دیوانه‌ی دیوانه‌ی دیوانه این ویدئو که برای من به عنوان یک منتقد فیلم و قبل از آن، به عنوان یک دلداده‌ی سینما، نوعی «حاصل عمر» در رویارویی با زندگی و آثار به حساب می‌آید، به یک ویژگی کمتر بررسی‌شده‌ی مهرجویی در کار حرفه‌ای و حتا زندگی شخصی می‌پردازد: دیوانگی و دیوانه‌بازی‌هایش! 👇
مهرجویی ِ دیوانه‌ی دیوانه‌ی دیوانه
امیر پوریا: این ویدئو که برای من به عنوان یک منتقد فیلم و قبل از آن، به عنوان یک دلداده‌ی سینما نوعی «حاصل عمر» در رویارویی با زندگی و آثار داریوش مهرجویی به حساب می‌آید، به یک ویژگی کمتر بررسی شده‌ی او در کار حرفه‌ای و حتی زندگی شخصی می‌پردازد: دیوانگی و دیوانه‌بازی‌هایش! پرسش دیگری در کنار این مبحث، البته در ذهن نقش می‌بندد: آیا قتل جنون‌آمیز و غیر قابل باور او و همسر و همکارش وحیده مخمدی‌فر با این دیوانگی هنرمندانه در طول زندگی، نسبتی داشت؟ 00:00 دل کوچولو و دیوانگی هنرمندانه 00:40 خاطره‌ی خسرو شکیبایی: لاکردار اگه بدونی هنوز چه قدر دوستت دارم 01:35 دیوانه بازی داریوش مهرجویی، گلی ترقی، سهراب سپهری، داریوش شایگان و دیگران 03:09 عینک سیاه روی ملحفه‌ی سفید: درخت گلابی 04:00 مهرجویی به عنوان یک فیلمساز خودافشاگر 04:30 وقتی مهرجویی را خنداندم 05:20 اکبر عبدی دوست داشتنی آن سال‌ها که دیگر نیست 05:48 تمسخر چپ گراها توسط داریوش مهرجویی 06:29 کدام کارگردان مهرجویی را تهدید به قتل کرد 07:13 وقتی مهرجویی با سید بودن خودش شوخی می‌کند 07:40 موتسارت، پیکاسو، ونگوگ، اورسن ولز و دیگر دیوانه‌ها 08:00 وقتی گاو مهرجویی خنده‌آور بود 08:30 عزاداران بیل و غلامحسی ساعدی 09:00 مشد حسن و استحاله در محبوب 09:40 عزت الله انتظامی که ید طولایی در مسخره‌بازی هنرمندانه داشت 10:05 تحلیل بازیگری عرت انتظامی در فیلم گاو 11:00 توصیف احساسات عاشقانه با بد و بیراه 11:58 دایره مینا و فحش در جایگاه قربان‌صدقه رفتن 12:15 موسیقی متن و دیوانه‌بازی‌ ساختاری مهرجویی 12:35 موسیقی فیلم لیلا 12:58 ترانه‌ای با صدای ایرج بسطامی 13:15 همان ترانه با صدای بانو روح‌ انگیز 14:05 تنها خاطره‌ی خوش ما از صدای علیرضا افتخاری 14:25 مهرجویی و موسیقی کلاسیک: یوهان سباستین باخ 15:02 موسیقی متن ناصر چشم‌آذر در فیلم هامون 15:45 موزیک باخ در اجاره نشین ها 16:30 تصنیف لری حسین فرجی و اقتباس چشم آذر 18:00 ترانه‌ای از اندی در موسیقی متن تهران، طهران مهرجویی 18:45 فرق بین جوادپارتی و مهمانی‌ای که واقعاً همان طور است! 19:30 وقتی مهرجویی کارناوال ارواح به راه انداخت 21:10 هیچکاک، فلینی، تارکوفسکی و مهرجویی: تصاویر ذهنی فیلمساز مؤلف 21:38 دختردایی گمشده و سیگار کشیدن از روی ملحفه 22:07 خسرو شکیبایی چند بار نقش کارگردان سینما را برای مهرجویی بازی کرد 22:20 تریاک کشیدن وسط استودیوی فیلمسازی؟! 23:25 رساندن فیلم به جشنواره کوفتی فجر 24:00 تحلیل بازیگری شکیبایی در فیلم میکس 24:56 بمانی، شیرک و گاو: فیلم‌های روستایی مهرجویی 25:40 کمدی سوررئال برای انتقال مضامین اجتماعی 26:41 ارزش‌های تولیدی اجاره نشین ها 27:40 کمدی مهمان مامان و دیوانه‌بازی ساختاری 29:30 سارا، مهرجویی و توی حرف هم پریدن آدم‌ها 29:57 بانو، مهرجویی و تشر زدن آدم‌ها به هم 30:45 هامون، مهرجویی و میزانسن غیرقراردادی 31:06 مهمان مامان و سرپایینی به سمت بالای شهر! 32:20 آیا مهرجویی در یک و نیم دهه‌ی آخر دیگر فیلم خوبی نساخت؟ 33:00 آسمان محبوب: شوخی با عرفان یا فیلم عرفانی به سبک مهرجویی؟ 34:45 سکانس شلنگ‌کشی در چه خوبه که برگشتی 35:20 دختردایی گمشده به سبک فدریکو فلینی 37:15 داستانی از وحیده محمدی فر 37:50 شخصیت سرگشته‌ی علی مصفا 39:50 در رفتن فیلم از معناتراشی 40:30 ترانه‌ی فولکلور دختردایی گمشده 41:40 موسیقی انوشیروان روحانی برای اجرای ترانه توسط مهستی در فیلم مهرجویی 44:20 حاکمیتی که از قتل مهرجویی بهره می‌برد 46:00 زیباترین یادگار مشترک داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر
9 898
174
تاریخچه‌ی سانسور حکومتی در ایران گفت‌وگو با امیر احمدی آریان امیر احمدی آریان (متولد ۱۳۵۸) در گفت‌وگو با باربد گلشیری از کانون هنر/فرهنگ/کنش از سانسور آثارش در ایران می‌گوید. او در دوران فعالیت ادبی‌اش در ایران شش کتاب تألیف و پنج کتاب ترجمه کرد. از تألیفی‌ها سه عنوان توقیف و سه عنوان با سانسور منتشر شد. هیچ‌کدام از ترجمه‌ها نیز از گزند سانسور در امان نماند. در پایان گفت‌وگو، او بخش سانسورشده‌ی فصل پنجم از کتاب اوهام نوشته‌ی پل استر را می‌خواند. استر، نویسنده‌ی شهیر امریکایی، سی‌‌ام آوریل امسال درگذشت. کاملِ گفت‌وگو را این‌جا بشنوید:
Ko'proq ko'rsatish ...
​تاریخچه‌ی سانسور حکومتی در ایران: گفت‌وگو با امیر احمدی آریان
تاریخچه‌ی سانسور حکومتی در ایران: گفت‌وگو با امیر احمدی آریان، نویسنده و مترجم. امیر احمدی آریان (متولد ۱۳۵۸) در گفت‌وگو با باربد گلشیری از کانون هنر/فرهنگ/کنش از سانسور آثارش در ایران می‌گوید. او د
9 945
79
داغ کم ندیده‌ام، حتا عمیق، ولی هیچ تصوری نمی‌توانم داشته باشم از عمق دردی که امروز پدر و مادر نیلو می‌کشند. رفتن نیلوفر امرایی، آن هم این‌گونه ناگهانی و بس زود و تلخ، را به رفیقانم اسد و امیلی و نیز مادرش تسلیت می‌گویم. رضا شکراللهی
9 407
73
