Data loading is in progress
Data loading is in progress
🌹داستان آموزنده🌹. در منابع روایی فریقین(شیعی و سنی)، برای آیه کریمه: بسم الله الرحمن الرحیم”؛ خواص و فضایل بی شماری نقل کرده اند تا آنجا که گفته اند این آیه به اسم اعظم خدا نزدیکتر از سفیدی چشم به سیاهی آن است. و هر کس خدای را به اسم اعظمش بخواند حاجتش برآورده خواهد شد. امام صادق علیه السلام در جایی آن را تاج سوره های قرآن می داند.(1) کثیری از روایات برای این کریمه شریفه، خاصیت شفابخشی قائل شده آنرا حرزی مطمنن برای دفع آفات و شرور دانسته اند. در همین راستا، حکایت زیر خواندنی و نکته آموز است: «در زمان حضرت محمد (ص) شخصی که دشمن این خانواده بود هر وقت که میدید مسلمانان پیشرفت میکنند و کفار به پیغمبر ایمان میآوردند خیلی رنج میکشید. عاقبت نقشه ای کشید که پیغمبر را به خانه اش دعوت کند و به آن حضرت آسیب برساند. به این منظور چاهی در خانه اش کند و آن را پر از خنجر و نیزه کرد، آن وقت رفت نزد پیغمبر و گفت: «یا رسول الله اگر ممکن باشد یک شب به خانه من تشریف فرما شوید.» حضرت قبول کرد، فرمود: «برو تدارک ببین ما زیاد هستیم.» شب مهمانی که شد، پیغمبر (ص) با حضرت علی (ع) و یاران دیگرش به خانه آن شخص رفتند. آن شخص که روی چاه بالش و تشک انداخته بود بسیار تعارف کرد که پیغمبر روی آن بنشیند. پیغمبر بسم الله گفت و نشست. آن شخص دید که حضرت در چاه فرو نرفت، خیلی ناراحت شد و تعجب کرد. بعد گفت حالا که حضرت در چاه فرو نرفت در خانه زهری دارم آنرا در غذا میریزم که پیغمبر و یارانش با هم بمیرند. زهر را در غذا ریخت و جلوی میهمانان آورد، اما پیغمبر فرمود: «صبر کنید.» و دعایی خواند و فرمود: «بسم الله بگویید و مشغول شوید.» همه از آن غذا خوردند. موقعی که پذیرایی تمام شد پیغامبر و یارانش به راه افتادند که از خانه بیرون بروند. زن و شوهر با هم شمع برداشتند که پیغمبر را مشایعت کنند. بچه های آن شخص که منتظر بودند میهمانان بروند بعد غذا بخورند، وقتی دیدند پدر و مادرشان با پیغمبر از خانه بیرون رفتند پریدند توی اتاق و شروع کردند به خوردن ته بشقابها. پیغمبر که برای آنها دعا نخوانده بود همه شان مردند. وقتی که زن و شوهر از مشایعت پیغمبر و یارانش برگشتند دیدند بچه هایشان مرده اند. آن شخص ناراحت شد و دوید سر چاه و به تشکی که بر سر چاه انداخته بود لگدی زد و گفت: «آن زهرها که پیغمبر را نکشتند، تو چرا فرو نرفتی؟» ناگهان در چاه فرو رفت و تکه تکه شد. از آن موقع میگویند: «چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی.»(2) __ 1. تفسیر قرطبی 2. تمثیل و مثل ، ج1، ص298 🌹 ✍@hekayate_quran
🌹قسمتی از نامه امیرالمؤمنین به امام حسن علیهماالسلام🌹 چون برادرت از تو جدا گردد، تو پيوند دوستى را بر قرار كن، اگر روى برگرداند تو مهربانى كن، و چون بخل ورزد تو بخشنده باش، هنگامى كه دورى مى گزيند تو نزديك شو، و چون سخت مى گيرد تو آسان گير، و به هنگام گناهش عذر او بپذير، چنان كه گويا بنده او مى باشى، و او صاحب نعمت تو مى باشد. مبادا دستورات ياد شده را با غير دوستانت انجام دهى، يا با انسان هايى كه سزاوار آن نيستند بجا آورى، دشمن دوست خود را دوست مگير تا با دوست دشمنى نكنى. در پند دادن دوست بكوش، خوب باشد يا بد، و خشم را فرو خور كه من جرعه اى شيرين تر از آن ننوشيدم، و پايانى گواراتر از آن نديده ام. با آن كس كه با تو درشتى كرده، نرم باش كه اميد است به زودى در برابر تو نرم شود، با دشمن خود با بخشش رفتار كن، زيرا سرانجام شيرين دو پيروزى است (انتقام گرفتن يا بخشيدن). اگر خواستى از برادرت جدا شوى، جايى براى دوستى باقى گذار، تا اگر روزى خواست به سوى تو باز گردد بتواند، كسى كه به تو گمان نيك برد او را تصديق كن، و هرگز حق برادرت را به اعتماد دوستى كه با او دارى ضايع نكن، زيرا آن كس كه حقّش را ضايع مى كنى با تو برادر نخواهد بود، و افراد خانواده ات بد بخت ترين مردم نسبت به تو نباشند، و به كسى كه به تو علاقه اى ندارد دل مبند، مبادا برادرت براى قطع پيوند دوستى، دليلى محكم تر از برقرارى پيوند با تو داشته باشد، و يا در بدى كردن، بهانه اى قوى تر از نيكى كردن تو بياورد، ستمكارى كسى كه بر تو ستم مى كند در ديده ات بزرگ جلوه نكند، چه او به زيان خود، و سود تو كوشش دارد، و سزاى آن كس كه تو را شاد مى كند بدى كردن نيست. 📙(نهجالبلاغه،نامه۳۱). 🌹✍ @hekayate_quran