Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
Category
Channel location and language

audience statistics به نام مادر پدرم ⃤🥀متن کلیپ

زیباترین متن ها❤❤❤❤ پر از  #کلیپ  و  #عکس  و  #متن  و  #گیفه  اینجا😘💗 
27 751-27
~5 275
~55
18.50%
Telegram general rating
Globally
31 105place
of 78 777
5 194place
of 13 357
In category
837place
of 1 674

Subscribers gender

Find out how many male and female subscibers you have on the channel.
?%
?%

Audience language

Find out the distribution of channel subscribers by language
Russian?%English?%Arabic?%
Subscribers count
ChartTable
D
W
M
Y
help

Data loading is in progress

User lifetime on the channel

Find out how long subscribers stay on the channel.
Up to a week?%Old Timers?%Up to a month?%
Subscribers gain
ChartTable
D
W
M
Y
help

Data loading is in progress

Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
شکستن قلب💔 کسی بدتر از شکستن کعبه ست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌

IMG_7968.MP4

84
4
بیااینجازیباشــو😍💃 رفع انواع لکهاے پوستی رفع چین وچروک صورت کوچیک کننده بینی حجم دهنده سینه وباسن درمنزل👇
86
0
میگویند در ایام قدیم دختری تندخو و بد اخلاق وجود داشته که هیج کس حاضر به ازدواج با او نبوده است. پس از چندی پسری از اهالی شهامت به خرج می دهد و تصمیم می گیرد که با وی ازدواج کند. بر خلاف نظر همه ، او میگوید که میتواند دخترک را رام کند. خلاصه پس از مراسم عروسی ، عروس و داماد وارد حجله میشوند که ناگهان....... 👉🏼
943
0
کدوم یکی از این مشکلات رومیخوای درمان کنی👇👇 لک صورت ترگی پوست منافذپوست
867
0
بزن رو سکینه خانم تا ......😁😝👇👇
1 170
0
کارت پستالهای تبریک روز دختر و روز معلم بفرست برای عشقای زندگیت با دوبیتی هاش ، عاشقی کن گلچینی ترانه های قدیمی اما طلا لذت آشپزی ایرونی همراه با فیلم حرف های دلنشین باخدا یه دنیا عکس پروفایل متن های کوتاه، جملات سنگین .آهنگهای شاد و ریمیکسای جدید بروز 2024 پزشک خود باشیم نسکافه ترانه های ماندگار و خاطره انگیز شکر گزار خدا باش دلنوشته های دلنشین و زیبا ‌آرامبخش ترین متنهاکلیپ واستوری دستور پخت انواع شیرینی و کیک فال ارمنی بازگشت معشوق صدرصد دقیق هر چی قشنگیه اینجاست ویدیو استوری متن‌ها و استوری های بسیار زیبا خاص ترین کلیپهای اردیبهشتی استوری، متن و عکس های ناب، قشنگ و خاص معدن عڪس پروفایل آموزش رایگان قنادی ملت عشق ..جملات جادویی که روحتو جلا میده سَرکتاب قرآنی‌بازگشتِ مَعشوق‌بَخت گشایی قشنـگ تریـن دلنوشـتہ ها شعر، متن و دلنوشـته های قشنگ عاشق خودت باش بهار سبز سبز من باش زخم های دلتنگی عاشقانه های از جنس دلتنگی آهنگ‌هایی که حال شما رو خوب می‌کنه شعر و متن کوتاه و زیبا داروخانه گیاهی وتکنیک زیبایی پوست ومو شیکترین دیزاین دسرو ژله فـودکده متنهایی که حالتونو خوب میکنه شعر و مشاعره دلدادگان عـاشـق استوریجآت و پیام‌ هایی از خـداوند نجوای عـشق دلبری ذڪرهاے حاجت گره‌گشای مجرب وسریع .انواع خورشت وشیرینی کُلی پروفایل خاص و قشنگ رفاقت با خدا پروفایل هایی که هیچ جا ندیدی کلیپ عاشقانه استوری شیک تصاویر زیبا پروفایل شیک عکس‌نوشته‌پروفـایل‌باکلاس وزیبا کلیپ و استوری تولد زیباترین استوری های شیک و متنوع عـاشـقـانـه ای برای عـشـقـم آموزش غذا دسر و شیرینی خوشمزه زیبا ترین کلیپ های پدر و مادران آسمانی 70000 عکسنوشته کمیاب پروفایل متن هایی که روحت را آرام میکند قویترین دعایی که.معجزه میکند پروکسی و فیلترشکن رایگان آهنگهای شاد شاد جدید 1403 آهنگهای شاد جدید برای ظبط ماشین 1403 گالری عکس پروفایل شیرین کده آهنگهای شاد ریمیکسای جدید و قدیمی آهنگای شاد بروزترین آهنگای جدید اینجاست ورود آقایون ممنوع اینجا زن وجود دارد اِستوری اَنگیزشی خوشگلترین تبریکات روز معلم 1403 رسید استـوری ‌و پروفایل خدآیی بنام مادرم به عشق پدرم از قشنگیش حیرت زده خواهی شد زیباترین عکس نوشته ها جذابترین صبح بخیر و شب بخیر های دلنشین شعر هایی که عاشقانه می رقصد :خوشگلترین کلیپ استوری اینستایی 🗓 1403/2/9 🍎
Show more ...
1 749
0
پسر جوانی در کتابخانه از دختری پرسيد : مزاحمتان نمی شوم کنار دست شما بنشينم؟ دختر جوان با صدای بلند گفت: نمی خواهم يک شب را با شما بگذرانم! تمام دانشجويان در کتابخانه به پسر که بسيار خجالت زده شده بود نگاه کردند . پس از چند دقيقه دختر به سمت آن پسر رفت و در کنار ميزش به او گفت ..
1 737
0
بزن رو سکینه خانم تا ......😁😝👇👇
1 865
0

