استادرزمی #عاشق شاگردشه و یه شبتوی #مستی بهش #تجاوز میکنه و #فیلمشو برای بابای پسره میفرسته😱🔞💦
#gay
دستاموبا
#دستبند به تاج تخت بست که با دادو هق هقگفتم
-استاد...استاد...من
#شاگردتونم
لبموبوسیدکه بوی تندالکلش بخوبی مشخص بود.
_میدونم قوربونت بشم،میدونم اتشم
دستاش داشتنهمه جای تنمو
#دستمالی میکردن.
-ولمکن استاد
کشیده محکمی توی دهنمزد که طعم خون روتوی دهنمحس کردم.موهاموکشیدوباخشم گفت
_ولت کنم که ازایران گدوم گوری برییی هااان
تو مال منیبایدپیشمبمونی.
از روی عسلی تخت یه چیزیبرداشت و روی سوراخ
#باکرم ریخت که از درموندگی کمرموکوبیدم به تخت وازدرموندگی اسمشو صدازدم
-
آران..هق..والا..چیکارمیکنی
الت بزرگشو که روی #سوراخ باکرم حس کردم گریم بیشتر شد.توی گوشمگفت
_وقتی فیلم شب #حجلتو واسه بابات بفرستماونوقت برای #همیشه مال من میشی.
باتمومشدن حرفش خودشو
#یضرب واردم کرد که
#نعره ای ازدرد کشیدم.
گرمی#خونو داخلم حس کردم که والا التشو ازم بیرون کشید که خون ازمبیرون ریخت،
#دستمالی کهزیرمبود
#خونی شده بودو برداشت جلوی
#دوربین گرفت و گفت
_حاجی حالا دیگه
#پسرت مال من شد.😈
https://t.me/+VKtbsTSzH90wOWM0Ko'proq ko'rsatish ...