هذه الخدمة مُتوفّرة أيضًا بلغتك. لتغيير اللغة، اضغطEnglish
Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
الفئة
لغة وموقع القناة

audience statistics شعر و ادب

اشعار اختصاصی از مجموعه ادبی چامه شعر و غزل  @chaame  تلفیق تک بیت و تصویر  @chaame admin تماس با ما 
11 3620
~0
~0
0
تقييم تيليجرام العام
عالميًا
53 371المكان
من 78 777
9 780المكان
من 13 357
في الفئة
671المكان
من 857

جنس المشتركين

تعرف على عدد كل من المُشتركين الذّكور والإناث على القناة.
?%
?%

لغة الجمهور

معرفة توزيع المشتركين في القناة حسب اللغة
الروسية?%الإنجليزية?%العربيّة?%
نمو القناة
رسم توضيحيجدول
ي
أ
ش
س
help

جار تحميل البيانات

فترة تواجد المستخدم على القناة

اعرف كم من الوقت قضى المُشتركون على القناة.
حتى أسبوع?%المؤقتات القديمة?%حتى شهر?%
الزيادة في المُشتركين
رسم توضيحيجدول
ي
أ
ش
س
help

جار تحميل البيانات

Hourly Audience Growth

    جار تحميل البيانات

    Time
    Growth
    Total
    Events
    Reposts
    Mentions
    Posts
    Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
    هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است حتی فرشته ای که به پابوس آمده انگار بین رفتن و ماندن مردد است اینجا مدینه نیست نه اینجا مدینه نیست پس بوی عطر کیست که مثل محمد  است؟! حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای اینجا برای عشق، شروعی مجدد است جایی که آسمان به زمین وصل می شود جایی که بین عالم و آدم زبانزد است هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید اینجا بهشت ـ شهر خدا ـ شهر مشهد است ⛱️
    1 040
    20
    بی تو ای دل نکند لاله به بار آمده باشد ما در این گوشه زندان و بهار آمده باشد چه گلی گر نخروشد به شبش بلبل شیدا چه بهاری که گلش همدم خار آمده باشد نکند بی خبر از ما به در خانه پیشین به سراغ غزل و زمزمه یار آمده باشد از دل آن زنگ کدورت زده باشد به کناری باز با این دل آزرده کنار آمده باشد یار کو رفته به قهر از سر ما هم ز سر مهر شرط یاری که به پرسیدن یار آمده باشد لاله خواهم شدنش در چمن و باغ که روزی به تماشای من آن لاله‌عذار آمده باشد شهریار این سر و سودای تو دانی به چه ماند روز روشن که به خواب شب تار آمده باشد ⛵️
    عرض المزيد ...
    1 230
    13
    @chaameghazal ⛵️

    2 - Miras Band - Nakonad Bahar Amade Bashad.mp3

    1 104
    13
    ای بی وفای سنگدل قدرناشناس ! از من همین که دست کشیدی تو را سپاس با من که آسمان تو بودم روا نبود چون ابر هر دقیقه درآیی به یک لباس آیینه ای به دست تو دادم که بنگری خود را در این جهان پر از حیرت و هراس پنداشتی مجسمه سنگ و یخ یکی‌ست؟ کو آفتاب تا بشوی فارغ از قیاس دنیا دو روز بیش نبود و عجب گذشت! روزی به امر کردن و روزی به التماس مگذار ما هم ای دل بیزار و بی قرار چون خلق بی ملاحظه باشیم و بی حواس ⛱️
    1 364
    52
    گریه را به مستی بهانه کردم شکوه ها ز دست زمانه کردم آستین چو از چشم برگرفتم جوی خون به دامان روانه کردم از چه روی، چون ارغنون ننالم از جفایت ای چرخ دون ننالم چون نگیرم از درد چون ننالم دزد را چو محرم به خانه کردم دلا خموشی چرا؟ چو خم نجوشی چرا؟ برون شد از پرده راز (پرده راز، پرده راز) تو پرده پوشی چرا؟ همچو چشم مستت جهان خراب است از چه روی، روی تو در حجاب است رخ مپوش کاین دور انتخاب است من تو را به خوبی نشانه کردم راز دل همان به، نهفته ماند گفتنش چو نتوان، نگفته ماند فتنه به که یک چند، خفته ماند گنج بر در دل خزانه کردم باغبان چه گویم به من چه ها کرد کینه ها دیرینه برملا کرد دست من ز دامان گل رها کرد تا به شاخ گل آشیانه کردم دلا... شد چو «ناصر الملک» مملکت دار خانه ماند و اغیار، لیس فی الدار زین سپس حریفان خدا نگهدار من دگر به میخانه، خانه کردم بهتر است مستی ز خودپرستی نیستی به است عارفا ز هستی فارغم ز هستی قسم به مستی تکیه تا بر این آستان کردم دلا... شام ما چو از پی سحر ندارد نالیۀ دروغی اثر ندارد نالیۀ دروغی اثر ندارد گریه تا سحر عاشقانه کردم   ⛵️
    عرض المزيد ...
    1 490
    20
    @chaameghazal ⛵️