شوخ‌طبعی چه نقشی در مقاومت مدنی دارد؟ - اریکا چنووت، برگردانِ عرفان ثابتی یک راه برای اینکه به دشمن نشان دهیم نمی‌تواند همیشه همه‌ی مردم را کنترل کند این است که با او شوخی کنیم. جانجیرا سومباتپونسیری، متخصص علوم سیاسی، در کتاب شوخ‌طبعی و مبارزه‌ی خشونت‌پرهیز در صربستان می‌گوید شوخ‌طبعی می‌تواند کارکردهای کاملاً مشخصی در مبارزه‌ی خشونت‌پرهیز داشته باشد. اول اینکه شوخ‌طبعی ــ به‌ویژه طنز و هجو ــ می‌تواند مستقیماً در برابر تبلیغاتِ حکومت‌ها عرض اندام کند و با افشای حقیقت اجازه ندهد پروپاگاندای حکومت به هدف اصلی خود دست یابد. حرف اساسیِ واتسلاو هاول درباره‌ی قدرت‌آفرینی از پایین و به دست مردم این است که باید «در حقیقت زندگی کرد» ــ یعنی، روایت منفعت‌طلبانه و جعلی حکومت از رویدادها را نپذیرفت. دوم اینکه شوخ‌طبعی می‌تواند در وضعیتی وخیم و ناگوار، حال و هوایی شاد و پرنشاط بیافریند. این تغییرِ احساس به‌ویژه وقتی مهم است که حکومت توسل به زور علیه مخالفان را آغاز کرده است. جشن‌ها می‌توانند سرپناهی برای تعداد زیادی از کسانی باشند که می‌خواهند دمی از احساس ملال، بدبختی و خیانت فارغ شوند. برای مثال در سپتامبر ۲۰۱۱ در تظاهراتی علیه بشار اسد، کنشگران غیرمسلح با وسایل آتش‌بازی و دوربین‌های ویدئویی به مصاف نیروهای امنیتیِ مجهز به تانک و خمپاره‌انداز رفتند. تصاویر ضبط‌شده‌حاکی از ناسازگاری مضحک میان قدرت‌نمایی نظامیان و شوخ‌طبعی معترضانی بود که با ترقه‌بازی و پرتاب فشفشه به آسمان قدرت‌نمایی نظامیان را مسخره می‌کردند. این تصاویر به شکل مؤثری نشان داد که واکنش دولت سوریه به هیچ وجه متناسب با اعتراض شهروندان غیرمسلح نیست. سوم اینکه شوخ‌طبعی اغلب می‌تواند به مردم اجازه دهد راه‌های جدیدی برای مبارزه با وضع موجود در نظر مجسم کنند. در واقع شوخ‌طبعی آن‌قدر تهدیدآمیز است که می‌تواند مرگ‌بار باشد. در نظام‌های تمامیت‌خواه بیان لطیفه‌ای در انتقاد از مسئولان می‌تواند جرم بزرگی به شمار رود. علت این امر آن است که تمامیت‌خواهی مبتنی است بر کنترل کامل روایت اجتماعی و تاریخی ــ همان به‌اصطلاح، «یگانه حقیقت» ــ و به طور عام، جریان اطلاعات. در دوران حکومت استالین، صدها شهروند اتحاد جماهیر شوروی به جرم لطیفه‌گویی در انتقاد از رژیم به مرگ یا حبس در اردوگاه‌های کار اجباری محکوم شدند. در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۴۲ و ۱۹۴۴، «دادگاه خلق برلین» ۴۹۳۳ نفر را به جرم بیان «لطیفه‌های مأیوس‌کننده» درباره‌ی حزب نازی به مرگ محکوم کرد. در سال ۱۹۴۴، یک کارگر کارخانه‌ی مهمات‌سازی در برلین به جرم تضعیف جنگ «از طریق سخنان مغرضانه» اعدام شد. جرم او چه بود؟ تعریف این لطیفه‌ برای همکارانش در کارخانه‌: «هیتلر و گورینگ بالای برج مخابرات برلین ایستاده‌اند. هیلتر می‌گوید دلش می‌خواهد کاری بکند تا اهالی برلین شاد شوند. گورینگ می‌گوید: خب چرا نمی‌پَری پایین؟» به‌رغم این تلاش‌ها برای کنترل کامل، لطیفه‌های طنزآمیز درباره‌ی مسئولان نازی و حکومت استالین در دوران سلطه‌ی این دو نظام تمامیت‌خواه بر سر زبان‌ها بود. این لطیفه‌ها را معمولاً در مشروب‌فروشی‌ها درِگوشی برای دوستان صمیمی و رازدار تعریف می‌کردند. هدف از این کار خالی کردن و سبک کردن خود بود، نه لزوماً مقاومت فعال. اما رواج انتقاد و طنز حتی در دوران سلطه‌ی حکومت‌های تمامیت‌خواه نشان می‌دهد که هیچ نظامی نمی‌تواند همیشه همه‌ی مردم را به طور کامل کنترل کند و وقتی بسیاری از مردم لطیفه‌گویی را آغاز کنند، ممکن است خودشان به‌تدریج بفهمند که امپراتور برهنه است. به همین علت است که شوخ‌طبعی برای نظام‌های ستمگر فوق‌العاده خطرناک است. به قول خالد القشطینی، نویسنده‌ی عراقی، «شوخ‌طبعی در تاریک‌ترین دوران یک ملت ضروری‌تر است، زیرا در چنین زمان‌هایی است که مردم ایمان به خود را از دست می‌دهند، ناامید می‌شوند و به ورطه‌ی اندوه و افسردگی فرو می‌افتند. در چنین وقت‌هایی زندگی بی‌معنا به نظر می‌رسد و انسان احساس می‌کند وطنش به تار عنکبوت شبیه شده است. مردم ارتباط با یکدیگر را از دست می‌دهند و سرانجام به انزوا تن می‌دهند. در نتیجه، اراده و میل به اتحاد و مقاومت از بین می‌رود. شوخ‌طبعی بهترین دارو برای درمان چنین بیماری‌هایی است. خنده انسان را از دام رخوت و افسردگی می‌رهاند؛ بیان لطیفه‌های سیاسی دوباره شهروندان را با یکدیگر مرتبط می‌کند. حالا دیگر هیچ‌یک از آنها تنها نیستند. به این ترتیب می‌فهمیم دیگرانی نیز هستند که با ما هم‌نظرند و درد و رنج و امیدهای مشترکی با ما دارند. خنده نوعی احساس برادری جمعی می‌آفریند. هیچ‌کس در تنهایی نمی‌خندد». به همین علت است که، به نظر القشطینی، پرورش حس طنز و شوخ‌طبعی سیاسی و استفاده‌ی گسترده از آن برای موفقیت راهبرد مقاومت مدنی ضروری است.
Ko'proq ko'rsatish ...
شوخ‌طبعی در مقاومت مدنی چه نقشی دارد؟ | آسو
یک راه برای اینکه به دشمن نشان دهیم که نمی‌تواند همیشه همه‌ی مردم را کنترل کند این است که با او شوخی کنیم. جانجیرا سومباتپونسیری، متخصص علوم سیاسی، در کتاب شوخ‌طبعی و مبارزه‌ی خشونت‌پرهیز در صربستان
13 097
343
