Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
Kategoriya
Kanal joylashuvi va tili

auditoriya statistikasi نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)

احمد زیدآبادی 
68 990-26
~33 780
~66
60.68%
Telegram umumiy reytingi
Dunyoda
18 755joy
ning 78 777
Davlatda, Eron 
2 965joy
ning 13 357
da kategoriya
437joy
ning 2 333

Obunachilarning jinsi

Kanalga qancha ayol va erkak obuna bo'lganligini bilib olishingiz mumkin.
?%
?%

Obunachilar tili

Til bo'yicha kanal obunachilarining taqsimlanishini bilib oling
Ruscha?%Ingliz?%Arabcha?%
Kanal o'sishi
GrafikJadval
K
H
O
Y
help

Ma'lumotlar yuklanmoqda

Kanalda foydalanuvchining qolish muddati

Obunachilar sizning kanalingizda qancha vaqt turishini bilib oling.
Bir haftagacha?%Eskirganlar?%Bir oygacha?%
Obunachilarning ko'payishi
GrafikJadval
K
H
O
Y
help

Ma'lumotlar yuklanmoqda

Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
موجودیت طالبان طالبان یک موجودیت پیش‌مدرن است، بنابراین نمی‌توان از آن درکِ و فهم مؤلفه‌های مدرن مربوط به پدیدۀ ملت-دولت و احترام به آنها را داشت همانگونه که از همتایان داخلی آن نمی‌توان داشت! خلاصه بلایی است که در عصر پسامدرن بر کشور همسایۀ ما نازل شده است. راه رفع این بلا، درگیر شدن با آن نیست، اجتناب از آن است! از این رو، آنان که جنگ و ستیز را با آن توصیه می‌کنند به همان اندازۀ کسانی که آنان را "جنبش اصیل" می‌دانند، به راه خطا می‌روند. زمان مهار طالبان همان دوران ریاست جمهوری حامد کرزای بود و آن هم به همکاری نزدیک آمریکا و ایران در این زمینه بستگی داشت. آن فرصت از دست رفته است و تا ظهور فرصتی از نوعی دیگر، راهی جز صبر و شکیبایی وجود ندارد.
Ko'proq ko'rsatish ...
7 213
80
خون جگر! من به اندازه و سهم خود شناختی از ماهیت دولت اسرائیل و نقاط قوت و ضعف آن دارم. در طول سالیانی دراز بسیار کوشیدم تا این شناختم را در رسانه‌ها مطرح کنم و راه مؤثر خنثی‌سازی خطرات و تهدیدهای آن را با روشی منطق با قواعد بین‌المللی نشان دهم! واکنش‌ها از هر جهت فاجعه‌آمیز بود تا آنجا که در نهایت امر با چنان زبانی تهدید شدم که از خیرش گذشتم! باری که من در طول نزدیک به چهل سال بر سر مسئلۀ فلسطین بر پشت کشیدم، "لوک مست سرقطار" هم نکشیده است! حالا هم که فکر می‌کنم بهترین فرصت‌ها از دست رفته است پس بهتر است حتی‌المقدور دم فرو بندم! شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر
Ko'proq ko'rsatish ...
9 308
97
حالا پیامدار! نخستین ترانه را پس از انقلاب زنده‌یاد فرهاد مهراد در بارۀ پیامبر خواند. از آن تاریخ تاکنون حدود نیم قرن گذشته است. از کجا به کجا رسیدیم! از صدای فرهاد و شعر کسرایی و آهنگ منفرزاده به روضه‌های سطحی و آلوده به خرافه و مداحی‌های بی‌اصالت و بی‌محتوا و صداهای غوغاپسند و بعضاً نتراشیده و نخراشیده که رونق مسلمانی را پاک برده است. بر میراث معنوی و اخلاقی‌مان چوب حراج زده شد!

