audience statistics بنویس :)

Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine

1🥀| «برات گل خریدم.» «چرا؟» «مگه دلیل می‌خواد؟» ~•~•~•~•~•~•~•~•~• 2🥀| «توروخدا انقد تیر نخور، خیلی نگران می‌شم.» «چون تو نگران می‌شی، باشه!» 📚 #Writing_Prompt ✏️ @benevis_s

- نمی‌تونم، اصلا نمی‌تونم به اندازه‌ی فرهاد دوستش داشته باشم. - تو دیگه حتی خود فرهاد رو هم نمی‌تونی اون‌قدر دوست داشته باشی. - پس چه‌قدر حیف شد! https://t.me/+g-KvRzSdwYIwODJk

برشی از قصه: قبل از اینکه فریاد بزنم دستی روی دهانم قرار گرفت. اما با دیدن چشم‌های خاکی رنگ و پر از برق مقابلم از نزدیک، نه‌تنها تپش قلبم کم نشد، بلکه بیشتر هم شد. - سلام! و دستش را از روی دهانم برداشت: - من رو این مدلی سکته دادی که بگی سلام؟ اصلا شما چرا انقدر به من دست می‌زنی؟ و تکانی به خودم دادم که چند قدم فاصله گرفت و اجازه داد تا نفس حبس شده‌ام آزاد شود. - ببخشید ولی خب از اون موقع که رسیدی نتونستیم به هم سلام کنیم. سلامم که از واجباته، منم که می‌دونی چه قدر رو واجبات حساسم؟ و من به دستش که با وجود فاصله هنوز بند مچم بود،‌ نگاه کردم: - آره کاملا میزان حساسیتت مشخصه. و دستم را عقب کشیدم. - تلخ شدی. و من خودم را بیشتر به دیوار پشت سرم فشار دادم. فضای اطرافمان زیادی گرم و ملتهب بود. بدون شک گونه‌های بی‌شعورم بدون اجازه‌ی من گل انداخته بودند. - داری معذبم می‌کنی! - پس چقدر بد که وقتی معذب میشی، خوشگل‌تری. پشتم را روی دیوار سر دادم و دست چپم را از پشت روی دستگیره گذاشتم که دوباره گفت: - داری اذیتم می‌کنی! - من ؟! - آره تو. و با قدم دیگری که برداشت... https://t.me/+g-KvRzSdwYIwODJk

#میم📝 هرکسی... حتی اون فامیل دور یا اون آشنای خاص.💀 ✏️ @benevis_s

۸ راه ساده برای بهبود نوشته‌ها: 💜۱. هر روز بنویس. 💙۲. حتی از پانزده دقیقه‌های خالیِ روزت استفاده کن و متن خوبی بنویس. 🩵۳. یادت باشه ایده‌های خوب معمولاً توی مرحله‌ی بازنویسی میان. 💚۴. اگه واژه‌ها زیادی راحت نوشته می‌شن، شاید کلیشه‌ها رو می‌نویسی یا بیان واضحات می‌کنی. 💛۵. می‌تونی برای ثبت ایده‌هات از دفترجه یادداشت یا تخته روی دیوار استفاده کنی. 🧡۶. مراقب راحتیِ جسمانیت باش. ❤️۷. اگه چیزی برای منِ نویسنده کسل‌کننده‌ست، یا باید اصلاحش کنم یا حذف. 🩷۸. چیزی برای گفتن داشته باش. منبع: gretchenrubin ✏️ @benevis_s

📖|• زیباترین قصه‌ی دنیا را اگر بخواهید به صورت فیلمنامه بنویسید، باید اول دراماتیزه شود. 📺|• باید اول، شکل و فرم یک درام تصویری را به خودش بگیرد. در غیر این صورت، ساخته شدن چنین فیلمنامه‌ای یعنی سوزاندن وقت و انرژی و هزینه.  🎞|• در سینمای حرفه‌ای جهان، اشخاصی هستند که شغل آنها، دراماتیست است. یعنی شخصی که داستانی را به صورت یک درام فیلمنامه‌ای (در هر ژانری) در می‌آورد.  🎙|• یک دراماتیست، شاید خودش نتواند فیلمنامه بنویسد اما به خوبی فرق بین فیلمنامه‌ی دراماتیک و غیردراماتیک را می‌فهمد. می‌تواند عناصر لازم را برای دراماتیزه کردن داستان، به آن اضافه یا از آن کم کند. 🕰|• نتیجه اینکه در صنعت سینما، دراماتیزه کردن یک فیلمنامه، مهم‌تر از نوشتن خود فیلمنامه است. یعنی تازه وقتی بازنویسی فیلمنامه تمام شد، نوبت می‌رسد به دراماتیزه کردن. فیلمنامه‌ی دراماتیزه‌شده، باعث می‌شود مخاطب غرق داستان شود و نفهمد زمان چطور گذشت. و این یعنی موفقیت فیلم. 👌 ▫️همه ما با دیدن زیاد فیلم‌های خوب (که اصولاً بیش از یک فیلمنامه نویس دارند)، به طور ناخودآگاه به درک درستی از این مقوله خواهیم رسید. منبع: کافه فیلمنامه🎥 ✏️ @benevis_s

