Xizmat sizning tilingizda ham mavjud. Tarjima uchun bosingУкраїнська
Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
Kategoriya
Kanal joylashuvi va tili

auditoriya statistikasi کـــ🩺ـــد آبـــــ💙ــــی

به‌نام خدایی که عاشقانه می‌پرستمش💫 به دنیای شخصیت‌های من خوش آمدید💙 رمان تا انتها رایگان توی کانال قرار می‌گیره🩺 پارت‌گذاری تایم خاصی نداره🧿 اینستاگرامم🌼 instagram.com/mahdiye.afshar_ ❣️ 
Ko‘proq ko‘rsatish
29 0370
~0
~0
0
Telegram umumiy reytingi
Dunyoda
30 732joy
ning 78 777
Davlatda, Eron 
5 123joy
ning 13 357
da kategoriya
326joy
ning 857

Obunachilarning jinsi

Kanalga qancha ayol va erkak obuna bo'lganligini bilib olishingiz mumkin.
?%
?%

Obunachilar tili

Til bo'yicha kanal obunachilarining taqsimlanishini bilib oling
Ruscha?%Ingliz?%Arabcha?%
Kanal o'sishi
GrafikJadval
K
H
O
Y
help

Ma'lumotlar yuklanmoqda

Kanalda foydalanuvchining qolish muddati

Obunachilar sizning kanalingizda qancha vaqt turishini bilib oling.
Bir haftagacha?%Eskirganlar?%Bir oygacha?%
Obunachilarning ko'payishi
GrafikJadval
K
H
O
Y
help

Ma'lumotlar yuklanmoqda

Hourly Audience Growth

    Ma'lumotlar yuklanmoqda

    Time
    Growth
    Total
    Events
    Reposts
    Mentions
    Posts
    Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
    اگر هیچی درس نخوندیو و استرس داری بیا اینجا سوالات رو رایگان پخش کرده ؛)) @Nahaee
    0
    0
    فقط 1 درصد هستن که همچین استایل خفنی دارن🖤 همشونم ازینجا اکسسوری گرفتن : SunStore
    0
    0
    رمان جدید نویسنده کدابی جدا هشدار میدم اگر علاقه ای به صحنه‌های باز ندارید، به‌هیچ عنوان بوسه‌ی فرانسوی رو نخونید🙂❤️ خلبان کاوه ملک... مرد جسور و جذاب و با دبدبه کبکبه‌ای که به شدت گرم مزاجه و تو اتاق خوابش خشن! اون جنس مخالف رو فقط برای سکس دوست داره و غیر اون ذره‌ای به این جنس لطیف و پر ناز و ادا بها نمی‌ده! پای یه شرط بندی چند هزار دلاری سر یه دختر بی‌حاشیه و مظلوم در میونه و کاوه با بدجنسی و حیله گری خودشو به اون دختر نزدیک می‌کنه.دریای معصوم و بی‌خبر از همه جا دل به اون می‌ده و اون مرد بعد از اینکه دریا رو به تختش می‌کشونه و از لحظه لحظه‌ی رابطه‌ی پر حرارتشون فیلم می‌گیره و شرط بندی رو می‌بره با بی‌رحمی دریا رو رها می‌کنه و...
    Ko'proq ko'rsatish ...
    0
    0
    فقط 1 درصد هستن که همچین استایل خفنی دارن🖤 همشونم ازینجا اکسسوری گرفتن : SunStore
    49
    1
    اگر هیچی درس نخوندیو و استرس داری بیا اینجا سوالات رو رایگان پخش کرده ؛)) @Nahaee
    1
    0
    رمان جدید نویسنده کدابی جدا هشدار میدم اگر علاقه ای به صحنه‌های باز ندارید، به‌هیچ عنوان بوسه‌ی فرانسوی رو نخونید🙂❤️ خلبان کاوه ملک... مرد جسور و جذاب و با دبدبه کبکبه‌ای که به شدت گرم مزاجه و تو اتاق خوابش خشن! اون جنس مخالف رو فقط برای سکس دوست داره و غیر اون ذره‌ای به این جنس لطیف و پر ناز و ادا بها نمی‌ده! پای یه شرط بندی چند هزار دلاری سر یه دختر بی‌حاشیه و مظلوم در میونه و کاوه با بدجنسی و حیله گری خودشو به اون دختر نزدیک می‌کنه.دریای معصوم و بی‌خبر از همه جا دل به اون می‌ده و اون مرد بعد از اینکه دریا رو به تختش می‌کشونه و از لحظه لحظه‌ی رابطه‌ی پر حرارتشون فیلم می‌گیره و شرط بندی رو می‌بره با بی‌رحمی دریا رو رها می‌کنه و...
    Ko'proq ko'rsatish ...
    بوسه‌ی فرانسوی. مهدیه‌افشار
    🖤🤍 عشق خاکستریه ترکیب سفیدی روی تو و سیاهی روح من پارت‌گذاری منظم و روزانه
    92
    0
    استایلی که لاغرتر نشونت میده🙄
    1
    0
    📍 پخش رایگان سوالات نهایی 📍
    1
    0
    تو ماه منی و منم خورشیدتم🌕 - گردنبند ست ماه و خورشید
    1
    0

