Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
Category
Channel location and language

audience statistics ساتین(شور عشق)

7 1870
~0
~0
0
Telegram general rating
Globally
63 913place
of 78 777
11 595place
of 13 357
In category
4 344place
of 5 475

Subscribers gender

Find out how many male and female subscibers you have on the channel.
?%
?%

Audience language

Find out the distribution of channel subscribers by language
Russian?%English?%Arabic?%
Subscribers count
ChartTable
D
W
M
Y
help

Data loading is in progress

User lifetime on the channel

Find out how long subscribers stay on the channel.
Up to a week?%Old Timers?%Up to a month?%
Subscribers gain
ChartTable
D
W
M
Y
help

Data loading is in progress

Hourly Audience Growth

    Data loading is in progress

    Time
    Growth
    Total
    Events
    Reposts
    Mentions
    Posts
    Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
    ❌❌توجهههه👇👇 عزیزانی که درخواست رمان کامل شور عشق رو داشتید رمان کاملش آماده شده و بسیااار جذاب و طولانیه هر کی کامل رمانو میخواد پیام بده👇👇👇 👈👈👈
    845
    0
    #پارت150 نگاهم کرد. - خب توام بیا - کجا؟ بین دخترا؟ - پسرام هستن خب. بیا یه جوری ازم درخواست می کرد که نمیتونستم نه بگم. دنبالش راه افتادم و از پشت به موهای شلوغ بافته شده اش نگاه کردم و فکر کردم که دلم میخواد زنی رو همیشه در کنارم ببینم که در مهمونی ها هم اینقدر ساده و خواستنی باشه و بعد به فکرم و خودم لعنت فرستادم. فردای مهمونی خودم رو حبس کرده بودم توی خونه. جواب تلفن رامین رو نداده بودم و فقط اس ام اس دادم که باشگاه نمیام و شاگرده ام رو کنسل کن. شنا زدم. صدتا. بعد دراز نشست رفتم، صدوپنجاه تا. بعد سایه ای مشت زدم. نیم ساعت. میخواستم خودم رو خسته کنم. تا خوابم ببره. خوابم نبرده بود. خوابم نمی برد. البته خسته بودم. از این حس مزخرف پیچیده شده توی تمام بدنم خسته بودم. از تصویر موهای بافته شده اش، لباس طوسی رنگش، پوست برنزه شده اش. چشمهای بهم فشرده اش موقعی خوردن الکل. خسته بودم . از بی پولی، از بی مادری، از بی پدری، از تنهایی، از همه چیز. اما این خستگی ها به جای اینکه خواب رو به چشم هام بدن، بیشتر بازشون میکردن. توی کمدم دنبال الکل گشتم، الکلی که شاید مزه ی دیشب رو بهم برگردونه. ریختم. لیوان به لیوان. صداش توی گوشم بود " گفتم شاید بخوای باهام یه پیک بزنی، نصف نصف" کاش جرعت این رو داشتم که بهش زنگ بزنم و بگم بیا باهم بزنیم، نصف نصف. شب شده بود. دیگه خون نبود توی رگ هام. الکل بود. الکلی که طعم دیشب رو نمیداد. دراز کشیدم. خوردن اون زهرماری اون هم خالی خالی بد معده دردی بهم داده بود . گوشیم رو برداشتم و طبق عادت این مدت رفتم توی پیج اینستاگرامش. چندتا عکس گذاشته بود. اول عکسی با دخترها، بعد عکسی با میلاد و محبوبه، عکسی با لیدا و در آخر عکسی با من! ❌❌توجهههه👇👇 عزیزانی که درخواست رمان کامل شور عشق رو داشتید رمان کاملش آماده شده و بسیااار جذاب و طولانیه هر کی کامل رمانو میخواد پیام بده👇👇👇 👈👈👈
    Show more ...
    1 324
    2