هنر تا پای مرگ. ✏️ @benevis_s

📝|• #پرسش_شما سلام من یه مشکلی که از وقتی یادمه تو داستان نوشتن داشتم این بوده که نمی‌تونم واسه اون داستان فصل بندی کنم و کلا همه اتفاقات و ... رو مرتب کنم تو هر فصل یعنی اینجوریم که داستانو شروع می‌کنم به نوشتن و با هم میریم جلو، نمی‌دونم میخواد تو مثلا فصل دو چی بشه، همینجوری که ادامه میدم یه تصمیم برای بقیه‌ش هم می‌گیرم به نظرتون این مشکل داره یا عادیه؟ یا اینکه باید برای جهان و داستان برنامه ریزی و فصل بندی کرد دقیقا؟ اگه آره لطفا راهکار بدید، چجوری فصل بندی کنم چجوری برنامه ریزیش کنم؟؟ 🌈- نظرتون رو در بخش دیدگاه‌ها بنویسید. اگه می‌خواید ناشناس باشه، این لینک ناشناسه. ✏️ @benevis_s

چند نمونه از کاریکلماتورهای پرویز شاپور✨     وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.     اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان می‌سازم.     به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.     به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.     قلبم پرجمعیت‌ترین شهر دنیاست.     به نگاهم خوش آمدی.    چرا همیشه نمیشه!!    پایین آمدن درخت از گربه. ✏️ @benevis_s

🎵|• #موسیقی حال‌هوای آغاز سفر، شروع طوفان، شیرجه در دل خطر و نبرد و سرنوشت و خون!🌒💫 ✏️ @benevis_s

🖌|• چیزی در آهنگ هر جمله وجود دارد که شما را به انتخاب آن سوق می‌دهد. وقتی هم که انتخابتان را انجام می‌دهید معمولاً پشیمان می‌شوید چون سایر جمله‌ها نیز ویژگی‌هایی دارند که می‌گویید ای کاش در جمله انتخابی شما بود. 🖋|• اما نمی‌توانید همه‌چیز را با هم داشته باشید. این واقعیتی است که نویسنده‌ها با آن زندگی می‌کنند. ✍|• چنان که توماس پینچون می‌نویسد: «نویسنده‌ها اغلب مانند شامپانزه‌ها مجذوب چم و خم و موسیقی زبانی می‌شوند که چون گنجینه‌ای به ارث برده‌ایم. موقع انتخاب سعی می‌کنیم خیره‌کننده‌ترین و خوش‌آهنگ‌ترین واژه‌ها را انتخاب کنیم.» ‌ ✏️ @benevis_s