    Gerye Ra Be Masti - Mohsen Keramati.mp3

    1 303
    21
    مبر پای قمار عشق ای دل،باز هستت را ندارم بیش از این تاب تماشای شکستت را مشو مبهوت گیسویی که سر رفته است از ایوان که ویران می کند این نقش ایوان،پای بستت را همیشه گریه راه التیام زخمهایت نیست کدامین آب خواهد شست داغ پشت دستت را ؟ تو خار چشم بودی قلعه ی یک عمر پا برجا که حالا شهر دارد جشن میگیرد نشستت را تو دل بستی به معشوقی که خود معشوقها دارد رها کن ای دل غافل خدای بت پرستت را ⛱️
    1 508
    55
    کار عاقل نیست در دل مهر دلبر داشتن جان نگین مهر مهر شاخ بی‌بر داشتن از پی سنگین دل نامهربانی روز و شب بر رخ چون زر نثار گنج گوهر داشتن چون نگردی گرد معشوقی که روز وصل او بر تو زیبد شمع مجلس مهر انور داشتن هر که چون کرکس به مرداری فرود آورد سر کی تواند همچو طوطی طمع شکر داشتن رایت همت ز ساق عرش برباید فراشت تا توان افلاک زیر سایهٔ پر داشتن بندگان را بندگی کردن نشاید تا توان پاسبان بام و در فغفور و قیصر داشتن تا دل عیسی مریم باشد اندر بند تو کی روا باشد دل اندر سم هر خر داشتن یوسف مصری نشسته با تو اندر انجمن زشت باشد چشم را در نقش آزر داشتن احمد مرسل نشسته کی روا دارد خرد دل اسیر سیرت بوجهل کافر داشتن ای دریای ضلالت در گرفتار آمده زین برادر یک سخت بایست باور داشتن بحر پر کشتی‌ست لیکن جمله در گرداب خوف بی‌سفینهٔ نوح نتوان چشم معبر داشتن گر نجات دین و دل خواهی همی تا چند ازین خویشتن چون دایره بی‌پا و بی سر داشتن من سلامت خانهٔ نوح نبی بنمایمت تا توانی خویشتن را ایمن از شر داشتن شو مدینهٔ علم را در جوی و پس دروی خرام تا کی آخر خویشتن چون حلقه بر در داشتن چون همی دانی که شهر علم را حیدر درست خوب نبود جز که حیدر میر و مهتر داشتن کی روا باشد به ناموس و حیل در راه دین دیو را بر مسند قاضی اکبر داشتن من چگویم چون تو دانی مختصر عقلی بود قدر خاک افزونتر از گوگرد احمر داشتن از تو خود چون می‌پسندد عقل نابینای تو پارگین را قابل تسنیم و کوثر داشتن مر مرا باری نکو ناید ز روی اعتقاد حق زهرا بردن و دین پیمبر داشتن آنکه او را بر سر حیدر همی خوانی امیر کافرم گر می‌تواند کفش قنبر داشتن گر تن خاکی همی بر باد ندهی شرط نیست آب افیون خوردن و در دامن آذر داشتن تا سلیمان‌وار باشد حیدر اندر صدر ملک زشت باشد دیو را بر تارک افسر داشتن آفتاب اندر سما با صدهزاران نور و تاب زهره را کی زهره باشد چهره از هر داشتن خضر فرخ پی دلیلی رامیان بسته چو کلک جاهلی باشد ستور لنگ رهبر داشتن گر همی خواهی که چون مهرت بود مهرت قبول مهر حیدر بایدت با جان برابر داشتن چون درخت دین به باغ شرح حیدر در نشاند باغبانی زشت باشد جز که حیدر داشتن جز کتاب الله و عترت ز احمد مرسل نماند یادگاری کان توان تا روز محشر داشتن از گذشت مصطفای مجتبی جز مرتضی عالم دین را نیارد کس معمر داشتن از پس سلطان ملک شه چون نمی‌داری روا تاج و تخت پادشاهی جز که سنجر داشتن از پی سلطان دین پس چون روا داری هم جز علی و عترتش محراب و منبر داشتن اندر آن صحرا که سنگ خاره خون گردد همی وندران میدان که نتوان پشت و یاور داشتن هفت زندان را زبانی برگشاید هفت در از برای فاسق و مجرم مجاور داشتن هشت بستان را کجا هرگز توانی یافتن جز به حب حیدر و شبیر و شبر داشتن گر همی مومن شماری خویشتن را بایدت مهر زر جعفری بر دین جعفر داشتن کی مسلم باشدت اسلام تا کارت بود طیلسان در گردن و در زیر خنجر داشتن گر همی دیندار خوانی خویشتن را شرط نیست جسم و جان از کفر و دین قربی و لاغر داشتن پند من بنیوش و علم دین طلب از بهر آنک جز بدانش خوب نبود زینت و فر داشتن علم دین را تا نیابی چشم دل را عقل ساز تا نباید حاجتت بر روی معجر داشتن تا ترا جاهل شمارد عقل سودت کی کند مذهب سلمان و صدق و زهد بوذر داشتن علم چه بود؟ فرق دانستن حقی از باطلی نی کتاب زرق شیطان جمله از بر داشتن گبرکی چبود؟ فکندن دین حق در زیر پای پس چو گبران سال و مه بردست ساغر داشتن گبرکی بگذار و دین حق بجو از بهر آنک ناک را نتوان به جای مشک اذفر داشتن گر بدین سیرت بخواباند ترا ناگاه مرگ پس ز آتش بایدت بالین و بستر داشتن ای سنا بی وارهان خود را که نازیبا بود دایه را بر شیرخواره مهر مادر داشتن از پی آسایش این خویشتن دشمن خران تا کی آخر خویشتن حیران و مضطر داشتن بندگی کن آل یاسین را به جان تا روز حشر همچو بی‌دینان نباید روی اصفر داشتن زیور دیوان خودساز این مناقب را از آنک چاره نبود نو عروسان را ز زیور داشتن ⛵️
    عرض المزيد ...
    1 654
    20
    @chaameghazal ⛵️

