چرا از اقتصاد ایران انتظار معجزه داریم؟
(سلسله مطالب-بخش اول)
✅ جدای از مسائل و مشکلات ایران به دلایل مختلف که در این نوشته نمیگنجد به بهانهی انتشار لیست بدهکاران بانکی قصد دارم نگاهی کوتاه به نقش بانکها در به وجود آمدن وضعیت موجود داشته باشم. انتشار مبالغ وامهای کلان با دورهی تنفس طولانی، نرخ سود پایین و بدون وثیقه باعث تعجب همگان شده ولی چیزی جز این لیست نمیتوان انتظار داشت.
⬅️ تا سالهای سال، فروش نفت مانع دیده شدن خونریزی اقتصاد کشور میشد و به دلیل تزریق مداوم منابع نفتی به اقتصاد کشور، اثرات هدررفت منابع دیده نمیشد.
حالا اما به واسطهی تحریمها وتورم و کمبود منابع و کسری بودجه و...حساسیتها روی بانکها بیشتر شده است. نظام تامین مالی اقتصاد ما بانک محور است و اصولا بازار سرمایه در مقابل حجم تامین مالی بازار پول یک طفل نوپا محسوب میشود. حجم فساد صورتگرفته در سیستم بانکی و بازار پول ماسابقهی زیادی دارد. تاسیس صندوقهای قرضالحسنه و موسسات مالی و اعتباری در سالهای گذشته نمونههای این اخلال بودند.
چرا اقتصاد ما پیشرقت نمیکند؟
جوابش پیچیده نیست. شاهراه اصلی تامین مالی اقتصاد کشور (بانکها) منابع را در اختیار دارند.
حالا این بانکها یا دولتی اند و یا خصوصی!
دولتیها که یا درگیر فساد شدند و وامهای بی حساب و کتاب دادند و یا وامهای تکلیفی که بازدهی مشخصی نداشت و نهایتا هم شدند دستیار دولتها برای سر و سامان دادن به کمبودهای نقدینگی دولت!
بانکهای تجاری هم وارد بنگاهداری و بازار ملک و مسکن شدند.
یک نگاهی به لیست بدهکاران بانکی داشته باشید. اکثر وامها به شرکتهای تودلی خود بانک اعطا میشود. برخی بانکها هم به صورت ضربدری و دو به دو به شرکتهای یکدیگر وام میدهند!
واقعا بر اساس کدام سیستم جامع و کدام برنامه ریزی باید انتظار معجزه از اقتصادمان داشته باشیم؟
نهادهای ناظر در کشور ما همیشه از وقایع عقب هستند و اصولا به جای برنامهریزی برای رشد و توسعه،اقدامات نظارتی و بگیر و ببند را دنبال میکنند.. وزارتخانهها درگیر قوانین و دستورالعملهای قدیمی هستند، بانک مرکزی هنوز درگیر مشکلات دولت و بانکهاست. صندوقهای ذخیره و بازنشستگی درگیر ناکارآمدی هستند و تمام این موارد هم درگیر سیاسیونی هستند که همهجوره در اقتصاد دخالت میکنند.
اقتصادمان پر شده از بانکهایی که با یک تفکر عوامفریبانه تشکیل شد و در نهایت با ایجاد تورم ضرر بزرگی به تک تک مردم زده شد و بخشی از ثروت مردم را از طریق تورم به یغما برد.
بانک سرمایه که قراربود جامعهی معلمان را ساپورت کند و با این فکر تاسیس شد درگیر فساد گسترده شد و منابعش را به یغما بردند و حالا یک غدهی سرطانی شده است.
بانک شهر که متعلق به شهرداری است در حال تبدیل شدن به معظل بعدی است.
بانک آینده هم که باید نامش به "بانک آیندهی نامعلوم' تغییر کند سلطان زیانسازی و عدم شفافیت است!
بانک های نظامی هم بعد از کلی ضررو زیان در بانک سپه ادغام شدند و تاوان بی کفایتیشان را دولت از جیب مردم پرداخت کرد!
عقبتر که برویم میبینیم هر کسی با یک ارتباط کوچک سریعا سراغ تاسیس موسسه قرض الحسنه و موسسه مالی و اعتباری و تعاونی اعتبار ... میرفت و در نهایت با ندانم کاری و یا ایجاد فساد به کار خود پایان میداد. در آن سالها برای عوام فریبی اکثرا از اسم ائمه و معصومین و ... برای موسسه مالی استفاده میشد که بعدا این اسامی تغییر کرد.
در این فضای مسموم اقتصادی واقعا چرا باید ما توسعه پیدا کنیم؟
با کدام الگو و دستورالعمل باید پیشرفت میکردیم؟
این اتفاقات بخشی از عدم مدیریت داخلی اقتصاد کشور است و ربطی به تحریم ندارد. اگر تحریمها برداشته میشد و منابع دیگر هم میآمد به همین شکل توزیع و تخصیص داده میشد. اقتصاد ما سوار یک قطار ناکارآمدی است و با سرعت به سمت فروپاشی پیش میرود حالا بسته به شرایط تحریم و سیاسی و اقتصادی سرعت این قطار کم و زیاد میشود.
پایان بخش اول بانکها
#محسن_عباسی
@emacoabbasiShow more ...