Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
Channel location and language

audience statistics {هرزه ی پاک}

رمان هات 🔥شهوت انتقام هرزه ی پاک 🔥 
33 6620
~0
~0
0
Telegram general rating
Globally
27 573place
of 78 777
4 561place
of 13 357
In category
674place
of 2 067

Subscribers gender

Find out how many male and female subscibers you have on the channel.
?%
?%

Audience language

Find out the distribution of channel subscribers by language
Russian?%English?%Arabic?%
Subscribers count
ChartTable
D
W
M
Y
help

Data loading is in progress

User lifetime on the channel

Find out how long subscribers stay on the channel.
Up to a week?%Old Timers?%Up to a month?%
Subscribers gain
ChartTable
D
W
M
Y
help

Data loading is in progress

Hourly Audience Growth

    Data loading is in progress

    Time
    Growth
    Total
    Events
    Reposts
    Mentions
    Posts
    Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
    - اوووم چقدر خوشمزس تپلت دخترم پاهاش رو بیشتر برام باز کرد و ناله ای کرد. - ماله من از مامانم خوشمزه تره بابا؟ اومی گفتم و با زبونم مشغول قلقلک دادن چوچولش شدم که نخودی خندید و اهی کشید. - اههه بابا تندتر زبون بزن تندتر اروم کی‌.مو مالیدم و بلند شدم و خودمو بهش نزدیک کردمو...🫦💦🔞
    0
    0
    وقتشه استایلتو با این اکسسوریا خاص کنی🌚
    1 942
    1
    شرط خفن بودن استایلت بعد از خوش‌سلیطقه بودنت استفاده از اکسسوریای خاص مثل ایناست😀🔗 منبع اکسسوری های پینترستی |
    1
    0
    هات ترین رمان تلگرام🤤🔥رابطه دختر و پدرخونده ای که عاشق هم میشن🔞😈💦
    166
    1
    - شوهرت قبلا بهم پیشنهاد سکس داد، منم ردش کردم ولی الان حاضرم باکرگیم بدم بهش تا برگرده پیشم! - مهتا خفه شو، این حرفا چیه میگی؟ - فکر کردی دروغ میگم؟ برو از شوهرت بپرس چطوری داره واسه من له له میزنه. نگاهش به سمت نیهاد که قرمز شده بود دوخت. - همین پریشب که اومدیم دنبالت تو ماشین واسش ساک زدم.... وای واییی پرااام دختره به مامانش میگه که با شوهرِ مادرش رابطه داره😱🔞
    1
    0
    سک..س گروپ دخترای ح..شری و شه..وتی با پیرمردای پولدار🔞💦
    656
    3
    دستشو اروم بین پاهام بردو انگشتشو روی شیار#بهشتم بالا پایین میکرد نفس نفس میزدم -نیهاد -جووونم دختر سکسیم -اووم نکن مامان ممکنه بیاد الان وقتش نی همونطورکه باانگشتتش رو میمالید کنار گوشم لب زد: -جووون چه داغ وخیسی توله -عاااح نکن دیگه نمیتونممم عاخ لاله‌ی گوشمو به دندون گرفت و مک میزدو همزمان انگشتشو وارد کرد که عاخ بلندی گفتم که یهوباصدای ...💦🔞
    1 903
    4
    دختره‌ برای پول در اوردن جلوی پیرمردای پولدار خودشو میماله اما یه روز گیر سه تا یپرمرد ح..شری میوفته و تبدیل به برده جن..سیشون میشه🔞🔞
    256
    2