💠عاشق همه شخصیت‌های خود بشوید.💠 🖌|• اغلب فیلم‌هایی را می‌بینیم که تمام شخصیت‌های آن فوق‌العاده‌اند... به‌جز یکی که مزخرف از آب درآمده. 🖊|• از خود می‌پرسیم چرا، تا اینکه در می‌یابیم نویسنده از این شخصیت متنفر است و هیچ فرصتی را برای تحقیر کردن و توهین به او از دست نداده است. 🔖|• هرگز این مسئله را درک نکرده‌ام. چطور ممکن است نویسنده از شخصیت خودش متنفر باشد؟ شخصیت‌ها حکم بچه‌های او را دارند. چطور می‌تواند از آفریده خودش متنفر باشد؟ 📓|• همۀ مخلوقات خودتان را در آغوش بگیرید، خصوصاً آدم‌های بد و منفور را، آنها هم مثل بقيه مستحق عشق و محبت‌اند. 📽|• مسلماً هرت و کامرون شخصیت ترمیناتور را دوست داشته‌اند. به کارهای جالبی که برای او کرده‌اند دقت کنید: ترمیناتور در اتاق یک مسافرخانه چشم صدمه‌دیده خود را با چاقو ترمیم می‌کند. کنار سینک دستشویی می‌ایستد، کره چشم خود را از حدقه در می‌آورد، آن را به داخل آب می‌اندازد، خون را با حوله پاک می‌کند، برای مخفی کردن سوراخ عینک به چشم می‌زند، سپس به آینه نگاه می‌کند و موهای آشفته خود را صاف می‌کند. بیننده با حیرت می‌اندیشد «او همین حالا کره چشمش را از حدقه بیرون آورد اما بازهم به سر و وضع ظاهرش اهمیت می‌دهد. او احساس غرور می‌کند!» در همین موقع صدای در به گوش می‌رسد. وقتی او به سمت در رو بر می‌گرداند دوربین در نقطهٔ دید او قرار می‌گیرد و ما صفحه کامپیوتر او را به صورت تصویر مضاعف بر روی در می‌بینیم. روی صفحه فهرستی از پاسخ‌های ممکن به کسی که در می‌زند حک شده است: «گمشو»، «لطفاً بعداً تشريف بياريد»، «بزن به چاک»، «بزن به چاک آشغال». در حالی که او مشغول تصمیم‌گیری است فلش روی صفحه بالا و پایین می‌رود تا اینکه روی «بزن به چاک آشغال» توقف می‌کند. آدم آهنی‌ای که قریحه طنز دارد. حالا این هیولا به مراتب هولناک‌تر شده است زیرا به یمن این لحظات ما نمی‌دانیم چه انتظاری از او داشته باشیم و لذا همواره بدترین را پیش‌بینی می‌کنیم. 🕰|• فقط نویسندگانی که عاشق شخصیت‌های خود هستند چنین لحظاتی را کشف می‌کنند. 🕯|• اگر نمی‌توانید دوستشان داشته باشید آنها را وارد داستان نکنید. به عبارت دیگر اجازه ندهید علاقه یا بیزاری شما از یک شخصیت باعث خلق ملودرام یا کلیشه شود. همه آنها را دوست بدارید بی‌آنکه عقل و منطق را فراموش کنید. منبع: «داستان» اثر رابرت مک‌کی✍ ✏️ @benevis_s

💫|• دلایلی برای به وجود اومدن آخرالزمان روی زمین: - بارش رادیواکتیو - جنگ و زمستان هسته‌ای - ویروس زامبی - عصر یخبندان - گرمایش جهانی - خشکسالی و کم‌آبی - قحطی و گرسنگی - بیماری همه‌گیر - حمله‌ی بیگانگان - از ژانرش خوشتون میاد؟🕯 ✏️ @benevis_s

شخصیت یعنی خودآگاهی و خودشناسی هر آنچه درباره سرشت و نهاد بشر آموختم از خودم آموختم. - آنتوان چخوف 🖌|• شخصیت‌های خود را چطور پیدا می‌کنیم؟ تا حدی از طریق مشاهده. نویسندگان غالباً دفتر یادداشت یا ضبط صوت‌های جیبی همراه خود دارند و در حالی که به تماشای نمایش گذرای زندگی نشسته‌اند دائماً چیزهایی را ثبت می‌کنند تا در گنجه بایگانی مطالب متفرقه نگهداری نمایند. 📖|• وقتی چشمه خلاقیت آنها خشک می‌شود برای گرفتن ایده‌های تازه به آنها مراجعه می‌کنند تا تخیل خود را پر و بال دهند. 🔖|• ما مشاهده‌گر خوبی هستیم اما خطاست اگر دقیقاً از واقعیت کپی‌برداری کنیم. آدم‌های واقعی معمولاً نه به اندازه شخصیت‌های داستانی پیچیده‌اند و نه به اندازۀ آنها قابل شناخت. 📜|• لذا ما همچون دکتر فرانکنشتین شخصیت‌ها را با سر هم کردن تکه‌هایی که یافته‌ایم می‌سازیم. 📓|• نویسنده ذهن تحلیلگر و موشکاف خواهرش را می‌گیرد و آن را به شوخ‌طبعی دوستش پیوند می‌زند و سپس بی‌رحمیِ حیله‌گرانه یک گربه و پایداری کورکورانه شاه لیر را به آن می‌افزاید. 📭|• ما تکه‌هایی از انسانیت، تکه‌های خام تخیل و مشاهده را از هرجای ممکن می‌گیریم. آنها را براساس ابعاد متضاد مرتب می‌کنیم و سپس در مخلوقاتی که شخصیت می‌نامیم جای می‌دهیم. 🗞|• مشاهده منبع شخصیت‌پردازی‌های ماست. اما شناخت شخصیت باطنی در جای دیگری حاصل می‌شود. ریشه هر نوع شخصیت‌آفرینی قوی در خودشناسی است. 🥀|• یکی از حقایق تلخ زندگی این است که در این ماتمکده تنها یک نفر است که به‌راستی می‌شناسیم و آن یک نفر کسی نیست جز خودمان. ما اساساً و برای همیشه تنها هستیم. 🍁|• دیگران متغیرند و غیر قابل شناخت، و به رغم تفاوت‌های آشکار سنی جنسیتی تربیتی و فرهنگی، به رغم تمام تفاوت‌های روشنی که میان آدم‌ها وجود دارد، حقیقت این است که ما به مراتب آنکه متفاوت باشیم شبیه همدیگریم زیرا همه ما انسانیم. 🍃|• همه ما همان تجربه‌های بنیادی بشر را از سر می‌گذرانیم. همه ما رنج می‌کشیم و لذت می‌بریم. همه ما در آرزوی آنیم که از گذشت ایام نتیجه‌ای ارزشمند بگیریم. 🌘|• به عنوان نویسنده می‌توانید مطمئن باشید که هر کس که در خیابان از کنار شما رد می‌شود همان افکار و احساسات بنيادی بشر را دارد که شما دارید. 🔑|• به همین دلیل است که وقتی از خودتان می‌پرسید «اگر من این شخصیت در این شرایط بودم چه می‌کردم؟» پاسخ صادقانه همیشه پاسخ درستی است. شما همان کاری را می‌کردید که انسانی است. 🖇|• لذا هر چه بیشتر در زوایای تاریک سرشت انسانی خود کندوکاو کنید خود را بیشتر می‌شناسید و قادرید دیگران را هم بیشتر بشناسید. 🛎|• وقتی رژه شخصیت‌هایی را تماشا می‌کنیم که زاده قوه خیال داستان‌گویان از هومر تا شکسپیر، دیکنز، اوستین، همینگوی، ويليامز، وایلدر، برگمان، گلدمن و تمام استادان دیگر بوده‌‌اند - شخصیت‌های جذاب منحصر به فرد و به تمام معنی انسان - درمی‌یابیم که همۀ آنها از انسانیتی واحد نشئت گرفته‌اند... و این به راستی شگفت‌انگیز است. منبع: «داستان» اثر رابرت مک‌کی✍ ✏️ @benevis_s