    Naser-Abdollahi-Mehre-Delbar-128.mp3

    1 459
    19
    بسیار گرم پیش منه در هلاک ما اندیشه کن ز حال دل دردناک ما زهر ندامتی‌ست که بردیم زیر خاک این سبزه‌ای که سر زده از روی خاک ما مغرور حسن خود مشو و قصد ما مکن کاین حسن تست از اثر عشق پاک ما بیرون دویده‌ایم ز محنت سرای غم معلوم می‌شود ز گریبان چاک ما وحشی ریاض همت ما زان فزونتر است کاوراق سبز چرخ شود برگ تاک ما
    1 679
    21
    چشمم چو به چشم خویش چشم تو بدید بی چشم تو خواب چشم از چشم رمید ای چشم هم چشم به چشمت روشن چون چشم تو چشم من دگر چشم ندید ⛱️
    1 899
    55
    مرا هزار امید است و هر هزار تویی شروع شادی و پایان انتظار تویی بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند در این سرا تو بمان ! ای که ماندگار تویی شهاب زود گذر لحظه های بوالهوسی است ستاره ای که بخندد به شام تار تویی! جهانیان همه گر تشنگان خون منند چه باک زان همه دشمن، چو دوستدار تویی دلم صراحی لبریز آرزومندی است مرا هزار امید است و هر هزار تویی
    2 214
    84
    نفس در تنگنای سینه جاویدان نخواهد ماند که یوسف تا ابد در گوشه‌ی زندان نخواهد ماند چنان در ظلمت شب‌های خود حبس نفس کردیم که غیر از حبسیه از نسل ما، دیوان نخواهد ماند مگر پیکی به بوی پیرهن یاری دهد ما را وگرنه زین بلا آثاری از کنعان نخواهد ماند اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد؟ چنان جنگی به پا خیزد، که جز میدان نخواهد ماند اگر جان در بریم از معرکه، جانان نه جانان است وگر جانان بتازد، پیش رویش جان نخواهد ماند به روی نیزه، یا بر دار، یا بر دامن محبوب سر شوریده‌ی عشاق، سرگردان نخواهد ماند
    عرض المزيد ...
    2 224
    53
      نا دیده میکنی، چو فتد دیده بر منت جانم فدای دیدن و نادیده کردنت فردا، که ریزه ریزه شود تن به‌زیر خاک برخیزم و چو ذره درآیم ز روزنت با آنکه رفت روشنی چشمم از غمت دارم هنوز دوست تر از چشم روشنت گر میکشی، نمیروم از صید گاه تو دست منست و حلقه فتراک توسنت بر دامن تو باده گلگون چکیده است یا خون ماست آنکه گرفتست دامنت؟ مستی و گردنی چو صراحی کشیده ای خوش آنکه دست خویش در آرم به‌گردنت دیگر ترا چه باک، هلالی، ز دشمنان؟ کان ماه با تو دوست شد و مرد دشمنت
    2 276
    37
    دگر نگاه مگردان در آسمان کبود کبوتران تو پر خسته آمدند فرود به هر چه می نگرم با دریغ و بدرود است شد آن زمان که جهان جمله مژده بود و درود دریغ عهد شکر خواب و روزگار شباب چنان گذشت که انگار هر چه بود نبود چه نقش ها که به خون جگر زدیم و دریغ کز آن پرند نگارین نه تار ماند و نه پود سخن به سینه ی تنگم نمی زند چنگی که گور گریه ی خاموش شد سرای سرود چه رفت بر سر آن شهسوار دشت شفق که خون همی چکد از سم این سمند کبود بود که خرمن خاکسترش به باد رود چو تنگ شد نفس آتش از تباهی دود مباد سایه که جانت بماند از رفتار که در روندگی دایم است هستی رود تو را که گوش دل است و زبان جان خوش باش که نازکان جهان راست با تو گفت و شنود