Farhad Mehrad - Vala Payamdar Mohammad (320) (1).mp3

20 094
643
رئالیسم‌جادویی است؟ با حوداثی که در لبنان در جریان است انگار دنیا وارد دوره‌ای از رئالیسم‌جادویی و حتی سوررئالیسم شده است. انفجار ناگهانی هزاران دستگاه الکترونیکی و قتل و جرح ناشی از آن، هولناک و غیرقابل هضم است. این پدیدۀ نوظهور جنگ‌ها را بیش از توان تحمل آدمیزاد، بی‌رحمانه و غیرمنطقی و نامفهوم می‌کند. آیا قرار است پیشرفت تکنولوژی و به کارگیری آن در تسلیحات جنگی، زندگی نوع بشر را به کلی ناامن و نهایتاً این گونۀ دوپا را منقرض کند یا اینکه غریزۀ بقا موجود انسانی را به پذیرش محدودیت‌هایی در حوزۀ تقابل با یکدیگر و یا اساساً منسوخ کردن جنگ، مقید و منضبط می‌کند؟ ظاهراً مهار پیشرفت تکنولوژی و سطح و عمق قدرت ویرانگری آن در جنگ‌ها، پاره شده است، اما موجود بشری متناسب با آن، عاقل و اخلاقی و منصف نشده است! ما در چه دورۀ عجیبی به دنیا آمده‌ایم! در تاریخ انسان در واقع این فقط نسل ماست که پیشرفت تکنولوژیک را در این گسترۀ عظیم تجربه می‌کند. با این حال، به روشنی نمی‌دانیم که این خوب است یا بد؟ آیا در آینده‌ای نزدیک آرزو خواهیم کرد که ای کاش در عصر غارنشینان پا به دنیا می‌گذاشتیم و یا اینکه آنچه خداوند می‌داند و ما نمی‌دانیم، جلوه و ظهور تازه‌ای از حیات بهتر پیش روی‌مان قرار خواهد داد؟
Ko'proq ko'rsatish ...
23 360
195
علامت بلوغ سیدحسن نصرالله رهبر حزب‌الله لبنان اذعان کرد که در نتیجۀ انفجار دستگاه‌های الکترونیکی مورد استفادۀ اعضای این گروه، ضربۀ بی‌سابقه‌ای به حزب‌الله وارد شده است. راستش من از همان ابتدای وقوع این انفجارها، قصد داشتم یادداشتی با همین مضمون بنویسم اما نگران بودم که از طرف نیروهای افراطی داخلی به "حمایت از رژیم خبیث صهیونیستی" متهم شوم، بنابراین سکوت کردم! اذعان به ضربه خوردن از دشمن، علامتی از واقع‌نگری و بلوغ سیاسی است. فقط نابالغان همواره خود را برندۀ هر منازعه‌ای اعلام می کنند،حال چه ضربه زده باشند و چه ضربه خورده باشند.
Ko'proq ko'rsatish ...
34 380
455
این وضعیت کار دست‌مان می‌دهد! دکتر پزشکیان و کابینه‌اش مجبورند در ده جبهه بجنگند و گویا یاور درست و درمانی هم برای‌شان نیست! پزشکیان با اختیارات محدود و محدودیت‌های فراوان، از هر سو تحت فشار است. در حالی که فقط یک نمایندۀ مجلس برای تحمیل افراد مورد علاقۀ خود در سمت‌های ملی و استانی، می‌تواند با تهدید و احضار روزانۀ هر وزیری، کل کابینه را به تنهایی مختل کند، از آن طرف، مطالبات متناقض افراد و گروه‌ها و جناح‌ها ونهادها حد و تمامی نمی‌شناسد! باز جای شکرش باقی است که آدم صبور و پرحوصله‌ و مداراجویی است و از کوره در نمی‌رود. فردی دیگری جای او بود، با مشاهدۀ این بلبشوی پرفشار و نفرت‌انگیز، در همین ابتدای کار گوش‌های خود را می‌گرفت و به غاری به پناه می‌برد! به خدا که این وضعیتِ سبکسرانه و هرج و مرج گونه کار دست ما می‌دهد، کاری بسیار پرهزینه‌تر وخیم‌تر از آنچه به ذهن بدبین‌ترین آدم‌ها خطور می‌کند!
Ko'proq ko'rsatish ...
35 664
328
https://youtu.be/7YtTgdaDM1g
پیرامون نامه فائزه هاشمی از بند زنان زندان اوین
قسمت ۲ | نمونه‌هایی از معضلاتی که معمولاً در بندهای سیاسی زندان پیش می‌آید
26 445
120