✨|• تاثیر خودآگاهی و خودشناسی در شناخت شخصیت ✨|• پست پایین👇 ✏️ @benevis_s

🖌|• واکنش شما به موسیقی نثرتان بستگی به وضع جسمانی و گوش شما دارد. برای بهبود آن باید مثل یک آهنگساز واقعی برایش وقت بگذارید. 📜|• به گفته ادورا ولتی موقع خواندن کلمات صدای آن‌ها را هم می‌شنویم. شاید دیگر مثل قدیم‌ها بلندخوانی نکنیم، اما گوش باطن ما هرگز از شنیدن باز نمی‌ماند. موقع خواندن، بیشتر از آنکه ببینیم گوش می‌دهیم. 📌|• توجه به موسیقی نثرتان، نوعی اهمیت دادن به نحوه خواندن و چگونگی هضم کلمات توسط خواننده است. ✏️ @benevis_s

🎵|• #موسیقی خاکیانِ پاک‌طینت دانهٔ یک سبحه‌اند هر که یک دل را نوازش کرد، عالم را نواخت سهل باشد عشق اگر از خاک بردارد مرا مهر از کوچک‌دلی بسیار شبنم را نواخت بی‌کسی دل‌های غمگین را کند غمخوارِ هم غم دلِ ما را نوازش کرد و دل غم را نواخت مولانا🌱 ✏️ @benevis_s

#کتاب 📚 🌀 نام: ملکوت 🌀 نویسنده: بهرام صادقی این داستان بلند به روایت ماجرای جن‌زده‌شدن «آقای مودت» می‌پردازد و در کنار آن داستان زندگی افراد مرموز دیگری را نیز روایت می‌کند. عناصر فراطبیعی و اندیشه‌های غم‌انگیز و تیره جزو ویژگی‌های شاخص این رمان کوتاه هستند. داستان این‌گونه آغاز می‌شود: «در ساعت ۱۱ شب چهارشنبهٔ آن هفته جن در آقای مودت حلول کرد». آقای مودت در یک مهمانی، كه در باغش برگزار كرده، مسموم می‌شود. ۳ نفر از دوستانش او را برای معالجه به شهر و به مطب «دكتر حاتم» می‌برند. دكتر حاتم در گفت‌وگو با منشی جوان آقای مودت روایت غریب و هولناک زندگی خود را آغاز می‌کند. ✏️ @benevis_s

📝|• یک بار مصاحبه‌گری به لی ماروین گفت که او سی سال است نقش تبهکاران را بازی می‌کند و همیشه در قالب آدم‌های منفی فرورفتن حتماً خیلی وحشتناک است. 📜|• ماروین با لبخند پاسخ داد: «من؟ من نقش آدم‌های بد را بازی نمی‌کنم. من نقش کسانی را بازی می‌کنم که سعی دارند روز خود را با موفقیت طی کنند و از آنچه زندگی به آنها داده به نحو احسن استفاده می‌کنند. دیگران ممکن است فکر کنند که آنها بد هستند، اما نه، من هرگز آدم‌های بد را بازی نمی‌کنم.» 📬|• به همین دلیل است که ماروین می‌توانست تبهکاری فوق‌العاده باشد. او استادی بود با شناخت نقش عمیق از سرشت انسان: هیچ‌کس فکر نمی‌کند که بد است. ✏️ @benevis_s

