Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
Category
Channel location and language

audience statistics حوالیِ بهشت

از كجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود؟ به كجا می‌روم آخر ننمایی وطنم؟ مرغ باغ ملكوتم، نیم از عالم خاك چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم خرّم آن روز كه پرواز كنم تا بر‍‍ِ دوست به امید سر كویش، پَر و بالی بزنم.  @Scarlett137  
Show more
21 0850
~0
~0
0
Telegram general rating
Globally
37 544place
of 78 777
6 546place
of 13 357
In category
450place
of 857

Subscribers gender

Find out how many male and female subscibers you have on the channel.
?%
?%

Audience language

Find out the distribution of channel subscribers by language
Russian?%English?%Arabic?%
Subscribers count
ChartTable
D
W
M
Y
help

Data loading is in progress

User lifetime on the channel

Find out how long subscribers stay on the channel.
Up to a week?%Old Timers?%Up to a month?%
Subscribers gain
ChartTable
D
W
M
Y
help

Data loading is in progress

Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
تو همونی باش که قوی‌تر از غم‌هاتی ..
1 448
43
@HavalI_behesht12 خیلی وقتا پیش دوستی این قصه را فرستاد و گفت گوش کن ، دیوانه‌ش میشی... چند ماهی هی این‌ دست و آن دست کردم، تا اینکه یک‌شب موقع شستن ظرف‌ها که چیزی برای گوش گرفتن نداشتم زدم دانلود شد ... و این آغاز اشنایی من بود با احسانو... حالا بعد از گذشت این مدت، دوست عزیز دیگری باعث شد باز امروز برم سراغ کبریت و باز هم #احسان_عبدی‌پور؛ آدم تا به کرانه‌های هفتادسالگی نرسد ،پی به رازها نمیبرد.... آدم دیر رازهای جهان را میفهمد، آدم کلا دیر میفهمد. آدم نبردهای بزرگی میکند برای فتح هیچ، فتح باد... • پاییز ُ شب ُ آس‌ِمون
Show more ...

Kebrit.mp3

1 271
52
@HavalI_behesht12 اتفاق . نیست ، جهان از پُر است... قشنگه🎧

1010 Band Etefagh.mp3

1 598
53
#قلم_نوشت اوایل جوانی‌ام یک‌دوره‌ای در جمعی سنتی‌ بودم. یک پیرمردی بود که دعای ثابتی داشت که نمیدانم چرا، ولی در عین این‌که دوستش داشتم، عجیب غمگینم میکرد. از ته‌دل میگفت "خدایا آبروی ما را نریز"... بزرگتر که شدم به‌نظرم چیز بی‌معنی‌ای آمد. با خودم میگفتم خب چرا آدم باید کاری بکند و بعد باقیِ عمر بنشیند و دعا کند که خدا آبرویش نریزد؟... بعدها زندگی نشانم داد برای هر آدمی امکانش هست که یک‌روزی یک‌جایی، در نهان یا آشکاری، افسار توسنِ هوس یا طمع از دستش بگریزد و چیزی سر بزند که دیگر نتواند به قبل از انجامِ آن‌ برگردد. آن‌وقت فقط تنها چاره‌اش اینست که ترسان و موی‌سپید گوشه‌ای بنشیند و تنها تمنایش این باشد که آبرویش نریزد. که در آن‌روز که بر سرِ دستها میرود، آبرویش هنوز توی دست خودش باشد... خلاصه که به‌نظرم حتی اگر خدایی نباشد، آرزوی دردمندانه‌، شرافتمندانه، و قابل‌احترامیست که "خدایا آبروی ما را نریز"... #حمید_باقرلو
Show more ...
2 479
54
عبورم ده .... .