مرگ دیکتاتور در میانه‌ی تف انداختن و شادمانی در آذر ۱۳۸۵ که اگوستو پینوشه دیکتاتور شیلی درگذشت، دو سه روزی جسد او را در محلی قرار داده بودند تا هوادرانش به او ادای احترام کنند و آخرین وداع. در این مراسم که برای مخالفان و شکنجه‌شدگان و بستگان قربانیان حکومت ۱۸ ساله‌ی پینوشه چندش‌آور و خشم‌انگیز بود، ۶۰ هزار نفری شرکت کردند، اغلب با گریه و زاری و سلام هیتلری (عکس بالا را ببینید). در خیابان‌ها اما بستگان قربانیان و آسیب‌دیدگان از استبداد و شکنجه و کشتار دوران پینوشه به شادی و پایکوبی مشغول بودند. با مرگ پینوشه، خانم میشل باچلت، رئیس‌جمهور سوسیالیست شیلی، در وضعیت مخمصه‌آمیزی قرار گرفت. او امتناع کرد که برای دیکتاتور مراسم دولتی تدفین برگزار کند. پدر باچلت، مقام افسر ارشد وفادار به دولت آلنده، قربانی تعدی و شکنجه‌های حکومت پینوشه شد و جان خود را از دست داد. خانم باچلت نیز مجبور شد با مادرش به خارج بگریزد. با این همه او حالا در مقام ریاست‌جمهوری می‌بایست ضمن ممانعت از برگزاری مراسم دولتی برای رئیس شکنجه‌گران پدر خویش و کسی که باعث شد سال‌ها در تبعید از کشورش به‌سر برد، نماینده‌ای به اجتماع خانواده و بستگان و هواداران پینوشه بفرستد، چرا که بخشی از جامعه که در دوران پینوشه به آلاف و الوفی رسیده بود یا درس لازم را از جنایات دیکتاتوری نگرفته بود و نیز بخشی از ارتش که همچنان به پینوشه ارادات داشتند، انتظار داشتند که دولت چنین اقدامی انجام دهد. باچلت هم درست یا نادرست تصمیمش این شد که وزیر دفاع را نوک‌پایی و تلگرافی به مراسم خانواده و بستگان و هواداران پینوشه بفرستد و قال قضیه را بکند. وزیر دفاع که به مراسم رسید، هوادران پینوشه با هوکردن او نشان دادند که تأملات دولت بی‌مورد بوده و سیروسلوک و ذهن قطبی‌شده ‌یهواداران پینوشه مشکلش بیشتر از آن است که با برخی اقدامات دولت تغییری در آن آنجام شود. در این میان، کوادرودوس پراتس، نوه‌ی ژنرال کارلوس پراتس، فرمانده کل ارتش شیلی در دوران آلنده، هم به صرافت افتاد که از برابر جسد پینوشه عبور کند و به سبک خود به مرگ او واکنش نشان دهد. ژنرال پارتس که سال ۱۹۷۳ با کودتای پینوشه به آرژانتین گریخته بود، یک سال بعد در این کشور همراه با همسرش در جریان انفجار ماشینش به قتل رسید. دادگاهی در آرژانتین سازمان امنیت پینوشه را مسئول این انفجار اعلام کرد. نوه‌ی پارتس وقتی پس از چند ساعت ایستادن در صف به جلوی جنازه پینوشه رسید، در میان چشمان حیرت‌زده‌ی هواداران دیکتاتور آب دهانش را به سوی جنازه‌ی او پرت کرد. سربازان نزدیک به جسد کوادرودوس را بازداشت کردند، که پس از چند ساعتی آزاد شد. کوادردوس، با اشاره به این‌که پینوشه بابت جنایات حکومتش محاکمه نشد و نیز به دلیل خشم از اقدام او و عوامل حکومتش در نابودی پدربزرگ و مادربزرگش، گفته بود که به لحاظ درونی احساس نیاز می‌کرد که چنین اقدام غیرمتعارفی را انجام دهد. کوادردوس در مقام مشاور سیاسی یک انجمن محلی در یکی از محلات ثروتمندنشین سانتیاگو شغل خود را از دست داد. در جامعه اما هواداران اقدام او کم نبودند. نمایندگانی در مجلس پیشنهاد کردند که یک «تفگاه‌ ملی» با نام آگوستو پینوشه ایجاد شود. و هنوز هم جامعه‌ی شیلی درگیر بازخوانی تاریخ استبدادی و جنایات دوران پینوشه است؛ دورانی با دست‌کم سه هزار کشته‌ی سیاسی، ۳۰ هزار مورد شکنجه و ۳۰۰ هزار تبعیدی و گریخته از میهن خویش.
Ko'proq ko'rsatish ...
Hosseinifard | گشت‌ها
12 530
305
🖋 نامه‌ای به مخاطبان دوستان و همراهان گازت، سلام من الهه خسروی یگانه هستم و می‌خواهم باز هم بابت تاخیر در انتشار گازت از شما عذرخواهی‌ کنم و البته دلایلش را برایتان توضیح دهم. همان‌طور که می‌دانید گازت به مشروطه رسیده و این یعنی شروع یک فصل طوفانی پرماجرا، چه برای من و چه برای پادکست. اما نکته اینجاست که درست در همین زمان، نه تنها من به خاطر معیشت و البته مشکلات زندگی مجبورم کار کنم که استودیو را هم از دست داده‌ایم و در نبود صادق، استودیو، تدوینگر و... تمام روند تولید گازت از پژوهش، نوشتن متن، اجرا، صدابرداری، تدوین و... بر عهده من افتاده. در واقع گازت به یک کار تمام وقت تبدیل شده که متاسفانه نمی‌تواند از نظر مالی خودش را تامین کند. پیدا کردن اسپانسر برای گازت کار سختی است. جدای از خط قرمز‌های من منوط به دولتی نبودن اسپانسر، محتوای گازت محتوایی نیست که شرکت‌ها یا موسسات مختلفی که در قالب مسئولیت اجتماعی ممکن است اسپانسر پادکست‌ها شوند را جلب کند. طی چند ماه گذشته من تلاش‌های زیادی کردم تا گازت را به کار اصلی خودم تبدیل کنم اما نشد. برای همین به این فکر افتادیم که شاید با حمایت دوستانی که خارج از ایران زندگی می‌کنند بتوانیم انتشار گازت را از سر بگیریم. برای همین یک حساب کاربری در پلتفرم patreon باز کردیم که شما می‌توانید با پرداخت ماهیانه مبلغی اندک حامی در انتشار گازت باشید. جدای از این البته که من هم همه تلاشم را به می‌کنم به قدر وسع بکوشم که در میان همه گرفتاری‌ها و سختی‌های زندگی، روند انتشار گازت را ادامه دهم. همه آرزوی من این است که اگر در دل تاریکی چراغی روشن کنم. این عهد من و صادق با گازت و با مخاطبان آن است. عهدی که امیدوارم بتوانم ادا کنم. قربان شما برای حمایت از خارج از ایران روی لینک زیر کلیک کنید: کانال گازت:
Ko'proq ko'rsatish ...
Get more from gazettecast on Patreon
مرور تاریخ ایران از میان صفحات مطبوعات
8 138
19
چاقو تأملاتی پس از یک ترور ناکام نویسنده: سلمان رشدی ترجمه: گروه مترجمان پنهان نشر پنهان، ۱۴۰۳

