Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
Category
Channel location and language

audience statistics فرهیختگان

آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمی‌شناسد از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی می‌خواهد ارتباط با ادمین  @farhikhtehgan_bot  امام علی(ع): شجاع‌تر از خردمند، وجود ندارد... گروه تبادل نظر:  @iranintellectualsgroup  
Show more
11 3470
~0
~0
0
Telegram general rating
Globally
53 398place
of 78 777
9 786place
of 13 357
In category
2 197place
of 2 793

Subscribers gender

Find out how many male and female subscibers you have on the channel.
?%
?%

Audience language

Find out the distribution of channel subscribers by language
Russian?%English?%Arabic?%
Subscribers count
ChartTable
D
W
M
Y
help

Data loading is in progress

User lifetime on the channel

Find out how long subscribers stay on the channel.
Up to a week?%Old Timers?%Up to a month?%
Subscribers gain
ChartTable
D
W
M
Y
help

Data loading is in progress

Hourly Audience Growth

    Data loading is in progress

    Time
    Growth
    Total
    Events
    Reposts
    Mentions
    Posts
    Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
    🇸🇪 آیا سوئد یک کشور سوسیالیستی است؟ در مباحث روزمره، سوئد همیشه به عنوان کشوری مرفه یاد شده است که دولت در آن هزینه‌های بسیاری برای بهداشت و آموزش می‌کند. عده‌ی بسیاری نیز آن را مصداق سوسیالیسم و اقتصاد دولتی دانسته‌اند و از آن به عنوان الگویی موفق یاد کرده‌اند. یوهان نوربرگ، اهل سوئد است و سعی کرده با ساخت یک مستند واقعیت‌های سوئد را نشان دهد. شهاب‌الدین حائری #فرهیختگان راهی به رهایی

    file

    851
    43
    ✅مهندس عزت‌الله سحابی ‏(۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۹- ۱۰خرداد۱۳۹۰) ‏رژیم بر سر نیزه نشسته است؛ همیشه نگران و هراسان است. ‏این سرکوبگری حکومت‌ استبدادی روزی شکسته می‌شود؛ این دور باطل، روزی منفجر می‌شود و تداوم ندارد. ‏دموکراسی ضرورت تاریخی است./مرتضی کاظمیان
    767
    16
    فرهیختگان از نقل پاسخ پوست‌کنده جوانان ایرانی به این روحانی سفیه معذور است. خوانندگان فرزانه این کانال به سلیقه خود می‌توانند پاسخ‌های مناسب را با رعایت اخلاق شایسته این فقیه سفیه، فرض یا درج کنند. آذربد فرزانه رصدخانه تزویر
    406
    9
    **سهل‌انگاری در مرمت اماکن گردشگری «حوض ماهی» سعدی خشکید** **شورای شهر شیراز: «۴۰ سال است آرامگاه سعدی مرمت نشده»** سخنگوی شورای شهر شیراز می‌گوید: «طی ۳۰ الی ۴۰ سال اخیر مرمتی در آرامگاه سعدی نداشته‌ایم. محوطه و فضای سبز داخلی نیازمند مرمت است. بودجه‌ی یک میلیارد تومانی تخصیص داده شده، جوابگوی حل مشکلات سازه‌ی آرامگاه سعدی نیست.» الله‌بخش بهارسعدی، تهیه‌کننده برنامه خوشاشیراز: «حوض ماهی در کل ایران مشهور و مهم‌ترین قسمت آرامگاه سعدی نیز که به رسیدگی جدی نیاز دارد، این بخش است. امتیاز ویژه‌ی آرامگاه سعدی، جویبار آن بود که از جریان ایستاده است. جاری بودن جویبار طراوت و زندگی به همراه داشت. بعد از خشک شدن چشمه، جویباری موجود نیست و ماهی‌ها تلف شده‌اند.» 🔹«بهترین راه‌حل این است که آرامگاه‌های حافظ و سعدی هیئت امنایی اداره شود تا درآمدی که از این مکان‌ها حاصل می‌شود؛ خرج رسیدگی خود آرامگاه شود. درآمد داخلی این بنا می‌تواند مشکلات فراوانی را حل کند.» متن گزارش ** راهی به رهایی**
    Show more ...
    212
    3
    تو باغچه‌های محوطه داخلی موزه هنرهای معاصر، گوجه، کدو، پیاز و خربزه کاشتن؛ جالیز موزه هنرهای معاصر. صدرا محقق #فرهیختگان راهی به رهایی
    289
    14
    1
    0
    واگذاری اعطای مجوز سریال‌های نمایش خانگی به صداوسیما، خطای استراتژیک و تاریخی وزارت ارشاد است، و عملا تعطیلی سریال‌ها را در پی دارد. سریال‌های نمایش خانگی در سال‌های اخیر توانسته‌ بخشی از مخاطبان شبکه‌های ماهواره‌ای را جذب کند و جای خالی برنامه‌های سرگرم‌کننده تلویزیون را پر کند.