Delshekan - Taher Ghoreyshi.mp3

1 940
72
#قلم_نوشت روز سی سالگی‌اش، توی وبلاگش، پست مفصلی نوشت در باب فرق زنده بودن و زندگی کردن.... نوشت که سی سال زنده بوده است. اما از این سی سال فقط هفت سالش را زندگی کرده است. آن چهار سالی که با هم‌خانه بوده و آن یک سالی که مادرش آمده بود هندوستان و با هم هندگردی کردند و آن دو سالی که شاگردیِ کتاب‌فروشی جعفری را کرده بود. سی سال زنده بوده و هفت سال زندگی کرده است. نوشته بود که روی سنگ قبر هیچ آدمی سالیان زندگی کردنش را نمی‌نویسند و فقط ذکر می‌کنند که چند سال زنده بوده است. لابد بابت این‌که ما آدم‌ها زندگی‌ را از چشم عقل‌مان نگاه می‌کنیم. عقل کاری به این کارها ندارد. فقط تاریخ رفتن را از تاریخ آمدن کم می‌کند و خلاص... ثانیه‌هایی که هدایت کاف انگشت‌هایش را فرو می‌برده لای موهای سیاه شیدا و خیره می‌شده به چشم‌های درشتش. یا ثانیه‌هایی که ترک موتور می‌نشستند و خیابان‌های شلوغ بمبئی را بالا و پائین می‌کردند. این‌ها همان ثانیه‌های زندگی کردن هستند. دلم می‌خواست یک بار هدایت کاف را از نزدیک می‌دیدم. بهش می‌گفتم که نسبت هفت به سی، عدد فوق‌العاده‌ای است. بهش می‌گفتم که خوبی دل همین سرکشی و قانع‌نشدنش است. دل وقتی چیزی را بخواهد، آن را به دست می‌آورد. هر چقدر هم که عقل، عاقلی کند و سنگ جلوی راهش بیندازد، اما بالاخره در برابر دل، قانع می‌شود. به شرطی که دنیا را مثل نگاه نکنیم که: ""زدست دیده و دل هر دو فریاد/ که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجری نیشش ز فولاد / زنم بر دیده تا دل گردد آزاد"" دوست داشتم هدایت کاف را می‌بردم پیش بابا طاهر و ازش می‌پرسیدم که چراااا باید دل را آزاد کرد؟؟؟ دل تنها دلیل زندگی کردن است. چرا خنجر نزنیم به شکم و معده که نیاز روزمره‌اش ما را به روزمرگی می‌کشاند؟ چرا خنجر نزنیم به عقل‌مان که دشمن دلمان شده است؟ به هر حال باباطاهر که هزار سال پیش مُرد. هدایت کاف هم که به نسبت هفت به سی زندگی کرد و رفت. بیا به فکر خودمان باشیم... چگالی زندگی‌مان را ببریم بالا تا سنگین بشویم و قِل بخوریم ته دریا و مروارید بشویم. هزار چوب‌پنبه‌ی سفید و سبک که روی دریای زندگی شناورند، فقط زنده‌اند و غرق نمی‌شوند اما زندگی نمی‌کنند. زندگی کردن دل می‌خواهد. #فهیم_عطار برای خودم....برای آدم‌های امیدوار. #پی_نوشت
Show more ...
3 009
54
خدایم! کافر باشم اگر چشم بر نعماتت ببندم و دلخوش نگردم... هر زمان سکوت می‌کنم دارم از تُو حرف می‌زنم!!!
2 711
46
@HavalI_behesht12 پناهِ مَن گوش کن..... دستی توی دستت باشد و بچرخی و چین‌های دامنت باز شود و موهایت تاب بخورند و آفتاب موج بزند لابلایشان و باران ببارد... مردی دست پر برگردد خانه و زنی با پیراهن بلند گلدارش آواز بخواند... پروانه‌ای از آخرین تلاشش برای گشودن پیله رها شود و عشق در بزند و خوشبختی خودش را نشانش بدهد. می‌بینی تا بخواهی تصورش کنی، تمام شده، شبیه تمام لحظات کوچک خوشبختی. پس ؛ بچرخ به افتخار تمام لحظات کوچک ناب و لبخند بزن و قبل از تمام شدن آهنگ به گوش محبوبت بخوان که دوستش داری. آس‌مون ُ شب ُ ماه
Show more ...