    #پارت149 - اگر یه جای دیگه ی این شهر بهت بر میخوردم و موسسه‌ای در کار نبود همین نگاهت کافی بود که بشناسمت. که بدونم آدم خوبی هستی، دوست خوبی هستی، دلت پاکه و خیلی مهربونی. مطمئن باش اگر یه جور دیگه آشنا می شدیم هیچ وقت نیازی نبود که آمارت رو بگیرم. حاضرم قسم بخورم. اگر میگم فامیلی اش رو بگو به خاطر اینکه دوست ندارم دوستم گیر کسی بی افته که شاید یه روزی یه لکه ی سیاه توی گذشته‌اش یا توی زندگی فعلی اش داشته باشه. اگر دوست نداری بگی، حرفی نیست ولی بدون توی این موارد میتونم کمکت کنم - بچه ها نمیاین توو؟ دستش رو با شنیدن صدایی رها کردم، میلاد بود. اینقدر کله اش گرم بود که فکر نکنم این نزدیکی و دستی که توی دستم بود رو دیده باشه. - چه خبره توو؟ از دود خفه شدیم برکه بود که میگفت. حس می کردم صداش کمی می لرزه. - بیاین برقصین بابا... - باشه برو میایم میلاد رفت و نگاهم کرد. -سردته؟ - یه کم... دست بردم سمت کتم که درش بیارم. دست گذاشت روی مچم. - نمیخواد. بریم توو... رفتیم داخل. کمی معذب بود. شاید کمی از حدم فراتر رفته بودم. من هم عصبانی بودم، نتونستم فامیلی طرف رو پیدا کنم. - برو یه کم پیش دوستات. من خوبم
    Show more ...
    1 053
    2
    سلام عزیزان بریم برای ادامه رمان بسیااار زیبا و کاملااا واقعیه شور عشق
    1
    0
    سلام عزیزان بریم برای ادامه رمان بسیااار زیبا و کاملااا واقعیه شور عشق
    1 050
    0
    برید تو کانالش سودهای دلاری و واریزی‌های کاربراشو گذاشته 👆🏼
    1 046
    0
    🔴 ماهانه 60,000,000 تومان تو خونه پول دربیارید! 👇📱فقط با یه گوشی! ✅بدون نیاز به داشتن سرمایه و دانش خاصی، با دوتا آموزش ساده، درآمد دلاری داشته باش 👇🏽 @Daramad_Dollari 💵
    1 056
    0
    ❌❌توجهههه👇👇 عزیزانی که درخواست رمان کامل شور عشق رو داشتید رمان کاملش آماده شده و بسیااار جذاب و طولانیه هر کی کامل رمانو میخواد پیام بده👇👇👇 👈👈👈
    2 093
    1
    #پارت147 - پسره چیکارس؟ ابرو بالا برد. - چیکار پسره داری تو؟ - کاریش ندارم. دوستمی میخوام بدونم، اگه لازم بود آمارش رو در بیارم که یه وقت دست آدم نا اهلی نیوفتی خنده اش گرفت. - این پلیس بازی هاتو بذار واسه یه چیز جدی‌تر... به چشمهاش نگاه کردم. - با شناختی که ازت پیدا کردم فکر نمی کنم رو چیزی که جدی نیست وقت بذاری - آره اگه به خودم بود که میشد همون جواب منفی‌ای که دادم قبلا، اما بابام ول کن نیست. به خاطر اون یه کم کوتاه اومدم - فامیلیش چیه؟ نچی کرد و تکیه اش رو گرفت و کمی بهم نزدیک شد. - اِ... پویا گیر میدیا... - بگو - می خوای چیکار کنی؟ - آمارش رو در بیارم. اصلا یهو دیدی آدم خوبی بود. بده مگه؟ - آدم خوبی هست پوزخند روی لبم نشست. - به همین راحتی؟
    Show more ...
    2 138
    2
    #پارت148 نگاهش کمی ترسید. - چی به همین راحتی؟ - وقتی ازش شناخت نداری چرا میگی آدم خوبیه؟ - چون ازش بدی ندیدم - همین؟ - آره همین دوباره پوزخند زدم. - نمیدونم شاید من سخت گیرم. البته اگر من سختگیر نبودم که دورم کلی آدم بود - منظورت چیه؟ - آدمایی برات خوبن که تا‌حالا بهت بدی نکرده باشن، اما معیار من خیلی متفاوته، شایدم چون شغل مزخرفی داشتم اینجوریه - یعنی تو هر آدمی میاد توو زندگیت میدی آمارش رو در بیارن؟ - تا تهش ابرو بالا برد و متعجب نگاهم کرد. - یعنی آمار منم در آوردی؟ بی حرف نگاهش کردم. پوزخند زد و برگشت که بره. دست خودم نبود. مچش رو کشیدم و برگردوندمش. نگاهی به دستم و بعد نگاهی به چشم هام کرد. - آمار تورو در آوردم برای موسسه نه برای خودم... بی حرف نگاهم کرد.