از توصیه به حفظ میدری تا اصرار مرحوم دعایی وقتی از دفتر مرحوم سیدابراهیم رئیسی نظر مرا هم برای عملکرد بهتر دولت جویا شدند، در میان پیشنهادهای اصلی، به حفظ احمد میدری در معاونت وزارت رفاه نیز تأکید کردم به گمان اینکه این توصیۀ کوچک احتمالاً نادیده گرفته نمی‌شود، اما نادیده گرفته شد. مرحوم سیدمحمود دعایی با اصرار و الحاح از آقای رئیسی درخواست کرد که سیدعباس صالحی را به عنوان وزیر ارشاد در مقام خود ابقا کند زیرا علاوه بر اینکه مورد وثوق رهبری است، اهل فرهنگ و هنر را هم از سیاست‌های دولت او نگران نخواهد کرد. این اصرار و الحاح تأثیری نداشت و محمدمهدی اسماعیلی به عنوان وزیر ارشاد معرفی شد. با این حال، مرحوم دعایی کینه‌ای به دل نگرفت و با وجود سن و سابقۀ دیرینه‌اش در جریان انقلاب و نزدیکی به بنیانگذار جمهوری، در یک مراسم عمومی خم شد و دست مرحوم رئیسی را بوسید! حالا با آنکه تعداد مشخصی از وزیران از نزدیکان جناح اصولگرا انتخاب شده‍اند، با این همه، تندروهای آنان در مقابل انتصاب‌های دولتی چنان رفتار می‌کنند که گویی باید تمام کابینه و دستگاه دیوانسالاری کشور دربست در اختیار دوستان آنان قرار گیرد. از خودم مال خودم از مردمم مال خودم!
Ko'proq ko'rsatish ...
33 706
241
رئیس دیوان عالی یا طلبه؟ شیخ محمدجعفر منتظری رئیس دیوان عالی کشور در بارۀ نوع مواجهۀ مسعود پزشکیان با مریم شبانی در جریان کنفرانس خبری خود، اظهارنظری کرده است که با جایگاه قضایی او در تضاد و تناقض است. آقای منتظری البته تأکید کرده است که از موضع یک "طلبه" این "وظیفه" را انجام داده است. طلبه کسی است که در حجرۀ مدرسه درس می‌خواند. آنکه بر کرسی رباست دیوان عالی کشور تکیه می‌زند، طلبه نیست، بالاترین مقام قضایی کشور را به عهده دارد. هر پست و موقعیتی در این عالم بخصوص موقعیت قضایی، اختیارات و محدودیت‌های خود را دارد. محدودیت مقام قضایی، عدم ورود به چالش‌های سیاسی و احتیاط کامل در اظهارنظر و تقید تمام به زبان حقوقی و قانونی است. یک کلام فراتر از این محدوده، خروج از حیطۀ قضایی و ورود به عرصۀ سیاست است که عواقب بسیار مهلکی برای جامعه دارد. پاره‌ای از عواقب ورود به سیاست توسط برخی مسئولان قضایی از سال‌ها پیش خود را نمایان کرده و به اعتبار کل دستگاه قضا آسیب جدی زده است.
Ko'proq ko'rsatish ...
31 655
182
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-21069
دولت بدون رسانه محکوم به شکست است
آیا می‌توان تصور کرد که در گوشه‌ای از دنیا درحالی‌که رئیس‌جمهور کشور مشغول برگزاری مصاحبۀ مطبوعاتی است، دستگاه رسانۀ رسمی کشور که بودجه‌اش از سوی دولت تأمین می‌شود، سرگرم نظرسنجی با جهت‌گیری منفی آشکار علیه شخص رئیس‌جمهور و کابینۀ او باشد؟ بدون تردید چنین پدیده‌ای در دنیا بی‌سابقه است اما چرا در کشور ما به رفتاری عادی تبدیل شده است؟
26 709
58
انفجار پیجرها در لبنان رسانه‌های لبنانی از انفجار پیجرهای اعضای حزب الله لبنان در جنوب بیروت و سایر نقاط آن کشور خبر داده‌اند. تعداد مجروحان بین دهها تا صدها نفر اعلام شده است. گفته می شود حال پنج نفر از زخمی ها وخیم است. در این حوادث کسی جان خود را از دست نداده است. انگشت اتهام به طور طبیعی به سوی اسرائیل نشانه رفته است، هر چند که دولت نتانیاهو در تلاش است سیاست سکوت و عدم پذیرش مسئولیت این اتفاق را در پیش گیرد. در چند روز اخیر، تنش بین حزب‌الله و ارتش اسرائیل به طرز کم سابقه‌ای بالا گرفته است به طوری که برخی رسانه‌ها از احتمال حملۀ زمینی اسرائیل به جنوب لبنان سخن گفته‌اند. انفجار پیجرها می‌تواند مقدمه‌ای برای حملۀ زمینی اسرائیل به لبنان باشد، اما از آنجا که این پدیده امری بی‌سابقه و هضم و تحلیل اصل و تبعات آن زمانبر است، چه بسا زمینه‌ساز تحرک دیپلماتیک تازه‌ای برای توقف جنگ و یا جلوگیری از گسترش آن شود.
Ko'proq ko'rsatish ...
31 818
218
🔹اگر قرار به تبدیل سیاست «وفاق» به گفتمان دولت چهاردهم و رویکرد عملی آن باشد، لاجرم باید در این باره مفهوم‏سازی کرد 🔹اگر بخواهیم سنگ‌بنای اولیۀ سیاست وفاق را تعریف کنیم، بدون شک چیزی کمتر یا زیادتر از «حق برابر» نیست 🔹حقوق برابر شهروندی برای همۀ اتباع، تنها مصداق اجماعیِ عدالت و انصاف در بین متفکران عصر کنونی است 🔹 بدون عدالت و انصاف، نه ملت – دولت و یا جامعه‏ای باثبات می‏ماند و نه وفاق و سازش و همدلی بین افراد شکل می‏گیرد