    IMG_4447.MP4

    98
    3
    این اراجیف مُفت همه عُـرضه شما کاربدستان مقام‌پرست نظام مقدس در برابر مافیای لجام‌گسیخته آتش‌باختیاران خودسر و تحت‌ِفرمان رهبری است. اظهار تأسف، ابراز امیدواری، شاید و اگر و مگر، باید و نبایدهای خالی از پشتوانه، مسیرهای بهتر، روش‌های مناسب‌تر، برخورد شایسته‌تر.... اما آنچه اتفاق افتاده حبس مدیر حافظیه و تعلیق مدیرکل میراث فارس بخاطر یک لچک و مراسم صمیمی و کوتاه نامزدی دو جوان عاشق ایرانی‌ست! اف بر شما آذربد فرزانه در عصر عسرت
    398
    8
    این بخش از خرابه‌های مرو قدیم (در ترکمنستان) را مردم منطقه، محل اقامت حضرت رضا(ع) در زمان ولایتعهدی (سالهای ۲۰۱ تا ۲۰۳ قمری) می‌دانند، نام «قدمگاه» بر آن گذشته و به زیارت آن می‌آیند. (تصاویر از ) احسان‌نامه #فرهیختگان راهی به رهایی
    31
    0
    🔰مراسم نکوداشت  چهار تن از اساتید نواندیش ✔️مرحوم استاد ✔️ مرحوم استاد ✔️مرحوم استاد ✔️ مرحوم استاد ⏰زمان: چهارشنبه ۱۰ خرداد ، ساعت ۱۷ 📍مکان: دارالقرآن علامه طباطبایی (قم، خیابان شهدا(صفائیه)، کوچه ۲۱)
    151
    1
    ادامه از فرستۀ قبل👆 حکایتی که استاد از شیخ صدوق نقل فرمودند می‌تواند منشأ داستان ضامن آهو و علت قبول انتسابش به امام رضا (ع) بوده باشد اما چنانکه می‌دانیم تفاوت آن با روایتی که شایع است کم نیست. نگارنده به دنبال تکمیل تحقیق آن مرحوم، در متون همان حوالی یعنی خراسان جستجو کرده و روایتی یافته که شایستۀ تأمل است. در کتاب تاریخ حبیب السیر که اثر خواندمیر (از هرات) است، به نقل از شواهد النبوّه که از جامی (اهل تربت جام) است عین حکایت ضامن آهو و ماجرای شیر دادن بچه‌آهو آمده است اما به نام امام سجاد (ع). حکایت را بخوانیم: روزی امام زین العابدین (رضی الله عنه) با اصحاب خویش در صحرایی نشسته بود ناگاه آهویی آمد و در برابر آن جناب ایستاده دست خود به زمین می‌زد و بانگ می‌کرد. حاضران گفتند یا بن رسول الله این آهو چه می‌گوید امام فرمود که می‌گوید که فلان قریشی دیروز بچۀ مرا گرفته است و مرا از دیروز باز میسر نشده که آن رضیع را شیر دهم. این سخن را بعضی از حضار در دل انکار کردند و امام کس فرستاد و آن قریشی را طلبید و فرمود که این آهو از تو شکایت می‌کند که دیروز بچۀ وی را گرفته و از آن وقت باز آن آهوبچه شیر نخورده و از من درخواست می‌کند که از تو التماس نمایم که بچۀ او را حاضر گردانی تا شیر دهد و باز به تصرف تو گذارد. آن قریشی فی الحال آهوبچه را به نظر امام آورد و آهو او را شیر داده آن گاه آن امامت‌پناه از آن قریشی درخواست فرمود که آن آهو بچه را به وی بخشد و قریشی این ملتمس را مبذول داشته امام زین العابدین وی را به مادرش مسلم داشت و آن آهو با بچۀ خویش روان شد و بانگ می‌کرد. پرسیدند که یا بن رسول الله چه می‌گوید؟ فرمود که شما را دعا می‌کند و می‌گوید که جزاکم الله خیرا. (حبیب السیر، ج 2، ص 65) ظاهراً در متون کهن ما تا قرن‌ها خبری از اطلاق این عنوان یعنی ضامن آهو به امام رضا (ع) نیست هرچند که ماجرای ابومنصور عبدالرزاق مستند است و راویان آن موثق. و البته مشابه آن در خصوص حضرت امیر نیز ذکر شده و بلااشکال است. مع هذا در این اواخر یعنی یک دو قرن اخیر با خلط ماجرای نخست و روایتی که از منابع حوزۀ خراسان نقل کردیم لقب ضامن آهو برای امام هشتم مسلّم شد. اگرچه که گاه به ندرت شک و شبهه‌ای بر آن وارد شده است. مثلا در داستان شکر تلخ اثر جعفر شهری این ماجرا به امام صادق منتسب شده است که بعید نیست بدخوانی یا بدفهمی همان روایت مربوط به علی بن الحسین (ع) باشد. بخوانیم: میرزا هرچی می‌خوای به من بگی و ببندی بگو و ببند اما به خودِ امام رضا اگه یکی از این چیزا به دل من چسبیده باشه و از این‌همه روضه یک کلمه‌شو قبول داشته باشم. واسه اینکه اون‌طوری که بابام از رو کتابای صحیح شرح احوال این بزرگوار رو واسه ما می‌خوند یکیش با اینا جور دراومده باشه. اولا اگه معجزه رو واسه امام و پیغمبر نتونیم قبول داشته باشیم مسلمون نمی‌تونیم باشیم برا اینکه یکی از شرایط امام و پیغمبر اینه که به هر چیزی تسلط داشته باشه و بتونه کارایی که دیگرون نمی‌تونن بکنن بکنه و همین امامم تا اونجایی که یادم مونده معجزه‌اش اینا بوده که از نیت دل مردم خبر می‌داده، جواب مسئله‌های مردمو بی اون که خودشون چیزی گفته باشن می‌گفته، خبر مرگ یکی رو سه روز جلوتر از مرگ بهش می‌ده که همون می‌شه و در خواب به یکی که لال بوده دعا می‌ده خوبش می‌کنه، تو چلّۀ زمستون از درخت خشک مو برگ و انگور در میاره، بارون بی‌موقع می‌بارونه و یکی رو که پولاشو یه جا قایم کرده بوده یادش رفته بوده نشونش می‌ده می ره درمیاره و صد هزارتا کارای دیگه، اما این آهویی که به این امام می‌چسبونن مال بابابزرگش امام جعفر صادق بوده که از دس صیاد در می‌ره و خودشو به امام می‌رسونه که امام ضامنش می‌شه، صیادش ولش می‌کنه و عربی و فارسی و زبون فصیح و زبون لال‌بازی‌ام حرف نمی‌زنه. (ص 286) جز این مورد نگارنده آنچه در متون داستانی قرن اخیر دیده است (از آثار هدایت و جمالزاده و افغانی و چوبک گرفته تا دانشور و مرادی کرمانی و مخملباف و مدرسی) بدون استثناء ماجرای ضامن آهو را به عنوان واقعیت یا افسانه به امام رضا (ع) نسبت داده‌اند و در این انتساب کوچکترین تردیدی نبوده است. در شعر هم وضع به همین منوال است. از تعزیه‌های اواخر قاجار (نک: مجالس تعزیه، ج 2، ص 336) تا شعر شاعران معاصر هرجا به تعبیر "ضامن آهو" برخوردید قطعاً مقصود امام رضا (ع) است. 🔸بعد التحریر: در پایان بی‌آنکه ذرّة المثقالی امید اجابت داشته باشم از تولیت آستان قدس رضوی خواهش می‌کنم با دعوت آن هنرمندان جوان از ایشان دلجویی کند و تصاویر دیوارنگاره‌هایشان را از قصص شاهنامه با نام و نشان آستان قدس منتشر سازد. مقدمه‌ای نیز بر آن نقش‌ها ضمیمه کند تا نسبت شاهنامه و ملی‌گرایی ایرانی را با مذهب تشیع برای مخاطب شرح دهد. همین خواهش از دست کوتاه و قلم شکستۀ من برمی‌آید و بس.
    Show more ...
    پیاله | موسوی طبری
    پاره‌هایی از مکتوبات و منشورات رضا موسوی طبری در ادب و تاریخ و سیاست @mousavitabari
    118
    5