test.mp3

2 493
112
@HavalI_behesht12 من برای به زانو درآمدگان دعا می‌کنم. من برای از ما بُریدگان دعا می‌کنم من برای او که نتوانستنِ تشنگی را نوشته است دعا می‌کنم. من برای او که خواست اما نتوانست دعا می‌کنم... •سیدعلی صالحی ما را کرامتِ تو گنه‌کار کرده است.. •فاضل نظری

file

3 337
77
«گاهی بزرگ‌ترین جنگجوها هم پیشانی‌شان را به زمین می‌چسبانند و نجوا می‌کنند «شجاعتم را برای زندگی کردن بیشتر کن.»   می‌فرماید که بلندم کن. https://t.me/HavalI_behesht12/24119
3 933
62
#پاورقی اگر فقط فرد موردنظر کشور را ترک می‌کرد، بقیه می‌توانستند بمانند.
4 628
51
نمیدونم ولی حس می‌کنم قبلا #شهریور ها بیشتر خوش می‌گذشت.

Mohsen-Chavoshi-Kash-Nadideh-Boodamet-(Shahrzad)-128.mp3

4 036
90
ما همان زندگی هستیم از این سوی جیحون تا آن سوی سیحون، ما زنانیم، رنگارنگ. خواهران یکدیگریم و جستجوگران شادی و آزادی. گریزان از تعزیرِ گزمه های تازیانه در دست و بیزار از حد و‌ حسابِ محتسبانِ مست و مغرور. از تنبیهِ طالبان تا مجازاتِ مُفتّشان قرن ها را پیموده ایم. ما دیگر از دره های مخوف بترس و بنشین، بالا آمده ایم. اکنون از هر طرف که بروید به ما می رسید زیرا که ما همان زندگی هستیم… #عرفان‌جان_نظرآهاری ...... ما آدم‌های معمولی بودیم. از فوتبال خوشمان می‌آمد، از درختان پاییز و دست‌های در هم گره خورده و چیزهای دیگر عکس می‌گرفتیم و می‌نوشتیم. شما ما را سیاسی کردید. .
Show more ...
5 565
64
همیشه که نباید از احوال خواست، دلی بزنیم به ‏‌ ِمون؛ ‏بی دلی می‌گفت در پیش خدا ‏کای خدا آخر دری بر من گشا ‏رابعه آنجا مگر بنشسته بود ‏گفت ای غافل کِی این در بسته بود ‏ ‏‌ ⁩حقِ جناب عطار
5 451
108
روزگارت وصلِ امیّد باشد و بس... همین!
5 394
173
@HavalI_behesht12 نجات دهنده

غبار_2023_09_12_15_58_03_877.mp3

4 668
96
#شیراز_زیبام #قلم_نوشت شاید یکی از عمیق ترین دیالوگ‌هایی که در زندگی شنیدم برا وقتی هست که توی فیلم نگهبان به نئو میگه: " با من مبارزه کن ، تا بگویم تو که هستی . " ما در خوشی و شادی و سلامت و کنار عزیزانمان بودن ، در بهترین حالت خودمون هستیم ، منبرهای فلسفی و سیاسی خوبی میریم ، به مردمی که نمی شناسیم محبت می‌کنیم و از خودمون رضایت تام داریم ؛ اما آیا این "خود" واقعی است ؟ این ، همونیه که ما هستیم ؟ یا آن "خود" ، وقتی که لخت و عور ، بدون کتاب‌ها و حرف‌های قشنگمون ، بدون جمع تشویق کننده‌مون ، بدون امنیت ، در اولین مراحل هستیم ، آن لحظات چطور زیست می‌کنیم ؟ چطور عمل می‌کنیم ؟ آرمانی هست که بهش پایبند بمونیم ؟ درمبارزه برای زندگی ، در بدوی ترین حالت آن ، چگونه‌ایم ؟ چگونه‌ام؟؟ .
Show more ...