file

25 751
114
بایکوت! این پست‌های درجه چهارم و پنجمی که به برخی از اهالی رسانه و مطبوعات در نهاد ریاست جمهوری و برخی دیگر از وزارت‌خانه‌ها واگذار شده است واقعاً اینقدر اهمیت دارد که کیهان و اعوان و انصارش بر سر آن تحت عنوان "به کارگیری فتنه‌گران در دولت" قشقرق راه انداخته‌اند؟ این حرکات غوغاسالارانه و خودخواهانه و انحصارطلبانه مرا به یاد خاطرات زندانیان سیاسی دوران پهلوی از رفتار مسعود رجوی در زندان می‌اندازد که وقتی سازمان تحت کنترلش مثلاً فردی مانند مرحوم محمدعلی رجایی را بایکوت می‌کرد، حتی اجازه نمی‌دادند که مسئول سماور بند شود!
Ko'proq ko'rsatish ...
28 117
130
حاشیه ها! در همه جای دنیا سیاست امری حاشیه‌دار است اما در کشور ما بیشتر همان حاشیه است! حاشیه‌های مربوط به کنفرانس خبری دکتر پزشکیان کم نبود. عده‌ای اشارۀ او به مهندس میرحسین موسوی را تحت الفاظ "اون یکی" حمل بر خیلی چیزها کرده‌اند که به نظرم موجه نیست. گمان نمی‌کنم آقای پزشکیان از نام بردن از میرحسین بیمی داشته باشد. اگر این قدر ترسو بود، خود را وسط میدان مین پرتاب نمی‌کرد! در شجاعت او تردیدی نیست. همینطور گمان نمی‌کنم مهندس موسوی در چشم آقای پزشکیان فردی بی قدر و ارج باشد. قاعدتاً با استراتژی سیاسی او مخالف است، اما اینقدر بی‌انصاف نیست که بخواهد کل زحمات و کارنامه و شخصیت او را نادیده بگیرد. اگر قرار بود بی‌انصاف باشد در همان جریانات سال 88 آن را نشان می‌داد. با این حساب، برای چه به جای نام بردن از او از لفظ "اون یکی" استفاده کرد؟ این را قاعدتاً باید خودش توضیح دهد اما در عالم بشری گاهی حتی اسامی بسیار مشهور نیز برای یک لحظه از ذهن آدمی می‌پرند. برای من که اینطور است. رو در رو قرار دادن مهندس موسوی و دکتر پزشکیان که برخی از حامیان مهندس آن را در پیش گرفته‌اند، به نظرم کمکی به حل مشکلات کشور نمی‌کند که جای خود، بلکه در نهایت امر برای این جامعه و مردم آن، بسیار خسارت‌بار خواهد شد.
Ko'proq ko'rsatish ...
33 886
267
پرسه‌زني و تجربه متروي تهران از زنده‌ياد ميگل اونامونو دو چيز به من ارث رسيده است! يكي همان نگاه تراژيكش به زندگي آدميزاد و ديگري علاقه به پرسه‌زني در نقاط دنج شهر. معمولا آدم‌ها از پدر و مادرشان چيزي را به ارث مي‌برند اما چون پدر و مادر من هيچكدام نه نگاهي تراژيك به زندگي داشتند و نه اهل پرسه‌زدني در شهر بودند، بنابراين جز اونامونو كس ديگري به يادم نيامد تا اين عادات را به ارث بردن از او نسبت دهم! دانشجو كه بودم به خصوص در فصل پاييز، كوچه‌باغ‌هاي شمرون و نياورون و كاشونك و دارآباد و گلابدره، ميعادگاه هفتگي‌ام بود. با تأني از سربالايي‌ها بالا مي‌رفتم و در افكارم غرق مي‌شدم. امروزه ديگر آن فرصت و موقعيت و حلاوت نه فقط كم پيش مي‌آيد كه كلا از بين رفته است. حالا اينكه آدمي در آستانه ورود به 60 سالگي حسرت پرسه‌زني در جواني خود را بخورد، نوعي پيشرفت است يا عقب ماندن، خدا مي‌داند. باري چهارشنبه هفته قبل فرصتي براي پرسه‌زني پيش آمد. ابتدا به پل رومي رفتم و از آنجا براي شركت در مجلس ترحيم مرحوم زنده‌ياد شيخ محمد باصري واعظِ‌گنابادي، راهي مسجد نور در ميدان فاطمي شدم. شهرت مرحوم باصري را محدود به گناباد و خراسان مي‌پنداشتم اما در مجلس ترحيمش از سردار رادان گرفته تا اسماعيل خطيب و ده‌ها صاحب منصب و آدم نامدار حضور يافته بودند كه سبب تعجبم شد. بعد از مراسم جمعي از روحانيون حاضر در مجلس به سمتم آمدند. همگي دنبال كننده كانالم بودند و نوشته‌هايم را تحسين مي‌كردند. اين بيشتر سبب تعجبم شد و حتي احساس كردم كه شايد نوعي رنسانس زيرپوستي در جريان باشد! از مسجد نور تا ميدان وليعصر را به اين اميد گز كردم كه در آنجا سوار خطي‌هاي ميدان پونك شوم. ايستگاه خلوت و خالي بود و اثري از تاكسي يا ون هم ديده نمي‌شد. بايد منتظر مي‌ماندم و ماندم، اما نه از مسافر و نه از تاكسي خبري نشد. در آن ميان يكي پيدا شد و گفت كه چرا با مترو نمي‌روم؟ از خود پرسيدم، چرا با مترو نمي‌روم؟ بعد يادم آمد كه از هنگامي كه مترو در تهران به راه افتاده است من فقط يك بار همان اوايلش، از آرياشهر تا كرج رفته و برگشته‌ام و بعد از آن پايم را به متر نگذاشته‌ام. بعد با خود گفتم لابد دليلش اين است كه مترو هنوز به سمت ميدان پونك كشيده نشده است. شايد هم بحث شلوغي بيش از اندازه مترو كه از افراد شنيده‌ام، در اين تصميم بي‌اثر نبوده است. به هر حال، زمان را براي تجربه سفر با مترو مناسب ديدم و بي‌درنگ وارد ايستگاه شدم و از پله برقي پايين رفتم. مي‌پنداشتم تهيه بليت دنگ و فنگي داشته باشد، اما نداشت. به راحتي با استفاده از دستگاه نصب شده روي ديوار آن را تهيه كردم. به قيمتش كه نگاه كردم به نظرم 40 هزار تومان آمد اما وقتي دقت كردم 4 هزار تومان بود. از روي نقشه ديوار پي بردم كه خط شش مترو از شاه عبدالعظيم مي‌آيد و تا كوهسار در شمال غربي تهران ادامه مي‌يابد. ايستگاه اشرفي‌اصفهاني ابتداي خيابان پيامبر به ميدان پونك نزديك‌تر از ديگر ايستگاه‌ها بود. تابلوي‌هاي راهنمايي خط شش را دنبال كردم و مرحله به مرحله آنقدر از پله برقي پايين رفتم كه انگار به قعر زمين نزديك شده‌ام. با خود انديشيدم كه اگر ايستگاه وليعصر تا اين اندازه به سمت پايين پله مي‌خورد پس ايستگاه تجريش چه خبر است؟ چيزي كه بيش از اين موجب تعجبم شد، رفتار آدم‌ها در مترو بود. گويي همه خود را به سكوت محض محكوم كرده بودند. اين سكوت به قدري سنگين بود كه حتي پرسش از افراد هم به نظر كاري ناصواب مي‌آمد. اما من نياز به كمي راهنمايي داشتم و بنابراين از جواني كه كنارم در ايستگاه نشسته بود و كتاب مرشد و مارگريتا را مي‌خواند با كلي عذرخواهي نام تك تك ايستگاه‌هاي مشرف به كوهسار و چيزهاي ديگر را پرسيدم. با احترام و ادب جواب داد و سپس مشغول مطالعه كتابش شد. سكوت سنگين دوباره بر ايستگاه مترو خيمه زد....بقيه‌اش براي هفته بعد!
Ko'proq ko'rsatish ...
26 033
138
https://youtu.be/9jtyj9mSbEU
پیرامون نامه فائزه هاشمی از بند زنان زندان اوین
قسمت ۱
29 062
135
نمره به کنفرانس خبری پزشکیان اگر بخواهم به کنفرانس خبری دکتر پزشکیان نمره‌ای بدهم، از 20 می‌توان 15 را برای او در نظر گرفت. اگر تک این حرف‌ها عملیاتی شود، شانسی برای عبور ایران از مخاطراتِ هولناک کمین‌کرده در مسیر آن خواهد بود.
39 177
237
حقوق شهروندی و معنای وفاق گر قرار به تبدیل سیاست «وفاق» به گفتمان دولت چهاردهم و رویکرد عملی آن باشد، لاجرم باید در این باره مفهوم‌سازی کرد و پاره‌ای از مفاهیم مرتبط با آن را در نظام یا مجموعه‌ای به هم مرتبط و منسجم در اختیار عموم گذاشت تا بار دیگر منازعه بر سر الفاظ و واژه‌های چندپهلو یا توخالی، کار دست حکومت و مردم ندهد. وفاق در مقابل تفرّق و اختلاف، به معنای همبستگی و همدلی و سازش و سازگاری است. تاریخ ادبیات و شعر ما ایرانیان سرشار از مذمت اختلاف و تفرقه و مدحت وفاق و همدلی و سازش است. ادبا و شعرای ما عمدتاً از نگاه اخلاق فردی و اجتماعی مبلغ و مروج وفاق بوده‌اند، اما صاحبان اندرزنامه‌ها و سیاست‌نامه‌ها و حتی شریعت‌نامه‌ها عمدتاً از زاویۀ مصلحت جامعه و حکومت، به پرهیز از نفاق و توسل به وفاق توصیه کرده‌اند. وفاق و همدلی مانند هر کنش اخلاقی یا اجتماعی یا سیاسی دیگر، بر بنیاد و اصول مشخصی استوار است. بدون اشتراک نظرِ طرف‌های ذیربط در مورد آن بنیادها و اصول، حرف از وفاق، صرفاً نوعی سوءتفاهم یا لقلقۀ لسان است که نه‌فقط به همگرایی و همراهی منجر نمی‌شود، بلکه زمینۀ تفرقه و تشتت و درگیری‌های تازه را فراهم می‌کند. اگر بخواهیم سنگ‌بنای اولیۀ سیاست وفاق را تعریف کنیم، بدون شک چیزی کمتر یا زیادتر از «حق برابر» نیست. «حق برابر» مثل دیگر مفاهیم مربوط به حقوق انسان، امری تاریخی و تکاملی است و گرچه صورت‌های خاص یا محدود و ناقصی از آن در طول تاریخ مورد اجماع یا نزاع افراد بشر بوده اما پس از تشکیل دولت‌های ملی در دنیا، معنای صریح و روشن و غیرقابل تردیدی پیدا کرده است. دولت ملی یا ملت – دولت، دایرۀ اقتدارش در محدوده و مرزهای جغرافیایی و سیاسی شناخته‌شده‌ای، تعریف شده است؛ مردمی که تحت حاکمیت یک دولت ملی یا در چارچوب یک ملت - دولت زیست می‌کنند، اتباع یا شهروندان آن به شمار می‌روند. شهروند به لحاظ حقوق و وظایفش هویت پیدا می‌کند. هر فرد دارای تابعیت یک کشور، اگر از حقوق و وظایف مشخصی برخوردار نباشد، عملاً شهروند به حساب نمی‌آید و بیگانه یا فردی مورد تبعیض تعریف می‌شود. شهروند علاوه بر اینکه صاحب حق و وظیفه است بلکه مهمتر از آن، حقی کاملاً برابر با تک تک دیگر شهروندان دارد. از این رو، شهروند را بنا به سرشت حقوقی آن، نمی‌توان به درجات مختلف تقسیم کرد. همین که پای تقسیم‌بندی اتباع بنا به جنسیت یا قومیت یا عقیده یا گرایش سیاسی آنان پیش آید، شهروندی و حقوق مترتب بر آن رنگ می‌بازد و مراتبی از تبعیض جانشین آن می‌شود. اگر در روزگاران کهن، افراد