audience statistics اجـبـ🔥ـار زنــدگـی/بیمـــــ🩺ـــار مـــن

Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine

- میتونی منم با انگشتات خیس کنی؟ یا فقط واسه مامانم حشری میشی! پوزخندی زد و دستاش رو بین پاهام برد. - خورشید ماله ولی تو از اون لامصب تری، میخوای زیر خواب پدر خونده‌ات بشی؟! زبونم رو تحريک کننده رو لبام کشیدم. - تو سهم من بودی نه مامانم، الانم باز کن اون کمربند لامصبت! می‌خوام اون با اون سی سانتیت که هرشب جیغ مامانم در میاری منم حال کنم. https://t.me/+G1_LtgkWt_IwYjdl

#ورس #هات #س‌ک‌سی🔥 پسره توی یه خونه باغ سرایداره و یه شب وقتی که صاحب باغ مست میاد خونه...🚫🔞🤫 پرتم کرد روی #تخت و #خیمه زد روم. #دهنش بوی #الکل میداد و معلوم بود #مسته. #لباش رو گذاشت روی #لبام و دستش رو برد زیر پیراهنم #باسنم رو لمس کرد و #زیپ شلوارم رو باز کرد درش آورد و #انگشتش رو برد سمت #سوراخ #باسنم. انگشتش رو کرد تو که #آهی توی #دهنش کشیدم. خواست انگشت دوم رو هم #بکنه تو که از روی خودم زدمش کنار و خودم رفتم روش. شلوار و #شورتش رو در آوردم و زمزمه کردم. - فکر میکردی به #سرایدارت بدی؟ https://t.me/+J3yLUkkYJYA1ZDdk https://t.me/+J3yLUkkYJYA1ZDdk #گــــــــــــی  #ددی_لیتل‌بوی🔥 #پارت_واقعی💦🔥

#گی_تریسام_bdsm 💦🔥 #مافیا 🔞 #ددی_لیتل_بوی 🍼🍭 سر #شیشه_شیر🍼 و از دهنش بیرون کشیدم که با #بغض نگام کرد و #نقی زد بی توجه دستمو #داخل باک*سرش فرو کردم و ال*ت کوچولوشو #مالیدم ناله ای کرد و خودش و بهم فشرد نیشخندی زدم و بی هوا برش گردوندم و خودمو وارد سور*اخ #تنگ و صورتیش کردم #ناله هاش باعث میشد با سرعت بیشتر ادامه بدم _امممم....ددی بیشترررر با این حرفش جری شدم و ....⁉️♨️ https://t.me/+eGUilpTHEJM1OGNh https://t.me/+eGUilpTHEJM1OGNh بیا ببین چه بلاهایی سر لیتلش میاره🙈

دستامو به نیمکت وسط کلاس بست د.یلد.وی کلفتی و وارد ک.ص.م کرد جیغ بلندی زدم همزمان ک.ی.ر.شو وارد دهنم کرد و ...🔞🍆 معلم روستاشو همزمان با د.یلد.و و ک.ی.ر.ش جر میده😈💦🔞 https://t.me/+2nN0uFiff6w5NDU0

-میشه سینه هامو بمالی🥺 دستموروی سینه‌های کوچولوش گذاشتم -جووون کوچولوی هات من دوس داری؟ خمارلب زد -اووممم خیلی دردمم میکنن🥺 سینه هاشو چنگی زدم و دستمو لای پاهاش بردم و....💦🔞ادامه رمان👇🏻 https://t.me/+tQHoTGkHDMI4MGY0

🦋یه چنل مخصوص افراد LGBT🦋 🔥پر از #گیف های ص.ک.ص.ی و آبدار🔥 💦پورن های #گی خفن💦 #داستانک🔥      #گیف       #ویدیو‌تنبیه💦 کانالی جذاب برای #لیتل‌های_پوشکی🍑🔞        نمیخوای تست بی‌دی‌اس‌ام بدی؟! پسر کوچولو توی فروشگاه تنبیه میشه💦💛 #تنبیه‌با_ویبراتور🍒   #آیس_پلی🧊🍷 https://t.me/+qSVOux7BVNlmYjZh https://t.me/+qSVOux7BVNlmYjZh