10000000_756261559639218_1463994139759114879_n.mp4

440474166_1145828949781009_3574981317842236836_n.mp4

1 626
4
‌‌‌‌░⃟⃟🌸

file

1 558
6
انسان بودن آرزوست ‌‌‌‌░⃟⃟🌸

10000000_441174491788333_8900928962371700030_n.mp4

1 598
6
دلتنگی مادر برای دختر تازه فوت شده ◾، امروز مادرش هوای دیدنش کرد و رفت منزلش اما نبود که در رو برای مادرش  باز کند 😭😭😢بمیرم برای دل این مادر😭 ‎‌‌‌‌‌

file

1 619
8
درمان قطعی ریزش مو طی هشت روز کشف شرکت دانش بنیان ایرانی در آنتن زنده شبکه ســـه ســیــمــا!!😳😳 ویدیو داخل لینک را حتما مشاهده کنید تا با تاثیرات عجیب این روش درمانی آشنا شوید 👨‍⚕👨🏻✨🩺 بـیـش از ۳۰هـــزار خـانم و آقـا از این روش معجزه‌_آسا نتیجـه گرفتن 😍 روی لینک زیر کلیک کنید😃👇 https://www.20landing.com/55/1294 https://www.20landing.com/55/1294 با تخفیف ۵۰ درصد به مدت محدود 🤑

