audience statistics Melodi

Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine

یه خبر خوش برای طرفدارای عزیزم 😍😍😍😍😍رمان آیدا و شایان تموم شده برای خرید رمان کامل همین الان پیام بدین 👇👇👇👇👇 دیگه منتظر نباشین 👇👇❌❌ @Baltimory @Baltimory

#پارت846 #فریحا لبشو به گردنم چسبوند و عمیق مکید. گفت : یادت باشه که قرار نیست بین ما دو نفر، کسی تا صبح بخوابه شالم روی زمین افتاد و از پله ها بالا رفتیم در اتاق رو با پا باز کرد و منو روی تخت گذاشت. خیمه زد روی تنم که خندیدم و گفتم : حداقل بذار لباسامو عوض کنم. -هرکی تنت کرده همونم در میاره و شروع کرد به در آوردن لباسام..... ** غلتی زدم و خودمو بیشتر تو بغلش جا کردم. با صدای خشدار گفت : نمیخوای بیدار شی عروسک؟ با سرتقی جواب دادم : نه. حرف نباشه دستشو بین موهام کشید و گفت : بریم ناهار بخوریم حداقل. گرسنت نیست بچه؟ -چقد غر میزنی شایان خم شد و لبامو بوسید. بدون عجله؛ بدون خشونت؛ کاملا ریلکس و ملایم غلت زد و منو روی خودش کشید. دستشو نوازش وار روی کمر برهنم کشید که با حسرت و ناراحتی واضحی گفتم : دیگه معلوم نیست کی بتونیم اینجوری باهم باشیم تک خنده ای زد و گفت : خیلیم نگرانش نباش لبه ی تخت نشستم و پتو رو دور خودم پیچیدم کنارم نشست و دستشو دور شونم حلقه کرد گفت: میخوای بری دوش بگیری سرحال بشی؟ -اوهوم. میرم الان -ببرمت تا حمام؟ مثه وقتایی که دستاتو میاوردی جلو. خودم بغلت کنم برسونمت تا وان لبخندی روی لبم نشست و جواب دادم : خودم میرم شایان مرسی. بلند شدم و بدون پوشیدن دمپایی تا حمام رفتم. آروم و با حوصله بدن و موهامو شستم. نمی‌دونم چقدر گذشته بود که در حمام باز شد و شایان با دوتا حوله اومد. حوله ها رو توی کمد گذاشت و اومد زیر دوش. گفت : دیدم طولانی شد دوش گرفتنت اومدم سراغت -کارم تموم شده بود دیگه -حوله آوردم واست. به محض اینکه رفتی بیرون موهاتو خشک میکنی که سرما نخوری

تنهایی ؟ حوصله ات رفته ؟!! میخوای با هم سن های خودت یا افراد نزدیکت چت کنی؟ پس همین الان بیا تو ربات تلوگپ 😍👇

@Meelodii

پاارت داغ و هیجانی دیشب 💋💋💋♥️♥️♥️

🆔 @Meelodii

💢‌ یوسف زمانی 🎶 ادامه نمیدم #NEW 🆔 @Meelodii

جدیدترین روش لاغری به سبک دکترحسینیان 👇👇 ♻️15کیلو لاغری در هــر ماه تضمینی💯😮             ⭕️ نابودی افتادگی #شکم و #پهلو درکمتر از یـک هفته😲 از روز ســـوم مصـرف شاهد تغییرات دراندام خود باشید💥👇 (ظرفیت 50 نفر)  👇💥 https://telegram.me/joinchat/AAAAAE1u66tNVYSxFJ-11Q پست موقت ‼️ همین حالا کلیک کنید 👆

#بانک تحصیلات،بانک صدور مدارک تحصیلی برای اطلاعات بیشتر لطفا دایرکت مراجعه شود. Telegram : 👇👇 @banketahsilat Instagram : 👇👇 Https://instagram.com/banketahsilat A ¹⁰

یه خبر خوش برای طرفدارای عزیزم 😍😍😍😍😍رمان آیدا و شایان تموم شده برای خرید رمان کامل همین الان پیام بدین 👇👇👇👇👇 دیگه منتظر نباشین 👇👇❌❌ @Baltimory @Baltimory

#پارت845 #فریحا جوری نگاهم کرد که ناخودآگاه دلم گرم شد از بودنش. آروم گفت : از چی عزیزم؟ -دوری از تو. من دیگه نمیتونم -قرار نیست از هم دور باشیم. بابات درست میگه. ما باید به فکر ازدواج باشیم؛ رسمی و قانونی. باید عروسی بگیریم، همه بفهمن قلب و روح و زندگی شایان شهریار دست کیه بی جون خندیدم و گفتم : بیخیال شایان -چیو بیخیال. آیدا منو ببین، چرا خودتو باختی؟ مگه من کاری نکردم همه ازت معذرت خواهی کنن و بفهمن که اشتباه کردن؟ الانم نه فقط مامان و بابام، همه رو میارم واسه خواستگاری. بابای معشوقه‌ام واسم شرط گذاشته، منم قبول کردم. پر حرص ولی زیرلبی گفتم : اون بابای من نیست. -هست آیدا. همون‌جوری که پدر ایلینه. مسعود مرده؛ شهرامم که قبل از دنیا اومدنت رفته. این یه اتفاق خوبه واسه تو.... که هنوز میتونی طعم داشتن پدر مادر رو حس کنی. انقد خودتو اذیت نکن درد به جونم زیرلب گفتم : خدا نکنه شایان دستشو تا وسط پام کشید و گفت : ولی خوشم اومد امشب پیچوندیشون. این همه واسه شب نقشه کشیده بودیم حیف بود اگه از دستمون می‌رفت -همه حس و حالم پرید انگشتاش بالا اومد و سینمو آروم لمس کرد. گفت : حالتو دوباره سر جا میارم عمرم.... وقتی رسیدیم خونه مهرانه توی آشپزخونه بود. سریع جلو اومد و سلام کرد. گفت : چیزی میخواید بیارم واستون؟ شایان : ممنون مهرانه. میتونی بری -چشم. شبتون بخیر شب بخیری زیر لب بهش گفتم. شایانم جوابشو داد و از سالن بیرون رفت. مهرانه و پاشا توی سوییت نزدیک در زندگی میکردن فکرم مشغول بود که یهو بین زمین و آسمون معلق شدم. شایان دستاشو زیر زانو و گردنم گذاشت و بغلم کرده بود با خنده ای که به زور روی لبم نشوندم گفتم : چیکار می‌کنی شایان منو بذار زمین