توی زندان پسره رو میکشونه توی سلول خودش و هر شب باهاش🤤😮‍💨 نفس نفس زنان به سختی زیرش جابه جا شدم : راب؟ سنگینی نمیتونم #تحمل کنم پوست #گردنمو هورت کشید و به شدت مکش زد : از یه جایی به بعد دیگه باید عادت کنی! اولش #سخته فقط! اخمی کردم و #شونه شو آروم بین دندونام گرفتم : وقتی داشتی میکردیمم اینو گفتی ولی سوراخم داره #میسوزه! بلند با سرخوشی خندید و همون جایی که مکیده بود رو گزید : #عاشقتم ینی! با اخم #زبونمو روی پوستش کشیدم : اینکه وظیفه ته! هومی کشید و دوباره خودشو #فشار داد : فقط یه راند دیگه!...💦🔥 #گی 🔥 #خشن 💦 #ددی_لیتل‌بوی🍼🍭 https://t.me/+ayKq26ocWTplZGZk https://t.me/+ayKq26ocWTplZGZk

تند تند توم تـلـمـ*ـبه می‌زد که از سر درد و ضعف گفتم: - یواش جر خوردم..آروم‌تررر!💦 توجهی نکرد و سیلی به سیـنـ*ـه‌های درشت و گردم زد که از درد و سرگیجه چشمام سیاهی رفت....🔞🔥 https://t.me/+p_rwapo8XchkMjE0

زبونم رو آروم در آوردم، با انگشت شصتش روی زبونم کشید و با خنده گفت: چقدر شیرینی تو، بابایی رو چقدر دوست داری؟ - خیلی. #شلوارش رو پایین داد و به #مردونگی #سیخ شده اش اشاره کرد. - برا ددی نمی خوری؟ دیگه حالم دست خودم نبود، بوسه ای به #مردونگیش زدم و محکم #میک زدم. https://t.me/+nNXUGE8k2eMyODNh https://t.me/+nNXUGE8k2eMyODNh

-🖤🌊 اگه یک روز آلزایمر بگیرم، اگه اون روز دستامو بگیری و تو چشمام زل بزنی و بخندی... شاید هیچی یادم نیاد؛ ولی دوباره عاشقت میشم:)m!

پارت جدید

-عمو نازم میخاره دوست بابام با شنیدن این حرفم شوکه نگام کرد. -نازیلا این حرف ها چیه میزنی عمو؟ به بابام که تو آشپزخونه بود نگاه کردم و شرتمو در اوردم و دستی به ناز خیسم کشیدم و با شهوت نالیدم -عمو اگه زبونت رو بکنی توش دیگه نمیخاره با دیدن ک‌یر باد کرده عمو سریع شلوارش رو پایین کشیدم و نازمو بهش مالیدم. -خودت خواستی عمو کاری میکنم بابات با دیدن سکسمون جق بزنه😈🔞💦 https://t.me/+70UE2y-_KUozNWI8 https://t.me/+70UE2y-_KUozNWI8 https://t.me/+70UE2y-_KUozNWI8

پستونک لای پام کشیدسمت بهشتم بردش _ کوچولوی ددی میخوام کولوچه ی تپلت اینو ببلعه فشاری به پستونک اورد و...🔞💦 https://t.me/+70UE2y-_KUozNWI8 ددی42ساله که بیبی کوچولوشو تنبیه جنسی میکنه🔥💦🔞