🍒راز اعداد تکرار شونده11:11≣کد کیهانی✦ ‌‏@kod_keyhani 🍒آموزش نویسندگی خلاق♡ ‌‏@benevis_s 🍒دانلود کتابهای نایاب ممنوعه وتاریخی ‌‏@yortci_bosjin_pdf 🍒رایگان فن بیانتو تقویت کن ‌‏@goyande_radio 🍒جمـــلات *نااااب* انــگلیسـی ‌‏@jomalatnab_ENGLISH 🍒تشخیص انواع شخصیت با روانکاوی ‌‏‌‏@NEORAVANKAVI 🍒کتاب‌های صوتی ممنوعه و نایاب PDF !!! ‌‏@nazaninenshaei 🍒سرگرمی با افزایش معلومات عمومی ‌‏@atelaateomom 🍒رایگان pdf دانلود کن ‌‏@Mser_12 🍒آموزش مدیریت واردات و صادرات ‌‏@modirtamin 🍒یافته‌های مهم روانشناسی ‌‏@Hrman11 🍒شبی چند دقیقه کتاب بخوانیم !!! ‌‏‌‏@book_tips 🍒بزرگترین کتابخانه اسلامی نور ‌‏@EslahLib_ISLAMI_noor 🍒وکیل پایه یک دادگستری ‌‏@ADLIEH_TEAM 🍒ابیات ناب و دلنشین ‌‏‌‏@sher_O_deltangee 🍒معلومات کمیاب طبی و درمانی ‌‏‌‏@internationalmedicaluseful 🍒اطلاعات حقوقی مهم برای همه ‌‏‌‏@LAW_SEVDA 🍒روانشناسی با طعم هیجان ‌‏‌‏@ravantahlilgar 🍒کتاب‌های اقتصادی را فول شو ‌‏@economic786 🍒مولانا وعاشقانه شمس(غریبیان لواسانی) ‌‏@baghesabzeshgh 🍒دنیایی از دانستنی‌های جهان هستی ‌‏@shogo_jaleb 🍒مجله فرازمینی ها ‌‏@arzamin 🍒انگلیسی را اصولی و حرفه ای بیاموز ‌‏@novinenglish_new 🍒بنیان خانواده و تربیت اسلامی ‏@fashionpanahi45 🍒کتب صوتی نایاب / زندگینامۀ مشاهیر و... ‏@feqdanedel 🍒رمانسرای مجازی ‏@Salam_Roman 🍒همه چیز درباره ایالات متحده آمریکا ‏@hamechiamerica 🍒گلچین کتابهای صوتی و PDF ‌‏@ketabegoia 🍒هر کتاب بگی داریم ‌‏@kabuluniversitybooks 🍒سرزمین آریایی ‌‏@royayemehr 🍒شاه بیت ‌‏@setareh50 🍒دلبــری هـای حضرت مــولانا ‏@molavi_molavi 🍒زیباترین ودلنشین ترین «اشعار مولانا» ‏@Ashaarmolana 🍒بیو "انگلیسی"●[Bio]● ‏@biow_english,p,0lP 🍒اشــــــــ؏ـارکـــــــوتاه ‏@ashaar_nabb 🍒مجـــــله  تلـگـرامــی ‏@post2post 🍒کتابخانه انجمن نویسندگان ایران ‏@anjomanenevisandegan_ir 🍒آموزش"پاڪسازی" تقویت انرژے چاڪراها ‏@tabnahayteshgh 🍒اشعار پارسی ‏@asharparsiii 🍒《 می‌خواهند ندانید، با کتاب سلام باشید 》 ‏@KETAB_SALAM_CAFE 🍒کپشن و شعر های عاشقانه ‏@unfinished_dreams 🍒آگاهی.بیداری.آزادی ‏@Meditationfarsi369 🍒فـقط *کتاب‌خـــواااان‌ها* عـضو شوند؛ ‏@mutaliagaran 🍒برترین ها و زیباترین ها ‏@asraarehasti 🍒یه مهندس تمام عیار شووو ‏@civil101 🍒اندکی شعر ‏@Andakei_sheer 🍒کتابخانه جامع فاطمی ‏@FA_TI_MI 🍒صدای درون ‌‏@sedaye_daron 🍒برترین اجراهای(پیانوی کلاسیک) و... ‌‏@pianoland123 🍒دنیای پادکست ‌‏@OneThousandandOnePodcast 🍒بهترین و زیباترین جملات کوتاه ‌‏@Kafeh_sher 🍒آرا حقوقی قضایی و نظریات مشورتی ‌‏@ARA_HOGHOOGHI_GHAZAIE 🍒آیه به آیه قرآن با تفسیر آسان ‌‏@TAFSIR_ASAN_Quran 🍒مهارتهای زندگی ‌‏@maharathayezendegimahmudi 🍒بيشتر بدانيم بهتر زندگى كنيم ‌‏@matlabravanshenasi 🍒یک میلیـون کـتاب "PDF و صـوتی" ‌‏@PDF_and_audio_library 🍒جملاتی که شما رو میخکوب میکنه ! ‏@its_anak 🍒رایگان ترکی خودت رو تقویت کن ‌‏@turkce_ogretmenimiz 🍒کتابخانه صوتی و پی دی اف تاپ بوک ‌‏@Top_books7 🍒زیباترین متن های جهان ‌‏@Beautytext1 🍒رایگان اعتماد به نفستو قوی کن ‌‏@Etemadbenafse_fogholade 🍒حقوق برای همه ‌‏@jenab_vakill 🍒از صفر تا صد (گرامر اسپیکنگ. ....))) ‌‏@grobP1 🍒کتاب‌های نایاب که چاپ مجدد نشدند!!! ‌‏@jadidtarinha3 🍒فیلم و سریالهای برتر روانشناسی ‌‏@FILMRAVANKAVI 🍒برترین کتابها ‌‏@bartarinbookk 🍒دانلود رایگان کتاب های ممنوعه ‌‏@SaCafeketab 🍒دنیای ناشناخته ها و فرازمینی ‌‏@yortchi_bosjin 🍒تدریس مکاتب فلسفی و روانی ‌‏@anbar100 🍒صوتی کتاب‌های پولی را ازینجا دانلود کن ‌‏@sound_lib 🍒فرازمینی ها ‌‏@FARZAMINIHA 🍒برنامه ها - سایتها - رباتها همه رایگان  ‌‏@APPZ_KAMYAB 🍒کانال کتاب(pdf)،مستند،معرفی کتاب ‌‏@farin_ebook ‌🔹هماهنگی‌ جهت تبادل: ‌‏@mrsmafd