🆔 @Meelodii

💢‌ نوان 🎶 تو یه گل بودی #NEW 🆔 @Meelodii

🤣🤣🤣🤣 صدبار گفتم برای باباهاتون اینستا نصب نکنید 😂🤣 پارررره شدم از خنده 😂👌🏻 فقط اونجاش که قر ریز میاد 😂

پاارت داغ و هیجانی دیشب 💋💋💋♥️♥️♥️

🆔 @Meelodii

💢‌ رضا بهرام 🎶 صدام کن #NEW 🆔 @Meelodii

🔥 #حراج_انواع_روتختی👌 ‼️بهترین کیفیت بیشترین تنوع ارسال فوری ‼️قیمتاش تا اخر هفته به قیمت پارسال محاسبه میشه https://telegram.me/joinchat/AAAAADyCWFiUzy_Rho86gA ⁉️ فروش تکی به قیمت عمده👌A⁹

بزن رو جوجه ها تا از خنده تخم بزاری 😂👇 🐣🐥🐣🐥🐣🐥🐣🐥🐣 🐣🐥🐣🐥🐣🐥🐣🐥🐣

یه خبر خوش برای طرفدارای عزیزم 😍😍😍😍😍رمان آیدا و شایان تموم شده برای خرید رمان کامل همین الان پیام بدین 👇👇👇👇👇 دیگه منتظر نباشین 👇👇❌❌ @Baltimory @Baltimory

#پارت844 #فریحا رفتم توی اتاقی که میدونستم اونجا گذاشته. جلوی آینه ایستادم و یه قطره اشک از چشمم پایین چکید. چرا آخه. چرا باید واسه زندگی من بقیه تصمیم بگیرن. قطره دومم از چشمم سرازیر شد که همزمان در اتاق باز شد. بابا اومد داخل و رو به روم ایستاد. سرمو پایین انداخته بودم که دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بلند کرد. با لحن مهربونی گفت : باباجان من به فکر خودتم اگه هرچی میگم مطمئن باش به نفعته -ولی شما حرف دل منو میدونین -واسه همون حرف دلته که گفتم بیای اینجا بمونی. رابطه ی شما باید رسمی و قانونی بشه. ببینم تو دلت نمی‌خواد مادر بشی؟ تو که عاشق بچه ای نمیخوای بچه ی خودتو داشته باشی؟ با این وضعیت میشه؟ دستمو توی دستش گرفت و ادامه داد : من با ازدواج آیلین و فرهاد مخالف بودم چون فرهادو در حد دخترم نمی‌دونستم. اما اینبار فرق داره، شایان رو این مدت اونقدری شناختم که میتونم دخترمو با خیال راحت بسپارم بهش. از هر نظر مناسبه. وضعیت اخلاقی، اجتماعی و مالی خوبی داره، دوستت داره. قبول داری حرفمو بابا؟ لب زدم : بله -پس نگران هیچی نباش. اینجا مثل خونه ی خودت راحت زندگی کن و به من اعتماد داشته باش شالمو رو سرم انداخت . پیشونیمو بوسید و ادامه داد : من هرکاری واسه خوشبختیت میکنم آیدام. توی مسیر برگشت، مثه چند ساعت پیش شوق و ذوق نداشتم. ساکت بودم و حرفی نمیزدم دوری از شایان رو دوباره نمیتونستم تحمل کنم. سرم درد گرفته بود. چشمامو روی هم گذاشتم تا دیدن ماشینا و رفت و آمد بیشتر اذیتم نکنه. صدای موزیک رو کمی زیاد کرد که گفتم : میشه کمش کنی؟ دستشو روی پام کشید و گفت : چرا انقد گرفته ای عروسکم؟ نمیذارم خیلی ازم دور بمونی. بعدم هر روز میام می‌بینمت یا قرار میذاریم میریم بیرون باهم. چشمامو باز کردم. نگاهش کردم و گفتم : میترسم شایان

🆔 @Meelodii

💢‌ سهیل مهرزادگان 🎶 حواس (ریمیکس) #NEW 🆔 @Meelodii

99% پسرا ازینجا مخ زنی یادگرفتن 😉 💜 @Ravanezan 💜 @Ravanezan پر از اموزشای جذب جنس مخالف و رابطه👆🏼

عجب ریمیکس خفنی 👌💯 سوپربمبه این هفته 🔝🔥 هیچکس، شایع، رستان 💣🎶🎧 به هیچ عنوان از دست ندین 👇

❤️تخفیف ویژه ولادت امام رضا ❤️ 💚‌‌‌بزرگترین پکیج محبت💚‌‌‌ 🍀‌‌‌این پکیج شامل بهترین ادعیه و طلسم ها برای رابطه عاشق و معشوق یا زن و شوهر میباشد.A 👇👇 @kaFeHFAL21