file

5 037
57
#پاورقی یکی از چیزهایی که مرا سرگرم می‌کند، اظهاراتِ روحانیونِ مذهبی است که به طرزی موثر در موردِ اراده و نقشه‌های خدا صحبت می‌کنند که گویی ظهرِ آن روز با خدا نشسته‌اند و ناهار خورده‌اند! موریس مترلینگ
5 949
93
🕯 جناب به گوشم می‌خونه: "همه‌ی قافیه‌های من فداااااات"؛ گویا مفتعلن مفتعلن مفتعلن کُشت مرا، همیشه دغدغه است! 2:23 👈 ____ "رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا رستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل مفتعلن مفتعلن مفتعلن کُشّتْ مَرا ...!" اینجا هم مولانا گله‌ از تنگی‌ زبان‌ و کلمه دارد، و صرفا گله‌اش ناتوانی خودش در شعر نیست... .
5 516
23
می‌گه که: تو دنیایی که سیم‌های هندزفری همه‌ش به‌هم پیچ می‌خورن، این اتفاقیه که ۹۷ هزار کیلومتر رگ خونی با نظم و ترتیب یک‌جا نشسته‌ن؟! « فَبِأی آلاءِ ربکما تُکذّبان؟» آلاء فقط به معنای نعمت‌ها نیست. اون قدرت خداوند که باعث به کمال رسیدن نعمت می‌شه رو می‌گن آلا.
5 862
112
@HavalI_behesht12 در زندگی بعدی؛ باد باشم که نمانم، بروم و دور شوم. بپیچم لای برگ درخت‌ها، آسیاب‌ها را حرکت بدهم.🌪

Raoui Souad Massi.mp3

976028449.mp3

5 221
104
@HavalI_behesht12 گر تو نگیریم دست؛ کارِ من از دست شد. همین .

ساز و آواز_2023_09_08_22_55_22_189.mp3

5 592
95
#قلم_نوشت یک قصه‌ی قدیمی هم هست به اسم "کاسه‌گشادکُن". که کامل‌تر این قصه گوگل بزنید هست... داستان مردی‌ست که تازگی‌ها ازدواج کرده و بعد یک روز عصر از سرکار به خانه می‌آید و می‌بیند زنش و مادرزنش دم در انبار ایستاده‌اند و از ته دل گریه می‌کنند. چی‌ شده؟ ماجرا چیه؟ گریه زن را امان نمی‌دهد، مادرزنش میان هق‌هق‌هایش جواب می‌دهد: این چوبِ کجِ  سقف انبار رو می‌بینی؟ اگر فردا دختر من یه پسر کاکل‌زری برات بیاره، بعد بزرگ بشه، زبون باز بکنه، شیرین زبون و خوشگل باشه، چهارپنج‌سالش بشه، بیاد اینجا بازی کنه و بعد یهو این تیرِ چوبی بیفته روی سرش و زبونم لال، بمیره چی؟ مرد که از این‌همه فکر و خیال واهی تعجب کرده، با عصبانیت دستارش را زمین می‌کوبد و می‌گوید: من می‌رم و دیگه به این خونه برنمی‌گردم، مگه این‌که آدمی رو از شما خل‌وچل‌تر ببینم. بعد هم بقیه‌ی ماجرا و گشتن جهان و دیدن آدم‌هایی خل‌وچل‌تر از زن و مادرزنش و برگشتش به همان خانه‌ی کذایی! این‌‌همه را گفتم که بگویم گاهی هم آدمی‌زاد می‌شود همان زن توی قصه. می‌ایستد زیر تیرِ چوبیِ کجِ ورودی انبار، به پسر نداشته‌اش فکر می‌کند، به خوشگلی‌اش، به زبان ریختنش، بعد یک اضطراب بزرگی، غم عظیمی می‌آید و می‌نشیند گوشه‌ی دلش، که اگر خدای نکرده این چوب کج روی سر پسرم بیفتد چه؟ اگر از دستش بدهم چه؟ بعد هم از ته دل برای از دست دادن پسری که هنوز ندارد، گریه می‌کند. درست مثل یک زنِ فرزندمرده. گاهی سرِ حرفِ نزده، کارِ نکرده، جوابِ نداده و اتفاق نیفتاده آنقدر اشک می‌ریزیم که یادمان می‌رود تیرِ کجِ سقف را با کمی آب و سیمان می‌شود صاف و مطمئن کرد! همین! .
Show more ...
6 496
108
@HavalI_behesht12 #ابوالفضل_داداشی هم فاز 👌🏼♥️🎧 بی‌ بهانه دوستت دارم نه از روی اجبار و به ناچار و نه از روی نیاز یا عادت. تو را شبیه خواب دل انگیز اول صبح، شبیه خنکای نسیم بهار دوست دارم. بی آنکه بدانم چرا بی آنکه بدانی چقدر ..