💠زیرژانر درام روانی و تغییر و تحولات آن💠 جنون بالینی نخستین بار در فیلم صامتِ مطب دکتر کالیگاری (آلمان، ۱۹۱۹) درام‌پردازی شد. با افزوده شدن بر آوازه روانکاوی، درام روانی به منزله نوعی داستان کارآگاهی فرویدی پا به عرصه حیات نهاد. 📆|• در دورۀ نخست: روانکاو در نقش «کارآگاهی» ظاهر شد که یک «جنایت» پنهان، یک ضایعه یا ضربه عميقاً سرکوب شده که به گذشته شخصیت مربوط می‌شود را برملا می‌سازد. وقتی روانکاو پرده از این «جنایت» برمی‌داشت، قربانی یا سلامت عقلی خود را به طور کامل باز می‌یافت و یا قدم بزرگی در راه آن برمی‌داشت: سی بل، گودال مار، سه چهرۀ ایو، هرگز در باغ سبز به تو نشان ندادم، داغ، دیوید و لیزا و اسب. 📆|• اما به تدريج... به موازات اینکه قاتل زنجیره‌ای به کابوسی برای جامعه ما بدل شد، درام روانی وارد دورۀ تازه‌ای از سیر تکاملی خود شد و در ترکیب با ژانر کارآگاهی، ژانر فرعی تازه‌ای به نام تریلر روانی را به وجود آورد. در این ژانر، پلیس‌ها در نقش روانکاوان غیر حرفه‌ای ظاهر می‌شوند تا بیماران روانی را به بند بکشند و ماجرای این دستگیری بر محور تحلیل‌های روانی کارآگاه از فرد دیوانه می‌چرخد: نخستین گناه مرگبار، شکارچی انسان پلیس و اخیراً، هفت. 📆|• در دهه ۱۹۸۰: تریلر روانی برای بار سوم دچار تحول و تکامل شد. در فیلم‌هایی مثل طناب محکم، سلاح مرگبار، قلب آنجل و صبح روز بعد، کارآگاه خود به بیمار روانی بدل شد، کسی که از انواع و اقسام بیماری‌های مدرن رنج می‌برد - از وسوسه جنسی و تمایل به خودکشی گرفته تا فراموشی مرضی و اعتیاد به الکل. در این آثار پلیس باید برای رسیدن به حقیقت و عدالت خودش را تحلیل روانی کند. بنابراین دستگیری قاتل در مقایسه با تلاش قهرمان برای کنار آمدن با هیولاهای درونش در درجه دوم اهمیت قرار گرفت. این تکامل در واقع پاسخ مناسبی بود به تحولات جاری اجتماعی. دیگر آن روزها گذشت که می‌توانستیم با این فکر به خود ببالیم که همه دیوانگان را در بند کرده‌ایم و ما آدم‌های سالم اکنون می‌توانیم در این سوی دیوارهای دیوانه‌خانه به سلامت زندگی کنیم. کمتر کسی امروز تا این حد خام‌اندیش است. اکنون می‌دانیم که ما نیز چه بسا در گرداب حوادث ارتباط خود را با واقعیت از دست بدهیم و به صف دیوانگان بپیوندیم. تریلرهای روانی از چنین خطری سخن می‌گویند از اینکه فهمیده‌ایم دشوارترین وظیفه ما در زندگی و در راه شناخت سرشت انسانیان و رسیدن به صلح درونی آشنا شدن با خود و تحلیل خویشتن است. 📆|• در دهه ۱۹۹۰: ژانر مذکور در چهارمین مرحله از سیر تکاملی خویش، بار دیگر نقش شخصیت روانی را تغییر داد و او را به شریک زندگی، روانکاو، پزشک، فرزند، دایه، هم‌اتاقی و همسایه قهرمان تبدیل کرد. این آثار به پارانویا یا بدبینی جمعی می‌پردازند زیرا دریافته‌ایم که نزدیک‌ترین کسان ما، کسانی که باید به آنها اعتماد کنیم، کسانی که امید یاری از آنها داریم دچار جنون روانی‌اند: دستی که گهواره را تکان می‌دهد، خوابیدن با دشمن، ورود اجباری، نجوا در تاریکی، زن مجرد سفیدپوست و پسر خلاف. شاید بهترین نمونه فیلم همتای مرده باشد، فیلمی دربارهٔ نهایت وحشت: وحشت از نزدیک‌ترین کس به ما - خودمان. کدام وحشت است که از ناخودآگاه ما سر بر می‌آورد تا عقل و هوش ما را ضایع کند؟ منبع: «داستان» اثر رابرت مک‌کی✍ ✏️ @benevis_s