    🔸حکایت ضامن آهو، شاهنامه، علم الهدی و دیگر قضایا 🔹در حاشیۀ مقالۀ استاد احمد مهدوی دامغانی (رحمة الله علیه) همین هفتۀ پیش بود که با خودم عهد کردم دیگر در روزگار سلطۀ خدانشناسانی که با نقاب دین، دنیای مردم را به آخرت یزید بدل ساختند و در یک قلم "نظر حرام بکردند و خون خلق حلال" دربارۀ مسائلی از این دست کلمه‌ای ننویسم اما باز "یاد بعضی نفرات روشنم می‌دارد" و به تحقیق و نگارش وادارم می‌کند. شاید شما هم در زمرۀ کسانی باشید که ماجرای ضامن آهو را افسانه می‌پندارند یا دست کم تصور می‌کنند روایتی است مجعول و برساختۀ ذهن قصّه‌پرداز عوام در روزگارانِ اخیر، اما خوب است بدانید سال‌ها پیش جناب استاد احمد مهدوی دامغانی در غربت غربیه (به گمانم پس از انقلاب که به تحمل حبس در اوین مبتلا شد و سپس به آمریکا مهاجرت کرد) روزی با مشاهدۀ تیتر روزنامۀ اطلاعات در مقاله‌ای نوشت ماجرای ضامن آهو نه آنچنان است که در افواه افتاده و نه البته صورت صحیح و معتبرش بی‌پشتوانه است و فاقد سند. استاد ممتاز دانشگاه هاروارد در آن مقاله متذکر شد که شیخ صدوق (رحمة الله علیه) در کتاب "عیون اخبار الرضا" که هزار و اندی سال پیش از این نگاشته شده حکایتی را به یک دو واسطه از کسی نقل می‌کند که خود یکی از شخصیت‌های این داستان بوده است: در روزگار جوانی نظر خوشی به طرفداران این "مشهد" نداشتم و در راه متعرّض زایران می‌شدم و لباس‌ها و خرجی و نامه‌ها و حواله‌هایشان را به ستیزه می‌ستاندم. روزی به شکار بیرون رفتم و یوزی را به دنبال آهویی روانه کردم. یوز همچنان دنبال آهو می‌دوید تا به ناچار آهو را به پای دیوار پناهید و آهو ایستاد. یوز هم روبه‌رویش ایستاد ولی به او نزدیک نمی‌شد. هرچه کوشش کردیم که یوز به آهو نزدیک شود یوز نمی‌جَست و از جای خود تکان نمی‌خورد. ولی هر وقت که آهو از جای خود (کنار دیوار) دور می‌شد یوز هم او را دنبال می‌کرد. اما همین که به دیوار پناه می‌برد یوز بازمی‌گشت. تا آنکه آهو به سوراخ لانه‌مانندی در دیوار آن مزار داخل شد. من وارد رباط (تعبیر جالبی از مزار حضرت رضا در آن عصر) شدم و از أبی نصر مقری (که لابد قاری راتب قبر مطهر حضرت یا دیگر مقابر اطراف قبر و داخل رباط بوده است) پرسیدم که آهویی که هم الآن وارد رباط شد کو؟ گفت ندیدمش. آن وقت به همان جایی که آهو داخل شده بود درآمدم و پشکل‌های آهو و رد پیشابش را دیدم ولی خود آهو را ندیدم. پس با خدای تعالی پیمان بستم که از آن پس زایران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان درنیایم. (حاصل اوقات، ص 457) برای خواندن اصل این متن که به عربی است می‌توانید به کتاب "عیون اخبار الرضا" رجوع کنید. اما قائل این مطلب چه کسی است؟ ابومنصور عبدالرزاق طوسی. بله، همان گردآورندۀ شاهنامۀ منثور که در آغاز دیباجۀ بر جای مانده‌اش درود بر اهل بیت مصطفی (ص) را می‌خوانیم. همان متنی که دو همشهری‌اش اعنی دقیقی طوسی و فردوسی طوسی آن را به سلک نظم کشیدند. دقیقی همان کسی است که علی رغم شهرت به زرتشتی‌گری وقتی می‌خواهد از معشوقش سخن بگوید چنین می‌سراید: چنان کز چشم او ترسم، نترسید جهود خیبری از تیغ حیدر چنان بر من کند او جور و بیداد نکردند آل بوسفیان به شبّر چنان چون من بر او گریم، نگرید ابر شبّیر، زهرا روز محشر و ابوالقاسم فردوسی همان است که در آغاز شاهنامه نوشت: ترا دانش دین رهاند نخست در رستگاری ببایدت جست چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی که من شارستانم علی‌ام دَرست درست این سخن گفت پیغمبر است هر آن کس که در دلش کین علیست ازو خوارتر در جهان، خوار کیست نباشد جز از بی‌پدر دشمنش که یزدان به آتش بسوزد تنش شاهنامه‌ای که با وجود کثرت حوادثِ دهر و از میان‌رفتنِ اغلب دست‌نوشته‌ها، هم اکنون هزار نسخۀ خطی از آن در اقصی نقاط عالم زینت‌بخش موزه‌ها و کتابخانه‌هاست و در هزار سالی که از سرایش آن می‌گذرد در غالب موارد همواره این شیعیان بودند که کاتب و مالک و حافظ این اثر سترگ که شناسنامۀ هویت ایرانیان است، شناخته می‌شدند. همان شاهنامه‌ای که چند جوان تحصیل کردۀ رشتۀ هنر ماه‌ها زحمت کشیدند و تصاویری از داستان‌های آن را در میدان فردوسی مشهد بر دیوارهای اطراف نقش زدند و دل‌های عابران را به زیبایی و فریبایی ربودند اما دریغ و دوصد دریغ. به قول خواجۀ شیراز "خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود". شبی آقای علم الهدی از آنجا با خودرو و راننده و خدم و حشم عبور می‌کرد که چشمش به آن تصاویر افتاد و فرمان داد که تا صبح ندمیده حاصل تمام زحمات آن جوانان هنرمند را محو و نابود کنند. نمی‌خواهم در این ایام مبارک با یادآوری این تراژدی اوقات شما را تلخ کنم. تلک شقشقة هدرت ثم قرت. تنها می‌خواهم نکته‌ای را به نوشتۀ استاد فقید افزوده، روحش را که از مجاورت پیکر مطهرش با مرقد اعلی‌حضرت اقدس علی بن موسی الرضا (ع) شاد است، شادتر کنم. ادامه در فرستۀ بعد 👇
    Show more ...
    34
    1
    آیین سوگند قضات دادگستری در ۱۳۴۵ قضات دادگستری به قرآن سوگند یاد می‌کردند که پاس‌دار عدالت و حقوق مردم باشند. امروز اما قضات دستگاه عدلیه علمای شیعه باید برای رفع اتهام از خود سوگند یاد کنند! فانوس راهی به رهایی
    246
    10
    وجوه روانشناختی نامه "ویدا ربانی" و یک درخواست از آقای اژه‌ای ● لطفا قبل از خواندن این متن، ابتدا متن کامل نامه اخیر ویدا ربانی( روزنامه‌نگار دربند)، خبر کوتاه خبرگزاری میزان و واکنش همسر ویدا را بخوانید. بسم الله الرحمن الرحیم ● انتشار نامه اخیر ویدا ربانی (روزنامه‌نگار زندانی)، بازتابهای مختلفی داشت که من قصد پرداختن به سویه سیاسی و قضایی آن را ندارم‌. آنچه در این یادداشت می‌خوانید، حاوی سویه‌های روانشناختی ماجرا، یک درخواست از رئیس محترم قوه قضائیه، و یک پیشنهاد درمانی است که البته، مستند به ادعاهای خانم ربانی و جوابیه خبرگزاری میزان است و ممکن است، هیچکدام معتبر نباشند. پس با اتکا به داده ها(ادعاها)، هدف من این است که هشدار،درخواست‌ و پیشنهاد روانشناختی خود را مطرح کنم؛ با این امید که در این وانفسای گرانی و پریشانی "روان" بخشی از مردم، در حد توان، راه حلی ارائه کنم‌: ۱/ بر اساس نامه خانم ربانی، ایشان ۴ سال است که بعد از دستگیری‌های پساآبان ۹۸، مبتلا به "آسیب روانی و اضطراب و افسردگی" شده اند. خبرگزاری میزان هم در جوابیه‌ای نوشته این فرد "سابقه استفاده از داروهای اعصاب و روان دارد و .