برا بیبیش تو زندان پوشک میاره ولی وقتی میبینه...🫢🔥 #پارت_واقعی💦💦 ضربه ی نسبتن #محکمی وسط پام کوبید و حرفمو قطع کرد : هوس تنبیه کردی نه؟ با #بغض دستمو وسط پام بردم ولی اینبار ضرب دستش نسیب دست #لرزونم شد به سرعت دستامو روی #صورتم گذاشتم و با صدای بلند زدم زیر گریه _ صداتو ببر مارتین منو #عصبی تر از اینی که هستم نکن دستمو روی #دهنم گذاشتم تا صدای هق هق هامو #خفه کنم با اخمهای #غلیظش رو صورتم خم شد : اون از صبح که اونهمه کولی بازی درآوردی سر #پوشک کردنت حالا هم که #دستشویی تو نمیکنی توش؟ مگه من اینو برا دکوری آوردمش اینجا؟ با گریه خواستم چیزی بگم ولی با حس سوزش یهویی باس*نم.. https://t.me/+SttcCp1UQLVlOWNk https://t.me/+SttcCp1UQLVlOWNk

برا بیبیش تو زندان پوشک میاره ولی وقتی میبینه...🫢🔥 #پارت_واقعی💦💦 ضربه ی نسبتن #محکمی وسط پام کوبید و حرفمو قطع کرد : هوس تنبیه کردی نه؟ با #بغض دستمو وسط پام بردم ولی اینبار ضرب دستش نسیب دست #لرزونم شد به سرعت دستامو روی #صورتم گذاشتم و با صدای بلند زدم زیر گریه _ صداتو ببر مارتین منو #عصبی تر از اینی که هستم نکن دستمو روی #دهنم گذاشتم تا صدای هق هق هامو #خفه کنم با اخمهای #غلیظش رو صورتم خم شد : اون از صبح که اونهمه کولی بازی درآوردی سر #پوشک کردنت حالا هم که #دستشویی تو نمیکنی توش؟ مگه من اینو برا دکوری آوردمش اینجا؟ با گریه خواستم چیزی بگم ولی با حس سوزش یهویی باس*نم.. https://t.me/+SttcCp1UQLVlOWNk https://t.me/+SttcCp1UQLVlOWNk

#part133 سامیار🍂 " 《 ظرف غذا رو به عقب هل دادم و سرمو روی میز گذاشتم که دستش از پشت توی موهام فرو رفت لعنت به دستاش! نفس عمیقی کشیدم که دستش تو موهام مشت شد و سرمو بالا گرفت و گوشه‌ی لبم رو بوسید نگاه بی حالم رو بهش دوختم که گفت : این چه وضعه غذا خوردنه؟! نه حوصله‌ی بحث کردن داشتم و نه توان بحث کردن پس با گفتن "ببخشید" همه چی رو تموم کردم اونم انگار که از این رفتارام به شدت خوشش اومده باشه، خوشحال سر تکون داد : خب! میخوام ببرمت بیرون! متعجب نگاهش کردم که ادامه داد : یه فرصت آخر برای تو! برای اینکه سر حرفت بمونی! بیخیال سرمو پایین انداختم کجارو داشتم که برم؟! دیگه حس و حال هیچی نبود... حتی زندگی کردن! دستش که زیر چونم نشست؛ از فکر بیرون اومدم سرمو بلند کرد و با اخم نگاهم کرد : اینجوری نباش! خوشم نمیاد بی حالی! آروم زمزمه کردم : میشه یه چیزی ازت بخوام؟ متفکر نگاهم کرد که ادامه دادم : خواهرم‌‌‌... میشه خبرشو بگیری؟ تو میتونی، مگه نه؟ به صندلیش تکیه زد و دست به سینه نگاهم کرد : اگه این کارو انجام بدم حالت خوب میشه؟ خدایا! اون حتما یه دیوونست! "آره" ای زمزمه کردم که با شوق گفت : من این کارو انجام بدم تو در عوضش چیکار میکنی برام؟! و به سمتم خم شد و دستشو نوازش وار روی صورتم کشید : از معامله کردن با تو خوشم میاد سامیار پوزخندی زدم : معامله؟! جز کو*نم به چیز دیگه ای هم احتیاج داری؟! با لذت خندید و سر تکون داد : درسته 🩸🔞🩸🔞🩸🔞🩸🔞🩸🔞🩸🔞🩸🔞🩸🔞🩸🔞🩸🔞🩸🔞🩸🔞🩸🔞🩸🔞 ادامه دارد... #رمان_بیمار_من

