صبح خود را چگونه آغاز کردم؟
با صدای شیون شدید زن همسایه از خواب پریدم. رفتم ببینم چی شده. در رو باز کرد. داشتن صبحونه میخوردن، شوهرش می خنده، لقمه گیر میکنه توی گلوش، می میره!
گفتم زنگ بزن اورژانس بیاد.
دیدم راه هوایی بسته است. مانور هایملیش رو روش اجرا کردم با دستم چیزی که اومد توی دهنش در آوردم. همچنان بیهوش بود و علائم حیاتی نداشت. شروع کردم به CPR. قلب شروع به تپش کرد.
گفتم شوهرت زنده شد. حالا صبر کن اورژانس بیاد ببردش. از خوشحالی گریه کرد و من هم که مچم درد گرفته بود پاشدم اومدم بلکه نیم ساعت دیگه خوابم ببره که نبرد.از بدنم بابت وزن زیادش تشکر کردم که کمکم کرده:)
یه دنده همسایه شکست. ولی زنش که الان اومد وسیله براش ببره بیمارستان گفت نمیدونه چطوری باید ازم تشکر کنه که شوهرش رو بهش برگردوندم.
نمیدونم. با یادگیری آداب غذا خوردن؟ که موقع غذا خوردن حرف نزنید؟!
Join →
@Aparat_Tv 📺
Ko'proq ko'rsatish ...