‌‌..". قضاوتی نسبت به نیت و انگیزه انتشار این جوابیه ندارم، فقط مایلم با صدای بلند، با تمام وجود و بارها و بارها فریاد بزنم: "به همه مقدسات سوگند بیماری روان ننگ و عار نیست و نباید باعث شرم یا خجالت شود." بیماری روان هم مانند هر بیماری پزشکی دیگری ممکن است منشا ژنتیکی، محیطی، سبک زندگی و ..‌.داشته باشد. بنابراین شجاعت خانم ربانی که بارها تأکید کرده ابایی ندارد بگوید داروی روانپزشکی مصرف میکرده، ستودنی است با توجه به متن نامه، حدس من این است که این همکار روزنامه‌نگار، "ممکن است" دچار  درجاتی از اختلال استرس پس از حادثه ( ptsd) شده باشد باشد و افسردگی و اضطراب و سردرد ایشان، محصول همان بازداشت‌های مکرر در منزل و نیز زمان زندان بوده و نیاز مبرمی به "دارو و تراپی" دارند. با همین استدلال، آن مامور محترم و آن زندانبان گرامی هم "احتمالا" نیاز به رواندرمانی یا/و دارودرمانی دارند. ۲/نکته مهمتر، ادعای ویدا مبنی بر توزیع بی‌حساب و کتاب داروی "مسکن و آرامبخش" است. اگر این موضوع صحت داشته باشد متاسفانه باید گفت رفتاری به شدت غیرعلمی، غیراخلاقی، غیرشرعی، خطرناک و آسیب‌زاست. حتی اگر مسئولان زندان با نیت خیر و برای کمک و "آرام کردن" زندانی‌ها، چنین گشاده‌دستانه، داروی روانپزشکی را توزیع کرده باشند، باید بدانند که بازی با داروی اعصاب به شدت خطرناک است و هرگونه زمان مصرف، دوز مصرفی و قطع یا ادامه مصرف آن، باید و باید و باید زیر نظر روانپزشک باشد تا تبعات آن کاهش یابد. ما دقیقا نمی‌دانیم که دو سه نفر بازداشتی‌ اعتراضات پائیز گذشته که چند روز بعد از آزادی، فوت کرده‌اند، متاثر از مصرف خارج از پروتکل دارو (در بازداشتگاه) و قطع ناگهانی آن بعد از آزادی بوده یا نه؛ یا به رفتارهای ایام بازداشت ربط داشته است یا نه. اما حتی اگر از این "کیس‌"ها بگذریم، توزیع داروی روان در زندان بدون تجویز روانپزشک و همراهی روانشناس بالینی، خطای پزشکی بزرگی است که مستلزم پاسخگویی در نهادهای قانونی و البته سازمان نطام پزشکی و سازمان نظام روانشناسی است. ۳/ نکته دیگر، بحث افشای پرونده پزشکی/ روان خانم ربانی است. چنانچه خبر خبرگزاری میزان مستند به دستیابی به پرونده ایشان در خارج از زندان بوده باشد (و نه مستند به ویزیت و داروی داخل زندان)، لکه ننگ بزرگی بر دامن شبکه بهداشت و درمان کشور است و  روانپزشک/ روانشناسی که پرونده را از محرمانگی خارح کرده، باید پاسخگو باشد. در غیر اینصورت، همین اندک اعتماد مردم به رازداری و امانتداری روانشناسان، دچار خدشه بزرگی خواهد شد و تبعاتی بزرگتر و ویرانگرتر‌ برای بهداشت روان مردم خواهد داشت. بنابراین از انجمن‌های روانپزشکی و روانشناسی کشور مصرانه میخواهم که به وظیفه اخلاقی و انسانی خود عمل کرده، و در این باره واکنش مناسب نشان دهند. من اگر چه عضو هیچ انجمن روانشناسی نیستم، اما شخصا از ویدا و خانواده‌اش عذرخواهی و خواهش میکنم، این موضوع باعث بی‌اعتمادی به همه متخصصان بهداشت روان نشود و ان‌شاءالله در ایام مرخصی یا پس از آزادی، به روند درمان خود ادامه دهند. ●● یک درخواست ۳بندی از آقای اژه‌ای: از ریاست محترم قوه قضائیه درخواست میکنم؛ ۱- خبرگزاری میزان را انذار دهند که از انتشار جوابیه های اینچنینی تحت هر انگیزه‌ای بپرهیزد؛ این رفتار علاوه بر غیراخلاقی و غیرشرعی بودن،  بازتابهای وسیعی پیدا کرد که نه به صلاح زندانی است نه دستگاه قضا. ۲- موضوع بسیار مهم توزیع داروی روان در زندان‌ها را بررسی و راستی‌آزمایی کنند و صلاحیت شخصیتی، علمی و روانی پزشک مورد اشاره خانم ربانی، مامور پرخاشگر و خانم زندانبان را ارزیابی کنند.
    Show more ...
    76
    0
    ۳- اگر ماموری (که نقش ضابط قضایی را دارد) با هر روشی، مبادرت به دستیابی غیرقانونی به پرونده پزشکی محرمانه‌ی ویدا در کلینیک‌های خارج از زندان کرده، دستور دهید بررسی و جبران شود. ●● و یک خواهش : آقای اژه‌ای که هم روحانی از شما خواهش میکنم خانم ربانی را با توجه به معذوریت‌های پزشکی که مورد تایید خبرگزاری و پزشک زندان است، یا آزاد کنید، یا حکم‌شان را تعلیق کنید، یا حداقل به ایشان به مدت چند ماه برای سردرد و سامان دادن به اعصاب آسیب‌دیده‌اش مرخصی دهید. من تمکن مالی آنچنانی برای ضمانت/وثیقه ندارم‌ اما حاضرم برای ضمانت ایام مرخصی خانم ربانی، جای ایشان در بازداشت باشم، تا این همکار روزنامه‌نگار من، در ایام مرخصی به سلامتی نسبی بازگردند. آقای اژه‌ای باور کنید، زندانی دربندی که توأمان بیماری سردرد و اعصاب دارد، چنان رنجی میکشد که فقط ما روانشناسان، ژرفای آن را درک میکنیم.  ● یک پیشنهاد روانشناسانه: با توجه به آنچه روی داده و انچه بازتاب یافته، من محمدرضا رئیسی دارای دکترای روانشناسی، حاضرم به شرط تشخیص(Psychiatric diagnosis) و نیاز و رضایت ۳ نفر زیر، به مدت یک سال هفته ای یک جلسه، تراپی را به صورت کاملا رایگان و زیر نظر استاد راهنمای تز دکترایم (دانشیار دانشگاه علوم پزشکی ایران)، انجام دهم: ۱- خانم ربانی؛ ۲- مامور زندان و ۳-خانم زندانبان. این حداقل کاری است که بنا بر وظیفه شرعی، انسانی، حرفه‌ای و اخلاقی از دست من ساخته است. إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (سوره فاطر/۳۸) والسلام علیکم و رحمه الله دکتر محمدرضا رئیسی(روانشناس و روزنامه‌نگار) یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۰۲- تهران
    Show more ...
    172
    3
    تلخیص کتاب تنوع دین در روزگار ما نویسنده:چارلز تیلور مترجم :مصطفی ملکیان نوع تلخیص:نقشه ذهنی میزان تلخیص:کل کتاب خدا را نمیشناسند فهم نمی کنند بلکه به کار می گیرند یکبار زادگان یعنی کسانی که این احساس را دارند که در عالم همه چیز بر وفق مراد است یا خودشان در طرف راست خدا قرار دارند به عبارت دیگر اهل فلاح و نجات و سعادتمند و فاقد حال دینی و بنابراین فاقدین دین هستند حقیقت دین همان احساس و حال دینی است جیمز دین را درست نشناخته اما سیر دین را در جهان غرب خوب پیش بینی کرده امروزه هم ایمان مومنان شکننده است و هم بی ایمانی مخالفانشان چون انسانهای خردمند تر و بیشتر احساس بی معنایی و احساس شرم فراگیر یا احساس شدید گناهکاری شخصی می کنند و چون دین راهی برای رهایی این سه از احساس آزارنده است سکه دین به هیچ وجه و از رواج نیفتاده #فرهیختگان راهی به رهایی
    Show more ...