AUDIO-2023-08-24-15-58-38.mp3

5 209
128
لاقُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ [و نيرويى] جز از ناحيه‌ی خدا نيست. کهف/۳۹ چند تازی بهر صیدم,؟ خسته شد پای سمندت صبر کن تا من به پای خویشتن آیم به بندت
6 178
77
#احمد_کایا

Sevgi Duvarı CD 1 TRACK 1 (320).mp3

6 186
135
آمین‌ شود‌، هر آنچه می‌پنداری… .
6 860
144
. خدایم؛ "پیشِ تو امانتِ شُعیبیم ما را بِچَران به مهربانی" #مولانا ذکر لبخند هفته‌مون
7 708
83
#لذت_سفر 🌫 #لذت_صدا #محمد_معتمدی قصیده #قلم_نوشت ده کیلومتری که از شهر دور می‌شویم وقت شروع پادکست است. نه که تعداد اپیزودهای شنیدنی کم باشند، اما بعضی‌ها را چندباره گوش می‌کنیم. هربار هم مثل بچه‌ها که از ده بار دیدن یک کارتون باز شگفت زده می‌شوند، لذت می‌بریم. روایت که شروع شد، چشم‌هایش گرد شد. چیزی به نظرش غیرعادی می آمد. پرسید: " چرا گذاشتی روی دور تند؟!من که گوش کردم این‌طور نبود!" من که خیلی بیشتر از او سابقه پادکست شنیدن داشتم، طوری که انگار خودم کارگردانش باشم توصیح دادم؛ ریتمش همین‌طوره...شاید تند حرف می‌زنند که در تایم کمتری تمام شود. از او اصرار و از من انکار که ایرادی هست. ایستادیم کنار جاده و لابلای تنظیمات پخش، سرعت پادکست را برگرداندیم به حالت معمول. حالا می‌شد آرام‌تر شنید و بیش‌تر لذت برد. گمانم یک‌وقتی یک‌جایی آن‌قدر حواسمان پرت شده که نفهمیده‌ایم کی رفتیم روی دور تند. یادمان رفته اصل زندگی این‌طور نبود. به‌نظرم کسی باید باشد که نشانگر تنظیمات خودمان را هم کمی بکشد عقب، بگذارد روی دور آهسته، شاید این‌طور فرصت بیشتری برای زندگی وجود داشته باشد؛ کسی مثل ..... •
Show more ...

file

8 355
58
@HavalI_behesht12 زخم‌کاری اثر جدید #محسن_چاوشی شعر از

Zakhm e Kari.mp3

6 756
200
Last updated: 11.07.23
Privacy Policy Telemetrio