file

2 149
1
#خانم_اقیانوس _خب من که اکثرا اینجام و کمکتون می کنم . مامان شانه ا ی باال انداخت : _آره اما بازم نیازه شب ها یه نفر پ یش پدرت باشه به خاطر سرویس رفتن و حمام و ا ین چ یزا . موها یم را باال دادم و چنگ شان زدم . مامان ادامه داد : _این چند وقت تا بابات خوب شه بی ای ن عمارت . هم ای نکه دور همد یگه ای م و هم ا ی نکه تو هوای بابات رو داری. هرچی باشه تو پسرشی و با تو بیشتر احساس راحتی م یکنه . از گوشه چشم نگاهش کردم : _بیا یم که البد دوباره همون بحث ها ی قد یم ی و علت تصادف بابا رو پ یش بکش ی! ؟ _نه نه . قول م یدم . _باشه . فکرام رو م یکنم و با دنیز حرف میزنم . تا ببی نم چی بشه !! سری تکان داد و من سمت منزل مان رفتم . رادوین مشغول بازی با ماشین کنترلی اش بود و برخالف هم یشه ساکت و خموش بود . سری چرخاندم اما دنیز را ند یدم817 . پسرم به محض د یدن من سوی ام آمد و دست هایش را دور ران ها یم قفل کرد .روی زانو نشستم و کودکم را تنگ در آغوش کش یدم . آنقدر به خود فشردم اش که صدایش درآمد: _آخ له شدم بابایی !! میان ابروانش را بوسیدم : _معذرت میخوام . نگاهم به پ یراهن چرک و کثیف اش افتاد . مادر خانه که حال و احوال اش خوب نباشد، وضع هم ین است . دنیزم بعد از فوت پدرش افسرده شده بود . به چشم خود می د ید ی م که چگونه در همی ن یک هفته، شکسته و درمانده شده بود . لباس ها ی رادو ین را تعو ی ض کردم : _مامان دنیز کجاست !؟ _خوابه . سری جنباندم که کودکانه پرسید : _بابا رادمان! ؟ _جونم !! _قرمه سبز ی م یخوام . ابرو ها یم باال پر یدند : _قرمه سبز ی کجا بود پسر !؟ 818 پا بر زم ی ن کوب ید : _من برای شام قرمه سبز ی میخوام . عجب دل خجسته ای داشت پسر من !! او چه م یدانست که در دل پدر و مادرش و اعضا ی ا ی ن عمارت چه م ی گذرد؟ ! کودک بود و کودکی می کرد. پچ زدم : _میگم مامان جون برات درست کنه . _نمیخوام . بی حوصله گفتم : _پس چی میخوای ؟؟ ی مامان دن یز رو م یخوام . _قرمه سبز کالفه در چشمانش دقیق شدم که معصوم گفت : _قرمه ها ی مامان جون مثل قرمه سبزی ها ی مامانم خوشمزه ن یستن . درست می گفت ... قرمه ها ی دنیز محشر بودند و رد خور نداشتند . _رادوین، مامانی حالش خوب ن یست . قبال هم بهت گفتم که ای ن چند وقت اذ ی تش نکن تا حال و احوالش دوباره مثل قبال خوب بشه819 . پکر و ناراحت لب زد : _باشه بابا رادمان . _مهرسا تو ی ح یاط منتظرته. برو باهاش باز ی کن . 💔 ادامه دارد.... ‌‌‌‌░⃟⃟🌸
Show more ...
1 861
16
#خانم_اقیانوس _اما ب یم دارم از روزی که بب ینم نفس های تو بریده شدن . دنیز در چشمانم خیره شد و خودش را کم ی باال کش ید : _خیلی خوبه که هستی رادمان!! ممنون که تو ی هر شرایطی هوام رو داری و هی چوقت به حال خودم رهام نم ی کنی . تره ا ی از موهای ش را گرفتم و بوس یدم : _بابت رفتار مادرم عذر می خوام . _مهم نیست814 . آهی کش یدم و او در آغوشم جمع شد . چشمانم روی لب هایش متمرکز شدند . ن له له م یزدم برا ی کام گرفتن از لبا طعم عسل اش اما خوب میدانستم اکنون وقت خوبی ن یست . هر دو نفرمان داغ دار و عزادار بود ی م و با ید ای ن آتش درونم را هم اکنون خاموش می کردم . آب دهانم را فرو دادم و لب ها یم پ یشانی اش را نشانه رفتند : _من همیشه کنارتم . سرش را تکان داد و نم اشک درون کاسه چشمانش را با سر انگشتانش گرفت . ایستاد