    1_4972412536.pdf

    1_4972412900.pdf

    1
    0
    در قسمتِ چهارم از فصلِ پنجمِ مدریک‌تاکس، سراغ موضوع مهم شادی و خوشبختی رفته‌ایم؛ آن گمشدۀ همیشه که انگار جایی در میان زندگی ماست، اما ازدست‌رفته و به یغمارفته، در بیش‌ترِ لحظات. و همین رازِ عجیبِ آن است؛ چیزی که انگار واقعا نیست، اما هم‌چنان وجود دارد! دکتر جواد حیدری، پژوهشگر علوم سیاسی و مترجم، در مدریک‌تاکس ۴۴ روایتی جذاب و منسجم دربارۀ مطالعۀ شادی به عنوان یک موضوع مورد بحث و مناقشه ارائه می‌دهد. سه‌شنبه ۹ خردادماهِ ۱۴۰۲، ساعتِ ۱۸ در آپارات و یوتیوب متتظرِ ما باشید. تماشای ویدئوی باکیفیت: #فرهیختگان راهی به رهایی
    Show more ...

    teaser heydari low volume.mp4

    352
    2
    یادنامه باقر پرهام روزنامه هم‌میهن #فرهیختگان راهی به رهایی

    14-15.pdf

    838
    9
    کنشگری اثرگذار یادداشتی از نعمت‌الله فاضلی در بزرگداشت باقر پرهام، روزنامه هم‌میهن #فرهیختگان راهی به رهایی
    کنشگری اثرگذار
    نعمت‌الله فاضلی انسان‌شناس و نویسنده دوشنبه هشتم خردادماه (1402)، باقر پرهام درگذشت؛ مردی فرهیخته که ما دانشجویان و دانش‌آموختگان علوم‌اجتماعی را مرهون همت‌ها
    187
    1
    صبح رویش مدرسه‌ایست برای کودکان کار ما هم با ماهیانه ۵۰هزار تومان یک کودک کار را پشت نیمکت مدرسه بنشانیم
    مدرسه کودکان کار صبح رویش | مدرسه کودکان کار صبح رویش
    مدرسه صبح‌رویش جایی برای کودکیِ کودکان‌کار آسیب‌های اجتماعی امروز حاصل بی توجهی به کودکان‌کار و در معرض آسیب دیروز تحصیل   1008 کودک کار و آسیب  در مراکز آموزشی صبح رویش 189 دبستان پسرانه 183 دبستان دخترانه 50 متوسطه اول پسرانه 80 متوسطه اول دخترانه 117 پیشگام (نهضت) 153 جوانکده (مرکز مهارت آموزی) 120 جابزی (مدرسه […]
    1 017
    20
    #فرهیختگان در میلاد رضوی
    1 232
    22
    1 354
    30
    در استقبال از یادداشت «صبر شادمانه» دکتر محسن رنانی علیرضا غریب‌دوست #فرهیختگان راهی به رهایی
    شادمانه صبور نباشیم!
    جدیدترین یادداشت استاد عالی­ مقدار و دوست فرهیخته ام جناب آقای دکتر محسن رنانی با عنوان «صبر شادمانه» با انتقاد­های زیادی مواجه شده است و همانطور که ایشان در یادداشت کوتاهی مرقوم نموده­ اند، این انتقادها و حساسیت­ ها بسیار ارزشمند و نشان دهنده­ ی حیات و پویایی جامعه و وجدان عمومی است. من قصد دفاع از این یادداشت یا توجیه و تبیین نظرات جناب استاد را ندارم، اما به نظرم باید به چند نکته بنیادین توجه داشته باشیم: نکته نخست:  سخنور ترینِ سخنوران و خوش فکرترین اندیشمندان و فرهیختگان هم نمی ­توانند دقیقاً آنچه را می­…
    1 089
    11
    ادامه و نتیجۀ متن «پرسش از کلاسیک‌ها در باب دنیاگریزی مذهبیون در سیاست» اما اگر دولت در برآوردن کارکردهای ضروری یک دولت (که موجب می‌شود جامعه آن را در یک روند دموکراتیک برکشد یا به‌عنوان ساختاری غیردموکراتیک کمابیش تحمل کند) ناتوان باشد، چه؟ واکنش غیرمذهبی که طبیعی است؛ نه فقط مشروعیت دولت دینی یا دولتمردان دیندار که خود دین زیر سوال می‌رود. اما دیندار چطور؟ در اینجا لازم است با الهام از دسته‌بندی سه‌گانۀ مناسک نزد دورکیم (مثبت، منفی، نیایشی/نذری) که وظیفۀ اجتماعی عمدۀ آنها «حفظ جماعت، تر و تازه نگه داشتن حس تعلق به گروه، و مواظبت از اعتماد و ایمان است» (ص. 405) به سلف دورکیم، تالکوت پارسونز، و نظریۀ کارکردگرایی ساختاری توجه کنیم که چهار کارکرد/تکلیف اصلی را در نسبت با چهار «نظام» برای هر ساختاری (و ازجمله نهاد دولت) برمی‌شمرد: - تکلیف «تطبیق» (کارکرد «ارگانیسم زیست‌شناختی/رفتاری» برای سازگاری و تغییر شکل جهان برای تطبیق خود با محیط و محیط با خود)؛ - تکلیف «دست‌‌یابی به هدف» (کارکرد «نظام شخصیتی» برای تعیین هدف‌های نظام و بسیج منابع برای نیل به آنها)؛ - تکلیف «یکپارچگی» (کارکرد «نظام اجتماعی» برای تنظیم روابط متقابل اجزای سازنده و نیز انسجام میان همین تکالیف چهارگانه)؛ - تکلیف «سکون/نگهداشت الگو» (کارکرد «نظام فرهنگی» برای ایجاد، نگهداری و تجدید انگیزش‌های افراد و الگوهای آفریننده و نگه‌دارندۀ این انگیزش‌ها با تجهیز کنشگران به ارزش‌‌ها و هنجارهای کنش‌برانگیز) (ریتزر، ص. 131) در اینجاست که انبوه کژکارکردهای دولت، جامعه را برمی‌آشوبد، اما مذهبی به دو تکلیف «یکپارچگی» برای اجتماع مسلمین و «سکون/نگهداشت الگو»ی دینی برای کل جامعه بسنده می‌کند و از دولت توقع دیگری ندارد. با دولت در هر سطح از ناکارامدی کنار می‌آید، زیرا نه فقط به سعادت اخروی چشم‌ دارد، که توجه اصلی او به حفظ اقتدار اجتماع مومنین (در برابر خطر افراد بی‌دین در داخل «قلمرو»ی کشور و افراد و دولت‌های بی‌دین خارج از آن قلمرو) است. این توضیحی است که با الهام از دورکیم برای سیاست‌ورزی غیرعقلانی مسلمانان می‌توان ارائه داد: مسلمان حاضر است فقیر باشد، اما زیر سلطۀ غیرمسلمان نه. اینکه ضعف اقتصادی به چشم او نوعی ضعف سیاسی نمی‌آید، بحثی است که در شرح آرای وبر هم در باب امکان و امتناع تمایز واقعی میان سیاست و اقتصاد بدان اشاره شد. اینکه مسلمان حاضر است خود نیز رنج فقر و فلاکت این‌جهانی بکشد تا مبادا دیگریِ نامسلمان در موقعیت بهره‌مندی این‌جهان باشد، بحث دیگری است که شاید بتوان آن را «سادومازوخیسم مومنانه» نامید. منابع آرون، ریمون. مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه‌شناسی، ترجمۀ باقر پرهام، نشر علمی و فرهنگی، تهران، چاپ هشتم، 1386. بشیریه، حسین. جامعه‌شناسی سیاسی (نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی). نشر نی، تهران، چاپ پانزدهم، 1387. ریتزر، جورج. نظریۀ جامعه‌شناسی در دوران معاصر، ترجمۀ محسن ثلاثی، انتشارات علمی، چاپ دوازدهم، تهران ۱۳۸۶. گیدنز، آنتونی (با همکاری کارن بردسال)، جامعه‌شناسی (ویراست چهارم)، ترجمۀ حسن چاوشیان، نشر نی، تهران، چاپ اول، 1386. مارکس، کارل. دربارۀ مسئلۀ یهود و گامی در نقد فلسفۀ حق هگل، ترجمۀ مرتضی محیط، نشر اختران، تهران، چاپ اول، 1381. وبر، ماکس. اخلاق پروتستانی و روحیۀ سرمایه‌داری، ترجمۀ مرتضی ثاقب‌فر، نشر جامی، تهران، چاپ اول، 1388. وبر، ماکس. اقتصاد و جامعه، ترجمۀ عباس منوچهری، مهرداد ترابی‌نژاد و مصطفی عمادزاده، نشر سمت، تهران، چاپ دوم، 1392. وبر، ماکس. دین، قدرت، جامعه. ترجمۀ احمد تدین، نشر هرمس، چاپ چهارم، 1389. #فرهیختگان راهی به رهایی
    Show more ...
    963
    15
