دوستم با سختیهای ویزای دانشجویی اومد آمریکا، دکتری خوند، سالها خانوادهشو ندید، کار خوب گرفت و زندگیشو ساخت. این وسط یه تصادف بد کرد ۳ماه بیمارستان بستری شد. شکست عشقی خورد. سرطان گرفت و یکی دوسال درگیر جراحی و شیمیدرمانی شد...
و دیشب خوابید و صبح بیدار نشد.
از عصر دارم به شخمیبودن زندگی فکر میکنم. به اینکه چقدر سختی کشید و چقدر دوست داشت زندگی کنه. پارسال همین روز با هم بودیم. شیمیدرمانیش داشت تموم میشد، گفت یه ماشین کوروت خریدم بیا بریم باهاش یه دوری بزن. ماشین باحال بود، دوستم باحال بود، چقدر دلم برای خندیدن باهاش تنگ میشه...
@DoneshjooMostrar más ...