و کمی بعد پا یی ن رفتی م . عمارت پر شده بود از مرد و زن های سی اه پوش . چشمانم دور تا دور خانه چرخیدند . این بار برخالف هر بار دلم نم یخواست خاطرات در ذهنم حکاکی شوند اما انگار مغزم نیز با من لجباز ی می کرد و بنا بر ناسازگاری گذاشته بود که همه چیز را مو به مو ضبط می کرد . پوستر بزرگ عمو حسی ن و چشمان ز یبایش که چند روزی از زمان بسته شدن شان تا به ابد م ی گذشت . دنی ز عزیزتر از جانم که آرام و بی صدا گوشه ا ی اشک می ریخت و به س ینه اش چنگ م ی انداخت تا راه نفس اش باز شود . زن عمو حس ین که می ان مادر و خواهرش نشسته بود و بی تابانه برا ی همسر اش عزاداری می کرد و شیون سر م یداد. مادرم و دنا که به طور مداوم از م یهمانان پذ یرایی می کردند . لنا که با شکم برآمده اش قرآن م یخواند و گاه گداری با دستمال جی بی خوش رنگ اش، نم چشمانش را م ی گرفت. یگانه که بعد از فرستادن کودکان عمارت به منزل پدرش، اکنون کنار در ورود ی ایستاده بود و به استقبال مردم آمده بود .باران را گاهی کنار یگانه و گاهی کنار دن یز و در حال دلداری دادن به او م ی د ی دم815 . بیرون رفتم و چشم در ح یاط چرخاندم . ی ب یش از حد ی را بر رو ی دوش های م حس می کردم و گوئ یا بر رو ی هر شانه ام وزنه ای به جرم سنگی ن یک ن ت گذاشته بودن د. پارچه ها و بنر ها ی مشکی رنگ، چهره ی ح یاط بزرگ و سرسبز عمارت خاندان اخوان را رو به دلگیری و پژمردگی هدایت می کردند . متی ن و حامی کنار پدرم نشسته بودند و هر سه با قامت ها ی خمیده، آهسته اشک م ی ری ختند . کامیار و معی ن به استقبال مردم رفته بودند و چقدر خوب که عمو حسام و خانواده اش در ا یران نبودند تا ی این مصی بت و داغ بزرگ را بب ینند و پا به پا ما درد بکشند . موها یم را باال فرستادم و کنار معی ن ایستادم . افکار همچون خوره و بی رحم را به انتها ی مغزم فرستادم و در جواب مرد ی که تسل یت گفته بود، زمزمه کردم : _غم نبی نید !!نچی کردم و به جلو خم شدم . انگشتانم را در هم گره زدم و رو ی زانوها یم قرار دادم : _مامان بخوا ی دوباره شروع کنی به ناله و نفر ی ن پشت سر عمو حس ین خداب یامرز و اون رو مقصر تصادف بابا بدونی، همی ن االن میرم !! مادرم لی وان را رو ی م یز گذاشت: _خیلی خوب ترش نکن . _چیشده؟816 ! _پزشک پدرت گفته که حداقل یک ماه با ید دست و پاش توی گچ باشن و ز یاد بهش فشار نی اد . حاال من ز ن دست تنهام ا ینجا. معی ن که به دقیق نم یدونم چقدر اما خب تا یک ماه د یگه وضع بابات همی نه. منم یه خاطر بارداری لنا با ید دائم پیشش باشه و مراقبش باشه . حامی هم از یک هفته پی ش که برادرش به رحمت خدا رفت، اصال تو ی خونه نمی اد چون خاطرات خوبی نداره و مدام م یوفته گری ه. مت ین هم که کم و بیش هست اما پدرت پیشش معذبه و ... منظور مامان را گرفتم و گفتم : 💔 ادامه دارد.... ‌‌‌‌░⃟⃟🌸
Show more ...
1 860
17