    ادامۀ متن «پرسش از کلاسیک‌ها در باب دنیاگریزی مذهبیون در سیاست» وبر ادامه می‌دهد: «هم ریاضت‌کشی این‌جهانی و هم عرفان، در نهایت قلمرو اجتماعی را تقبیح می‌کنند و آن را مطلقاً بی‌معنی می‌دانند، و یا دست‌کم باور دارند که اهداف خداوند در مورد اجتماع بکلی غیرقابل درک است. تحت چنین تفکری، در آموزه‌های مذهبی و انداوم‌وار نابرابر اجتماع، برای رشد عقلگرایی زمینۀ مناسبی وجود ندارد؛ زیرا عقل‌گرایی مذهبی و اندام‌وار می‌کوشد جهان را علی‌رغم همۀ شرارت‌هایی که در آن وجود دارد، دست‌کم در مقام جهانی نسبتاً منطقی درک کند؛ و اعتقاد دارد که جهان دست‌کم آثار و نشانه‌هایی از طرح الهی برای رستگاری مردمان را در خود دارد.» (ص. 388) کنش عقلانی این‌جهانی اقتضائات خودش را دارد: «همان‌طور که فعالیت‌های اقتصادی و نیز فعالیت‌های سیاسی عقلانی از قوانین خاص خود پیروی می‌کنند، هر عمل عقلانی دیگری نیز که در عرصۀ این جهان انجام می‌شود، قهراً وابسته به شرایط این جهان خواهد بود. این شرایط از اصل برادری بسیار به دورند و باید در مقام وسایل یا اهداف عمل عقلانی به خدمت گرفته شوند.» (همان) و فراتر از موضوع کنش این‌جهانی «سازمان‌های مذهبی»، به این پرسش در مورد «فرد» مذهبی می‌رسد که «ارزش اخلاقی بر حسب چه چیزی تعیین می‌شود؟ آیا ارزش اخلاقی بر حسب موفقیت فرد تعیین می‌شود یا برحسب ارزش ذاتی عمل؟ سوال این است که آیا مسئولیت فرد در قبال نتیجۀ اعمالش وسیلۀ رسیدن به نتیجه را تطهیر می‌کند، و اگر می‌کند تا چه حد؟ و آیا نیت فرد چنان ارزشی دارد که او را مجاز بدارد که مسئولیت نتیجۀ اعمال خود را به عهده نگیرد و نتیجه را به خواست خداوند نسبت دهد و یا شرارت و حماقت حاکم بر جهان را، که در هر حال خداوند به آنها امکان وجود داده است، علت آن بداند؟» (همان) اینک پرسش‌های وبر را کمی ساده کنیم و به پرسش آغازین خود بازگردیم. سنجش نوع عقلانیت و نوع کنش سیاسی مومنین می‌تواند پاسخگوی پرسش‌های بالا نیز باشد. می‌توانیم کنش سیاسی، نظیر رأی دادن، را با دسته‌بندی وبر از انواع کنش و انواع عقلانیت بسنجیم: عقلانیت ابزارى، نظرى، ذاتى و یا صورى؟ کنش عقلانی معطوف به هدف، عقلانی معطوف به ارزش، عاطفی یا سنتی؟ وبر در «اقتصاد و جامعه» (Wirtschaft und Gesellschaft) تفاوت فعالیت سیاسی با فعالیت اقتصادی را این‌گونه بیان می‌کند که «هدف اقتصاد ارضای نیازهاست، و حال آنکه خصیصۀ ذاتی سیاست اعمال سلطۀ یک یا چند تن بر دیگران است.» (آرون، ص. 629) اما این تمایزی مفهومی است نه واقعی؛ چه سیاست به‌معنای اعمال سلطه، مستلزم تدارک وسایل لازم برای ارضای این نیاز است و ارضای نیازهای اقتصادی هم مستلزم اعمال سلطه خواهد بود. فقدان درک از این نکتۀ آخر است که کنش سیاسی را از وضع اقتصادی زندگی افراد جدا می‌سازد و امری غیرعقلانی می‌کند. زیرا «کنش عقلانی معطوف به هدف» مد نظر وبر - که به‌زعم آرون، «نوع عالی کنش اقتصادی یا سیاسی» است (همان، 633) - به کنش‌های مذهبی، سنتی یا عاطفی بدل می‌شود. اگر این پاسخ با تمایز میان کنش عقلانی معطوف به هدف با دیگر اشکال کنش، تاکنون کافی نبوده است، اینک پاسخ دورکیم را باید بررسی کرد. #فرهیختگان راهی به رهایی
    Show more ...
    767
    15
    ادامۀ متن «پرسش از کلاسیک‌ها در باب دنیاگریزی مذهبیون در سیاست» دورکیم دورکیم در کتاب «صور بنیانی حیات دینی» (The Elementary Forms of the Religious Life) که به‌زعم آرون، «مهم‌ترین، اصلی‌ترین، عمیق‌ترین و همچنین به‌عقیدۀ من، گویاترین کتاب وی از لحاظ روشن‌کردن منبع الهام فکری اوست» (آرون، 392)، نظریه‌ای متفاوت در بارۀ تکوین ادیان می‌دهد: «ذات دین به‌نظر دورکیم عبارت است از تقسیم جهان به دو دسته نمودهای لاهوتی (sacré) و ناسوتی (profane). ذات دین در اعتقاد به خدایی ماورای جهان نیست؛ مذاهبی، حتی از نوع عالی، وجود دارند که به خدا معتقد نیستند.» (همان، 393) بدین معنا، «مذهب عبارت است از دستگاهی هم‌بسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتی، یعنی مجزا، ممنوع؛ این باورها و اعمال همۀ کسانی را که پیرو آنها هستند در یک اجتماع اخلاقی واحد به نام کلیسا متحد می‌کند.» (ص. 394) که «بخش لاهوتی مرکب است از مجموعه‌ای از چیزها، باورها و مراسم. هرگاه امور لاهوتي با هم روابطي هماهنگ داشته باشند، به‌نحوي‌که تشکیل دستگاهی برخوردار از نوعي وحدت دروني و مستقل از هر دستگاه ديگري را بدهند، در اين صورت، مجموعۀ باورها و مراسم مربوط به آنها، مذهبي را به وجود مي‌آورند. پس مذهب مستلزم وجود امر لاهوتي، سپس سازمان‌يافتن باورهاي مربوط به عالم ناسوتي، و بالاخره مستلزم مراسم و اعمالی است که به‌نحوی کم‌و‌بيش منطقي مشتق از باورها هستند.» (ص. 393) به‌زعم دورکیم، «مذهب نه پرستش جان‌های غیرواقعی یا نیروهای غیرطبیعی، که همان پرستش جامعه به‌صورت دیگر است.» (ص. 394) و: «تنها جامعه است که به‌خودی‌خود یک واقعیت لاهوتی است. جامعه از سنخ واقعیات طبیعی است لکن ورای طبیعت است. جامعه هم علت نمود دینی است و هم توجیه‌کنندۀ تمایزی که میان امر لاهوتی و امر ناسوتی دیده می‌شود.» (ص. 395) در این اساس، «به‌طور کلی، شکی نیست که جامعه، با همان اثری که بر اذهان می‌گذارد، همۀ توانایی‌های لازم را برای بیدار کردن احساسی ملکوتی در آنها داراست، زیرا، جامعه نسبت به اعضای خود همان مقامی را دارد که خدا نسبت به مومنان از آن برخوردار است. خدا، در واقع، قبل از هر چیز وجودی است که انسان آن را از بعضی جهات برتر از خود تصور می‌کند، و خود را تابع او می‌داند.... در هر صورت، فرد بااعتقاد خود را موظف می‌داند که بعضی از شیوه‌های عمل را که بنا به طبیعت اصل مقدسی که وی خود را با آن در رابطه می‌داند، بر او تحمیل شده‌اند، بپذیرد.» (صص. 401-400) اما ایدۀ اصلی دورکیم بر اساس مطالعات مردم‌شناسانه دربارۀ ادیان کهن جهانی و ادیان ابتدایی قبایل استرالیایی و آمریکایی، اینجاست: «به عقیدۀ دورکیم چندین جامعه وجود دارد. در این صورت، با قبول اینکه پرستش دینی به جامعه مربوط می‌شود، باید گفت که همۀ مذاهب، مذاهب قبیله‌ای یا ملی‌اند. و ذات مذهب عبارت از این خواهد بود که نوعی بستگی متعصبانه نسبت به گروه‌های جزئی را در افراد ایجاد کند و هر فردی را به اجتماعی پیوند دهد؛ و در نتیجه، باعث خصومت هر اجتماع نسبت به اجتماع دیگری شود.» (ص. 409) با این توضیح، می‌توان به مفهوم کلیسا در ریشۀ یونانی «اکلسیا» بازگشت که به معنای جماعت یا انجمن است؛ «مجمع مومنین مسیحی» در عهد جدید که در معنای مجازی به ساختمان محل تجمع و عبادت مسیحیان نیز اطلاق شده است. همچنان که مفهوم «جماعت» در اسلام چنین گردهمایی اجتماعی و عبادی را حول مکان مسجد متبادر می‌کند. بدین ترتیب، می‌توان از دورکیم الهام گرفت و بنیاد مذهب (ی چون اسلام) را نه باور به وجود خدا، ایمان به قدرت او یا امید به سعادت اخروی، که اجتماعی دنیوی در نظر گرفت که قدرت مومنان را تقویت و تضمین می‌کند. از این رو، همچنان که داستان‌های سیره‌النبی (اگر بتوان آنها را داده‌های تاریخی در نظر گرفت) از اقلیت مکه (فرقه‌ای در محاصرۀ مشرکین) و اکثریت مدینه (دولتی درگیر با همسایگان نزدیک یهودی و دور مشرک) تلاش برای استحکام و بقای این اجتماع را نشان می‌دهند (از جمله مهاجرت به حبشه و یثرب، و نیز اقدامات سخت‌گیرانه علیه مرتدین) می‌توان گفت که دین اسلام به یک معنا کاملاً دنیوی است؛ اجتماعی که هر چقدر هم بزرگ‌تر می‌شود، خود را در معرض خطر قدرت‌های رقیب می‌بیند و لذا «سیاست» (تلاش برای سهیم شدن قدرت یا تأثیرگذاری بر توزیع قدرت) و «دولت» (جماعتی انسان مدعی انحصار استفادۀ مشروع از زور در قلمرو معین) برایش موضوعیت پیدا می‌کند. مسلمان چه وقتی حکومت با قالب نیمه‌مدرن دینی تشکیل می‌دهد (جمهوری اسلامی ایران؛ خلافت اسلامی عراق و شام؛ و امارت اسلامی افغانستان)، و چه وارد حکومتی با قالب مدرن لائیک/سکولار می‌شود (حزب رفاه و سپس حزب عدالت و توسعه در ترکیه) هراس از هم پاشیدن اجتماع مسلمین را دارد؛ پس تمام کارکرد دولت در خدمت تقویت این اجتماع قرار می‌گیرد. #فرهیختگان راهی به رهایی