چاقو - سلمان رشدی.pdf

10 962
336

2_5346281346241152966.pdf

1
0
چاقو - نسخه موبایل

چاقو - سلمان رشدی.pdf

1
0
«قمرهای مشتری» ✍️ آلیس مونرو 🖋 ترجمهٔ وازریک درساهاکیان نگاه‌نو، ش. ۹۹ (پاییز ۱۳۹۲)، صص. ۲۵-۳۹

وازریک درساهاکیان.pdf

8 694
102
دیکتاتورِ مدعیِ فضل که باشی، کلِ کارنامه‌ی مشهورترین نویسندگان دنیا و ترتیب آثارشان هم همان است که تو خوانده‌ای یا دیده‌ای.
12 279
142
🔸، کارگردان شناخته‌شده و منتقد جمهوری اسلامی، توسط قوه قضائیه جمهوری اسلامی به هشت سال زندان، شلاق و جزای نقدی محکوم شده است. 🔸بابک پاک‌نیا، وکیل آقای رسول‌اف، روز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت با انتشار پیامی در شبکه ایکس، توئیتر سابق، اعلام کرد موکلش به موجب حکم صادره از شعبه‌ی ۲۹ دادگاه انقلاب اسلامی به تحمل هشت سال حبس (۵ سال قابل اجرا)، شلاق، جزای نقدی و ضبط مال محکوم شد. 🔸او در ادامه تصریح کرد این حکم در شعبه‌ ۳۶ دادگاه تجدیدنظر عینا تایید و اکنون پرونده به اجرای احکام ارسال شده است. 🔸آقای پاک‌نیا می‌گوید دلیل اصلی صدور این حکم، امضای بیانیه‌ها و ساخت فیلم و‌ مستند است که از نظر دادگاه، این اقدامات مصداق «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» محسوب می‌شود.
Ko'proq ko'rsatish ...
12 536
50
#رادیوسورن شروع شد و اولین اپیزود رادیو سورن را تقدیم می‌کنم به تمام موفق‌نشدگان جهان... ماجرا، ماجرای محمدعلی‌ست؛ جوانی که دل به پکیج‌های موفقیت، کتاب‌های انگیزشی، انرژی و معجزه و چیزهای واهی بسته و دور و برش پر است از کتاب‌های گول‌زننده و شبه‌علم. در این اپیزود داستان محمدعلی و کتاب‌هایش را می‌شنویم... در کست‌باکس "رادیو سورن" را جستجو کنید.

