برا بیبیش تو زندان پوشک میاره ولی وقتی میبینه...🫢🔥
#پارت_واقعی💦💦
ضربه ی نسبتن
#محکمی وسط پام کوبید و حرفمو قطع کرد :
هوس تنبیه کردی نه؟
با
#بغض دستمو وسط پام بردم ولی اینبار ضرب دستش نسیب دست
#لرزونم شد
به سرعت دستامو روی
#صورتم گذاشتم و با
صدای بلند زدم زیر گریه
_ صداتو ببر مارتین منو
#عصبی تر از اینی که هستم نکن
دستمو روی
#دهنم گذاشتم تا صدای هق هق هامو
#خفه کنم
با اخمهای
#غلیظش رو صورتم خم شد : اون از صبح که اونهمه کولی بازی درآوردی سر
#پوشک کردنت حالا هم که
#دستشویی تو نمیکنی توش؟
مگه من اینو برا دکوری آوردمش اینجا؟
با گریه خواستم چیزی بگم ولی با حس سوزش یهویی باس*نم..
https://t.me/+SttcCp1UQLVlOWNk
https://t.me/+SttcCp1UQLVlOWNkMostrar más ...