و اما درباره پاسخ حمله به کنسولگری ایران در دمشق
۱) روند جنگ غزه برای ایالات متحده آمریکا خوب پیش نرفت. آمریکاییها در ابتدا انتظار داشتند که یک اهرم سیاسی رقیب با نتانیاهو به عنوان همکار در تلآویو پیدا کنند، تا به جنگ پایان دهند. حذف یا تضعیف حماس قطعاً مورد حمایت آمریکاییها بود. اگر میتوانستند این پایانبندی را با پیشبرد بخشی از پروژه دو دولتی همراه کنند به مرادشان رسیده بودند. حمایتهای بایدن و سفرش به اسراییل در این چهارچوب قابل تفسیر بود. در عین حال جای تردید نیست که کاخ سفید با توجه به سال پیش روی انتخابات هیچ علاقهای به گسترش درگیریها به سایر مناطق جغرافیایی خاورمیانه نداشت.
۲) با گذشت ماهها و توسعه جنایات اسرائیل که با حمایت نظامی ایالات متحده رخ میداد، هزینههای پرداختی ایالات متحده ر فضای رسانهای و نزد افکار عمومی روز به روز فزونی گرفت و به حدی رسید که امکان تاثیرگذاری در انتخابات آمریکا را نیز پیدا کرد.
۳) با این حال کاخ سفید به اهرم همراهش در تلآویو دست پیدا نکرده بود و افکار عمومی در رژیم به نفع ادامه جنگ بود و نتانیاهو نیز با توقف جنگ به دلایل سیاسی برای حفظ نخست وزیری علاقه ای نداشت. این وضعیت داخلی افکار عمومی و فضای سیاسی رژیم کاخ سفید و آمریکاییها را این جمعبندی رساند که تغییر نخست وزیر نیز نمیتواند وسیلهای برای پایان درگیریها و شروع آتش بس باشد. تقریبا تلاشهای سنگین سیا و وزارت خارجه در این موضوع شکست خورد.
۴) لذا آمریکاییها بر آن شدند تا خواستههای دیگری را ناظر به تلفات غیرنظامیان و عبور کمکها به داخل غزه را در دستور کار قرار دهند و لااقل در افکار عمومی با مسیر و سیاستهای رژیم فاصله گذاری کنند. در این راستا یواو گالانت به عنوان وزیر دفاع به واشنگتن دی سی سفر کرد و طرف آمریکایی را در جریان خواستههای تلآویو قرار داد. آنطور که از اظهارات جیک سالیوان مسئول امنیت ملی در کاخ سفید برمیآید، یک هفته قبل از حمله به کنسولگری ایران در دمشق، سالیوان در مورد کاهش کشتار غیرنظامیان و عبور کمکها به داخل غزه قول حمایتی با مشت آهنین در برابر اعضای محور مقاومت و حتی ایران را به گالانت داده بود.
۵) فعل و انفعال به شکلی بود که اسرائیلیها از فشار آمریکا نگران شدند. احتمالاً گالانت و نتانیاهو به نیت طرف آمریکایی در حمایت کامل از اسرائیل اطمینان نداشتند و آثار زیانبار انفکاک مسیر ایالات متحده و رژیم اسرائیل را اثرگذار نگران کننده تلقی میکردند.
۶) لذا تنها در فاصله یک هفته، از قول واشنگتن دست به یک طراحی پیچیده و فرار رو به جلو زدند و نظامیان ایرانی را در محل کنسولگری ایران در دمشق به شهادت رساندند. این طراحی میتوانست دو آورده برای اسرائیل داشته باشد، اولاً با به صحنه کشیدن پاسخ ایران و شاید درگیر کردن خود آمریکا به شکل ثانویه، موضع آمریکاییها در فاصله گذاری با رژیم در موضوع غزه را به نفع همراهی دوباره تحت فشار قرار دهد و یا زمینه گسترش جنگ را خلاف نظر آمریکاییها فراهم کند.
۷) این طراحی ضربهای سنگین از منظر چندین خط قرمز مستقیماً به طرف ایرانی وارد کرد. ایران نه تنها علاقهای به گسترش درگیریها نداشت بلکه روی موضوع افکار عمومی به عنوان نقطه قوتی برای پایان دادن به درگیریها حساب میکرد و شرایط ملاحظات انتخاباتی طرف آمریکایی که زمینه تحت فشار قرار گرفتن آنها را فراهم آورده بود به طور نسبی بخشی از صحنه میدانست. تهران در برابر این سوال راهبردی قرار گرفت که نیاز عمیق به بازسازی توازن و اقناع جمعیت کشور و کنترل ریسکهای داخلی را چگونه با عدم گسترش جنگ و عدم تضعیف شرایط آن روز افکار عمومی پیوند دهد؟
۸) به نظر میرسد تهران که تلاش داشت ساختار تشکیلاتی حماس حفظ شده و کارکرد این مجموعه در اداره غزه نیز برقرار بماند، بستهای از یک ضربه محکم را روی میز مذاکره با طرف آمریکایی و طرفهای منطقهای به عنوان واسطه با آمریکا قرار داد. احتمالاً شرایط این ضربه محل مذاکره با طرفهای حامی اسرائیل و ا سایر بازیگران منطقهای بوده است. احتمال زیاد جغرافیا به معنای مبدا و مقصد و حجم و ابزارهای مورد استفاده در این حمله ر موضوع آثارش بر گسترش بحران منطقهای مورد مذاکره بوده است. آنطور که خبرها نشان میدهد مذاکرات صریح بوده و ناظر به این نکته است که
حمله انجام میشود اما در سطح یک هشدار عملی به رژیم اسرائیل مدیریت خواهد شد. یکی از اجزای این مدیریت تبادل عنصر غافلگیری با گرفتن توجه افکار عمومی در سطح جهانی و ایجاد نوعی تعلیق و کنجکاوی در افق دید ناظران مختلف در عرصه جهانی بوده. همینطور ترکیب و ماهیت نقاط هدف، نوع ابزار مورد استفاده احتمالا برای نقض خطوط قرمز در عین گسترده نشدن درگیری تنظیم شده است. به نظر میرسد تلاش برای ستانده های بزرگتر برای کاهش رنج مردم بی پناه غزه توفیق نداشته.
رضا طوسی
@ravandnewsShow more ...