یه تاکسی سوار شدم خانمه جلو نشسته بود از اول مسیر تا آخرش با راننده میگفت و میخندید و از مسائل شخصی هم خبر داشتن. اون میگفت از عروست چه خبر؟ اونم میگفت وام گرفتی بالاخره؟ طوری که فکر میکردم خواهرشه. تهش که زنه پیاده شد یهو راننده رو کرد به من گفت حرومزاده رو دیدی کرایه نداد؟