    به سه تا پیرمرد رو به روم که داشتن ع..ضوای کل..فتشونو میمالیدن خیره شدم. پاهامو جلوشون باز کرده بودم و داشتم تند تند چ..وچلمو میمالوندم. بدنم از لذت میلرزید و اونام داشتن با دیدن بدن تپل و گوشت بین پاهام حال میکردن. با ارض.. ا شدنم از روی میز پایین اومدم که برم اما به زور یکیشون نگهم داشت و دست و پاهامو گرفتن و سه نفری...
    1
    0
    پشماممم نیلی چه مشتی زد🥶😐
    543
    1
    🔴 فوری دعوای نیلی افشار و نازنین همدانی ببینید میخوان برن تو رینگ👀😂👇🫦
    1
    0
    سکـــــسِ محـــــارم 🔞💦 تند تند تو تلمبه میزد. زیر گوشم گفت: داری زیر کی جر میخوری !؟ با درد نالیدم:زیر تووو ، زیر داداشم دارم جر میخورم! تا اینو گفتم جری تر شد و سرعت هاشو زیاد کرد و....🔥💦 _حالا دیگه کارت به جایی رسیده که از دستور من سرپیچی میکنی #هر_زه#هر_زه !؟ با گریه نالید : +گوه خوردم ببخشید داداش! پرتش کردم رو تخت دست و پاشو بستم و *لدو برداشتم و بدون اینکه بهش چیزی بگم . سریع فرو کردم توی از حرکت ناگهانیم گرفت جیغش به هوا رفت ...🔞💦 همزمان که روشن کردم تا توش تلمبه بزنه منم از پشت شروع کردم با دست تو تند تند زدن. از پشت روش خم شدمو *نه های بزرگ و تو مشتم گرفتم و بهشون دادم. 💦 با حرکت بعدیم منم رفت به هوا. اون خیلی بود و من خیلی از این تنگی میبردم...🔞💦 دستمو در اوردم و فلفلی رو یک ضرب وارد کردم جیغ بلندی کشید سریع رو رودهنش قرار دادم🛑❌ پاهاشو باز کردم و  سرعت **لدو بیشتر میکردم با دستم شروع کردم به مالیدن کردم نگاهی بهش انداختم که افتاده بود رو و داشت...🔥🔞💦 سکــ🔞ـــس خشن بردگی خواهر برادری🔞⛓ شکنجه همراه با سکـ🍆ـس 💦👅🔞⛓
    Show more ...
    -
    1 587
    10
    - سایز کاندومی که میزنی چنده؟ امشب خودتو پارسیا دوتایی جریم بدین🫦💦 صدای بمش بدتر باعث میشه - 27 مال من، پارسیا سایزش چنده بیب؟ با هل و والا دست روی می کشم - نمی دونم فقط می دونم ! هومی میگه و دستش روی کو*نم می شینه - عقبت امشب مال منه؟ خودم رو بهش می چسبونم و تکون میدم میشه - شاید از جلو بهت دادم! تنمو بهش می مالونم که عرق کرده میگه - از جلو میخوام! فاک چه گرمه... دستم رو روی میذارم - هی امشب نوبت منه! جلوش مال منه... پوزخندی میزنه - امشب جمعه‌اس ! یهو هیجان زده از دوتا که قراره جرم بدن جیغ می کشم - جوون منتظر کلفتاتون هستماا! پاهامو بالا میدم و توی دیدشون قرار می گیره - نیم ساعت پیش شیو کردم تر و تمیز آماده کردن! پارسیا جلو شلوارش رو پایین می کشه - راند اول مال منه! همینکه میخواد فرو کنه اون یکی میغره - من بشینم با نگاه کردن به سک*ستون جق بزنم؟ یهو پارسا متفکر میگه - میتونه دوتامونو از جلو تحمل کنه؟ روی زمین دراز کشید و روی تنش خم شدم که داخلم شد - اییی... با فرو رفتن آل🍆ت پارسیا داخل بهشتم جیغ زدم - اوف چه تنگه! جفتشون همزمان شروع کردن تلمبه زدن که...💦🔞 اوه اوه🔞⛔️ تیارا لیتل سک*سی یه خلافکار و پلیس میشه و هر شب با جفتشون سک*س می کنه🍑💦🔥 🍼🎀
    Show more ...
    1 420
    11
    بیام با یه اشاره :'))))))))))))