    sticker.webp

    1
    0
    #پارت_1 زیر شکمم تیری می کشد، از درد ناله ای سر می دهم! - جان دلم حورا! ببخشید عزیزم امشب یکم خشن شدم. با نفس نفس به صورت خیس از عرقش خیره می شوم... - چیزی نیست عزیزم، با این حجم از خشونت این درد عادیه... نیش خندی میزند که چانه و گونه ی چپش چال می شود! در دل قربان صدقه اش می روم! دست به ته ریش خیس از عرقش می کشم. سرش را پایین آورده و روی بر امدگی سینه‌ام میگذارد، همزمان که تکانی به کمرش می‌دهد، با صدایی بم زمزمه میکند: - کاشکی امشب بشه! لبخندی کوچک کنج لبم نشاندم و بوسه‌ای پر تب و تاب روی شقیقه‌اش کوبیدم که کنار گوشم پر از حرص غرید: - یه راند دیگه بریم، امشب حتما بابا میشم! خنده‌ی دلبرانه‌ام را که دید با خماری دستی روی سینه‌هام کشید، خجالت زده کمی در خودم جمع شدم که گفت: - توله سگ همین الان زیزم داشتی آه و ناله میکردی! بعد سه سال هنوزم ازم خجالت میکشی؟ اوهومِ آرامی که از ته گلویم بیرون پرید وحشی ترش کرد‌ سنگینی اندامش را از روی تنم برداشت و جز به جز تنم را با نگاهی خمار بر انداز کرد. نگاهش را میان پایم کشاند و نیشخندی از خنده روی لبش شکل گرفت و گفت: - خیس کردی توله سگ من! حرفش را زد و خودش را به میان پایم فشار داد که صدای ناله‌ام بلند شد. لاله‌ی گوشم را به دندان گرفت و با خشونت گفت: - جان؟ یه بار دیگه منه خشنو تحمل کنی تموم میشه! حرفش را زد و رابطه‌ای پر تب و تاب دیگر برایم به ارمغان اورد. پارت یک رمانشه از دستش ندید🔞❌ .
    Ko'proq ko'rsatish ...
    1
    0
    _ خانومتون مورد تجاوز گروهی قرار گرفته؟ شما اطلاع دارید؟ اخمی به چهره نشاند و در جواب دکتر غرید: _ نه. دکتر عینکش را بالا فرستاد و با تعجب به یلدا که از شدت خونریزی روی تخت بی‌حال بود، نگاه کرد. به سمت امیر کیا چرخید و گفت: _ چیزی وارد خودش کرده؟ مثلا لوله یا شلنگ یا همچین چیزی؟ در حالی که از خشم نفس نفس می‌زد، باز هم کوتاه جواب داد: _ خیر! ابروهایش بالا پرید: _ پس چرا در این حد پارگی دارن؟ رسما بخیه لازمه طفل معصوم! نکنه توی ورزش ژیمناستیک یا همچین چیزی ضربه خوردن؛ درسته؟ نگاهی به یلدا و خونریزی شدید بین پاهایش انداخت و خونسرد جواب داد: _ نه...ازدواج با مردی که گرایش‌های خاص داره آسون نیست! با چشم‌هایی گرد شده نگاهش کرد. _ رابطه خشن داشته این طغل معصوم؟ خیره به دکتر فضول نگاه کرد و جواب داد: _ من میگم رابطه خاص! اخمی کرد و از پشت میزش برخاست. _ جناب این دختر شونزده هفده سالشه! رابطه جنسی ملایم هم بدنشو اذیت میکنه! چه بلایی سرش اوردی که مجبورم بخیه‌اش بزنم؟ کسی که زایمان طبیعی کرده در این حد بخیه نیاز نداره که این طفلک نیاز داره! حوصله جفنگیات دکتر را نداشت. از روی صندلی برخاست و به سمت یلدا رفت. از اول هم نباید به سوسول بازی‌هایش توجه می‌کرد. نگاهی به رنگ پریده یلدا انداخت و بی‌حوصله غرید: _ پد بذار تو شورتت، پاشو بریم. با گریه نالید: _ دارم میسوزم میگی پد بذار؟ دکتر به سمتشان آمد و با عصبانیت گفت: _ شما نمیتونی مریض منو همینجوری برداری ببری جناب! به سمت دکتر چرخید و فریاد زد: _ کدوم پفیوزی میخواد جلومو بگیره که زنمو نبرم خونه؟ به سمت یلدای ترسیده چرخید. _ پاشو یلدا! پاشو تا اون روی سگم بالا نیومده! دکتر جلوی یلدا ایستاد و این بار آرام تر مخالفت کرد. _ از خون‌ریزی میمیره! باید بخیه‌اش بزنم. بعد ببر زنتو! نگاهی به چشم‌های مظلوم یلدا انداخت و غرید: _ درست کوک بزن که دفعه دیگه پاره نشه! سپس خشمگین از مطب خارج شد. بعد رفتن امیر کیا، دکتر به سمت یلدا چرخید. _ واقعا شوهرته؟ بغض کرده لب زد: _ آره. _ خیلی ازت بزرگتره که! دو برابر توعه دخترجون! چرا قبل ازدواج به رابطه جنسی با همچین آدمی فکر نکردی؟ بدن تو آمادگی پذیرش اونو نداره! لبش را روی هم فشرد و بغضش را پنهان کرد. دکتر که از بدبختی های او باخبر نبود‌. _ یکم میسوزه عزیزم. اما باید تحمل کنی! هرجور شده باید جلوی خونریزیتو بگیرم. لب‌هایش را از درد گاز گرفت و سرش را بالا پایین کرد. همین که سوزش را به بین پاهایش زد فریادش به هوا خواست. _ آییییی مامان!!!!! طولی نکشید که در اتاق باز شد و امیر کیا داخل آمد. _ چیکارش کردی ؟ دکتر هراسان نگاهی به امیر کیا انداخت. _ هیچی جناب دارم بخیه میزنم! نگاهی به سوزن توی دستش انداخت و فریاد زد: _ این رسما سوزن لحاف دوزیه! چه غلطی داری می‌کنی ؟ یلدا که فاصله‌ای تا بیهوشی نداشت، دست امیر کیا را گرفت و لب زد: _ از شر من خلاص شدی امیر کیا...حالا با وجدان راحت برو دخترعموم و عقد کن....
    Ko'proq ko'rsatish ...
    ✨° | مُـ‍ـــخَـدِر |°✨
    هاله نژادصاحبی📝 📚روزهای مسموم 📚وامق 📚نجیب بی آبرو 📚دلفریب 📚باغ آلبالو 📚زخمی سنت 📚آبان 📚مخدر
    1
    0
    _دارم از درد میمیرم ترو خدا کلاس و زودتر تمومش کن .. مطمئن بود محال است پیامش را در کلاس ببیند و اگر هم میدید محال بود کلاسش را به خاطر او کنسل کند درد در دلش میپیچد که باعث میشود بی طاقت سرش را به میز تکیه دهد.. ستاره خود را روی صندلی جلو میکشد.. _اگه حالت خوب نیست میخوای از استاد اجازه بگیرم ببرمت بيرون.. _اجازه نمیده .. _اگه حالتو ببینه شاید اجازه بده.. پوزخندی به خیالات خام رفیقش میزند.. او حتی حاضر نمیشد به خاطرش کلاس را چند دقیقه زودتر به اتمام برساند.. با درد نگاهی به قامت بلند و عضلانی اش در آن کت و شلوار رسمی می اندازد.. با جدیت و اخمی غلیظ سخت مشغول درس دادن بود.. هیچکس خبر نداشت که او همسر صیغه ای استادی است که کل دخترهای دانشگاه برایش بال بال میزنند.. دختر درسخوان و شاگرد اول دانشگاه که مجبور بود برای گرفتن بورسیه؛ معشوقه ی استاد آریا با تمایلات و فانتزی های عجیب و رفتارهای خشونت آمیزش در سکس شود انگار جانش کم کم به لب میرسید .. هنوز دوساعت تا پایان کلاسش مانده بود.. ستاره نگران شانه اش را تکان میدهد.. _ماهک خوبی..؟ حتی نای جواب دادن هم نداشتم.. _چه خبره اونجا..؟ صدای سام رعشه به تنش مینشاند.. _استاد خانوم سعادت حالش خوب نیست انگار.. یکی از دانشجو ها بلند این حرف را میزند و سام است که با اخم به سمتشان می آید.. _چیشده..؟ نگاهش روی ماهک ثابت میشود و با دیدن صورت رنگ پریده اش به طرفش پا تند میکند.. دخترک از درد زیاد از حال رفته و پخش زمین میشود.. سام به طرفش خیز برمیدارد و با کشیدن او در آغوش مانع برخورد سرش با زمین میشود.. _ماهک..ماهک..چشمات و باز کن دانشجوها شوکه به استاد خشن و سردشان که چگونه یکی از شاگردانش را در آغوش گرفته نگاه میکنند.. سام فریاد میزند.. _چرا وایستادین بر و بر زل زدین به من اورژانس خبر کنید.. یکی از دخترها که شیفته ی سام بود با دیدن ماهک در آغوش سام از شدت حسادت فوراً از کلاس بیرون میزند و با مأموران حراست برمیگردد.. _اوناهاش همون دختره است .. خودش و تو بغل استاد زده به موش مردگی آخه این کار درسته..؟ اینجا دانشگاست مثلاً.. _جناب آریا این کارتون غیراخلاقیه و دور از قوانین دانشگاه.. اون دانشجو رو ول کنید چندتا از خانومای حراست و خبر کردیم بهشون رسیدگی میکنن.. _این ..این خون چیه..این بلا رو من سرت آوردم..؟ به خاطر دردایی که هر شب بهت دادم..؟ به خاطر تمایلات وحشیانم تو رابطه است آره..؟ صدای مامور حراست مثل مته در گوشش سوت میزند.. _آقای آریا شما استاد این دانشگاه و الگوی بقیه اید درست نیست که جلوی چشم بچه ها دانشجوتون رو بغل گرفتید .. با فریاد بلندش مردک لال میشود و کل کلاس در بهت فرو میرود.. _خفه شو بیشرف کدوم دانشجو ..زنمه کثافت .. زنمه آشغال..تو و این دانشگاه کوفتیت باهم برید به درک.. جسم بی جان دخترک را روی دست بلند میکند و در حالیکه به سمت در میرود مقابل چشمان حیرانشان فریاد میزند.. _ یکی به نگهبان بگه ماشینم و بیاره دم در .. زن و بچم دارن از دستم میرن.. به خدا اگه یه تارمو از سر زنم کم شه اینجارو آتیش میزنم.. یه عاشقانه ی غلیظ و ممنوعه..🔞❌ نگم از پسرش که با همون پارتای اول کلی کشته داده..😎🤫 یه کراشیه که نگوو..🤤
    Ko'proq ko'rsatish ...
    1
    0
    _واسه زن داداشت خواستگار اومده! مرد نیم نگاهی به صبور انداخت و مادرش با حرص ادامه داد. _آره دیگه... وقتی دخترِ بیوه ی خوشگل و ترگل ورگل تو خونه باشه واسه‌اش خواستگار میاد. با حرص به پسرِ بزرگش نگاه کرد و غر زد. _این دختر بعد از مرگ داداشت نرفت خونه‌شون... گفت من عروس این خونم پیش خودتون میمونم... گفت تا اخر عمر کنیزی این خونه رو میکنم... حقش اینه که نظرِ نا محرم و غریبه روش باشه؟ حاشا به غیرتت اعلی. اعلی عصبی از جا بلند شد. _چی میگی مادر من؟ باز شروع کردی؟ مگه چه دوره ای هستیم که من بیوه ی داداشمو عقد کنم که نگاه غریبه روش نباشه؟ مادرش که مشغول گردگیری بود دستمال رو روی زمین پرت کرد و داد کشید. _میگم واسش خواستگار اومده! غیرتت اجازه میده این دختر همخواب مرد دیگه ای بشه؟ صبور که از این بحث خجالت میکشید سرشو پایین انداخت و به زمین خیره شد. اعلی از رک بودن مادرش کلافه شده بود، به موهای خودش چنگی زد و لب زد. _اجازه بده تنهایی با خودش صحبت کنم مادر! مادرش بیرون رفت، اعلی به سمت صبور که از شدت خجالت و حقارت داشت می لرزید رفت و کنارش نشست... دخترک تو خودش جمع شد و اعلی پوزخند زد. _وقتی من کنارت میشینم تو خودت جمع میشی... ما چطور میتونیم یه رابطه ی زناشویی سالم داشته باشیم؟ سر صبور بالا اومد و به مرد نگاه کرد، گریه نمیکرد اما چشماش قرمز بود. _من چطور باهات سکس کنم وقتی میدونم زن داداشم بودی؟ چطور تو چشمات نگاه کنم و سکس تو و داداشمو تصور نکنم صبور! دخترک آب دهنش رو قورت داد، با لب های خشک شده اش زمزمه کرد. _همه ی مشکلت همینه؟ _این مشکل کمیه؟ _این اصلا مشکل نیست... ما سکس نداشتیم... رابطه نداشتیم... ازدواج ما صوری بود. یک تای ابروی اعلی بالا رفت _چی میگی تو؟ _داداشت عاشق یکی دیگه بود... منم همینطور! به اجبار خانواده ها صوری ازدواج کردیم... حتی میتونم برم پزشکی قانونی که بکارتم رو تایید کنن! اعلی با حیرت بهش خیره شده بود، صبور جلو تر اومد و لب زد. _میدونی من عاشق کی بودم؟ تو! میدونی به خاطر کی تو این خونه موندم؟ تو!
    Ko'proq ko'rsatish ...
    1
    0
    تو ماه منی و منم خورشیدتم🌕 - گردنبند ست ماه و خورشید
    344
    1
    📍 پخش رایگان سوالات نهایی 📍
    1
    0
    استایلی که لاغرتر نشونت میده🙄
    1
    0
    تو ماه منی و منم خورشیدتم🌕 - گردنبند ست ماه و خورشید
    2
    1
    - اعتراف کن که تحریکت کردم! می‌خنده و به هیکل بی نقصم اشاره می‌کنه: - آره دقیقا با همون شرتِ صورتی گل گلیت عاشقت شدم می بینمش یاد عزیز جونم میفتم. خودم هم خنده‌ام گرفته‌ پیرهنم رو بالا می‌زنم و با دیدن عکس پاتریک روی سوتینم منفجرررر می‌شه و می گم: - اینو چی می‌گی؟ جذابیت کامله دیگه نه؟ میره یا میاد؟! یه نگاه به خشکتش می‌کنه با بغض ساختگی می‌گه: - دیار کوچولوم رفت خوابید بی شرف...
    1
    0
    📍 پخش رایگان سوالات نهایی 📍
    1
    0
    استایلی که لاغرتر نشونت میده🙄
    1
    0
    تو ماه منی و منم خورشیدتم🌕 - گردنبند ست ماه و خورشید
    1
    0
    استایلی که لاغرتر نشونت میده🙄
    1
    0
    📍 پخش رایگان سوالات نهایی 📍
    1
    0
    - اعتراف کن که تحریکت کردم! می‌خنده و به هیکل بی نقصم اشاره می‌کنه: - آره دقیقا با همون شرتِ صورتی گل گلیت عاشقت شدم می بینمش یاد عزیز جونم میفتم. خودم هم خنده‌ام گرفته‌ پیرهنم رو بالا می‌زنم و با دیدن عکس پاتریک روی سوتینم منفجرررر می‌شه و می گم: - اینو چی می‌گی؟ جذابیت کامله دیگه نه؟ میره یا میاد؟! یه نگاه به خشکتش می‌کنه با بغض ساختگی می‌گه: - دیار کوچولوم رفت خوابید بی شرف...
    1
    0
    استایلی که لاغرتر نشونت میده🙄
    1
    0
    تو ماه منی و منم خورشیدتم🌕 - گردنبند ست ماه و خورشید
    425
    0
    - اعتراف کن که تحریکت کردم! می‌خنده و به هیکل بی نقصم اشاره می‌کنه: - آره دقیقا با همون شرتِ صورتی گل گلیت عاشقت شدم می بینمش یاد عزیز جونم میفتم. خودم هم خنده‌ام گرفته‌ پیرهنم رو بالا می‌زنم و با دیدن عکس پاتریک روی سوتینم منفجرررر می‌شه و می گم: - اینو چی می‌گی؟ جذابیت کامله دیگه نه؟ میره یا میاد؟! یه نگاه به خشکتش می‌کنه با بغض ساختگی می‌گه: - دیار کوچولوم رفت خوابید بی شرف...
    1
    0
    📍 پخش رایگان سوالات نهایی 📍
    1
    0

    sticker.webp

    1
    0
    Oxirgi yangilanish: 11.07.23
    Privacy Policy Telemetrio