دبیرستان پسرونه واقعا جای عجیبی بود.
دو تا دانشآموز خیلی آروم تو زنگ تفریح داشتیم از کنار هم رد میشدیم که یهو چشم تو چشم میشدیم و حس میکردیم از نظر روحی احتیاج داریم به بیضهی هم صدمه بزنیم. سپس خیلی بی دلیل شروع میکردیم به صورت متوالی به لای پای هم مشت و لگد زدن.
@prsian_fun