#خانم_اقیانوس ر بدبخت منم علیل و زلیل شه و ب ی وفته توی _خدابیامرزه حسی ن رو !! خودش که رفت اما باعث شد شوه خونه . بابا تشر زد811 : ی بی احت یاط ایم، خودم بودم . ضمنا، وظیفه ی من _رو یا تصادف من ربطی به حسی ن نداشت . مقصر اصل این بود که توی زمانی که برادرم بهم نی از داشت کنارش می بودم . اخم در صورت من نشست و آرنج ام را روی میز گذاشتم . دنیز بغض کرده نگاه می کرد اما مادرم کم نیاورد و پدرم را خطاب کرد : _تقص یر من چی ه ای ن وسط که باید از تو پرستاری کنم! ؟ عصب ی و کالفه لقمه ام را در پ یش دستی گذاشتم و غری دم : _بسه مامان !! ن مامان_چ ی چی رو بسه !؟ تو م یای از بابات مراقبت کن ی!؟ نه!! همه کارهاش رو ی دوش م بدبخته . آخ خدا بی امرزتت حسی ن که رفتن ات .... بابا مشت اش را محکم رو ی م یز کوب ید و نعره اش به هوا برخواست . زن عمو حس ین به گر یه افتاد و متی ن و معی ن دمق شدند از رفتار مادرم . دنیز بلند شد و دهان باز کرد تا چیز ی بگو ید اما در نها یت سکوت کرد و قطره اشکی بر گونه اش راه گرفت. با کم ی تعلل به سمت راه پله رفت و من کالفه تر از هم یشه دستم را مشت کردم تا بدخلقی نکنم و مادرم را نرنجانم . بابا بغض کرده گفت : _رویا تورو به روح مادرت بس کن !! من پرستار نمی خوام پس لطفا یه ماجرای جد ید درست نکن. من هر کاری کردم واسه خاطر داداش خدابی امرزم بود. تصادف که سهله!! حاضرم جونمم بدم اما دوباره چشما ی بازش رو ببی نم . مامان چپ نگاه ی حواله پدرم کرد و من پ یشانی ام را محکم و هی ستر یک فشردم812 . تحمل ا ین یک ی را نداشتم . بلند شدم و از پله ها باال رفتم تا کنار دن یز باشم . از پنجره که به حیاط نگاه کردم متوجه ورود تعداد ی از اقوام شدم اکنون باید برا ی ادای احترام پایی ن م ی رفتم اما همسرم و حال ناخوش اش مهم تر بودند . ضربه کوتاه ی به در اتاق زدم و منتظر ماندم . جوابی که دریافت نکردم، دستگیره در را فشردم و با آرامش وارد شدم . روی تخت نشسته بود و سرش را بر زانوانش نهاده بود . مقابلش نشستم و انگشتانم را میان موهایش رقصاندم . سر بلند نکرد و تنها ف ین فی ن های ش به گوشم رس ید . _عزیزم! ؟ جوابی نداد. دستانم را اطراف صورتش قاب گرفتم و سرش را بلند کردم . چهره دلنشی ن اش غرق در اشک بود . پایین ری ختن چیز ی را در وجودم حس کردم . پشت دستم را با احتیاط بر گونه های نرم و لطیف اش کشیدم . ن به پاکی و زاللی گو ی دلفریب را ن لعنتی طاقت بارانی شدن آن د و چشما به رنگ دریا ی اش قسم که م نداشتم . هق زد رادمان خ یلی خسته ام...خ یلی!! کاش به جا ی بابام _ من ... 813 : انگشتانم را بر لب ها یش فشردم . هیس !! خدانکنه _ . دستش را کش یدم و بر زانوان ام نشاندم اش سرش را در س ینه ام پنهان کرد و پیراهن مشکی ام . شتانش مشت شد می ان انگ لب های م بر گونه اش نشستند و تا کنار گوش اش . لغزیدند : بی تاب به خودم فشردم اش و در گوشش نجوا کردم د یگه هیچوقت از درگذشت و نبودنت پ یش من _ حرف نزن!! من تاب نم یارم دور بودن از تو رو. اگه یه ی هوایی که من نفس میکشم، دم نگیری، اون روز، ابود ی منه. درسته که روز ن روز نباش ی...اگه تو مرگ دست خداست و ما ه ی چ کاره ای م اما تو ه یچوقت روی ای ن نقطه ضعف ام دست نزار... من از دن ... و مرگ ام نمی ترسم!! اماُ مر . گلوی م به تنگ آمد و او در آغوشم لرز ید : ادامه 💔 ادامه دارد.... ‌‌‌‌░⃟⃟🌸
Show more ...
2 122
16
🍀پزشکان زیادی سعی کردندازفعالیت این کانال جلوگیری کنند چون باعث بی نیاز شدن مردم به بیمارستانها و مطبها میشود💉 کافیست چندثانیه فقط مشاهده کنین👇
600
0
🔴هشدار جدی🔴 برای تمامی مردم ایران 👇در پیج خبر حوادث بخوانید👇 👇کلیک کنید و ببینید👇
791
0
#کدجذب پول کد کیهانی خاص ومنحصرب فرد خود👆👆 آیاارتعاش نام خود رامی دانید؟
989
0
بزن رو سکینه خانم تا ......😁😝👇👇
1 338
0
صحبتاش عالیه👌 ‌‌‌‌░⃟⃟🌸