    44933209_924453158788231_2962811528975752908_n.mp4

    1 533
    16
    #پست1 عصبی از دیدن چاک سینه هایم توی آینه، که با این لباس سفیدِ عروس، بیش از حد توی چشم میزند، میغرم: -من این آشغالو نمی‌پوشم! میکاپ آرتیستِ اختصاصی سعی میکند با لبخندِ ملایم مضحکش آرامَم کند: -خیلی بهتون میاد غوغا جون! چرا می‌گید آشغال؟ جوابش را نمی‌دهم و با حرص دستم را دو طرف یقه ی دکلته ی پیراهن میگذارم. سعی میکنم پیراهن را روی سینه‌هایم بالاتر بکشم، اگر بشود! صدای مردانه ‌ی پر تمسخر نجم را می‌شنوم: -بهت خیلی میاد بلوبری! طعنه‌ی توی کلامش آتشم می‌زند با حرص می‌غرم: -نصفه ممه هام بیرون افتاده، چیش بهم میاد؟! چشمهای آرایشگر قد پیاله میشود! بدتر از آن، نگاه بهت زده ی مرد است که به وضوح حسش میکنم! و صدای مردانه ی آرامش: -عفت کلام داشته باش عزیزم! با خنده ی پر حرصی برمیگردم و صاف نگاهش میکنم: -چیه؟ تا حالا اسم م.مه به گوشِت نخورده؟! انگار اصلا انتظار این جواب را نداشت، که حالا ناباور خیره ام است! با تکخندی سر تا پایش را از نظر میگذرانم و البته که... هیچ نقصی پیدا نمیکنم. اما خب... - آقای سر تا پا ادب و کلاس و شخصیت و شعور... تا حالا اسم اجزای بدن به گوشِت نخورده؟! خودت نداری؟ یا نمیدونی چی ان؟ میخوای خودم باهاشون آشنات کنم؟ میخوای یادت بدم آقای رضاییِ چشم و گوش بسته ی صفر کیلومتر؟!! صورتش جوری در هم میشود که کارد بزنی، خونش درنمی آید! زن آرایشگر با خجالت زمزمه میکند: -خاک به سرم! راضی از به هم ریختنِ اویی که حالا لبخند پرتمسخرش جمع شده، قدمی به سمتش برمیدارم. بدون توجه به زیپ بازِ لباس عروس و چاک سینه هایی که زیادی توی چشم میزند، میگویم: -اگه تو دهنم فلفل نمیریزی، باید بگم که این دوتا... دستم را روی سینه هایم میگذارم: -اسمشون ممه ست! فک خوشگلِ مردانه اش جوری فشرده میشود که هرآن ممکن است بشکند! قدم بعدی جلوتر میگذارم و ادامه میدهم: - درست روبه رویش می ایستم و با تکخندی، خیره به چشمهای میشی و خشنش که حالا آماده ی انفجار است، زمزمه میکنم: -یه سری هام که مثل تو کلا صفر کیلومترن، احتمالا بهش میگن بالاتنه! چشمهایش سرخ می‌شود. خجالت کشیده یا عصبانی ست؟ چیزی که در من تعریف نشده، خجالت است! توی چند سانتی صورتش پچ میزنم: -لابد به کلوچه هم میگید پایین تنه! نگاه به خون نشسته‌اش بین چشمان آرایش کرده ام جابه‌جا می‌شود. کجخند پرتمسخری تحویلش می‌دهم و اشاره‌ به پایین تنه‌اش می‌کنم. -به دم و دستگاه خودت چی می‌گی؟ لابد ناناز! ناناز کوچولو... یا نجم کوچولو!! فقط این را می‌فهمم که نفس نمی‌کشد. نگاهش از من می‌گذرد و یک نگاه کوتاه و آتشین به آرایشگر می‌کند. آرایشگر جوان همان دم به خود می‌آید و به ثانیه نمی‌کشد که از اتاق بیرون می‌رود! با بسته شدن در، نگاه او به سمت من می‌چرخد. این نگاه یعنی... دخلت آمده غوغا! قلبم پایین پایم می‌افتد، ولی... سرکش‌تر از آن هستم که پیش این مردِ چشم میشیِ برزخیِ سگ‌اخلاقِ سردِ زیادی های‌کلاس، کم بیاورم! با نگاه طلبکار و مغرورم ادامه می‌دهم: -دلم نمی‌خواد م.