یک جامعه تحت حکومت‌های قبیله‌ای یا محلی یا امپراتوری، به سلسله مراتب برخورداری از حقوق و مزایا عملاً تن می‌داده‌اند و یا سطحی از تبعیض را به هر دلیلی منصفانه یا قابل تحمل برای خود می‌دیده‌اند، در دنیای جدید چنین امری در دایرۀ امورغیرقابل تحمل قرار گرفته و به عنوان تبعیض با آن مقابلۀ فکری یا عملی می‌شود. ابتنای نظامِ جهان امروز بر ملت – دولت‌هاست. اتباع ملت – دولت‌ها، شهروند به حساب می‌آیند. شهروندان به‌رغم همۀ تنوعات عقیدتی و فکری و جنسیتی و قومیتی و سیاسی و اقتصادی خود، در کنار وظایف‌شان، از حقوق برابر برخوردارند. بنابراین حقوق برابر شهروندی برای همۀ اتباع، تنها مصداق اجماعیِ عدالت و انصاف در بین متفکران عصر کنونی است. بدون عدالت و انصاف، نه ملت – دولت و یا جامعه‌ای باثبات می‌ماند و نه وفاق و سازش و همدلی بین افراد شکل می‌گیرد....[بقیۀ یادداشت در لینک زیر]
Ko'proq ko'rsatish ...
35 315
117
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-20866
1
0
فقط بیرون؟ کاظم غریب‌آبادی از ریاست ستاد حقوق بشر اسلامی به معاونت بین‌الملل وزارت امور خارجه رفت. امیدوارم قوۀ قضائیه با استفاده از این فرصت، فردی را به عنوان ریاست ستاد حقوق بشر اسلامی تعیین کند که نیم‌نگاهی هم به مسائل داخلی کشور و نقض حقوق شهروندان ایرانی توسط نهادهای مختلف داشته باشد نه اینکه مثل آقای غریب‌آبادی نگاهش کاملاً به بیرون و تمام همّ و غمش به رفتار دولت‌های غربی معطوف باشد!
35 197
109
حضور در دادسرای رسانه صبح امروز در دادسرای رسانه حاضر شدم. اتهام همان بود که در شبکه‌های خبری اصطلاحاً ویرال شده بود. من هم همان پاسخی را دادم که همان موقع منتشر کرده بودم. نهایتاً تا صدور رأی، قرار التزام صادر شد. واقعیت این است که فضای دادسرای فرهنگ و رسانه و نوع برخورد پرسنل و بازپرس‌ها، تومنی هفتصدنار با برخوردهایی که ما در سه دههٔ گذشته تجربه کردیم، تفاوت کرده است. ای کاش از همان ابتدا، برخورد با فعالان مطبوعاتی و سیاسی، صورت قانونی و مدنی به خود می‌گرفت تا شاهد تلنبار شدن این میزان از خشم و نفرت و بدبینی در سطح جامعه نباشیم. با این همه، اصلاح و تحول همواره امر مبارکی است و باید از آن استقبال کرد.
Ko'proq ko'rsatish ...
43 470
218
https://youtu.be/I-R0G0Fk2bk
روس‌گرایی، غرب‌گرایی، سیاست خارجی متوازن: کدام یک ضامن منافع ایران است؟
پاسخ به شبهه‌ای غلط‌انداز!
35 961
100
معنای دیگرِ ورود دادستانی ورود دستگاه قضایی به ماجرای مناظرۀ من و آقای طائب و تشکیل پروندۀ قضایی در این مورد، بیش از زحمتی که برای من ایجاد می‌کند، توهینی غیرمستقیم نسبت به آقای طائب است! اعلام جرم دادستانی نسبت به یک طرفِ مناظره، معنایی جز اذعان به ضعفِ طرفِ دیگر مناظره برای دفاع از مدعیات خود و پاسخ مدلل به رقیب ندارد. من به جای آقای طائب بودم، به دادستانی به دلیل این اهانت غیرمستقیم اعتراض می‌کردم.
47 680
184
واکنش نادرست! سایت قوۀ قضائیه متأسفانه نامۀ فائزۀ هاشمی را با تیتر تحریک‌آمیری منتشر کرده که عملاً نوعی سوءاستفاده از آن نامه تلقی می‌شود. در واقع این نوع واکنش‌ها، افراد را از نقد عملکرد مخالفان و منتقدان نظام باز می‌دارد. نقد یک طرفِ منازعات سیاسی، هیچگاه به معنای تبرئۀ طرف دیگر نیست. قوۀ قضائیه اگر واقعاً در پی اصلاح وضع موجود و رعایت انصاف از سوی منتقدان است، لازم است به موارد بیّن نقض حقوق شهروندان توسط برخی نیروها و ضابطانش اعتراف و در جهت احقاق حقوق افراد تلاش کند. دفاع از عملکردهای نادرست، کمکی به اصلاح امور نمی‌کند و در عوض، راه را برای طرح هر ادعای اغراق‌آمیز و یا حتی نادرستی می‌گشاید. عملکرد یک دستگاه و یا ادعاهای مخالفانش، معمولاً به طور مطلق درست یا نادرست نیستند. در این زمینه باید مورد به مورد بررسی و داوری کرد. یک مورد درست، دلیلی بر درستی مورد دیگر نیست و یک مورد نادرست هم نادرست بودن موارد دیگر را به اثبات نمی‌رساند! از این گذشته، خانم هاشمی در نامه‌اش، از نگاه برخی از زندانیان سیاسی به زندان، به عنوان "کسب اعتبار اجتماعی" سخن گفته است. خب، مسبب اصلی این پدیده در هر دو سطح خرد و کلان آن کیست؟ حالا از سطح کلانش هم که بگذریم، در سطح خرد، چرا ماشین زندان فرستادن افراد به دلایل سیاسی، از کار نمی‌افتد تا کسی که به دنبال کسب اعتبار اجتماعی از طریق زندان رفتن است، تیرش به سنگ بخورد؟
Ko'proq ko'rsatish ...
48 687
193
