⚽️ «
سرمربی بیت و سپاه در تیم ملی»
کلیشهای از مربیان را در فوتبال دنیا، ذیل
Old School Coaching میگذارند.
مکتب کهنه {و منسوخ} شامل مربیان بی حوصله، کم استعداد در آموزش پذیری، فاقد غنای علمی - تاکتیکی، ناتوان در شیوههای مدرن ارتقای مشارکتی تیم و تبادل اطلاعات با بازیکنان.
آنها تداشتههای خود را با رختکن پادگانی، تحقیر و تنبیهات مداوم، ایجاد فضای ترس و نارضایتی همیشگی از بازیکنان، جبران میکنند.
مربیان اولد اسکول در ایران با سیستم علیاصغری و بکش زیرش مشهورند و موفقیتهای بسیاری هم به دست آوردند.
برجستهترینشان علی پروین بود که از قضا تحت حمایتش، قلعهنویی در ۳۰ سالگی اولین بازی رسمی ملی را انجام داد.
البته مزیت سلطان به ژنرال، کاریزمای خیرهکنندهاش بود و اینکه جزو برترین بازیکنان تاریخ فوتبالمان است.
باشگاههای بزرگ ایران، دیگر نیمکتشان را به چنین مربیانی نمیسپارند. قلعهنویی از سپاهان اخراج شد. گزینه استقلال هم نبود.
مکتب کهنه در گل گهر هم جواب نداد و ثروتمندترین باشگاه کشور به رغم ریخت و پاش سرسام آور، خریدهای نجومی و سفره پهن برای رسانههای خاص، افتخاری با قلعهنویی به دست نیاورد. حتی سهمیه آسیا نگرفت.
او در آستانه ۶۰ سالگی به تیمی برگشته که ۱۶ سال قبل، ناکام ترکش کرده. تیمی پرستاره اما از هم گسیخته که حتی ترکیبش را نشناخت.
آنهم در بی کیفیتترین جام ملتهای تاریخ که عراق (در اوج جنگ داخلی و خارجی) با مربی معمولی که تنها افتخارش را طی ۵ دهه مربیگری کسب کرد، بدون بازیکن در اروپا!
در حالیکه ستارگانی از بایرن مونیخ، آینتراخت فرانکفورت، هانوفر، اوساسونا، لیورنو، بولتون، و ... در اختیار قلعهنویی بودند.
توان برقراری ارتباط با آن ستارهها را نداشت. ندارد. نخواهد داشت.
او با صداقت بیگانه است. مگر در اینستاگرام ننوشت: «با توجه به شرایط موجود، سرمربیگری تیم ملی را به دیگر دوستان واگذار میکنم و انصراف میدهم» چرا سرمربی شد؟
چرا برخلاف همدلی اکثر اعضای خانواده فوتبال، اعتراضات سراسری را ندید؟ آخرین انتقاد قلعهنویی مرداد پارسال بود که وقتی چهارمین بار به فرهاد مجیدی باخت، گفت ۴۰ سال ظلم شده. فردای همان روز حرفش را پس گرفت.
او در طول دهه ۹۰، از بسیاری به دادگاه شکایت کرد. مثلاً
عادل فردوسیپور. یا جواد نکونام که گفته بود چرا با
توصیه دلال، بازیکن را در ترکیب میگذاری؟
گاهی هم به
«علی» متوسل میشد تا خبرنگاران سمج را ادب کند!
ایران ورزشی نوشت قلعهنویی برای زدن زیراب رولاند کخ آلمانی، لیدرها را از این رستوران به آن قهوهخانه میبرد.
روابط گسترده با مقامات امنیتی و سیاسی از مشخصههای قلعهنویی است. از سپاه تا دفتر خامنهای. همه جا آشنا دارد و از همه جا برایش زنگ زدند تا سرمربی تیم ملی شود.
مسئولین فدراسیون بارها به خبرنگاران نزدیکشان گفتند انتخاب سرمربی از دست ما خارج است و از بالا گفتهاند قلعهنویی.
غلتیدن در مناسبات سیاسی - امنیتی را اواخر دوران فوتبالش آغاز کرد. وقتی محمدجواد ایروانی به استقلال آمد و پای اردشیر را به
سونای زعفرانیه باز کرد. پاتوق ماموران امنیتی مرتبط با قتلهای زنجیرهای دهه ۷۰.
کاپ قهرمانی آبی پوشان در جام باشگاههای آسیا در ویترین آن سونا بود!
ایروانی مسئول حسابرسی دفتر خامنهای است و عضو مجمع تشخیص مصلحت.
قلعهنویی برای رشد آسانسوری، چنین مسیری را برگزید. اما بسیاری جذب روابط مناسبتی نشدند. مانند ناصر حجازی و منصور پورحیدری که آشکارا به منش و رفتار قلعهنویی، معترض بودند.
رسانهها بارها او را در برخی عناوینش به
زدوبند متهم کردند. مایلی کهن گفت
گروهبان قندلی هم نیستی چه رسد به ژنرال!
حتی واعظ آشتیانی مدیرعامل اسبق استقلال با تقبیح لمپنیسم و فوتبال ناپاک، به
خبرآنلاین گفت: «سومی استقلال در فصلی که من بودم به تمام جامهای استقلال میارزید. چرا میخواهید ادبیات چاله میدانی برخی فرصتطلبان را به ما بچسبانید»
حالا کسانی که در جام جهانی، ملیپوشان را مزدور نامیدند، برای قلعهنویی ماله میکشند! حتی نمونههای داخلیشان {میثاقی، توتونچی، محمدرضا احمدی و مهدی هاشمی} حیرتزدهاند که پس چه شد ژست نقد حکومتیها؟
البته وقتی کسی برای مجوز وزارت اطلاعات با فعالیتش در ایران از نفوذ قلعهنویی بهرهمند شده، طبیعی است حق رفاقت را به جا بیاورد.
جالب است تاج برای سرمربی خارجی پول نداشت اما برای سه دستیار خارجی دارد! او با چه زبانی با خارجیها همکلام خواهد شد؟
معیار موفقیت در جام ملتها، صعود به فینال است. موفقیت فوتبال اگر برای رژیم مهم بود، قلعهنویی را برنمیگزید.
@Mehdi_RostampourПоказать полностью ...