    عرض المزيد ...
    2 214
    24
    چو غواصی که از صید صدف مایوس برگردد، نفس تاکی رود پایین و با افسوس برگردد!؟ در این شهر خراب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آباد، انسانی نخواهی یافت وگر صد شیخ دیگر باز با فانوس برگردد به آب دَلو تا کی می‌توانی زنده‌اش داری؟ نهنگ مرده نتواند به اقیانوس برگردد تو خوابیدی که منجی صخره از غار تو بردارد چه خواهی کرد اگر ناگاه دقیانوس برگردد؟! سیاست نیست اسرار نهان با دوستان گفتن بسا پیک امین در جامه‌ی جاسوس برگردد! همان بهتر به کیش خویش برگردی که ممکن نیست، کلاغی از شب آیینه‌ها طاووس برگردد!
    عرض المزيد ...
    2 239
    76
    می خرامد غزلی تازه در اندیشه ما شاید آهوی تو رد می شود از بیشه ما دانه سرخ اناریم و نگه داشته اند دل چون سنگ تو را در دل چون شیشه ما اگر از کشته خود نام و نشان می پرسی عاشقی شیوه ما بود و جنون پیشه ما سرنوشت توهم ای عشق! فراموشی بود حک نمیکرد اگر نام تو را تیشه ما ما دو سرویم، در آغوش هم افتاده به خاک چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ما
    2 271
    60
    چو در نظر نبود روی دوستان ما را به هیچ رو نبود میل بوستان ما را رقیب گو مفشان آستین که تا در مرگ به آستین نکند دور از آستان ما را به جان دوست که هم در نفس بر افشانیم اگر چنانکه کند امتحان به جان ما را چه مهره باخت ندانم سپهر دشمن خوی که دور کرد بدستان ز دوستان ما را به بی وفائی دور زمان یقین بودیم ولی نبود فراق تودر گمان ما را چو شد مواصلت و قرب معنوی حاصل چه غم ز مدت هجران بیکران ما را گهی که تیغ اجل بگسلد علاقهٔ روح بود تعلق دل با تو همچنان ما را اگر چنان که ز ما سیل خون بخواهی راند روا بود به جدائی ز در مران ما را وگر حکایت دل با تو شرح باید داد گمان مبر که بود حاجت زبان ما را شدیم همچو میانت نحیف و نتوان گفت که نیست با کمرت هیچ در میان ما را گهی کز آن لب شیرین سخن کند خواجو ز نوش ناب لبالب شود دهان ما را 🐤
    عرض المزيد ...
    2 061
    22
    رسم وفا ز یار طلب می کنیم و نیست وز بی وفا کنار طلب می کنیم و نیست از باغ روزگار گلی تازه بر مراد بی زخم نوک خار طلب می کنیم و نیست جامی که بعد ازو ندهد درد سر خمار در دو روزگار طلب می کنیم و نیست بویی ز عطر طرّه عنبر فشان یار از باد نوبهار طلب می کنیم و نیست سروی به اعتدال قد خوش خرام یار بر طرف جویبار طلب می کنیم و نیست صد دیده را ز خاک درش چشم روشنی است ما نیز از آن غبار طلب می کنیم و نیست بسیار بارهاست که ابن حسام را در کوی یار بار طلب می کنیم و نیست   ⛱️
    1 972
    30
    با منِ دردآشنا، ناآشنایی بیش از این؟ ای وفادار رقیبان، بی وفایی بیش از این؟   گرم احساس منی، سرگرم یاد دیگران من کجا از وصل خشنودم، جدایی بیش از این؟   موجی و بر تکه سنگی خرد، سیلی می زنی با به خاک افتادگان، زورآزمایی بیش از این؟   زاهد دلسنگ را از گوشه ی محراب خود ساکن میخانه کردی، دلربایی بیش از این؟   پیش از این زنجیر صدها غم به پایم بسته بود حال، تنها بنده ی عشقم، رهایی بیش از این؟