چرا محمدعلی موفق نشد-رادیوسورن.mp3

9 315
166
فراخوان یک جایزه‌ی جدید جایزه‌ی‌ فرهنگی و ادبی «ایران‌ویج» در دو شاخه‌ی‌ داستان کوتاه و ترانه و شاخه‌ی‌‌ ویژه محیط زیست ایران برگزار می‌شود.  داستان‌ها و ترانه‌هایی در این جایزه داوری خواهند شد که از طریق مهر به فرهنگ، آداب، آیین‌ها، اشخاص، تاریخ و جغرافیای ایران، مخاطب خود را به کشف دوباره‌ی‌ ایران‌زمین دعوت می‌کند. آثار رسیده پس از ارزیابی اولیه توسط هیئت انتخاب، به مرحله‌ی‌ نهایی راه خواهند یافت. آثار رسیده به مرحله‌ی‌ نهایی، ۱۰ داستان و ۱۰ ترانه‌ خواهد بود که داوران مرحله‌‌ی نهایی، ۳ داستان و ۳ ترانه را به‌‌عنوان آثار برگزیده انتخاب و معرفی می‌کنند. هیئت داوران بخش ترانه (به ترتیب الفبا): مونا برزویی؛ شاعر و ترانه‌سرا سهراب پورناظری؛ موسیقیدان، آهنگساز، نوازنده و فعال اجتماعی کامران رسول‌زاده؛ آهنگساز، ترانه‌سرا، شاعر، خواننده و بنیانگذار فستیوال یوالیتی (فیلم و تئاتر موزیکال) در فرانسه  هیئت داوران بخش داستان (به ترتیب الفبا): بهنام بهزادی؛ کارگردان، فیلمنامه‌نویس و تدوینگر محمدحسن شهسواری؛ نویسنده، رمان‌نویس، فیلمنامه‌نویس و مدرس داستان‌نویسی زهرا عبدی؛ نویسنده، رمان‌نویس، مدرس داستان‌نویسی، شاعر و فعال اجتماعی مرتضی مردیها؛ فیلسوف، نویسنده و استاد دانشگاه علی مصفا؛ فیلمساز، بازیگر و مترجم  دبیران جایزه: زهرا عبدی و محمد مرکبیان مدیر اجرایی: حدیث باقری برگزیده‌‌ی محیط زیست: در این بخش، هیئت داوران جایزه‌ی‌ برتر را پیشکش کسی خواهد کرد که در سال گذشته برای آگاهی‌بخشی و نگهداری و حفظ محیط‌زیست ایران، بیشترین و مؤثرترین محتوا را در شبکه‌های اجتماعی تولید کرده است. داوری این بخش سازوکاری با انتخاب مردمی خواهد داشت که جزییات آن در صفحه‌ جایزه‌ ‌ایرانویج منتشر خواهد شد. جوایز در هر بخش: داستان و ترانه‌ی برگزیده: هر نفر ۳۰ میلیون تومان به همراه تقدیرنامه نفر دوم: ۲۰ میلیون تومان به همراه تقدیرنامه نفر سوم: ۱۰ میلیون تومان به همراه تقدیرنامه برگزیده‌ محیط‌زیست: ۳۰ میلیون تومان به همراه تقدیرنامه جزئیات بیشتر شامل قوانین، شیوه‌نامه، راه تماس و تقویم مسابقه را در متن فراخوان بخوانید 👇
Ko'proq ko'rsatish ...
نخستین دوره‌ی‌ جایزه‌ی ایران‌ویج
جایزه‌ی‌ فرهنگی و ادبی «ایران‌ویج» در دو شاخه‌ی‌ داستان کوتاه و ترانه و شاخه‌ی‌‌ ویژه محیط زیست ایران برگزار می‌شود. 
14 089
324
پل استر در ۷۷ سالگی درگذشت پل استر، نویسنده‌ی پرکار آمریکایی که از آثار معروفش می‌توان به «سه‌گانه‌ی نیویورک» اشاره کرد، بر اثر عوارض ناشی از سرطان ریه در ۷۷ سالگی درگذشت. روزنامه نیویورک تایمز سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت به نقل از یکی از دوستان این رمان‌نویس نوشت که استر در خانه‌اش در بروکلین نیویورک درگذشت. سیری هاستودت، همسر و نویسنده‌ی همکار پل استر، نخستین بار سال گذشته تشخیص سرطان او را اعلام کرده بود. آقای استر در سال ۱۹۴۷ در نیوآرک ایالت نیوجرسی به دنیا آمد و در دهه‌ی ۱۹۸۰ با آثاری مانند «سه‌گانه‌ی نیویورک» به نماد ادبی نیویورک تبدیل شد. این سه‌گانه که تغییری فلسفی در ژانر پلیسی ایجاد کرد، به زبان فارسی هم ترجمه شده است. حرفه‌ی آقای استر در سال ۱۹۸۲ با کتاب خاطراتش به نام «اختراع تنهایی» اوج گرفت که روایتی تکان‌دهنده از رابطه‌ی او با پدر تازه‌درگذشته‌اش بود. اولین رمان او، «شهر شیشه‌ای»، قبل از انتشار توسط یک انتشاراتی کوچک در کالیفرنیا در سال ۱۹۸۵ از سوی ۱۷ ناشر رد شده بود. به گزارش نیویورک تایمز، همان‌طور که شهرت پل استر افزایش یافت، او به‌عنوان پاسدار گذشته‌ی ادبی غنی بروکلین جلوه کرد و همچنین الهام‌بخش نسل جدیدی از رمان‌نویسانی شد که در دهه‌ی ۱۹۹۰ و بعد از آن به منطقه هجوم آوردند. استر اغلب در گزارش‌های خبری به عنوان یک «سوپراستار ادبی» معرفی می‌شد. ضمیمه‌ی ادبی «تایمز» بریتانیا زمانی او را «یکی از فوق‌العاده‌ترین نویسندگان آمریکایی» نامید. او از کار با کامپیوتر پرهیز داشت و اغلب با خودکار در دفترچه‌های مورد علاقه‌اش می‌نوشت. پل استر در سال ۲۰۰۳ به نشریه‌ی «پاریس ریویو» گفت: «کیبورد همیشه مرا می‌ترساند. قلم ابزار بسیار ابتدایی‌تری است. احساس می‌کنی کلمات از بدنت بیرون می‌آیند و بعد کلمات را در صفحه فرو می‌کنی. نوشتن برای من همیشه یک تجربه‌ی فیزیکی بوده است». این نویسنده‌ی آمریکایی فیلمنامه‌نویس هم بود و فیلمنامه‌ی فیلم «دود» را نوشت که ارواح گمشده‌ای را به تصویر می‌کشید که در یک مغازه‌ی تنباکوفروشی در بروکلین حضور داشتند. این فیلم را واین وانگ در سال ۱۹۹۵ کارگردانی کرد. رمان‌های اگزیستانسیالیستی استر در اروپا نیز بسیار محبوب بودند. از دیگر آثار مهم او می‌توان به «مون پالاس»، «خاطرات زمستان»، «کتاب اوهام» و «دیوانگی‌های بروکلین» اشاره کرد. بسیاری از آثار این نویسنده‌ی آمریکایی به زبان فارسی ترجمه شده است.
Ko'proq ko'rsatish ...
پل استر، نویسنده آمریکاییِ «سه‌گانه نیویورک»، در ۷۷ سالگی درگذشت
استر اغلب در گزارش‌های خبری به عنوان یک «سوپراستار ادبی» معرفی می‌شد. ضمیمه ادبی «تایمز» بریتانیا زمانی او را «یکی از فوق‌العاده‌ترین نویسندگان آمریکایی» نامید.