💠زیرژانر درام روانی و تغییر و تحولات آن💠 پست پایین👇 ✏️ @benevis_s

چند نمونه از کاریکلماتورهای پرویز شاپور✨ قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است. زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی‌رود. جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می‌کند. فوّاره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی‌شوند. هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد. باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد. فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر می‌کند. ✏️ @benevis_s

نامه‌هایی را روایت می‌کنم، بی نشان از فرستنده، بی هیچ گیرنده، داستان‌هایی در قالب نامه...

همه بر این باور هستند که کتاب ها بلیط هایِ سفر به داستان هایی شگفت انگیز هستند. داستان هایی از شرق و غرب گرفته تا اعماق آب ها و یا بر فراز آسمان ها. البته که هیجان انگیز و دلپذیر هستند اما پستچیِ شهرکِ پایینِ کوه عاشق خواندن نامه هاست. نامه‌هایی که نشان فرستنده و یا گیرنده ندارند و نمی‌تواند کاری با آنها بکند. پس آنها را باز می‌کند تا رازی که در قلب خود زندان کرده‌اند را آزاد کند. با او وارد دنیای بی پایان نامه هایی شوید که هرگز به دست صاحبشان نخواهند رسید. گویا نامه هایی هستند به هیچکس. @LetterstoNo_One

چند #writing_prompt و ایده‌های سلطنتی!👑 1. «به عنوان پادشاهت بهت می‌گم بری!» «به عنوان دوستت بهت می‌گم می‌مونم.» 2. «اگه شاه رو بکشیم، فقط یکی دیگه می‌ذارن جاش.» 3. «زیبا به نظر می‌رسم؟» «بله ملکه‌ی من، و قدرتمند.» 4. «چرا جلوی من زانو می‌زنی، پا شو بابا، عجیبه.» 5. «نمی‌تونی این‌جوری باهام حرف بزنی. من پادشاهم!» «نخیر، تو احمقی.» 6. ناامید کردن والدین یک چیز است و ناامید کردن کل مردم سرزمین، یک چیز دیگر. ✏️ @benevis_s

📚|• گوشه‌ای دنج برای تنهایی بیابید. 📘|• زادی اسمیت در قوانینی برای نویسندگان نوشته: از گروه‌ها و جمعیت‌ها دوری کنید. حضور این افراد در کنار شما هرگز منجر به ارتقای سبک نگارش‌تان نمی‌شود. 📕|• مکانی که برای نوشتن انتخاب می‌کنید باید دنج و خلوت باشد. هنگام نوشتن از زمان و فضای خود محافظت کنید. همه را از نوشته‌های خود دور نگه دارید حتی اگر عزیزترین کسانتان باشند. ✏️ @benevis_s