    2 043
    48
    ای که بی چشم تو چشمی چشم من جز تر ندید هیچ چشمی از چشم تو نیکوتر ندید ز آرزوی چشم تو چشم رهی یک چشم زد جز به چشم شوخ چشمی چشمه سار خور ندید چشمه نوش تو دارد چشمه حیوان ولیک چشم من زان چشمه جز چشمی پر از گوهر ندید با خیال چشم تو رضوان که چشم جنت است حور در چشمش نیاید چشمه کوثر ندید چشم آن دارم که از چشمم نرانی چشمه ها زانکه چشمم جز به چشمت چشمه انور ندید بی لبت گر چشم هر چشم آشنا صد چشمه راند چشم بخت مجد همگر چشمه ساغر ندید ⛱️
    2 034
    30
    رفتی ای جان و ندانیم که جای تو کجاست مرغ شبخوان کجایی و نوای تو کجاست آن چه بیگانگی و این چه غریبی‌ست که نیست آشنایی که بپرسیم سرای تو کجاست چه شد آن مهر و وفایی که من آموختمت عهد ما با تو نه این بود، وفای تو کجاست مردم دیده‌ی صاحب نظران جای تو بود اینک ای جان نگران باش که جای تو کجاست چه پریشانم ازین فکر پریشان شب و روز که شب و روز کجایی و کجای تو کجاست هنر خویش به دنیا نفروشی زنهار گوهری در همه عالم به بهای تو کجاست چه کنی بندگی دولت دنیا؟ ای کاش به خود آیی و ببینی که خدای تو کجاست گرچه مشاطه‌ی حسنت به صد آیین آراست صنما آینه‌ی عیب نمای تو کجاست زیر سرپنجه‌ی گرگیم و جگرها خون است ای شبان دل ما ناله‌ی نای تو کجاست کوه ازین قصه‌ی پر غصه به فریاد آمد آه و آه از دل سنگ تو، صدای تو کجاست دل ز غم های گلوگیر گره در گره است سایه آن زمزمه‌ی گریه گشای تو کجاست ⛵️
    عرض المزيد ...
    2 147
    43
    یک نیم رخت الست منکم ببعید یک نیم دگر ان عذابی لشدید بر گرد رخت نبشته یحی و یمیت من مات من العشق فقد مات شهید ⛱️
    2 226
    54
    پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من چون می روی بی‌من مرو ای جان جان بی‌تن مرو وز چشم من بیرون مشو ای مشعله تابان من هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من بی پا و سر کردی مرا بی‌خواب و خور کردی مرا در پیش یعقوب اندرآ ای یوسف کنعان من از لطف تو چون جان شدم وز خویشتن پنهان شدم ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من گل جامه در از دست تو وی چشم نرگس مست تو ای شاخه‌ها آبست تو وی باغ بی‌پایان من یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من ای جان پیش از جان‌ها وی کان پیش از کان‌ها ای آن بیش از آن‌ها ای آن من ای آن من چون منزل ما خاک نیست گر تن بریزد باک نیست اندیشه‌ام افلاک نیست ای وصل تو کیوان من بر یاد روی ماه من باشد فغان و آه من بر بوی شاهنشاه من هر لحظه‌ای حیران من ای جان چو ذره در هوا تا شد ز خورشیدت جدا بی تو چرا باشد چرا ای اصل چارارکان من ای شه صلاح الدین من ره دان من ره بین من ای فارغ از تمکین من ای برتر از امکان من   ⛵️
    عرض المزيد ...
    2 285
    51
    @chaameghazal ⛵️