12 870
160
ماجرای دروغ شاخدار حکومت از «ندامت اشکان خطیبی در مصاحبه با رادیوفردا» این روزها در سایت‌های نزدیک به حکومت کلیپی سه‌دقیقه‌ای به همراه خبر «اظهار ندامت و پشیمانی اشکان خطیبی در مصاحبه با رادیوفردا» منتشر شده است. بخش اول کلیپ سه جمله از مصاحبه را به هم چسبانده که القا کند خطیبی به‌خاطر از دست دادن آن‌چه در ایران داشته، پشیمان است. او اما در مصاحبه‌ی اصلی توضیح می‌دهد که احساس کرده برخی از پست‌های مدیریتی‌اش در ایران او را «تبدیل به چرخ‌دنده‌ای در یک ماشین سرکوب» کرده بوده و به همین دلیل تصمیم گرفته از آن فضا خارج شود. در قسمت دیگری از کلیپ دستکاری‌شده، بخشی از اواسط یک جمله‌ی طولانی را می‌شنویم. خطیبی در مصاحبه‌ی اصلی توضیح می‌دهد که می‌خواهد به‌رغم مشکلاتش به هنرمندان مهاجر کمک کند. در کلیپ اما این‌گونه القا می‌شود که او در حال اظهار پشیمانی از وضعیت خود است. بخش سوم کلیپ نیز برعکس صحبت‌های اصلی خطیبی است. او می‌گوید بازجویش در ایران به او جملات توهین‌آمیزی گفته و خطیبی نیز برای اثبات اشتباه بودن حرف‌های بازجو، انگیزه‌ی بیشتری پیدا کرده و از این انگیزه برای کار کردن روزانه در شرایط سخت روحی‌اش استفاده کرده است. کلیپ اما با چسباندن پنج جمله از جاهای مختلف مصاحبه القا می‌کند که خطیبی می‌گوید مشکلات، باعث شده او نتواند کار کند. وب‌سایت «فکت‌نامه» به این ادعای رسانه‌های نزدیک به حکومت که می‌گویند اشکان خطیبی در مصاحبه با رادیوفردا از وضعیت خود اظهار پشیمانی کرده، نشان «شاخ‌دار» داده است. کاملِ گزارش فکت‌نامه را در بخوانید. متن کامل این مصاحبه‌ی چهار هزار کلمه‌ای را هم اگر هنوز نخوانده یا نشنیده‌اید، می‌توانید در بخوانید یا بشنوید. .
Ko'proq ko'rsatish ...
ماجرای کلیپ دستکاری شده و خبرهای جعلی «ندامت اشکان خطیبی در مصاحبه با رادیو فردا»
یک کلیپ دست‌کاری شده از مصاحبه اشکان خطیبی با رادیو فردا، ادعا می‌کند او از وضعیتی که دارد اظهار پشیمانی کرده است.
9 840
60
آغاز هشتمین دوره‌ی نمایشگاه «کتاب تهران بدون سانسور»    هشتمین نمایشگاه کتاب «تهران، بدون سانسور» از ٢۵ آوریل تا ١٠ ژوئن با همکاری ناشران مستقل خارج از کشور در بیش از ٢٠ شهر در اروپا و آمریکای شمالی برگزار می‌شود. برنامه‌های این نمایشگاه به دو صورت حضوری و آنلاین اجرا می‌شود و اطلاعات کامل برنامه‌ها برای شهرهای گوناگون را می‌توانید در وب‌سایت پیدا کنید.   نمایشگاه‌ کتاب بدون سانسور به‌طور نمادین همزمان با برپایی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار می‌شود و تلاشی است برای انعکاس و معرفی فرهنگ و ادبیاتی که که حکومت جمهوری اسلامی آن را سرکوب و سانسور کرده و می‌کند. این نمایشگاه را ناشران ایرانی مستقل خارج از مرزهای ایران می‌گردانند به‌عنوان فرصتی برای معرفی کتاب‌هایی که بدون سانسور  – به‌ویژه سانسور حکومتی در ایران – منتشر شده است.   اطلاعات کامل برنامه‌ها و شهرها👇
Ko'proq ko'rsatish ...
8th Uncensored Book Fair - 8ème Salon du livre NON-Censuré
10 127
85
🔸به‌تازگی نهاد ویژه‌ای در تأسیس شده برای این‌که تصمیم بگیرد کدام کتاب‌ها حق عرضه به بازار کتاب دارند. 🔸در تازه‌ترین مورد از سانسور کتاب، یکی از بزرگ‌ترین ناشران روس ترجمهٔ شرح‌حال پير پائولو پازولینی را منتشر کرده اما تصاویر کتاب «بیشتر به فایل‌های محرمانهٔ سی‌آی‌ای شباهت دارد». 🔸این در حالی است که حکومت روسیه پس از تهاجم نظامی به «ارزش‌های سنتی» را به یکی از اصول ایدئولوژیک برای سرکوب مخالفان خود تبدیل کرده و تشدید سانسور باعث شده هیچ رسانهٔ مخالف هم دیگر در داخل کشور باقی نماند. 🔸رادیوفردا در گزارشی به موضوع و رمان‌هایی که فروش آن‌ها در روسیه ممنوع اعلام شده پرداخته است. 🔸مشروح این گزارش را می‌توانید بخوانید.
Ko'proq ko'rsatish ...
8 679
63
شرحی کوچک از یک روز برای درج در تاریخِ «نمی‌دانم کِی؟» رفیقی قدیمی دارم در تهران که گاهی برای هم نامه می‌نویسیم. این پاره‌ای غیرخصوصی از تازه‌ترین نامه‌ی اوست که اجازه داد در خوابگرد منتشر کنم. 📝بعد از دو سال در ساعت پنج عصر در میدان انقلاب بودم برای شرکت در رونمایی کتاب یکی از دوستان در کافه‌کتابی همان حوالی. ساعت از چهار بعدازظهر گذشته بود که اسنپ رسید. مجبور شدم صندلی عقب بنشینم. توی راه مرد جوان راننده از بی‌آیندگی می‌گفت و مثل همه درد داشت. گفت به خاطر زنان بی‌حجابی که توی ماشینش می‌نشینند، ناچار شده صندلی جلو را بخواباند تا کسی بغلش ننشیند و شیشه‌ها را دودی کرده بود که کسی داخل ماشینش را نبیند. گفت چرا آینده این‌قدر مبهم است و پرسید چه خواهد شد؟ گفتم من و دوستانم به اندازه‌ی سن شما این پرسش را از هم کرده‌ایم. تجربه و گذر عمر به این جواب واضح‌مان رسانده که دیگر ارزش ندارد زمان باقی‌مانده را صرف پیشگویی افق این جاده‌ی خاک‌آلودی کنیم که طوفانش روبیده و تو‌ی چشم‌مان غبار پاشیده. وقتی جلوی سردر دانشگاه تهران پیاده شدم، دوباره چشمانم وقایعی را دید که امید را در قلبم شکوفا کرد؛ جلوی همان سازه‌ی بتونی‌ای که نزدیک شش دهه پیش یک دانشجوی جوان بااستعداد هنرهای زیبا آن‌را طراحی کرد و از همان اواسط دهه‌ی چهل شاهد خاموش برخورد سیاست و علم و جرقه زدنش در کف این خیابانی بوده که به خاطر کانونی بودن نقطه‌ی بحران، آن را به یک نماد ابدی تبدیل کرده است. شلوغ بود. آدم بود که از بالا و پست می‌جوشید! موتورها در آمدوشد، نیروهای انتظامی جلوی ون‌ها به گپ‌وگفت و گاهی خنده‌ای و گاه تذکری به جوانانی که لباس‌شخصی‌ها به سمت آنان هل‌شان داده بودند. دختران و پسرانی که با افسران انتظامی بحث می‌کردند و معلوم بود بهشان سخت نگرفته‌اند. معلوم بود مأمورند و هیچ اعتقادی در کار نیست. سر جوانی که نصیحتش می‌کردند پایین بود و دستش روی شانه‌ی افسر و گاه دست افسر روی شانه‌ی او. انگار خواسته باشند همدیگر را بفهمند: نوعی درمان و همدلی. آن‌سوتر زنان چادری در آمدورفت. نمی‌توانستند انگار همه را ارشاد کنند. دختران جوان بی‌حجاب اصلاً کم نبودند. آن‌هم در کانونی‌ترین و نمادین‌ترین و حساس‌ترین نقطه‌ی ایران. آن‌قدر زیاد بودند که نمی‌شد چهره‌شان را به خاطر بسپری. معلوم است از جنبش مهسا به بعد هریک حادثه‌ای در خاطر دارند و هرکدام‌شان داستانی. رخدادهای تکانش‌گری که زیست عمومی را دیگرگون کرده است. داستان عمومی همه مشترک بود و جملاتی را می‌شد در نگاه‌شان خواند: دیگر زمانه عوض شده و تنها شمایید که فرق نکرده‌اید. ولی به نظرم آن‌ها هم فرق کرده بودند. چون نه نایی برای چیرگی درشان می‌دیدم و نه یقینی به کاری که وظیفه‌ی سازمانی‌شان بود. همین بود که چند نفر از زنان چادری را دیدم که از خستگی روی سکوی کتاب‌فروشی امیرکبیر ولو شده بودند و نومیدانه زمین را نگاه می‌کردند. معلوم بود از صبح بسیار کوشیده‌اند و جز یک هیچِ بزرگ چیزی نصیب‌شان نشده. روبه‌روی خیابان دانشگاه، دو جوان ریشوی بسیجی سوار بر موتور به دو سه دختر بی‌حجاب با صدای بلند تذکر دادند: خانم! آی خانم روسریت رو سر کن. آن که ترک موتور سوار بود دوربینی کوچک دستش بود و تصویر می‌گرفت؛ خانم محترم! شالتو بنداز گفتم… دختران نگاهی به هم کردند و با بی‌اعتنایی از چهارراه گذشتند و موتورسواران هم گاز دادند و رفتند. گویی همدیگر را ندیده گرفتند یا نخواستند بیشتر هم را ببینند. وارد کافه‌-کتاب که شدم کمی به قفسه‌ها خیره شدم. انگار وارد معبد شده باشم. کتابخانه‌ها سحر می‌کنند و در آدمی که وطنش فرهنگ باشد، جادو می‌آفرینند. مخزن کتابخانه‌ها تنها جای صلح‌آمیز جهان‌اند، چون افکار متعارض بی کمترین دادوقالی کنار هم می‌نشینند. مدتی بعد خانم نویسنده با کت‌وشلوار جین وارد شد و موهای بلند سیاهش روی شانه‌ها لَخت آرام گرفته بود و چنان سکون اطمینان‌بخشی داشت که هیچ علامتی از بلوا در چهره‌اش نبود. خوش و بش کوتاه. گفت با اسنپ آمده و نزدیک این‌جا ماشین، خراب شده و مجبور بوده دو چهارراه را با همین لباس و هیئت تا این‌جا بیاید. توی جلسه میزبان و مدعو به راحتی از تنانگی گفتند، از جسارت‌های زنانه و خواهش‌های آمرانه‌ی مردانه و آن‌چه می‌شد فهم کرد این بود که وقایع دو سال اخیر را می‌شود به جابه‌جایی همین دو ساحت در یک شکل کلان مربوط دانست. در مجموع آن‌چه بیرون این معبد می‌گذشت، بدون واهمه با زبان ادبیات بیان شد و گاه تلخندی… جلسه که تمام شد و بیرون که آمدم، بند آفتاب وا شده بود و غروب روی میدان انقلاب پهن می‌شد. دست‌فروش‌ها تمام پیاده‌‌روها را قرق کرده بودند. کتاب‌ و کتاب و کتاب. تا میدان پرسه زدم. آمران و ناهیان بساط‌شان را جمع کرده بودند. تمام خیابان معبد شده بود و همه به نماز…
Ko'proq ko'rsatish ...
12 682
230
چطور وارد بازار نشر شوم؟ چه کتابی ترجمه کنم؟ ترجمه خوب و بد یعنی چه؟ با کدام ناشر قرارداد ببندم؟ آیا باید به ناشر پولی بدهم یا دستمزد بگیرم؟ این‌ها بخشی از سوالاتی‌ست که معمولا از دوست و آشنا می‌شنویم؛ از تازه‌کارهایی که علاقمندند وارد بازار جذاب و دلچسب کتاب شوند. و پاسخ‌های متنوعی برای آن‌ها وجود دارد. شاید در نگاه اول شغل فرهنگی درآمد چندانی نداشته باشد، مثلا نه چنان که این روزها متداول است و همه ترید می‌کنند! اما برآیند چند معیار مثل علاقه، زیبایی‌شناسی، موقعیت اجتماعی، امکان دورکاری و ... این حوزه را هنوز در زمره‌ی جداب‌ترین حوزه‌های کسب و کار نگه داشته است. پس از این حرف‌ها اگر بگذریم، چطور وارد بازار کتاب شویم؟ در این کارگاه یک روزه تلاشم این بود تا برای مجموعه‌ای از این سوالات، پاسخ‌های خوبی ارائه دهم. پس دعوت کردم از سه استاد عزیز که هر کدام تجربه‌های شنیدنی و جذابی در این حوزه دارند و وسعت نگاهشان کارگشای افرادی خواهد بود که قصد دارند نخستین قدم‌ها را در بازار کتاب و ادبیات، حرفه‌ای بردارند. ثبت نام یا راهنمایی: *تلگرام سورن‌بوک به آدرس sorenbook_admin *شماره ۰۹۰۵۲۲۵۶۰۰۰
Ko'proq ko'rsatish ...
7 084
56
در احوال این نیمه‌ی روشن این برنامه‌ی ۴۹ دقیقه‌ای بی‌بی‌سی فارسی براساس مصاحبه‌های با در فاصله‌ی سال‌های ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۵ ساخته شده و فیلمبردار آن بوده است. کارگردان برنامه: پگاه آهنگرانی تدوینگر: آرش آشتیانی