📖|• هانتر اس. تامپسون در یکی از مقاله‌های خود در سال 1958 نوشت: من متوجه شده‌ام با نوشتن می‌توانم چیزهایی را که درباره‌شان می‌نویسم بهتر درک کنم و آنها را بسیار عینی‌تر از گذشته بیابم. واژه‌ها صرفا ابزارند، ابزاری که اگر درست به کار گرفته شود حتی قادر است به زندگی شما نظم و ترتیب بدهد.  ✏️ @benevis_s

روش‌هایی برای قایم کردن جسد🌚 🚫مشخصاً این پست فقط برای نویسنده‌ها و نوشته‌هاشونه. مرتکب شدن یا شراکت در قتل و قایم کردن جسد، غیرقانونی و غیراخلاقیه. لطفاً اگر حساسید این پست رو نخونید.🚫 📨|• هویت جعلی و ناپدید شدن 📨|• در این روش، قاتل هویت جعلی قربانی رو می‌سازه و کم‌کم ناپدیدش می‌کنه. باید سناریویی تهیه کرد که قربانی ناپدید شده، مثلاً رد پای جعلی‌ای از نقل مکان قربانی به جایی دوردست ساخت. برای این کار برنامه‌ریزی دقیق لازمه و شامل جعل اسناد و جعل سوابق الکترونیکیه. می‌تونه قانع‌کننده باشه، اما هر اشتباه کوچک می‌تونه قاتل رو لو بده. 🔥|• قربانی فاجعه طبیعی جلوه دادن 🔥|• در این روش، قاتل وانمود می‌کنه قربانیش در واقع به‌خاطر فاجعه‌ای طبیعی مثل بهمن، آتشفشان، آتش‌سوزی و... مُرده. باید جسد رو در منطقه‌ای مستعد فاجعه طبیعی قرار داد. عیبش اینه که این فجایع رو نمی‌شه پیش‌بینی کرد و پزشکی قانونی هنوز هم می‌تونه علت درست مرگ رو بفهمه. 🌳|• تبدیل به محیط طبیعی 🌳|• با قرار دادن جسد در محیط طبیعی، می‌شه وانمود کرد اجزای اون بخشی طبیعی از محیط‌اند. جلو چشم همه‌ست ولی پنهانه. بدیش اینه که اگه کسی از نزدیک دقت کنه، حقیقت رو می‌فهمه. می‌تونه راه‌حلی کوتاه‌مدت باشه. 🦅|• لاشخوریِ حیوانات 🦅|• می‌شه جسد رو جایی که حیوانات وحشی زیادی لاشخوری می‌کنن، قرار داد. مثلاً محیط‌های حیوانات وحشی پر از شکارچیان و لاشخورانی مثل کرکس. این‌جور جسد به‌شدت تکه‌پاره می‌شه و از بین می‌ره و تعیین هویتش دشوار می‌شه. اما این روش پیش‌بینی‌ناپذیره و زیادی به عوامل طبیعی تکیه کرده. 🪦|• قرار دادن در جای بتنی 🪦|• می‌شه جسد رو در کانتینر یا محفظه‌ای بتنی یا مستقیما در بتن خیس قرار داد. این روش در محل‌های ساخت‌وساز یا ساختمان‌های متروکه انجام می‌شه. نیازمند دسترسی به بتن و دانش ساخت‌وسازه. ممکنه به ماشین‌آلات سنگین نیاز باشه که پیچیدگی و خطر رو بیشتر می‌کنه. 🪓|• روند صنعتی 🪓|• با ابزارآلات صنعتی می‌شه جسد رو خُرد و نابود کرد؛ مثل چرخ‌گوشت، کوره یا حمام اسید. به‌شدت سخته. قاتل باید دانش کافی و دسترسی به این ابزارها داشته باشه‌. در جنایات سازمان‌یافته یا ساختمان‌های صنعتی ممکنه انجام بشه و رد پای کمی به‌جا می‌ذاره. 🧬|• پژوهشگاه تجزیه بدن مردگان (Body farm) 🧬|• در چنین مکان‌هایی روی تجزیه جسد انسان و حیوان تحقیق می‌کنن. جسد کم‌تر ممکنه کشه بشه و مورد تحقیق هم قرار می‌گیره. خطرناکه، چون این مکان‌ها تحت نظرن. احتمالاً جسد رو کشف می‌کنن ولی بعیده بلافاصله به جُرم ربطش بدن. منبع🔪 ✏️ @benevis_s

بخش دوم روش‌هایی برای قایم کردن جسد در پست پایین💀👇 ✏️ @benevis_s