سفر به ادبیات
#شرحک
سخنی و شعری کوتاه
از محمدعلی بهمنی
نمیدانم چرا؟ اما تُو را هرجا که میبینم
کسی انگار میخواهد ز ِ من تا با تو بنشینم
تن ِ یخ کرده آتش را که میبیند، چه میخواهد؟
همانی را که میخواهم، تُو را وقتی که میبینم
تو تنها میتوانی آخرین درمان من باشی
و بی شک دیگران بیهوده میجویند تسکینم
تو آن شعری که من جایی نمیخوانم که میترسم
به جانت چشم زخم آید چو میگویند تحسینم
زبانم لال! اگر روزی نباشی من چه خواهم کرد؟
چه خواهد رفت آیا بر من و دنیای رنگینم؟
نباشی تو اگر، ناباوران ِ عشق میبینند
که این من ، این من ِ آرام ، در مُردن به جز اینم
@safar_be_adabiyat
ضبطی از روزهای گذشتهست
بهخاطر درگذشت
#محمدعلی_بهمنی
که با اشعارش به شعر معاصر بیشتر علاقهمند شدم
Mostrar más ...