مه‌هام رو تو و هیچ احدی ببینن ناناز کوچولو! ناگهان بازویم را محکم می‌گیرد قبل از اینکه به خودم بیایم، با خشونت برم می‌گرداند! بی‌اراده نفسم قطع می‌شود! دم گوشم با کینه و حرارت زمزمه می‌کند: -بی‌ادبی نباش بلوبری... در شأن من نیست که خانومم تا این حد دهن پاره و بی‌تربیت باشه! آتش می‌گیرم از غرور و خودپسندی و ادبش! - شأن‌تو سگ بِگا... قبل از اینکه جمله‌ام تمام شود، دستش را محکم‌تر به پهلویم می‌فشارد: - می‌دونی که تحملت چقدر برام سخته؟ می‌دانم! لعنت بهش... خوب می‌دانم! با زهرخندی می‌گویم: -تو این یه مورد تفاهم داریم گویا! و مثل سگ دروغ می‌گویم! من اصلا قصدم سیریش شدن و چسبیدن به اویی‌ست که تحملم را ندارد!! هرچه بیشتر نتواند تحمل کند، بیشتر سیریش می‌شوم، تا بیشتر اذیت شود! -به هرحال این هدیه‌ی ناقابل پیشکش شما شده جناب رضایی! اگر خوشت نمياد، می‌تونی تا دیر نشده پس بفرستیش! انگشتهای مردانه‌اش کم کم از شانه‌ام سر می‌خورند... تا ترقوه و سپس... نرمی بالای سینه‌ام! مات و بی نفس نگاهش می‌کنم. می‌خواهم دستش را پس بزنم، اما با لحظه‌ای بعد، انگشتانش درست روی نرمیِ سینه‌‌ی چپم کشیده می‌شود. -عادت به پس فرستادن هدیه ندارم، حتی اگه ارزش نداشته باشه... تحمل نمی‌کنم و متنفرتر از او می‌غرم: -پس دست کثافتتو از رو سینه‌م بردار، قبل از اینکه ناناز کوچولوت راست کنه و یادت بره که حالت داشت ازم به هم می‌خورد! گستاخی‌م متحیرش می‌کند! اما کم نمی‌آورد و فشار محکمی به سینه‌ام می‌آوردو... شروعشه😍 و ادامه:
    Show more ...
    آغوش باران‌زده☔️شیرین‌نورنژاد
    طنز و عاشقانه با کلی ماجرای هیجان انگیز🥰 دوتا دیونه درست ضد هم! دختر تتوآرتیست وحشی که یه لحظه آروم و قرار نداره و آقای خشک و سرد و مغرور، که انضباط و ادب از اصول اولیه‌ی زندگیشه! وای از روزی که این دوتا مجبور بشن همدیگه رو تحمل کنن😱 هفته‌ای 6 پارت 😍
    2 679
    21
    #شهوت‌انتقام دستمو رو گلوم گذاشتم که محسن نگران به سمتم قدم برداشت _خوبی..؟؟ میخوای نریم.. اره نمیریم برو استراحت حرفشو کامل نکرده بود که پریدم تو حرفش +نه بریم فقط بریم..! اشکام ناخواسته رو گونه هام سرازیر شدن _خب باشه گریه نکن برو آماده شو که بریم محسن فکر می‌کرد برای دیدن پدرمادرم دارم اشک میریزم ولی من از یتیمی و دردی ک بقیه بهم میدن اشک می‌ریختم اینقد اشک ریختم که تا رسیدیم پیش مامان بابا دیگه اشکی نداشتم بینشون نشستم +مامانی بابای خوبین.!؟؟ ببینید کی اومده دخترتون.. دلتون براش تنگ نشده.؟؟؟ خیلی بی معرفتین هیچی لبخند ساختگی از لبم پاک شد بازم اشکام سرازیر شدن +چرا منو با خودتون نبردین.. چرا تنهام گذاشتین ببینید چقد اذیت میشم چطوری دلتون اومد بچتون رو ول کنید برید مگه من بجز شما کیو داشتم دستی رو گلوم گذاشتم بریده بریده نالیدم +زن دایی... داره نفسمو میبره..