.
🟩
جنبش قیطریهی رنانی یا جنبش نقطویه قرمطی
🖊
غلامرضا علیزاده
✅
مقدمه: محسن رنانی پیشنهادی را برای موضوع ساخت مسجد در پارک قیطریه تحت عنوان "جنبش قیطریه" مطرح کرده که ابتدا خلاصهای از محتوای آن را آورده و سپس نقدی بر آن خواهم نبشت.
همیشه گمان میکردهام اصلاح کشور از طریق انتخابات، سالمتر و کمهزینهتر است. اما اینبار به احترام اکثریت ملت ایران، رأی ندادم.
توافق نانوشته جامعه برای شرکت نکردن اعتراضی در انتخابات، یک «کنش جمعی منفعلانه» است که البته پیامدهای مثبت کوتاه مدتی دارد.
کنشهای جمعی دو دستهاند: منفعل و فعال. «کنشهای جمعی منفعل» (مثل تحریم انتخابات)، هزینه و ریسک ندارند اما دستاوردهای کمی دارند. آنچه ماندگار است و تأثیر گذار،
«کنشهای جمعی فعال» است که معمولا حدی از هزینه و ریسک را با خود دارند.
کنشهای جمعی فعال نیز دو گونهاند: «کنشهای خشمگرا» و «کنشهای عقلگرا»؛ که اولی خشونتآمیز و دومی خشونتپرهیز است. اعتراضات خیابانی خودجوش و توفنده، معمولا از جنس «کنشهای جمعی فعالِ خشمگرا» هستند که اگر با محوریت نهادهای مدنی (مثل احزاب یا اتحادیهها) شکل نگرفته باشند و فاقد رهبری متمرکز باشند، در بیشتر موارد به خشونت کشیده میشوند.
اما «کنشهای جمعی فعالِ عقلگرا»، حرکتهایی هستند که از طریق همکاری عاقلانه و مقاومت آگاهانه و به دور از هیجان اعضای جامعه مدنی پدیدار میشوند. چنین حرکتهایی حتی اگر منجر به تحول امور نشوند، کمترین دستاوردشان تمرین همکاری و ایجاد انسجام و امید در جامعه مدنی است.
اعتراضهایی که اینروزها درباره پارک قیطریه تهران چهره بسته است، یک «کنش جمعی فعال عقلگرا» است. بخشهایی از جامعه، آرام و آگاهانه، دارند اعتراض میکنند.
🟦
اما پاسخم به جناب محسن رنانی:
ابتدا باید اذعان کنم، من هم مانند بسیاری از دلسوزان و دیگر متفکران عرصه اجتماعی، ساخت مسجد در پارک قیطریه را نه به مصلحت میدانم و نه ضروری، از این منظر که تا همین برهه نیز، بسیاری از مساجد برکشیدهشده از قِلّت نمازگزاران رنج برده و با ارتباط نزدیک حلقههای واسط اجتماعی در فضاهای دیگر، ایجاد مساجد جدید، فلسفهی وجودیاش را از دست داده است.
نقطه افتراق دیدگاهم با محسن رنانی به آنجایی باز میگردد که وی در لفافه پیشبرد کارزاری برای مسکوتماندنِ طرح ساخت مسجد در پارک قیطریه، نامی فراتر از موضوعیت آن، برایش برگزیده و عنوان سترگ جنبش را برای آن انتخاب کرده است. به عبارت دیگر، رنانی در فقدان جنبشهای اجتماعی تاثیرگذار از یک موضوع محلی در یکی از محلههای مصفای تهران، مشکلی ملّی ساخته است.
⭕️
همانطور که گفتهام موضوع قیطریه و کنش شهروندان تهرانی بسیار پراهمیت و ارزشمند است، اما درشگفتم که چگونه رنانی، فرونشست سالانه ۳۵ سانتیمتری زمین اصفهان به چشمش نیامده و از آن جنبشی بهنام نقطویه نساخته است تا نقطه نقطه اصفهان را از خطر فروپاشی نجات دهد، که اصفهان این شهر نوادگان مرشد سرخکلاهان اینگونه غمدیده نشود.
اما آنچه که موجب گشت تا به نقد نوشته محسن رنانی اهتمام کنم، تقسیمبندی ایشان از کنشهای جمعیِ فعال، تحت عنوان عقلگرا و خشونتگرا بود!
گو اینکه از نگاه رنانی، هر کو امیال و خواستههایش را از طریق خیابان پِی میگیرد، عربدهجوی فاقد عقلانیتی است که خشم بر او چیره شده! چه تقسیمبندی مبتنی بر رویکرد منفعلانه و نابخردانهای.
آیا جنبشهایی که در غرب، در آبشخور محیط زیستی یا مطالبات منسجم اجتماعی شکل میگیرند، جملگی حزبیاند یا همگی فاقد عقلانیتاند؟
آیا گرتا تونبرگ که یک پویش جهانی محیط زیستی را پی گرفته، کنش او در اتمسفری که فاقد عنصر عقلانیت بوده، شکل گرفته است؟
که این انگاره را در ذهن رنانی جا انداخته، که هر گونه کنش خیابانی، عقلگریز و خشونت گرا هستند. ابزار خیابان یکی از راههای دستیابی به خواستهها یا پیگیریِ آنهاست که از قضا قانونی اساسی هم در اصل ۲۷ بر آن صحه گذاشته است. متاسفانه افرادی چون محسن رنانی و ممد فاضلی با کنشهای منفعلانهاش با عنوان متهمانِ ردیف اول ایستایی جامعه تلقی میشوند. پیشتر نیز دیده بودیم که رنانی نامه انتقادی چند ده اقتصاددان به رییسی را امضا نکرد تا به زعم او، دولت مستقر در افقگشاییاش دچار مشکل نشود!
شوربختانه رنانی همچون برخی از عالمان دینیِ فریقین، برساخت مفاهیم یا نظریه را پسینی کرده، بدین معنا که ابتدا رخداد را میبیند، سپس قالب مفاهیم را بر اساس آن پروبال میدهد. از اینرو، او ترس و انفعال خود را میبیند و سپس با مفاهیمی خودساخته و گمراهکننده به عرصه منازعات کلامی میآید.
@tahlilvarasadادامه مطلب ...