    Show more ...
    2 271
    4
    سلام عزیزان بریم برای ادامه رمان بسیااار زیبا و کاملااا واقعیه شور عشق
    2 065
    1
    ماهانه 75 میلیون تومن تو خونه پول دربیارید! 👆🏼📱فقط با یه گوشی!
    1 131
    0
    🔴پسر عموم 19 سالشه 75 میلیون تومن دراورده تو یکماه!! ✅بهش گفتم تو چطوری بدون سرمایه خاصی وضعت انقد خوب شده؟ گفته از وقتی با این چنل آشنا شدم👇🏾 @SarmayeGozari @SarmayeGozari
    1 157
    1
    #پارت145 اَه. صداش هم خوب بود. برگشتم و نگاهش کردم. سعی کردم عادی باشم. - غذات رو نخوردی خواستم بگم نمی خورم اما وقتی نگاهم به بشقاب افتاد که چطور با سلیقه از هر چیزی، کمی برام کشیده بود دلم نیومد. بشقاب رو از دستش گرفتم. - تو نمی خوری؟ نصف نصف؟« من چم بود ؟ این حرفا از کجای دهن من در می اومد؟ تکیه داد به دیوار و با لبخندی نصف و نیمه، نگاهم کرد. - نه تو بخور. من سیرم - چیزی شده؟ - نه. - بگو - سمیه رفت روی اعصابم - پوریا کیه؟ گند زدم. خواستم با پشت دست بزنم توی دهن خودم. به زور لبخندی زدم و سعی کردم کمی شیطنت به صدام اضافه کنم. - دوست پسرت؟ چشم غره ای بهم رفت. - من اگه دوست پسر داشته باشم که تنها پا نمیشم بیام مهمونی - خب شاید دوست پسرت نتونسته بیاد - پس نباید بذاره منم تنها برم
    Show more ...
    2 162
    3
    #پارت146 خنده ام گرفت. - این حرفارو الان میزنی. ولی اگه دوست پسر بگیری و نذاره بیای مهمونی دوستات همه جا پر می کنی که یعنی چی مگه من زندانی ام و من چرا نباید برای خودم آزادی داشته باشم و از این حرفا. دروغ میگم؟ - دروغ نمیگی. خیلی زنها اینجوری ان. من نمیگم اگه دوست پسر داشته باشم تنها بیام مهمونی بهش خیانت میکنم یا حتما بلایی سرم میاد. ولی دوست ندارم بهم بگه تو برو، یا از کارش بزنه باهام بیاد یا کلا نریم کمی غذا با قاشق دهنی توی دهانم گذاشتم و اون نمی دونست به غیر از رامین تنها کسی بود که دهنی اش رو خورده بودم. - خوبه. طرز فکرت رو دوست داشتم... چرا از دست سمیه قاطی کردی؟ - یعنی تو نفهمیدی منظور حرفش چی بود؟ - من؟ نه... من فقط حس کردم نباید اونجا بایستم - پریروز که من برگشتم شبش رفتیم خونه ی لیدا. دخترونه. نشستیم حرف زدیم و هر کس از دوست پسرش یا کسی که باهاش آشنا شده بود گفت. منم از پوریا گفتم که پسری که بابام اصرار کرده باهاش حرف بزنم اگر خوشم اومد بیان جلو. پسر بدی نیست ولی من فقط پشت تلفن باهاش حرف زدم و یک بارم بیشتر ندیدمش. سمیه اونجا بود و میدونست این قضیه چیز خاصی نیست ولی اومد جلوی تو یه جوری حرف زد که انگار قضیه اون یارو جدی و من نیاوردمش و یه گوشه دارم با تو تیک میزنم در حین حرف زدنش من فقط داشتم فکر می کردم چطوری میتونم فامیلی این پسر رو ازش بپرسم تا راحت تر بتونم آمارش رو در بیارم. - چیزی نمیگی؟
    Show more ...
    2 283
    3
    سلام عزیزان بریم برای ادامه رمان بسیااار زیبا و کاملااا واقعیه شور عشق
    2 058
    0
    ☝️☝️💥‌‌راه تشخیص مهره ی مار اصلی لو رفت☝️☝️💥‌‌ 👫‌‌بازگشت معشوق ۲۴ ساعته تضمینی✔️‼️ 💀‌‌ دفع سحر و جادو و چشم نظر ۲۴ ساعته تضمینی✔️‼️ 🏠‌‌فروش ملک ۲۴ ساعته تضمینی ✔️‼️ 🧮‌‌💵‌‌افزایش رزق و روزی و گره گشایی در کمترین زمان تضمینی✔️‼️ 🌟باضمانت کتبی و مهره مغازه🌟 🚚 ارسال ۳ روزه کاملا محرمانه 🚚 💯‌‌بیا تو کانال با مشاوره رایگان خیلی فوری و تضمینی مشکلتو حل کن👇7^ 💯‌‌ 👇‌‌👇‌‌👇‌‌ 9229164110