داشتم میومدم پیشتون دعا کرد منم بمیرم کنار شما خاکم کنن... بخدا از خدامه خودش را درون دخترک می‌کوبد، باورش نمی شود دختری که قبلا متاهل بوده آنقدر واژن تنگی داشته باشد!با لذت خودش را محکم تر و عمیق تر درونش می کوبد. دخترک گریه می کند:_یواش تر، خیلی درد دارم! پورخند زده حرفش را باور نمی کند. مگر میشود زن مطلقه با آن همه رابطه بازم درد داشته باشد!مردانگی اش را بیرون می کشد که با آخ دخترک سرحال می آید ولی با دیدن خون رنگ از رخش می پرد: _این...این خون چیه؟مگه متاهل نبودی؟ دخترک هق می زند: _من دست نخورده بودم! با عصبانیت مردانگی اش را....
    Show more ...
    6 918
    36
    #شهوت‌انتقام دستمو رو گلوم گذاشتم که محسن نگران به سمتم قدم برداشت _خوبی..؟؟ میخوای نریم.. اره نمیریم برو استراحت حرفشو کامل نکرده بود که پریدم تو حرفش +نه بریم فقط بریم..! اشکام ناخواسته رو گونه هام سرازیر شدن _خب باشه گریه نکن برو آماده شو که بریم محسن فکر می‌کرد برای دیدن پدرمادرم دارم اشک میریزم ولی من از یتیمی و دردی ک بقیه بهم میدن اشک می‌ریختم اینقد اشک ریختم که تا رسیدیم پیش مامان بابا دیگه اشکی نداشتم بینشون نشستم +مامانی بابای خوبین.!؟؟ ببینید کی اومده دخترتون.. دلتون براش تنگ نشده.؟؟؟ خیلی بی معرفتین هیچی لبخند ساختگی از لبم پاک شد بازم اشکام سرازیر شدن +چرا منو با خودتون نبردین.. چرا تنهام گذاشتین ببینید چقد اذیت میشم چطوری دلتون اومد بچتون رو ول کنید برید مگه من بجز شما کیو داشتم دستی رو گلوم گذاشتم بریده بریده نالیدم +زن دایی... داره نفسمو میبره..داشتم میومدم پیشتون دعا کرد منم بمیرم کنار شما خاکم کنن... بخدا از خدامه
    Show more ...
    1
    0
    فیلمای +18 بدون سانسور |
    1
    0
    پشمام نیلی زد نازنین همدانی دو متر پرت شد😂😂
    2 156
    1
    🔴 فوری دعوای نیلی افشار و نازنین همدانی ببینید میخوان برن تو رینگ👀😂👇🫦
    4 580
    6
    - می می هام و بخور سوگند تند تر بخور سوگند تند تند نوک می می هام رو لیس میزد. ناله میکردم. اب از دوش میومد و خیس خیس بودیم. دستم و به نازش رسوندم و براش میمالیدم. ناله ای کرد و زیر پاهام نشست. پاهامو باز کردم که با انگشت ناز پف کردمو‌از هم فاصله داد و زبونشو... 🔞💦
    1 662
    2
    ایزی بلخره سوالات لو رفتتتتتتت😎
    434
    1
    🔴 برگاااام سوالات نهایی رسید 🔴 دانلود سوالات نهایی با پاسخ👇🏻 @
    279
    1
    _بازم سوراخم خیس و لزج شده زود باش سالارتو بکن توم اروند! اروم دستمو سمت ...ی..ر شق شده بادیگاردم بردم و .هکشو رو سوراخم کوبیدم _تا وقتی بابام برسه یه دور دیگه جرم بده حش‌ری نگاش کردم و انگشتای دستمو با زبونم تر‌ کردم و مالیدم سالارش دوباره راست شده بود و منیش داشت از بهشتم چکه میکرد و دوباره داغ کرده بودم و منتظر تلمبه های محکمش بودم _دوباره بریزم توت؟ بهشتمو به ...یرش مالیدم و منتظر فرو رفتنش بودم که محکم دستشو رو با.سنم کوبوند و باسنمو با انگشتش مالید _اگه هر روز تو هلوت تقه بزنم حامله میشی دختر اینبار از جاده قزوین جرت میدم! _میخوای تا صبح گشادم کنی؟ هووم؟ تفی رو انداخت و ضربه های پی در پی به با.سنم کوبوند _سوراخ پشتت خیلی فک میکنی تحمل ک...ی..ر کلفتمو داره؟ لپای با.سنمو باز کرد و به سوراخم مالوند و با صدای در حیاط زبونمو گزیدم و خودمو بیشتر بهش _تا وقتی بابام برسه ابتو بریز توش! شه.وتی شده بود و با یه حرکت خودشو توم فرو کرد و صدای جیغم یهو تو اتاق پیچید و حس سراغم اومد _اخ....پاره شدم اروند.... جوونی گفت و روم خم شدم و شروع کرد به و کردن سالار گندش تو سوراخ پشتم و با درد موهاشو از پشت چنگ میزدم _جوون....دختر تنگ منی تو.....بیشتر قمبل کن برام میخوام امروز با ابم ابیاریت کنم! حشری شده خندیدم و هامو چنگ زدم لعنتی جوری داشت توم خودشو تکون میداد که رگای داغ شدشو به خوبی تو خودم حس میکردم و از ناله‌ بلندی کردم _جان....تنگ کوچولوی من با.سنمو بیشتر قمبل کردم و خودم شروع کردم به تکون دادن خودم و منی که تو ک...صم ریخته بود همزمان داشت از سوراخم بیرون میریخت و داغ شده لرزیدم _اخ...جرم بده کمرمو محکم گرفت و با که توم زد از درد و لذت جیغ کشیدم و تل.مبه بعدیش همزمان شد با شدن در اما اروند دست از کارش نکشید و با بیشتری به ضربه هاش ادامه داد و با عربده بلندش.....🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥 زیر بادیگارد سک.سیش جر میره و هر شب سوراخاش با منیش پر میشه....💦🍓🔞 فقط #حش.ریا بجوینن🫦🍑❌
    Show more ...
    「هــــ𝐋𝐀𝐍𝐃‌ـــــات🍑」
    لباستو بزنم بالا با زبونم رو شکمت راه برم و همزمان از رو ساپورتت دست بکشم وسط پاهات🔞💦 #lams_dagh🔥 #havasran💋 #کپی_ممنوع❌ ورود افراد زیر🔞سال به هیچ عنوان توصیه نمیشود‼️
    4 723
    11
    ک💦ص و کو💦نِ دختره رو دوتا ارباب خشن و هات تو شرکت جر میدن ظرفیت محدودیت داره ❌⚠️🍆👿👅 اوف اگه میخوای آبت بپاشه بیرون یه رمان اوردم که با هر پارتش جـ*ـق میزنی🤤💦👅 تو شرکت جلوی ارباب بزرگ کفش هاشو وسط پام فشار داد آه خفه ای کشیدم و پاهامو باز کردم خودکارو پایین انداخت و الکی خم شد خشن شورتم پایین کشید لیس عمیقی به چو*چو*لم زد آهی کشیدم🔞🍌 ارباب بزرگ در حالیکه آلـ🍆ـت شق شدش رو میمالید و به سمتون اومد بی قرار چشم هام خمار شد. با حشـ*ـریت لب زدم - آههه اوففف با دوتا آلـ🍆ـت جرم بدین آه... پرتم کرد رو میز سوراخ با*سنمو لیسی زدو یه ضرب آلـ🍆ـــــت کلفت و درازش رو واردم کرد لبمو به دندون گرفتم و محکم تکون خوردم، ارباب کوچیک نزدیک شد الـ🍆ـتشو وارد بهـشـ*ـتـم کرد شروع به تلمبه زدن کرد 🤤💦 آبم راه افتاده بود از دو طرف داشتم جر میخوردم سیلی به با*سنم زد با حشـ*ـریت تمام گفت: - جوووون جنـ*ـده کلفـ.ـ🍆ـت دوس داری؟💦♨️ با شدت زیاد تلمبه میزد تخم هاش تو بهشـ*ـتم حس میکردم نزدیک ار*ضا شدن‌ش بود که آبشو با فشار تو دهنم خالی کرد با ولع آبو لیسیدم و ارباب بزرگ...🙊🍑🔞 ک💦ص و کو💦نِ دختره رو دوتا ارباب خشن و هات تو شرکت جر میدن ظرفیت محدودیت داره ❌⚠️🍆👿👅
    Show more ...
    2 076
    3
    تو گل سرسبد خونه‌می ..

