🖤🩸🖤🩸
🩸🖤🩸
🩸
#دلآن
#نویسندهنرگس.....
#پارت_۳۰۷
بعد از حرفم از در سالن زدم بیرون و رفتم سمت بادیگاردایی که دم در ورودی وایستاده بودن. داشتم بهشون نزدیک میشدم که دستم از پشت کشیده شد...
چرخیدم به پشت که با دیدن مرصاد متعجب گفتم
_ تو مگه با عدنان نبودی، اینجا چیکار میکنی؟؟
مرصاد چشم غره ای بهم رفت و درحالی که دستم رو ول میکرد گفت
_ کی گفته من با عدنان بودم؟ من از اول تو حیاط واسه خودم داشتم چرخ میزدم...
مشکوک نگاهش کردم که باز گفت
_ چیه چرا اینجوری نگاه میکنی؟ باور نمیکنی، حتما باید میومدم رو مخت راه میرفتم تا خودت از حرص از خونه بندازیم بیرون؟!
دست به سینه شدم و گفتم
_ خیلی خب حالا که این همه مدت اینجا بودی بگو ببینم نگار رو دیدی کی اومد یا ندیدی؟
با شنیدن حرفم اخمی کرد و گفت
_ نگار؟ نه من ندیدمش. کی اومد!؟ من تو انباری داشتم کاری انجام میدادم.
نفس عمیقی کشیدم و درحالی که قدم برمیداشتم سمت انبار گفتم
_ یه چند دقیقه پیش اومد و رفت، ببینم تو انبار چیکار میکردی؟
سریع خودشو بهم رسوند و گفت
_ به توچه، یه کاری میکردم دیگه بیا برو تو خونه، اصن واسه چی اومدی بیرون؟!
سرجام وایستادم چرخیدم سمتش گفتم
_ خیلی مشکوک میزنیااا. قبلا اینجوری نبودی، بعدشم انبار خونه خودمونه، حق دارم توشو چک کنم به توهم هیچ ربطی نداره، دوما حتما کاری داشتم که اومدم بیرون که بعد از چک کردن انبار میرم سراغ کاری که خودم داشتم...
مرصاد جلوم دست به سینه شد و گفت
_ خیلی خب اول بگو چه کاری قراره انجام بدی؟
نفسی کشیدم و کلافه گفتم
_ بادیگاردا اجازه نداشتن نگار رو بزارن بیاد تو، اون دیگه اخراج و دور انداخته شده ولی اونا راهش دادن بیاد تو برای همین میخوام ببینم با اجازه کی همچین کاری کردن حالا فهمیدی؟ پس برو کنار باید انبار رو ببینم...
بعد از حرفم سریع مرصاد رو زدم کنار و بقیه راه رو تا انبار رو طی کردم. با رسیدن به انبار در رو باز کردم. قبل اینکه مرصاد جلوم بگیره وارد شدم که با دیدن صحنه روبهروم متعجب ایستادم...
_زود باشید
#ک👅ص تپلای دبیرستانی باید خوب روی
#کـ🍆ـیرم سواری کنید..آهههه اووف چه حالی میده گاییدن
#کـ👅ـص تنگ و
#صورتی اووف آههه اومم..
با دیدن پسر دبیرستانی که داشت جق میزد سمتش رفتم و سریع روی
#کـ🍆ـیرش نشستم که آه و ناله ای کرد و شروع کرد توی
#کـ👅ـصم کوبیدن..
با دیدن نگاه رئیس باند روی
#کـ*ـص صورتیم...
https://t.me/+HsYXXM5kURRkMDBk
گروهی
#ک*ص و کو*ن دخترای ۱۸ساله ی دبیرستانی رو با
#ک*یر بزرگشون جر میدن که..🔞🔞😱
Show more ...