خودش رو یه ضرب واردم کرد و ناله‌ای سر دادم و با شهوت نالیدم: -آه، یواش!🔞🔥 نیشخندی زد و خودش رو محکم بهم کوبید و سرعت تلمبه‌هاش رو بیشتر کرد.😈👅 چنگی‌به سینه‌هام زد و گردنم رو عمیق بو کشید و..😋💦🔥 https://t.me/+3FMuRI7coQBmN2Zk https://t.me/+3FMuRI7coQBmN2Zk #سکس_دختر18ساله_با_مرد30ساله🔞

- دوست دارم تا خودِ صبح بکنمت توله سگ! نیپلای ازشهوت سفت شده‌مو گازگرفت 🔥 -اخخخ دردم گرفت -هنوز درد اصلی رونچشیدی توله اینو گفت وباخشونت...💦🔞 https://t.me/+bI8TbCNGOORiMjBk

-🤍🌊

اغلب، قدرت یک لمس، یک لبخند
یک کلمه‌ی محبت‌آمیز، یک گوشِ شنوا
یک تعریف صادقانه، یا کوچک‌ترین توجه را 
دستِ کم می‌گیریم.
در حالی که همه‌ی این‌ها می‌توانند به‌راحتی 
یک زندگی را از این رو به آن رو کنند

...

نوک سینه امو به دهن گرفت و مک محکمی زد💦 بی طاقت کمرمو روی تخت کوبیدمو و با ناز صداش کردم:#رادمان _جونم خانومم.جونم دورت بگردم😋 بی طاقت چنگی به موهاش زدم _می خوامت💦💦 _چیو میخوای فدات شم# سالارو میخوای گیج و با اخم لب زدم:#سالار کیه؟اون قراره منو بکنه اخم کرده نوک سینمو گاز محکمی گرفت و با یک ضرب واردم کرد💦 صدای فریادم بلند شد _سالار اینه همینی که داره جرت میده💦 https://t.me/+RmBB8GlkAHs4NWY0 https://t.me/+RmBB8GlkAHs4NWY0 #محدویت_سنی🔥🔥

لیسی روی چو*چولم زد که بی طاقت چنگی به موهاش زدم💦 _امم رادمان لیس نه زبونتو بکن توش با زبونت بکن💦🔥 _زبون نه من یه چیز بهتر برات سراغ دارم توله با چشمان خمار نگاهش می کنم که یک دفعه با فرو رفتن ک ی ر ش صدای جیغم کل عمارت را می لرزاند💦 _جونم قربونت برم که هنوز تنگی نفس رادمان💦💦 https://t.me/+RmBB8GlkAHs4NWY0 https://t.me/+RmBB8GlkAHs4NWY0 #محدودیت_سنی🔥🔥

فایل و pdf رمانهای چاپی و فروشیی💃 بهترین رمانا رو از ما بخواهید📚📄 ایرانی و خارجی چنل و گپ تی تی رمان هر ژانری بخواهید #تخیلی🕷 #عاشقانه👄 #بی_دی_اس_ام⛓ #گی🏳‍🌈🔥 #ددی_لیتل🍼🍭 هر رمانی بخواید بدون اد زدن در کمترین زمان ممکن برای شما عزیزان توی چنل قرار میدیم اینجا کلی ادمین خوشگل موشگل داریم بسیاررررر با حوصله و با اخلاق😌🔥😍 منبع رمان های BDSM و Lgbtوهر #ژانر رمانی که شما بخواهید🔞💦 https://t.me/+rdR9mRCwyXhlN2U8 https://t.me/+rdR9mRCwyXhlN2U8