ماجرای مشکوک! جمهوری اسلامی گرچه در جنگ اوکراین آشکارا جانب روسیه را گرفته، اما در عین حال تأکید کرده است که خواهان پایان فوری جنگ، مخالف حمله به زیرساخت‌های اقتصادی و مراکز غیرنظامی و ارسال سلاح به طرف‌های درگیر در جنگ است. با این وضع، روی چه حسابی هر از چندی غائلۀ ارسال پهپادهای انتحاری و موشک‌های کروز یا بالستیک از طرف جمهوری اسلامی به روسیه بالا می‌گیرد؟ منطقاً موضوع از سه حال خارج نیست. یا ادعای کشورهای اروپایی و آمریکا در این باره دروغ است، یا بین سیاست اعلامی و سیاست عملی جمهوری اسلامی در این باره تفاوت فاحش وجود دارد و یا اینکه محافلی خارج از کنترل نهادهای تصمیم‌گیر اقدام به صدور سلاح تهاجمی به روسیه می‌کنند. به نظرم طرفِ ثالثِ معتبر و بی‌طرفی باید تکلیف این موضوع را روشن کند. حال که مقام های رسمی جمهوری اسلامی، طرف‌های غربی را به اتهام زنی و دروغگویی در این زمینه متهم می‌کنند، بهتر است از آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل درخواست رسیدگی به این مسئله را کنند تا ماجرا برای افکار عمومی مردم جهان روشن شود. اینکه درست در ابتدای کار دولت آقای پزشکیان که با وعدۀ رفع تحریم‌های اقتصادی علیه کشور سر کار آمده است، بحث فروش موشک از جانب ایران به روسیه بالا بگیرد و سبب تشدید تحریم‌ها شود، از هر جهت مشکوک می‌نماید. مقام‌های دولت پزشکیان لازم است با بررسی موضوع، اطلاعات روشن و شفافی در این ماجرا به مردم ایران ارائه کنند تا بدانیم چه خبر است!
Ko'proq ko'rsatish ...
60 714
555
در بارۀ نامۀ فائزۀ هاشمی رفسنجانی فائزۀ هاشمی با انتشار نامه‌ای از داخل زندان به موضوعاتی اشاره کرده است، که برای هر زندان‌کشیدۀ باتجربه و مستقلی، طنینی آشنا دارد. خانم هاشمی با نوشتن این نامه، شجاعت بی‌مانندی از خود نشان داده است. چنین حرکتی شجاعتی فراتر از به چالش کشیدن مخوف‌ترین دولت‌ها را طلب می‌کند و فقط کسانی ارزش و اهمیت آن را فهم می‌کنند که تجربه‌ای مشابه داشته باشند. در زندان‌های دوران پهلوی هم داستان همین بوده است، اما قربانیان این شیوه‌ها، عمدتاً از سر محافظه‌کاری اما با پوشش مصلحت‌گرایی و پیشگیری از "سوءاستفادۀ رژیم" روی مشکلات خاک می‌ریختند و تمام بدسگالی‌ها را به "فشار زندان" نسبت می‌دادند. به همین دلیل، پس از آنکه درهای زندان گشوده شد، مردم عادی، تک تک زندانیان سیاسی را بر دوش‌های خود گرفتند و با شور و شوق آنان را در شهر چرخاندند، غافل از آنکه چند ماه بعد، برخی از همین "قهرمانان" از شدت جاه‌طلبی شخصی و گروهی، به روی هم اسلحه خواهند کشید و به جای آزادی و دمکراسی و عدالت، جامعه را غرق خشونت و خونریزی خواهند کرد. خانم هاشمی باید منتظر تندترین حمله‌های لفظی از هر سو علیه خود باشد، اما شجاعت اخلاقی و سیاسی او که "صدای بی‌صدایان واقعی" شده است، نزد خداوند بی‌اجر نخواهد ماند.
Ko'proq ko'rsatish ...
58 407
985
کالبدشکافی نشر اکاذیب خبر صابرین‌‏نیوز درست از کار درآمد و دادسرای رسانه به اتهام «نشر اکاذیب» برایم احضاریه فرستاد. نسبت کذب یا دروغ به دیگران، بدون تردید سیئه‌‏ای اخلاقی است، اما متأسفانه عمر آن همزاد بشر است. به‌‏عبارت دیگر، یکی از رایج‏‌ترین سیئات در زندگی نوع بشر دروغ است. در همۀ جوامع، روزانه میلیون‌‏ها خبر و ادعای دروغ از سوی افراد عادی نسبت به خودشان یا دیگران تولید می‌‏شود. برای نمونه، هر لاف و گزافی از سوی یک فرد، در واقع صورتی از دروغ است، اما مردم معمولاً آدم‏های لاف‏زن و گزافه‌‏گو را پس از مدتی می‌‏شناسند و به دروغ‌‏های آنان اعتنایی نمی‌کنند. [ادامه یادداشت در لینک زیر]
Ko'proq ko'rsatish ...
42 356
115
https://youtu.be/ZtRWBcSv47w
دربارۀ مناظره با آقای طائب
پاسخ به برخی نقدها
41 340
112
مناظره! یکی از دوستان اصولگرا پیغام داده که حاضر است بر سر ناآرامی‌های سال 88 با من مناظره کند و ادعای خود را در بارۀ "ماهیت مخملی" آن حرکت به اثبات برساند. روشن است که شرط مناظره، حقوق برابر و امن و آزاد بودن هر دو طرف آن است. اگر قرار به این باشد که یک طرف مناظره، از هر حیث آزاد و برای بیان هر اتهامی خیالش راحت و دارای مصونیت کامل باشد، اما طرفِ دیگر آن، به رغم غرغره کردن تک تک واژه‌ها در ذهن خود، نهایتاً به دلیل نوع گفتارش، کارش به پیگیری قضایی کشیده شود، نامش هر چه باشد، مناظره نیست. در این میان البته بحث پیچیده‌ای هم پیش می‌آید و آن اینکه آیا در مناظره، طرفین "حق" دارند هر دشنامی را مطرح و هر اتهام بی‌بنیان و کذبی را به طرف مقابل یا طرف‌های ثالث نسبت دهند؟ مسلماً حق ندارند، اما مسئله اصلی این است که داورِ تشخیص صدق از کذب کلام هر یک از آنها، کدام مرجع است؟ در این باره برای فردا یادداشتی در روزنامۀ هم‌میهن خواهم نوشت.