    97990705.mp3

    1 917
    14
    @chaameghazal ⛵️

    Hojat Ashrafzadeh Bi Man Maro.mp3

    1 881
    21
    @chaameghazal ⛵️

    Shahram-Nazeri-Bi-Man-Maro-128.mp3

    1 879
    18
    @chaameghazal ⛵️

    Hesameddin Seraj Sarve Kharaman.mp3

    1 885
    14
    سخت زیبا می‌روی یک بارگی در تو حیران می‌شود نظارگی این چنین رخ با پری باید نمود تا بیاموزد پری رخسارگی هر که را پیش تو پای از جای رفت زیر بارش برنخیزد بارگی چشم‌های نیم خوابت سال و ماه همچو من مستند بی میخوارگی خستگانت را شکیبایی نماند یا دوا کن یا بکش یک بارگی دوست تا خواهی به جای ما نکوست در حسودان اوفتاد آوارگی سعدیا تسلیم فرمان شو که نیست چاره عاشق به جز بیچارگی
    2 180
    35
    بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد هلال عید به دور قدح اشارت کرد ثواب روزه و حج قبول آن کس برد که خاک میکده عشق را زیارت کرد مقام اصلی ما گوشه خرابات است خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد نماز در خم آن ابروان محرابی کسی کند که به خون جگر طهارت کرد فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز نظر به دردکشان از سر حقارت کرد به روی یار نظر کن ز دیده منت دار که کار دیده نظر از سر بصارت کرد حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد
    عرض المزيد ...
    2 292
    21
    آخر تحديث بتاريخ: ١١.٠٧.٢٣
    سياسة الخصوصية Telemetrio