در_احوال_این_نیمه_روشن؛_بر_اساس_مصاحبه‌های_فرج_سرکوهی_با_هوشنگ_گلشیری.mp4

10 793
423
فراخوان جایزه مهرگان ادب دوره‌های بیست‌وسوم و بیست‌وچهارم رمان و مجموعه داستان فارسی  دبیرخانه جایزه مهرگان با انتشار فراخوان دوره‌های بیست‌وسوم و بیست‌وچهارم جایزه مهرگان ادب برای انتخاب بهترین رمان و مجموعه داستان کوتاه فارسی، از ناشران و نویسندگان دعوت می‌کند حداکثر تا تاریخ 31 خردادماه 1403 آثار خود را به دبیرخانه جایزه مهرگان ارسال کنند. ناشران و نویسندگان می‌توانند با ارسال سه نسخه از هر عنوان رمان یا مجموعه داستان چاپ اول خود که در سال‌های 1400 و 1401 در ایران منتشر شده، در جایزه شرکت کنند. همچنین ناشران و نویسندگانی که چاپ اول اثرشان در بازه زمانی اول ژانویه 2021 تا 31 دسامبر 2023 در خارج از ایران منتشر شده است، می‌توانند با ارسال فایل الکترونیکی (PDF) کتاب و یا با ارسال پستی سه نسخه چاپ شده اثر تا تاریخ 20 ژوئن 2024 در این دوره جایزه حضور داشته باشند. دبیرخانه جایزه مهرگان به آگاهی گویشوران زبان مادری در گستره فرهنگ و جغرافیای ایران می‌رساند که آیین‌نامه جایزه "مهرگان ادب زبان مادری" با هدف تشکیل هیأت‌های داوری با حضور منتقدان ادبی و نویسندگان بومی زبان‌های مادری در دست تغییر است از این رو فراخوان این بخش از جایزه مهرگان ادب کمی به تاخیر افتاده و متعاقبا منتشر خواهد شد. نشانی برای ارسال کتاب‌ : تهران - صندوق پستی 555-19615 پست الکترونیک:    کانال فارسی جایزه مهرگان:     کانال انگلیسی جایزه مهرگان:     (شناسه کاربری دبیرخانه: ) شماره ارتباط اینترنتی: 989309127217   وبگاه جایزه مهرگان:   دبیرخانه جایزه مهرگان 29 فروردین‌ماه 1403 (17 آوریل 2024)
Ko'proq ko'rsatish ...
8 973
50
🔸دانیال مقدم، بازیگر و خواننده، با انتشار موزیک‌ویدئوی «بازیگر» در صفحه اینستاگرام خود، از احضار مجددش همراه با سحر زکریا و صبا کمالی به شعبه اجرای احکام دادسرای فرهنگ و رسانه خبر داد. 🔸آقای مقدم در صفحه اینستاگرام خود نوشت که موزیک «بازیگر» به مناسبت روز جهانی هنر با همکاری خانم صبا کمالی ساخته شده و دلیل انتشار زود‌هنگام آن احضار به دادسرا به دلیل پروندهٔ پیشین برای موزیک‌ «حوری» است. 🔸پیش از این در ۶ آذر ۱۴۰۲، سحر زکریا و صبا کمالی، بازیگران سینما و تلویزیون و دانیال مقدم، به‌دنبال انتشار آهنگ «حوری» به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان،‌ به اتهام «دعوت به فساد و فحشا»، به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده بودند. 🔸آهنگ «حوری» روز سوم آذر ۱۴۰۲، با موضوع خشونت علیه زنان و با اجرای مشترک این سه هنرمند منتشر شد. 🔸دانیال مقدم پیش از این نیز چند ترانه دیگر با موضوعات اجتماعی و اعتراضی از جمله آهنگ «رئیس» را با اجرای غلام کویتی‌پور منتشر کرده است.
Ko'proq ko'rsatish ...

بازیگر-تلگرام.mp4

10 087
148
🔸دانیال مقدم، بازیگر و خواننده، با انتشار موزیک‌ویدئوی «بازیگر» در صفحه اینستاگرام خود، از احضار مجددش همراه با سحر زکریا و صبا کمالی به شعبه اجرای احکام دادسرای فرهنگ و رسانه خبر داد. 🔸آقای مقدم در صفحه اینستاگرام خود نوشت که موزیک «بازیگر» به مناسبت روز جهانی هنر با همکاری خانم صبا کمالی، ساخته شده و دلیل انتشار زود‌هنگام آن احضار به دادسرا به دلیل پرورنده پیشن برای موزیک‌ «حوری» است. 🔸پیش از این در ۶ آذر ۱۴۰۲، سحر زکریا و صبا کمالی، بازیگران سینما و تلویزیون و دانیال مقدم، به‌دنبال انتشار آهنگ «حوری» به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان،‌ به اتهام «دعوت به فساد و فحشا»، به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده بودند. 🔸آهنگ «حوری» روز سوم آذر ۱۴۰۲، با موضوع خشونت علیه زنان و با اجرای مشترک این سه هنرمند منتشر شد. 🔸دانیال مقدم پیش از این نیز چند ترانه دیگر با موضوعات اجتماعی و اعتراضی از جمله آهنگ «رئیس» را با اجرای غلام کویتی‌پور منتشر کرده است.
Ko'proq ko'rsatish ...

بازیگر-تلگرام.mp4

1
0
یک راه مناسب برای باوراندن دروغ به افراد بازگویی مکرر آن‌هاست، زیرا حس آشنایی را نمی‌توان به‌راحتی از حقیقت متمایز کرد. نهادهای خودکامه و بازاریاب‌ها همیشه این واقعیت را می‌دانسته‌اند. – دنیل کانمن، فکرکردن، بی‌درنگ و بادرنگ – [بر اساس ترجمهٔ نشر ققنوس]
9 391
135
نظر سانسورشدهٔ میلان کوندرا دربارهٔ خمینی و سلمان رشدی با وجود ترجمهٔ تقریباً همهٔ آثار میلان کوندرا به زبان فارسی، خوانندگان کتاب در ایران، به‌دلیل مصیب سانسور، اطلاع چندانی از نظر کوندرا دربارهٔ رمان «آیات شیطانی» سلمان رشدی ندارند. خمینی بهمن ۱۳۶۷ پس از اعتراضاتی که علیه انتشار «آیات شیطانی» در بریتانیا و پاکستان آغاز شده بود، حکم ارتداد سلمان رشدی را صادر کرد. این حکم آتش اعتراضات را شعله‌ورتر کرد و منجر به یک سری اتفاقات مرگبار در ارتباط با این کتاب شد و رشدی نیز بر اثر تهدیدها زندگی مخفی خود را آغاز کرد. میلان کوندرا که خودش از حکومتی خودکامه و فرهنگ‌ستیز فرار کرده و پدیدهٔ «رمان» برای او دغدغه‌ای بنیادین بود، نمی‌توانست در مورد تحولات مربوط به «آیات شیطانی» بی‌اعتنا باشد. چهار سال پس از صدور حکم خمینی، میلان کوندرا کتابی با عنوان «وصایای تحریف‌شده» نوشت که با فاصلهٔ کوتاهی اولین ترجمهٔ آن به فارسی در ایران منتشر شد. کوندرا در همان سطرهای آغازین کتاب به بررسی رمان «آیات شیطانی» پرداخته، اما در هیچ کدام از ترجمه‌های فارسی نظرات او دربارهٔ این رمان و اساساً حکمی که خمینی علیه رشدی صادر کرد، نیامد. از طریق زودبین بخوانید👇
Ko'proq ko'rsatish ...
نظر سانسورشدهٔ میلان کوندرا دربارهٔ خمینی و سلمان رشدی
با وجود ترجمهٔ تقریباً همهٔ آثار میلان کوندرا به زبان فارسی، خوانندگان کتاب در ایران، به‌دلیل مصیب سانسور، اطلاع چندانی از نظر کوندرا دربارهٔ رمان «آیات شیطانی» نوشتهٔ سلمان رشدی ندارند.
12 505
301
Oxirgi yangilanish: 11.07.23
Privacy Policy Telemetrio