    339496247_685772453302462_6697148899588063597_n.mp4

    7 266
    25
    #رابطه لب هاش رو محکم روی لب فرهود کوبید و با ولع شروع به کرد. جوری به لب هاش چسبیده بود انگار اگه ارتباطش رو قطع کنه از بی جونی می میره. با حس کمبود کمی سرش رو عقب داد و با نفس نفس زبونی به لب هاش کشید. _مزه میدی، لعنت به من که خودمو از این لبا محروم کردم. این بار نوبت گردن سفیدش بود. قسم خورده بود جای سفید توی بدنش نذاره و نمیگذاشت هم. جوری زد و گاز های محکم می گرفت که نفس فرهود در نمیومد.‌ بیش از اندازه اش داشت روانیش می کرد که فقط جلو بره. نگاهی به چشمای فرهود انداخت و دست دور کش گذاشت. _اجازه هست؟ روش نمی شد مستقیم جواب رو بده.چشم‌ازش دزدید و آروم سر تکون داد، جواب پاسخ مثبتش شد بوسه ای که محکم که روی لب هاش نشست. دست دور شورتش گرفت و از پا دراوردش. بدنش ذره ای موی اضافی نداشت.# آلت مردانه اش شده و آماده ی بود. به شدت دلش می خواست نقطه به نقطه بدنش رو وارسی کنه. پاهاش رو بالا داد و روی شونش گذاشت، با دیدن اضافه ای زیر های خیلی کوچیک فرهود چشم هاش برقی زد. بی طاقت سمتش هجوم برد و زبونی به سوراخ تنگ مقابلش زد. _آه، اه پشت بندش #درشت# فرهود رو به دهن گرفت و مکی عمیق بهش زد. باورش نمی شد یک روز بتونه یک رو به دهن بگیره ولی لامصب شیرین تر از تصورش بود.‌ جوری بالا پایین می رفت و ساک می زد که انگار عمری این کاره بوده. _آه ، ساواش، نکن، آه ، اه ساواش د، دا ، دارم میام. فوری دهنش رو برداشت. _زوده زندگیم، زوده برای اومدنت، من هنوز این تنگ بی صاحب رو افتتاح نکردم. بدنش رو روی سوراخ فرهود گذاشت.‌ _آماده ای جونم؟ به قدری خیس شده بود که نخواد چیزی برای شدن بهش بزنه. پلکای که روی هم افتاد آروم سر رو داخل کرد. _آخ، ساواش، اروم تر نمی تونست. داغی دور وادارش می کرد تا همه ی حجمش رو داخلش فرو ببره و اون داغی و تنگی رو بیشتر حس کنه. بی طاقت یک خودش رو داخلش فرو کرد. صدای داد فرهود که بلند شد کمی مکث کرد تا به کلفتی کیرش عادت کنه. سرش رو جلو برد و سینه ی فرهود رو به دهن گرفت و شروع به مکیدنش کرد، صدای اه و ناله ی فرهود که بلند شد حرکاتش رو‌از سر گرفت. جوری داغ کرده و شهوتی شده بود که دیگه کنترلی روی حرکاتش و صدای آه و ناله ی بلندش نداشت. عملا داشت از شدن لذت نعره می زد. _اه، لعنتی، فرهود، می بینی چجوری سوراخ تنگت داره سالارم رو‌ می بلعه؟انگار از اول مال خودش بوده. _اه ساواش این عالیه تند تر بزن، محکم تر بزن. _محکم تر می خوای؟جرت می دم فرهود. قراره با سالارم جرت بدم، لعنتی چطور زودتر کشفت نکردم؟چطور زودتر نکردمت؟عالیه، خود خود بهشته، آههههههههه
    Show more ...
    ❌متفاوت❌FOAD
    ❌کپی ممنوع
    1 876
    5
    سک..س گروپ دخترای ح..شری و شه..وتی با پیرمردای پولدار🔞💦
    1 647
    1
    لی‌..سی به ع..ضو چروک‌ پیرمرده زدم و کلاهکشو لی..سیدم. اهی کشید و یکی از مم..ه های دلسا رو تو دهن گرفت و مشغول مک زدن شد. دلسا پاهاشو تا ته باز کرده بود‌ تا دلبر بتونه راحت تر تپل خوشگل و گوشتیه بین پاهاشو براش بخوره تا ارض..ا بشه. چ..چلمو مالیدمو اروم خودمو به عض..و شل و ول پیرمرد مالیدمو... اوفففف گروپ با پیرمرد پولدار و شه...وتی🔞🔞🔞🔞
    2 270
    13
    - پاهات و باز تر کن کوچولوی اناری میخوام اون 👅نانازه بین پات و واست بخورم سوگند‌پاهاشو واسه بابایی باز کرد که بابایی مشغول خوردن ناز بین پاش شد. دستش همزمان چ.و.چ . ول منو میمالید و با سوراخم ور میرفت. ناله ای کردم که بابایی لیس محکمی به صورتی بین پای سوگند زد و بعد اومد سراغ نانازه من. - اوف دخترای خوشگل بابایی چقد 👅خوشمزه این. لیسی بین پاهام زد و مشغول مکیدن شد و..
    492
    3
    Last updated: 11.07.23
    Privacy Policy Telemetrio