#شرح_جامع_مثنوی_کریم_زمانی
دفتر سوم
۴۳۶۴. آن زری که دل ازو گردد غنی
غالب آید بر قمر در روشنی
✴️آن طلای معنوی که عبارت است از علوم و معارف ربّانی، همان طلایی است که دل وجان از برکت آن، غنی و بی نیاز می گردد، در حالی که این طلای ظاهری هر قدر هم که فراوان باشد، باز دل را غنا نمی بخشد. تابش طلای معنوی حتی روشنی ماه تابان را نیز تحت الشماع قرار می دهد.
۴۳۶۵. شمع بود آن مسجد و، پروانه او
خویشتن در باخت آن پروانه خو
✴️آن مسجد در مَثَل مانند شمع بود و آن مهمان عاشق، همچون پروانه. و بدین سان آن عاشقِ پروانه سیرت در راه عشق بدان مسجد، جانِ خود را فدا کرد.
۴۳۶۶. پر بسوخت او را، و لیکن ساختش
بس مبارك آمد آن انداختش
✴️هر چند آتشِ شمع، پَرِ آن پروانه را سوزاند، امّا با وصال او، آن را مجّدداً ساخت.
این سوختن برای او بسیار فرخنده بود. زیرا با فنای وجود موهوم خود به وجود حقیقی رسید. به تعبیر عرفا به بقای بعد از فنا رسید.
۴۳۶۷. همچو موسی بود آن مسعود بخت
کآتشی دید او به سوی آن درخت
✴️آن مهمانِ نیکبخت مانند حضرت موسی(ع) بود که آتشی در کنار درخت دید.آیه ۳۰ سوره قصص.
۴۳۶۸. چون عنایت ها بَرو موفور بود
نار می پنداشت، آن خود نور بود
✴️از آنجا که عنایات ربّانی، شامل حال او شده بود، آنچه را که آتش می پنداشت، به
صورت نور درآمد.
۴۳۶۹. مرد حق را چون ببینی ای پسر
تو گمان داری بَرو نارِ بشر
✴️ای پسر وقتی که تو مرد خدا را می بینی، آتش بشری را در او گمان می کنی. در حالی که او صورتاً نارِ دنیوی و بشری دارد و سیرتاَ نور ربّانی در او تجلّی کرده است.
۴۳۷۰. تو از خود می آیی و، آن در توست
نار و خارِ ظّنِ باطل این سوست
✴️تو او را با وجود ناقص خودت قیاس می کنی در نتیجه قضاوتی که درباره خویش داری همان را به آنان نیز تعمیم می دهی. در حالی که آتش شهوات و خارِ ظنونِ باطل متعلق به دنیاست.
۴۳۷۱. او درختِ موسی است و پُرضیا
نور خوان، نارش مخوان، باری بیا
✴️آن مهمان عاشق مانند درخت حضرت موسی(ع) پرنور بود. آن پرتو را نور بنام نه آتش.به هر حال بیا.
۴۳۷۲. نه فِطام این جهان ناری نمود
سالکان رفتند و، آن خود نور بود
✴️مگر نه اینست که ترك تعلّقات دنیوی در ابتدا به صورت آتش و عذاب جلوه کرد؟
اما سالکان طریق حق، آن راه را طی کردند و آن را نور یافتند.
🇯🇴🇮🇳
🔰🔰🔰🔰🔰
🆑
@molana_shams
🆑ڪــانــال شــمــس تــبــریــزے
Show more ...