10000000_432788362779751_3779085228654690526_n.mp4

2 738
17
✨🥰پیشاپیش #روز_معلم مبارک.... 💐❤️ ‌ ‌ ‌ ‌   ‌‌‌ خوشگلترین عکس‌نوشته برای پروفایل        ‌ که هیچ‌جا پیدا نمیکنی👇🏼🥺🧡 مث مُخَــــــــدِر آرومت میکنه♥️👆🏻 🌸 🥰 😍 جدید کن🌸🌼🌸 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

file

994
10
🟧 🔰 میدونستید حتی نام شما ارتعاش داره.... کد کیهانی شما چه عددیه ؟ رازهای اعداد 11:11  و  111  و 31:13 یعنی کلا اعداد تکرار شونده به ما چی میگن؟ کد های جذب عشق و ثروت 👇 🧚‍♂🧚‍♂🧚‍♂
1
0
کارت دعوتی از جانب خدا 💌 ورود شما به این کانال اصلا اتفاقی نیست شما توسط خداوند انتخاب شده اید زیرا سرنوشت باشکوهی در انتظار شماست 👇👇👇👇👇 💗🌿☝️
1 300
2
🔴حکیم مسافر و زن هرزه حكيمی به دهی سفر کرد … زنی که مجذوب سخنان او شده بود از حكيم خواست تا مهمان وی باشد. حكيم پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد. کدخدای دهکده هراسان خود را به حكيم رسانید و گفت : این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید !حكيم گفت.....             
2 578
0
کدوم یکی از این مشکلات رومیخوای درمان کنی👇👇 لک صورت ترگی پوست منافذپوست
2 655
2
#کاملا_واقعی ⭕️ توی محلەمون یک زن خراب زندگی می‌کرد که شوهر هم داشت. یه بار وسوسه شدم که باهاش رابطه داشته باشم. خلاصه وقتی که شوهرش نبود رفتم خونەش و بعد یه ساعتی در خونەشو زدند. زن فوری رفت دم در. شوهرش اومده بود....... 🔞🔞🔞🔞😳😱😱😱😱😵‍💫😵‍💫🏃🏃🏃 دیدنش برهمه واجبه تا درس عبرتی بشه برای بقیه😰‼️
820
0
‌ 🟫   یک کانال نوستالژی وقدیمی👌 🌎 دنیای ترانه‌های ناب قدیمی در تلگرام 🎙کیفیت HD 🔊  بهترین کیفیت 👇 🟨 گلچین آهنگهای جدید و زیبا  ❌بیا تو ضرر نمیکنی 😜👆👆

file

650
1
🟧 🔰 میدونستید حتی نام شما ارتعاش داره.... کد کیهانی شما چه عددیه ؟ رازهای اعداد 11:11  و  111  و 31:13 یعنی کلا اعداد تکرار شونده به ما چی میگن؟ کد های جذب عشق و ثروت 👇 🧚‍♂🧚‍♂🧚‍♂
1 333
0
آره رفيق اون بالا كه همه هستن این پایینِ ک آدمای واقعی زندگیتو بهت نشون میده 👌 ‌‌‌‌░⃟⃟🌸

GIqwFBO4OPV-MZcCAOvddRfmRok9bpR1AAAF.mp4

3 511
29
Last updated: 11.07.23
Privacy Policy Telemetrio