برای پاییز امسال،اون نیمهشبی رو براتون آرزو میکنم که شیشهی ماشین بخار کرده،قهوهی داغ داره دستاتونو گرم میکنه و کنار کسی که دوسش دارید نشستید بلندترین نقطهی شهر؛
یهو از اعماق وجودش میگه:
«میدونی چقدر کُلِ این شهر رو گشتم تا تو رو برای کُل زندگیم پیدا کنم؟!»
آرزو از این قشنگتر نمیتونستم بکنم براتون🤍