پسری که تو یه خانواده مذهبی به دنیا اومده و ۵تا داداش غیرتی داره. حالا چی میشه اگر از لات سر کوچشون باردار بشه و...😱 #امپرگ #خشن #شوگرددی https://t.me/+9saWCCM3LqZlZGI8 #پناهگاه_اجباری_پارت6 با هق هق گوشه لباسش رو چنگ زدم و گفتم +شاهین. تو رو خدا. داداشام اگر بفهمن باردارم، جفتمون رو میکشن. این بچه‌ی توئه. 🥺 هولم داد عقب. سرم داد کشید -اون بچه‌ی من نیست. نبایدم باشه. نمیتونی بچه‌ی یکی دیگه رو بندازی گردنم، پسر حاجی.😏 +شاهین، این کار رو نکن. میدونی که من جز تو با کسی نبودم. مگه تو نبودی که بهم میگفتی عاشقمی؟🥺 مگه نگفتی حاظری به خاطر من جونتم بدی. پس چرا این طوری میکنی؟ قهقه ای سر داد و با تمسخر گفت -مگه ک*خلم که جونم رو برای تو بدم؟تو فقط برام یه هوس زودگذر بودی.😱😱 https://t.me/+9saWCCM3LqZlZGI8

لیسی به چو.چو.لم زد که بی طاقت چنگی به موهاش زدم💦_امم آهه لیس نه زبونتو بکن توش با زبونت بکن💦🔥نیشخندی زد-تاک.ی.ر.م هست زبونم چرا!؟ح.ش.ر.ی چنگی به کمرش زدم آهه بکن توش💦سر ک.ی.ر.شو رو سوراخ ک.ص.م گذاشت و ...🔞💦 https://t.me/+RmBB8GlkAHs4NWY0

- خم شو #شرتت بکش پایین، یالا نذار #سگ شم. #وحشت زده خودمو عقب کشیدم که روم #خیمه زد و سنگینی بدنش رو #تنم انداخت. - نمی‌خوام لعنتی،تو خیلی #بزرگی. من نمی‌خوام یه هیولا #بکارتم بگیره... - نکنه می‌خوای بری با پسرای تازه به بلوغ رسیده‌ی جاکش #سکس کنی؟ با یه حرکت لباسم رو تو تنم #جر داد که جیغ بلندی کشیدم و خواستم خودمو عقب بکشم ولی دستام رو بالاسرم قفل کرد. - بکارت تو مال منه کوچولوی #سکسی. سعی کن وقتی دارم #زبونم رو داخلت میچرخونم #ارضا نشی که خیلی #کار داریم تا صبح 💦🔞 https://t.me/+UwzhSGqlrpY5MmU0 https://t.me/+UwzhSGqlrpY5MmU0 https://t.me/+UwzhSGqlrpY5MmU0

یه پارت طولانی از رمان بیمار من🔞⛓

- ‏میگن از #ترشحات واژن حین #سکس میشه به عنوان #خمیردندون استفاده کرد! با چشمای درشت شده نگاهش کردم که خم شد و بوسه ای روی #سینه‌م کاشت. - نظرت چیه ما هم یکم از این #کثیف بازیا بکنیم حالش ببریم؟! از وقتی رفیقم وارد #رابطه شده دندوناش سفید شده! با #چندش موهاش چنگ زدم که #مچ دستام رو قفل کرد و سرش رو پایین برد. - ناز نکن عسلم وگرنه، وگرنه با #زنجیر میبندمت تخت! 💦🔞⛓ https://t.me/+UwzhSGqlrpY5MmU0 https://t.me/+UwzhSGqlrpY5MmU0

- خود ارضایی بلدی کوچولوی سکسی؟ - برای چی؟! مگه قرار نیست باهم بخوابیم؟ - چرا ولی امشب از طرف من به تو لذتی نمیرسه، من خشن تورو میکنم و قراره صدای جیغ و ناله‌هات تو کل اتاق بپیچه! سینه‌هام رو تو چنگش گرفت و بی‌مقدمه خودش رو واردم کرد که... 🔞 https://t.me/+UwzhSGqlrpY5MmU0 https://t.me/+UwzhSGqlrpY5MmU0

پارت جدید