    file

    1 211
    0
    ❌❌توجهههه👇👇 عزیزانی که درخواست رمان کامل شور عشق رو داشتید رمان کاملش آماده شده و بسیااار جذاب و طولانیه هر کی کامل رمانو میخواد پیام بده👇👇👇 👈👈👈
    2 328
    0
    #پارت143 - دستت رو رد نمیکنم، ولی دست سپهر و مسعود و میلاد رو رد کردم. بهشون نگو لبخند عمیقی روی لبم نشست. از این آدم خوشم میومد. نگاه کرد به لبخندم و لبخند زد. - تو بخور اول - دهنی میخوری؟ من اوکی ام. میخوای اول تو بخور - بخور بچه لیوان رو به سمت دهنم بردم و سر کشیدم، به نصف که رسید لیوان رو پایین کشیدم، صورتم از تلخی جمع شده بود، چشمهام رو باز کردم که قاشقی وارد دهنم کرد . متعجب نگاهش کردم و محتویات رو خوردم. الویه بود. - ببخشید نمیخواستم اذیت شی از مزه اش سریع دست به کار شدم محتویات رو قورت دادم. - دستت درد نکنه. خیلی زهرمار بود. لیوان رو به دستش دادم و تا بیام حرفی بزنم به سرعت سر کشید . نه صورتش جمع شد و نه چشمهاش رو بست. سریع قاشقی سمت دهنش بردم که خنده اش گرفت ولی حرفی نزد و خورد. چند لحظه بی حرف بهم نگاه کردیم. حالا که پشت گردنم کمی داغ شده بود حس می کردم کار درستی نکردم. نزدیکی به این مرد حس عجیبی بهم داده بود. - اِ برکه اینجایی؟ هر دو تکانی خوردیم و انگار تازه فهمیدیم که بهم خیره خیره نگاه میکردیم. صدای کی بود؟ آهان سمیه... وای سمیه. هر دو نگاهمون رو دوختیم بهش. پویا& دلم میخواست به چند لحظه پیش برگردم و باز خیره بشم به چشمهای مشکی رنگ دخترک مقابلم که پیراهن بلند طوسی رنگش عجیب بهش می اومد. مخصوصا به پوست برنزه شده اش.
    Show more ...
    2 147
    2
    #پارت144 هیچ وقت این رنگ پوست رو نمی پسندیدم، میگفتم پوست سفید به این خوبی. اما عجیب به این دختر می اومد. اصلا این دختر تمام معادلات ذهنم رو بهم می ریخت. - کارم داری؟ برکه بود که به سمیه میگفت. خروس از این بی محل تر؟ - نه میخواستم یه کم حال و احوالم کنم و ازدواج خواهرت رو تبریک بگم - ممنونم عزیزم... - شما چطوری آقا پویا؟ انتظار نداشتم اینجا ببینمتون دستی به پشت گردنم کشیدم. حس می کردم این نصف لیوان الکل گرم با شکم خالی، اندازه ی بطری ها من رو گرفته. - ممنون. آقا میلاد لطف داشتن مارو دعوت کردن - خیلی ام خوب. برکه تو چرا پوریا رو نیاوردی؟ قلبم خون رو محکم پمپاژ کرد به مغزم. دست خودم نبود، ولی یک جور منتظرانه ای نگاهش کردم که انگار باید همین الان بهم جواب پس بده که پوریا کیه. برکه اما نگاهش به سمیه بود. لبخندی زد. نه از روی مهربونی، از روی تمسخر. شاید هم عصبانیت. - من کسی که هنوز درست نمی شناسمش و راجع بهش تصمیم نگرفتم نمیارم تو جمع تا با خودش فکرای الکی نکنه. به توام پیشنهاد می کنم اگه این شرایط برات پیش اومد حتما اینکارو بکنی عجیب نبود که این دختر خواستگار و خواستار نداشته باشه، نباید اونجا می ایستادم و مثل احمق ها به دعوای قایم شده پشت این لحن مودبانه شون گوش میدادم. وارد بالکن شدم و به تهران زیر پا نگاه کردم. چشمام رو بستم و ایستادم تا کمی خنک شم. من لعنتی چم بود؟ - پویا؟
    Show more ...
    2 309
    3
    سلام عزیزان بریم برای ادامه رمان بسیااار زیبا و کاملااا واقعیه شور عشق
    2 104
    0
    ☝️☝️💥‌‌راه تشخیص مهره ی مار اصلی لو رفت☝️☝️💥‌‌ 👫‌‌بازگشت معشوق ۲۴ ساعته تضمینی✔️‼️ 💀‌‌ دفع سحر و جادو و چشم نظر ۲۴ ساعته تضمینی✔️‼️ 🏠‌‌فروش ملک ۲۴ ساعته تضمینی ✔️‼️ 🧮‌‌💵‌‌افزایش رزق و روزی و گره گشایی در کمترین زمان تضمینی✔️‼️ 🌟باضمانت کتبی و مهره مغازه🌟 🚚 ارسال ۳ روزه کاملا محرمانه 🚚 💯‌‌بیا تو کانال با مشاوره رایگان خیلی فوری و تضمینی مشکلتو حل کن👇6^ 💯‌‌ 👇‌‌👇‌‌👇‌‌ 9229164110