Ko'proq ko'rsatish ...
48 930
183
من فرق دارم! ما دو پاها موجودات رياكاري هستيم. بعيد مي‌دانم ديگر جانداران اهل ريا باشند. آنها رفتار غريزي خودشان را دارند كه كاملا صادقانه و فارغ از تظاهر و رياست، حتي اگر خونخوار باشند. البته ميمون‌ها ادا و اطوارهايي در مي‌آورند كه آن هم ريا به حساب نمي‌آيد. در واقع تقليد است. همين تقليد هم به نظر من، براي موجود جاندار كار پسنديده‌اي نيست، اما خب، ميمونند ديگر! هر چه نباشد، داروين مدعي شده است كه خويشيتي با ما دوپاها دارند و اجدادِ خيلي دورمان محسوب مي‌شوند. همين‌جا گفته باشم كه من اين را قبول ندارم، چون اين در واقع اين ماييم كه اجداد ميمون‌ها هستيم! اين را يك طلبه كه در سال 1360 براي آموزش ايدئولوژي به دانش‌آموزان از «مركز» به شهر ما سيرجان اعزام شده بود، براي‌مان اثبات كرد. در سر كلاسش يكي از دانش‌آموزان رشته تجربي كه تازه بحث تكامل را از معلم زيست‌شناسي‌اش شنيده بود، براي خودنمايي و در حقيقت رياي آشكار، از جايش بلند شده و پرسيد: آقا اجازه؟ راست مي‌گن كه نسل ما از ميمون است؟ طلبه هم در پاسخش گفت: نه برعكس است. ميمون از نسل آدم است. بعد هم براي اثبات حرفش آيه «فقُلْنا لهُمْ كُونُوا قِردةً خاسِئِين» را خواند! من كه هميشه بچه فضول و لوس و غيرقابلي تحملي بودم، به علامت ريشخند بلافاصله نيشم را تا بناگوش گشودم و گفتم؛ تفسير آقاي طالقاني از اين آيه كه چيز ديگري است! نوع لحن و كلامم لج طلبه بيچاره را در آورد، اما اينقدرها مي‌دانستم كه بحث با يك طلبه ايدئولوژيك در آن زمان خيلي هم بدون عواقب نيست. مثل الان نبود كه هر ياوه‌اي به ذهن و زبان‌مان بيايد، فوري ادا كنيم و بعد هم براي فرار از مجازات مدعي شويم كه پس آزادي بيان چه شد؟ در آن دوران، آزادي بيان در واقع همين‌قدر بود كه خطر كنيم و مدعي شويم آزادي بيان وجود ندارد! خودِ همين انكار به معناي اثباتِ وجود آزادي بيان اعلام مي‌شد! از اين رو من مي‌دانستم كه هر چه بوي ماركس و انگلس و داروين و اينها بدهد، به جاي خيلي خيلي باريك ختم مي‌شود. از اين رو حرف طلبه را پذيرفتم و لعنتي هم نثار داروين كردم كه به آدميزادگان توهين كرده و ما را از نسل ميمون فرض كرده، حال آنكه به گفته آن طلبه اين ميمون است كه از نسل ما آدميزادگان است! حالا چرا بحث اينقدر منحرف شد؟ بحث بر سر رياكاري ما دوپاها بود. بله. ريا يعني اينكه خلاف چيزي را كه در دل و ذهن و ضميرمان مي‌گذرد، بر زبان آوريم. مثلا همه ما از تعريف و تمجيد ديگران خوش‌مان مي‌آيد و قند در دل‌مان آب مي‌شود. اما مي‌گوييم كه از اين بدمان مي‌آيد و در عوضش از نقد خوش‌مان مي‌آيد هر چند كه لحنش هم تند باشد! يا مثلا مي‌گوييم انتقاد از همگان حق همگان است، اما وقتي كسي به آن كه دوست داريم كوچك‌ترين انتقادي كند برمي‌آشوبيم و آن را به صدها خصلت منفي شخصي و عمومي از حسادت گرفته تا انواع توطئه نسبت مي‌دهيم! حالا اگر من اين وسط بخواهم ادعا كنم كه «من فرق دارم و از انتقاد بدم نمي‌آيد» به ريشم نمي‌خنديد؟ خب بخنديد! من مي‌خواهم اين ادعا را مطرح كنم! راستش از خدا كه پنهان نيست از شما چه پنهان كه تا همين چند سال پيش من هم از تعريف و تمجيد ديگران خيلي خوش به حالم مي‌شد! اما در آن دوره‌اي كه به تعبير زيبا و قِشنگ و منصفانه مديرمسوول كيهان، شير و نسكافه‌ام قطع شد، با تمام وجودم حس كردم كه تمام تعريف و تمجيدهاي عالم به لعنت خدا هم نمي‌ارزد و آدمي را حتي لحظه‌اي از تنگناي آن جحيم رها نمي‌سازد. بنابراين از نقد بدم نيامد! با آنكه از نقد بدم نمي‌آيد، اما خيلي هم دنبالش نيستم مگر اينكه اتفاقي به آنها بربخورم! از بخت بد من به‌طور اتفاقي گاه با نقدهايي روبه‌رو مي‌شوم كه نزديك است از خنده بتركم! براي مثال، طرف كه مويي را در راه مبارزه از نوع مدني و مسلحانه در هر دو نظام سپيد كرده برداشته يادداشت طنز من در اين ستون را با چنان جديتي نقد كرده كه از خواندنش چنان به خنده مي‌افتم كه از خواندن رساله دلگشاي مرحوم زنده‌ياد عبيد زاكاني آن‌طور به خنده نمي‌افتم. حالا بقيه‌اش براي بعد!
Ko'proq ko'rsatish ...
40 004
150
Oxirgi yangilanish: 11.07.23
Privacy Policy Telemetrio