    Show more ...
    827
    15
    پرسش از کلاسیک‌ها در باب دنیاگریزی مذهبیون در سیاست طرح پرسش چرا بسیاری از مردم مذهبی ایران به‌رغم از دست رفتن آرزوی استقلال، آزادی، جمهوریت، عدالت، رفاه و... همچنان از حکومت دینی حمایت می‌کنند؟ چرا مردم مذهبی در ترکیه با وجود ازدست‌رفتن دستاوردهای اقتصادی اولیۀ حزب عدالت و توسعه، اقتدارگرایی اردوغان و جنگ‌افروزی های او در دیگر کشور‌های مسلمان منطقه، دست از حمایت از این حزب برنداشته‌اند؟ هوش مصنوعی هنوز پاسخی برای این پرسش‌های پیچیده ندارد، بنابراین ما چاره‌ای نداریم جز اینکه پرسشمان را از کلاسیک‌های جامعه‌شناسی بپرسیم. شاید به‌قول گیدنز، علوم اجتماعی متفکری محوری و بنیان‌گذار مثل جایگاه فروید در روان‌شناسی نداشته باشد، اما همان سه متفکر بزرگی که او «اجماع ارتدوکسی» (orthodox consensus) در جامعه‌شناسی می‌نامد، هنوز هم حرف‌هایی برای گفتن دارند: دورکیم، مارکس و وبر. پرسش را به زبان کلاسیک‌ها بازمی‌نویسیم: چرا افراد مذهبی حاضرند به‌خاطر اولویت دادن به باورهای دینی (نظیر سعادت اخروی) از مسائل دنیوی (نظیر حل مشکلات مادی مثل رفاه، عدالت و آزادی) صرف‌‌‌نظر کنند؟ یا چرا مذهبیون گرایش‌های آن‌جهانی/لاهوتی را به مسائل این‌جهانی/ناسوتی مرجح می‌دارند؟ البته این بیانی فرهیخته برای گفت‌وگو با سه نابغۀ اروپای خردگرا-تجربه‌گرای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است؛ زیرا برای تودۀ مذهبی ایران و ترکیه در ابتدای قرن بیست‌ویکم مساله به‌مراتب عریان‌تر و ابلهانه‌تر از مردم مذهبی فرانسه و آلمانِ آن دوران است. تودۀ مذهبی ایران ممکن است حاضر باشد در فقر و فلاکت زندگی ذیل دین یا حکومت دینی دست‌و‌پا بزند، به امید آنکه آخرتش آباد شود. (تودۀ مذهبی ترک هم چیز چندان بیشتری از زندگی در نظام لائیک مترصد پیوستن به اتحادیۀ اروپا نیاموخته.) در نتیجه، مسلمان نه فقط تداوم حکومت نیمه‌مدرن-نیمه‌بربری حاصل از استقرار اسلام‌گرایان در حکومت لائیک به قیمت زایل‌شدن ارزش‌های دموکراسی و قانون اساسی را می‌پسندد، که حاضر است به بردگی-بربریت جمهوری اسلامی ایران (و امارت اسلامی طالبان) هم تن بدهد. تذکرات مفهومی اما مسأله به این سادگی هم نیست: تناقضی لابه‌لای کلمات این متن بیرون می‌زند: بالاخره مذهبی‌ها سیاسی هستند یا نیستند؟ مذهب به دنیا توجه دارد یا ندارد؟ اسلام یا دستکم تأویل بنیادگرایان از اسلام به دنیا و به سیاست التفات دارد و مدعی ساختن دنیایی سعادتمندانه بر اساس احکام اسلامی است که ضامن سعادت اخروی نیز هست. اما شکست در پروژۀ این‌جهانی بنیادگرایان، به چشم تودۀ طرفدار آنان کوچک می‌نماید، زیرا در وهلۀ اول، سعادت اصلی در آن‌جهان است. وهلۀ دوم و جز آن مستلزم بحث مفصل‌تر است. از سوی دیگر، کنش سیاسی تودۀ مسلمان لزوماً متوجه مسائل این‌جهانی نیست. و نیز اینکه میان هدف و ابزار کنش سیاسی این توده تناسبی عقلانی وجود ندارد؛ شاید حاضر باشند در فقر و فلاکت دست و پا بزنند، اما قدرت از دست دولت اسلام‌گرای مستقر یا اسلام‌گرایان مستقر در دولت بیرون نیاید. (این را در کار وبر پی خواهیم گرفت.) تذکر مفهومی دوم دربارۀ تعریف سکولاریسم است: سکولاریسم در یک معنا به کنار رفتن باور قدسی/لاهوتی از حوزۀ عمومی التفات دارد (نک تفکیک دورکیم از امر لاهوتی و ناسوتی) و معنای دیگر، توجه دین به مسائل دنیوی است. (معنای نزد مارکس - با التفات به دین یهود و پروتستان - و وبر - با التفات به برخی فرقه‌های پروتستان کالونی - همین معنای دوم است که در ادامه اشاره خواهد شد.) در این معنا، بنیادگرایان همه به یک معنا سکولارند (دینشان می‌خواهد مسایل دنیوی را حل کند) و همه به یک معنا سکولار نیستند. (مخالف حذف دین از حوزۀ عمومی هستند.) #فرهیختگان راهی به رهایی
    Show more ...
    773
    15
    ادامۀ متن «پرسش از کلاسیک‌ها در باب دنیاگریزی مذهبیون در سیاست» وبر چکیده‌ای از آرای وبر در باب جامعه‌شناسی دین را گیدنز در فصل «دین» در مقایسه با آرای مارکس و دورکیم آورده است (گیدنز، صص 781-780) ما اما به تفصیل آن در متن اصلی خواهیم پرداخت. در مجموعۀ مقالاتی که هانس گرت و سی. رایت میلز با عنوان «دین، قدرت، جامعه» (From Max Weber: Essays in sociology) از وبر گردآوری و ترجمه کرده‌اند، سه متن مهم در فصل دین وجود دارد: «روان‌شناسی اجتماعی دین‌های جهانی»؛ «فرقه‌های پروتستان و روح سرمایه‌داری» و «دنیاگریزی مذهبی و جهت‌گیری آن». در مقالۀ نخست، وبر تفاوت موضع خود در قبال نسبت دین با جامعه را با کار مارکس روشن می‌کند: «اعتقاد ما این نیست که طبیعت خاص هر دینم، همانا «کارکرد» سادۀ موقعیت قشری است که از آن دین پیروی می‌کند، یا اینکه دین نمایندۀ «ایدئولوژی» آن قشر است، یا «بازتاب» منافع مادی یا معنوی آن قشر به حساب می‌آید. برعکس، به اعتقاد ما، چنین برداشتی از این بحث‌ها به‌هیچ‌وجه درست نیست.» (وبر، ص. 306) متن دوم بخشی از کتاب «اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری» است؛ که اگر چه مهم‌ترین کار اوست، اما تدقیق او در فرق مسیحی پروتستان به کار این پرسش ما نمی‌آید. دو مقالۀ دیگر حول مفهوم دنیاگریزی، هرچند بیشتر به اقتصاد می‌پردازند (به تفکیک قبلی مارکس میان دین دنیانگر و دین آخرت‌نگر دقت کنید)، اما بی‌ربط به سیاست نیستند. خاصه مقالۀ آخر که افزون بر تفصیل ایدۀ او از «طرق خوارشماری دنیا» (صص 378-373)، مصادیق این ایده را در موضوع «حوزۀ سیاسی» (وبر، صص. 390-381) برشمرده است. در ابتدا لازم است تعریفی از سیاست و نیز دولت داشته باشیم. وبر در آغاز سخنرانی/مقالۀ «سیاست در مقام حرفه» پس از تعریف «دولت» به‌عنوان «جماعتی انسان که (پیروزمندانه) مدعی انحصار استفادۀ مشروع از زور در یک قلمرو معین است» (وبر، ص. 92 و نیز ص. 382)، سیاست را چنین معرفی می‌کند: «برای ما «سیاست» به معنی تلاش برای سهیم شدن قدرت یا تأثیرگذاری بر توزیع قدرت در میان دولت‌ها یا در میان گروه‌های درون دولت‌هاست.» (همان، ص. 92) وبر با تأکید بر اینکه «بیگانگی متقابل دین و سیاست، آنگاه که هر دو کاملاً عقلانی شده باشند، همواره رو به افزایش خواهد بود. زیرا سیاست، برخلاف اقتصاد، ممکن است در برخی مقاطع تعیین‌کننده با اخلاق دینی در تعارض و رقابت مستقیم قرار گیرد» (ص. 383)، این موضوع را چنین بسط می‌دهد: «مواضع بسیار متفاوتی که ادیان تاریخی در عرصۀ کنش سیاسی اختیار کرده‌اند، محصول عوامل زیر است: درگیری سازمان‌های مذهبی در مبارزۀ قدرت و آلوده شدن آن‌ها به منافع ناشی از قدرت؛ پایان محتوم شدیدترین تنش‌های میان دین و دنیا و جایگزین شدن آنها با مصالحه‌جویی و نسبیت‌گرایی؛ استفاده از سازمان‌های مذهبی برای مهار توده‌ها در عرصۀ سیاست؛ و مهم‌تر از همه، قدرت‌هایی که برای مشروعیت خود نیازمند تقدس مذهبی بوده‌اند.» (ص. 386) وبر در اینجا به «اخلاق اجتماعی اندام‌وار» (organic social ethics) به‌عنوان مهم‌ترین شکل اخلاق مذهبی نسبی‌گرا در خطمشی‌های سازمان‌های مذهبی اشاره می‌کند - که ریشه در «اصل برادری همۀ مومنان» دارد (که به‌زعم او «با نظم سیاسی این جهان در تعارض سخت قرار داشته است» (ص. 381) - و البته برخلاف «عشق عارقانه و خداجویانه»، ناشی از «ضرورتی عقلانی و این‌جهانی» (ص. 387) است. این تفاوتاز «تأمل در مورد نابرابری فرۀ دینی» آغاز می‌شود که بر پذیرش نقش متمایز و انحصاری «برگزیدگان» می‌شورد. (همان) وبر اگرچه تأکید دارد که در کل «اخلاق اندام‌وار در عرصۀ اجتماع بسیار محافظه‌کار است و با انقلاب خصومت می‌ورزد» (ص. 389)، از اینجا نتیجه می‌گیرد که چنین تفسیری از دین، می‌تواند علیه نابرابری و بی‌عدالتی‌ها بشورد؛ برداشتی که او از مسیحیت به‌عنوان «دین رستگاری» با هدف پاک کردن جهان از گناه دارد. (نک مقالۀ اول) اما این نتیجه‌گیری انقلابی از موضوع مد نظر ما دور می‌شود، زیرا دربارۀ کنش سادۀ شهروندان برای تأثیرگذاری در سرنوشت سیاسی خودشان می‌پرسیم. اینکه چرا کنش سیاسی مومنین، نسبت مستقیمی با وضع اقتصادی-اجتماعی خودشان ندارد؟ #فرهیختگان راهی به رهایی
    Show more ...
    747
    16
    ادامۀ متن «پرسش از کلاسیک‌ها در باب دنیاگریزی مذهبیون در سیاست» و سپس، تذکر دیگری لازم است که ملیس روتون در فصل پایانی کتاب «بنیادگرایی: درآمدی کوتاه» راجع به گرایش کنونی به مذهب با رویکرد آمیختن دنیا به دین (و از جمله سیاست) برخلاف تصور متفکران متقدم جامعه‌شناسی که با زمینه‌ای از تفکر پیشرفت، قائل به کنار رفتن مذهب و سکولار شدن داشتند، می‌دهد: «تا میانه‌های‌ دهۀ 1970 وسیعاً تصور می‌شد كه‌ سیاست‌ دارد از مذهب‌ جدا می‌شود و همچنان‌ كه‌ جوامع‌ بیشتر صنعتی‌ می‌شوند، باور و عملِ مذهبی‌ هم‌ بیشتر به‌ حوزۀ اندیشه‌ها و فعالیت‌های شخصی‌ و خصوصی‌ محدود خواهد شد. زوالِ اهمیتِ سیاسی‌ و اجتماعی مذهب‌ در غرب‌ ریشه‌ در سنت‌های‌ علم‌الاجتماعی‌ای‌ داشت‌ كه‌ از اندیشه‌های‌ چهره‌های‌ شاخصی‌ مثل‌ كارل‌ ماركس‌، امیل‌ دوركیم و ماكس‌ وبر نشأت‌ گرفته‌ بود. همگی‌ این‌ عالمان‌، هر یک‌ به‌ شیوه‌ای‌ متفاوت‌، اصرار داشتند كه‌ سكولاریزه‌ كردن عنصر ریشه‌ای‌ در مدرنیزه‌كردنِ جامعه‌ است‌. ماكس‌ وبر تصور می‌كرد كه‌ فرایندهای‌ صنعت‌گری مدرن‌، كه‌ از نظر وی‌ مشخصۀ اصلی‌اش‌ عبارت‌ بود از روابطِ كاركردی شخصی‌زدایی‌ شده‌ و افزایشِ اداری‌شدن‌، به‌ طرفِ، اگر نه‌ مرگِ نهایی خدا، كه‌ دست‌كم‌ «افسون‌زدایی‌ از جهان‌»، حركت‌ می‌كند. او معتقد بود نیروهای‌ قدسی‌ای‌ كه‌ جهان‌های‌ قرون‌ وسطایی‌ را پی‌ریزی‌ كرده‌ بودند، روان‌شناسی‌ و اسطوره‌زدایی‌ خواهند شد.» (روتون، صص. 158-157) مارکس پاسخ مارکس در باب کارکرد دین در مسائل دنیوی را پیشاپیش می‌دانیم. او مقالۀ «نقدی بر فلسفۀ حق هگل، مقدمه» (Zur Kritik der Hegelschen Rechtsphilosophie. Einleitung)، از نوشتارهای دوران جوانی را که نقطۀ عطفی در آثار اوست، را با این جمله آغاز می‌کند که «نقد مذهب تا آنجا که به آلمان مربوط است، به پایان رسیده» (اشاره به آثار «هگلی‌های جوان» در نقد مسیحیت؛ نظیر اشتراوس، فویرباخ و برونو باوئر) و در صفحۀ بعد با اشاره به اینکه «مذهب، روح‌ جهان‌ بي‌روح‌ است»، به این بسنده می‌کند: «مذهب افیون توده‌هاست.» و در نهایت، برای گذار از این ذهنیت آن‌جهانی به واقع‌گرایی مادی‌ می‌نویسد: «همان‌گونه که مذهب پروتستان آلمانی‌های عادی را به کشیش تبدیل کرد... فلسفه نیز با تبدیل آلمانی‌های کشیش‌صفت به انسان، مردم را آزاد خواهد کرد.» (مارکس، ص. 65) در مقالۀ دیگری در همان دوران به نام «دربارۀ مسألۀ یهود» (Zur Judenfrage) او میان نگرش آخرت‌گرای مذهب کاتولیک و نگرش دنیوی (سکولار) در مذهب یهود و پروتستان، می‌نویسد: «پول، خداوند رشک‌ورز اسرائیل است که هیچ خدای دیگری تاب مقاومت در برابر آن را ندارد» و «خداوند یهودیان، دنیوی گشته و به خدای جهان تبدیل شده است. خداوند واقعی یهودیان، اسکناس است. خدای او چیزی نیست جز پنداری از اسکناس» (همان، ص. 49) این دقت در نگرش مذاهب مختلف به مسائل دنیوی، در ادامه به کار ما خواهد آمد؛ اما ایدۀ متأخر مذهب به‌مثابۀ روساختار حاصل از زیرساختار اقتصادی خلاصه و جمع‌بندی فکر مارکس دربارۀ مذهب در دوران متأخر است که کانون اندیشۀ او را تشکیل می‌دهد. «بدین سان مارکس در کتاب «سرمایه» درصدد بود تا «تضادهای درونی مبانی دنیوی مذهبی» یعنی تضادهای اجتماعی را بازنماید. اساس مذهب در وضعیتی است که در آن روابط میان انسان‌ها به‌عنوان روابط اشیای خارجی و روابط کالاها ظاهر می‌شود. «بازتاب مذهبی دنیای واقع تنها وقتی ناپدید می‌شود که روابط عملی زندگی روزمره چیزی جز روابط عقلانی و کاملاً معقول انسان با همنوعانش و با طبیعت را ایجاد نکند.» (بشیریه، صص. 227-226) پس ما در جهان وارونۀ ذهنی مسلمان (یا به تعبیر مارکس «از خود بیگانه») گرفتاریم که در قبال مناسبات مادی و عینی دچار نوعی «آگاهی کاذب» (ایدئولوژی) هستند. در جهان مذهب و در غیاب فلسفه (و بعدتر، اقتصاد سیاسی)، سیاست به‌عنوان امر این‌جهانی و معطوف به تغییر مناسبات مادی در زندگی هم به‌کلی قلب معنا شده و کنش سیاسی هم بخشی از روابط نامعقول و غیرعقلانی انسان‌های مذهبی با یکدیگر است: «دین سعادت و کامرانی را به پس از مرگ موکول می‌کند و پذیرش تسلیم‌گونۀ شرایط موجود در این جهان را تعلیم می‌دهد. بدین ترتیب، توجه ما را از نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌های این جهان، با وعدۀ آنچه پس مرگ خواهد آمد، منحرف می‌سازد. دین عنصر ایدئولوژیک نیرومندی دارد: باورها و ارزش‌ها دینی غالباً نابرابری‌های ثروت و قدرت را توجیه می‌‌کنند. برای مثال، این آموزه که «افتادگان وارثان زمین خواهند بود» القاکنندۀ ایستارهای تواضع و ملایمت و مقاومت در برابر ستم است.» (گیدنز، ص. 778) موضع مارکس برای عموم کمابیش روشن است، پس بدون تفصیل و با به خاطر داشتن تأکید او بر عقلانیت، در ادامه به سراغ وبر خواهیم رفت. این مفهوم عقلانیت را در نظر داشته باشیم تا به سراغ وبر برویم. #فرهیختگان راهی به رهایی
    Show more ...
    731
    15
    🔵عبدالعلی قوام درگذشت 🔻عبدالعلی قوام، مترجم، پژوهشگر و استاد علوم سیاسی، در ۷۸ سالگی از دنیا رفت. خانه اندیشمندان علوم انسانی با اعلام این خبر نوشت: 🔻 «دکتر عبدالعلی قوام استاد برجسته و ممتاز رشته علوم سیاسی و روابط بین‌الملل صبح امروز (سه‌شنبه، نهم خردادماه) آسمانی شد. دکتر قوام در طول چهار دهه فعالیت علمی خویش، ده‌ها اثر فاخر تولید و نقشی بی­‌نظیر و بی­ بدیل در تقویت و غنای ادبیات رشته روابط بین‌الملل در ایران ایفا کرد. بدون تردید غم فقدان این استاد فرهیخته برای استادان و دانشجویان علم سیاست در ایران بسیار سنگین و گران خواهد بود.» #فرهیختگان راهی به رهایی
    Show more ...
    830
    5
    Last updated: 11.07.23
    Privacy Policy Telemetrio