    file

    1 210
    0
    #پارت142 نگاهی به پویا کردم. لیوانی به دست نداشت، از اول مهمونی چیزی ام نخورده بود. پشت سر نسیم سمت میز رفتم و کمی غذا کشیدم، یک لیوان از ودکای روی میز هم ریختم و به سمتش رفتم . مسعود با تلفن حرف میزد و پویا بی حرکت، کنار در بالکن ایستاده بود. نگاهی به دستم انداخت و کمکم کرد. - چیزی نخوردی... - برای منه؟ سری به علامت مثبت تکون دادم. نگاهی به لیوان کرد. لبخندی زدم. - گفتم شاید بخوای باهام یه پیک بزنی، نصف نصف ابرو بالا برد. - تو که پیک هاتو زدی... خنده ام گرفت. - منو میپاییدی؟ - نه - درست نپاییدی داداش من. آبمیوه بود. چیزی نخوردم. پاکِ پاکم بی حرف نگاهم کرد. - خیلی اهلش نیستم، گفتم اگه تو میخوری یه پیک با هم بزنیم، اصلا اهلش هستی؟ دستی به موی کوتاهش کشید. - میخورم معمولا. کم. ولی تنها... - یعنی الان... حرفم رو قطع کرد.
    Show more ...
    2 450
    2
    #پارت141 هانیه- ولی عجب عکس هایی گرفته بودی. دمت گرم - چاکریم لیدا- این دوستت کو؟ تنها نمونه - دوستم اسم داره ماشاالله همتون خوب اسمش و بلدین . بعدم مگه دوست منه فقط؟ میلاد خودشو جر داد تا بیاد اینجا هانیه- بیشتر دوست تواِ... نسیم- فعلا که سمیه داره می خورتش نگاهم برگشت سمت سمیه، نگاهش رو دنبال کردم. رسیدم به پویا که کنار مسعود ایستاده بود و من رو نگاه میکرد. مثلث عجیبی بود. سری به حالت اینکه چیزی شده تکون دادم، چونه اش رو بالا انداخت، یعنی که نه. لبخند زدم و نگاه ازش گرفتم. لیدا- اِ نسیم نگو اینجوری. اون سمیه ام گناه داره چیپسی به دهان گذاشتم. - والا به منم خیلی بد نگاه کرد. پشمام ریخت... لیدا برگشت سمت من : سمیه رو میگی یا پویا و؟ - سمیه دیگه لیدا- وا عجیبه همچین آدمی نیست. هانیه- مثل اینکه خیلی پویا خان توی گلوش گیر کرده - ول کنید حالا حوصله صحبت راجع بهش رو ندارم نسیم- کسی چیزی میخوره؟ میخوام برا خودم الویه بیارم
    Show more ...
    2 344
    2
    سلام عزیزان بریم برای ادامه رمان بسیااار زیبا و کاملااا واقعیه شور عشق
    2 238
    0
    ☝️☝️💥‌‌راه تشخیص مهره ی مار اصلی لو رفت☝️☝️💥‌‌ 👫‌‌بازگشت معشوق ۲۴ ساعته تضمینی✔️‼️ 💀‌‌ دفع سحر و جادو و چشم نظر ۲۴ ساعته تضمینی✔️‼️ 🏠‌‌فروش ملک ۲۴ ساعته تضمینی ✔️‼️ 🧮‌‌💵‌‌افزایش رزق و روزی و گره گشایی در کمترین زمان تضمینی✔️‼️ 🌟باضمانت کتبی و مهره مغازه🌟 🚚 ارسال ۳ روزه کاملا محرمانه 🚚 💯‌‌بیا تو کانال با مشاوره رایگان خیلی فوری و تضمینی مشکلتو حل کن👇5^ 💯‌‌ 👇‌‌👇‌‌👇‌‌ 9229164110

    file

    1 319
    0
    #پارت139 - زورت زیاده لبخند زدم. - آهان الان میگی من زورت کردم که بیای؟ - نکردی؟ - نه سری به چپ و راست تکون داد. - خامت شدم والا. خودمم موندم اینجا چیکار می کنم خنده ام عمیق شد. - نامرد نباش اینقدر. خوب کردی اومدی. چه خبر؟ - هیچی. تبریک میگم بهت راستی - بابت چی؟ - خواهرت - آهان... قربون شما. ایشالله ازدواج شمارو ببینیم - با کی؟ با رفیقت؟ با ابرو اشاره ای به سمیه کرد. سمیه نگاهمون می کرد. از نگاهش غافلگیر شدم. سرم رو کمی پایین آوردم. - این چرا این جوری نگاه می کنه؟ لبخند کمرنگی روی لبش نشست و نگاهم کرد. - از من می پرسی؟ رفیق تو اِ - والا من تا‌حالا این مدل نگاهش رو ندیده بودم
    Show more ...
    2 373
    4
    #پارت140 - منم نمیدونم والا چرا این جوریه. از وقتی اومدم بربر داره نگاهم می کنه. لنز گذاشته؟ چرا چشاش اینقدر بدجنس شده؟ دست جلوی دهنم گرفتم تا خنده ام رو کنترل کنم. - آره لنزه بابا. شاید واسه لنزه که مدل نگاهش اینجوری شده پوفی کرد. - چیکار میکنن این جوونا با خودشون - ولش کن حالا. چیزی می خوری؟ - تعارف ندارم. چیزی خواستم برمیدارم - مطمئن؟ - آره - غریبی نکن... - نه بابا غریبی چرا؟ - به به ... ببین کی اینجاست... صدای سپهر بود که نزدیکمون می شد. بلند شدم. - یه کم باهم اختلاط کنید من میام کنار لیدا و نسیم و هانیه از ترکیه میگفتم و اونها همون طور که با آهنگ بیس داری که پخش می شد خودشون رو آروم تکون میدادند فحش نثارم میکردند. - آقا یه ترکیه باهم می ریم. چتونه؟ نسیم- اینارو ول کن خواهرت سکته نکرد اون کشتی و با اون تزیینات دید؟ - نه بابا... کلت بهادر آدم رمانتیکی. از این چیزا زیاد دیده تارا
    Show more ...
    2 564
    4
    سلام عزیزان بریم برای ادامه رمان بسیااار زیبا و کاملااا واقعیه شور عشق
    2 305
    0
    ☝️☝️💥‌‌راه تشخیص مهره ی مار اصلی لو رفت☝️☝️💥‌‌ 👫‌‌بازگشت معشوق ۲۴ ساعته تضمینی✔️‼️ 💀‌‌ دفع سحر و جادو و چشم نظر ۲۴ ساعته تضمینی✔️‼️ 🏠‌‌فروش ملک ۲۴ ساعته تضمینی ✔️‼️ 🧮‌‌💵‌‌افزایش رزق و روزی و گره گشایی در کمترین زمان تضمینی✔️‼️ 🌟باضمانت کتبی و مهره مغازه🌟 🚚 ارسال ۳ روزه کاملا محرمانه 🚚 💯‌‌بیا تو کانال با مشاوره رایگان خیلی فوری و تضمینی مشکلتو حل کن👇4^ 💯‌‌ 👇‌‌👇‌‌👇‌‌ 9229164110

    file

    1 476
    0
    Last updated: 11.07.23
    Privacy Policy Telemetrio